RAPUNZEL 10430 ارسال شده در 20 مهر، 2011 :w74: من عادت دارممینا میدونه اوندفه هم من تنها نشستم یه گوشه اااااااا شوما قبلانم قرار گوزاشتیدین؟ چرا منو را ندادین:w821: کیا اومده بودن:w963: 5
shaden. 18583 ارسال شده در 20 مهر، 2011 :w74: من عادت دارممینا میدونه اوندفه هم من تنها نشستم یه گوشه :ws52: 3
am in 25041 ارسال شده در 20 مهر، 2011 اااااااا شوما قبلانم قرار گوزاشتیدین؟چرا منو را ندادین:w821: کیا اومده بودن:w963: نه بابا قرار کجا بود شقایق و بهار اومده بودن لاهیجان من و مینا رفتیم دیدیمشون من تهنا اونا سه تا دختر :ws52: حالا خوبه خودت بودیاااااااا 3
shaden. 18583 ارسال شده در 20 مهر، 2011 نه بابا قرار کجا بودشقایق و بهار اومده بودن لاهیجان من و مینا رفتیم دیدیمشون من تهنا اونا سه تا دختر حالا خوبه خودت بودیاااااااا تا جایی که یادمه تو وسط بودی مظلوم نمایی نکن :167: 3
RAPUNZEL 10430 ارسال شده در 20 مهر، 2011 نه ساوه ام اااااااااا من فک مکردم لاهیج زندگی میکنی:confused:عب نداره دفه دیجه اومدی با هم میریم امینم نمیبریم:persiana__hahaha: 2
am in 25041 ارسال شده در 20 مهر، 2011 تا جایی که یادمه تو وسط بودی مظلوم نمایی نکن :167: تکذیب میکنم 2
shaden. 18583 ارسال شده در 20 مهر، 2011 تکذیب میکنم من که کاریت ندارم مینا میاد همه چیو میگه جریان آب خریدنم میگه 4
am in 25041 ارسال شده در 20 مهر، 2011 من که کاریت ندارم مینا میاد همه چیو میگهجریان آب خریدنم میگه باشه بگو بیاد 3
RAPUNZEL 10430 ارسال شده در 20 مهر، 2011 من که کاریت ندارم مینا میاد همه چیو میگهجریان آب خریدنم میگه باشه بگو بیاد موضو چیه؟؟؟ مشکوک میزنید:Ghelyon: 3
VINA 31339 ارسال شده در 21 مهر، 2011 بچه ها موافقین یه میتینگ بزاریم؟؟؟؟تورو جون هرکی دوس دارین مثل دفعه های پیش نشه اگه موافقین یه روزو مشخص کنین همو ببینیم من گفتم ونوس گفت اول مرداد طرحشو تحویل بده بعد هماهنگ کنیم :w74: من عادت دارممینا میدونه اوندفه هم من تنها نشستم یه گوشه تا جایی که یادمه تو وسط بودی مظلوم نمایی نکن :167: من که کاریت ندارم مینا میاد همه چیو میگهجریان آب خریدنم میگه بلههههه اوندفعه ای خیلی حال داد اولش منو امین سر رشتیان قرار گذاشتیم منم بلد نبودم که هی امین گفت مینا زود بیا من زود اومدم خودش دیر اومد منو اونجا کاشت:w00: حالا قبلش یه عکس نداد من بشناسمش منم دیدم یه اقاهه میاد طرفم رفتم جلو گفتم سلام من مینام پسره منو عین دیونه ها نیگا کرد فهمیدم اشتباس تا امین اومد اونروزم موبایل من هی زنگ میخورد:w00: منو امین رفتیم تا لاهیجان منم هی تو راه میگفتم چقد دیگه مونده چقد دیگه مونده کلی هم تو ماشین حرف زدیم این امین خیلی با حوصلستاااا رفتیم اونجا دیدیم دو تا نامرد میخوان ما رو بپیچونن اسماشونو بر عکس گفتن اما من فهمیدم امین اشتباه حدس زد بعد واسه منو امین یخ بهشت خریدن بعدش رفتیم تو یه پارک این امین هی حرف زد هی حرف زد بعدشم بهار گفت میخوام درخت باشم بعد حرف زدن منو امین اومدیم برگردیم رشت هی من گفتم امین من اب معدنی میخوام اما اون هی گفت کوفن بخور اینقدر اذیتم کرد تو ماشین یه خانومه بغلم نشست ادرس میپرسید منم که بلد نبودم از امین میپرسیدم بعد به اون میگفتم:ws3:این امین همه جا رو بلده حتما با دوست دختراش رفته دیگه(:jawdrop:) بعد رسیدیم رشت گفتم بیا بریم نهار بخوریم اما باز گفت نه تازه اینقد تند راه میرفت تقریبا من دنبالش میدوییدم خیلی هم چاخه اها تو لاهیجان بستنی خریدیدم بعد خوردن رفتیم دستمونو بشوریم این نامردا بدون من اومدن بیرون من دنبالشون دوییدم رسیدم بهشون ، این امین هی حرف میزد منو یادشون میرفت پ ن : الکی گفتم امین تو ماشین رفت واسم اب خرید اما رفت واسه خودشم خرید پ ن:خیلی حال داد امینم خیلی با حوصلس بهار و شقی هم که خیلی باحالن این شقی بچه هاشو نیاورد گفتم بیار بده امین بغل میکنه 4
RAPUNZEL 10430 ارسال شده در 21 مهر، 2011 من گفتم ونوس گفت اول مرداد طرحشو تحویل بده بعد هماهنگ کنیم بلههههه اوندفعه ای خیلی حال داد اولش منو امین سر رشتیان قرار گذاشتیم منم بلد نبودم که هی امین گفت مینا زود بیا من زود اومدم خودش دیر اومد منو اونجا کاشت:w00: حالا قبلش یه عکس نداد من بشناسمش منم دیدم یه اقاهه میاد طرفم رفتم جلو گفتم سلام من مینام پسره منو عین دیونه ها نیگا کرد فهمیدم اشتباس تا امین اومد اونروزم موبایل من هی زنگ میخورد:w00: منو امین رفتیم تا لاهیجان منم هی تو راه میگفتم چقد دیگه مونده چقد دیگه مونده کلی هم تو ماشین حرف زدیم این امین خیلی با حوصلستاااا رفتیم اونجا دیدیم دو تا نامرد میخوان ما رو بپیچونن اسماشونو بر عکس گفتن اما من فهمیدم امین اشتباه حدس زد بعد واسه منو امین یخ بهشت خریدن بعدش رفتیم تو یه پارک این امین هی حرف زد هی حرف زد بعدشم بهار گفت میخوام درخت باشم بعد حرف زدن منو امین اومدیم برگردیم رشت هی من گفتم امین من اب معدنی میخوام اما اون هی گفت کوفن بخور اینقدر اذیتم کرد تو ماشین یه خانومه بغلم نشست ادرس میپرسید منم که بلد نبودم از امین میپرسیدم بعد به اون میگفتم:ws3:این امین همه جا رو بلده حتما با دوست دختراش رفته دیگه(:jawdrop:) بعد رسیدیم رشت گفتم بیا بریم نهار بخوریم اما باز گفت نه تازه اینقد تند راه میرفت تقریبا من دنبالش میدوییدم خیلی هم چاخه اها تو لاهیجان بستنی خریدیدم بعد خوردن رفتیم دستمونو بشوریم این نامردا بدون من اومدن بیرون من دنبالشون دوییدم رسیدم بهشون ، این امین هی حرف میزد منو یادشون میرفت پ ن : الکی گفتم امین تو ماشین رفت واسم اب خرید اما رفت واسه خودشم خرید پ ن:خیلی حال داد امینم خیلی با حوصلس بهار و شقی هم که خیلی باحالن این شقی بچه هاشو نیاورد گفتم بیار بده امین بغل میکنه وَیییییییییییییییی تو چیقَد حرف زنی کُررررررررررررر می سر بِتَرکِست 4
VINA 31339 ارسال شده در 21 مهر، 2011 وَیییییییییییییییی تو چیقَد حرف زنی کُررررررررررررر می سر بِتَرکِست واستون تعریف کردم دیگه اینا حرفه ؟ منو امین کل رشت لاهیجانو حرف زدیم 2
am in 25041 ارسال شده در 21 مهر، 2011 واستون تعریف کردم دیگه اینا حرفه ؟ منو امین کل رشت لاهیجانو حرف زدیم سرمو خوردی 2
VINA 31339 ارسال شده در 21 مهر، 2011 سرمو خوردی خوب کردم تلافی تند راه رفتنت و دیر اومدنت که ضایع شدم 2
am in 25041 ارسال شده در 21 مهر، 2011 خوب کردم تلافی تند راه رفتنت و دیر اومدنت که ضایع شدم تو چشام نیگا کن بگو دیر اومدم 2
VINA 31339 ارسال شده در 21 مهر، 2011 تو چشام نیگا کن بگو دیر اومدم تو چشم نیگا کن بگو کی اول رسید به کی هی گفتی بیا به سمت پارک هی برو به سمت اون قبول کن 10 مین کاشتیم :obm: امتحامت تموم شد؟ فردا چندمه؟ 2
ارسال های توصیه شده