رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

تو قصّه ی "شیرینیُ" و من شاعر "مجنون"

این گونه بعید است به من دل بِسِپاری!

 

سیگار و غزل چاره ی بی حوصلگی هاست

یک شعر بمان پیشم اگر حوصله داری:icon_gol:

  • Like 2
لینک به دیدگاه

من زیر فلک چون او ماهی ز کجا یابم / او هر طرفی یابد شوریده و شیدایی

مه گرد درت گردد زیرا که کجا یابد / چو چشم تو خماری چون روی تو صحرایی

من بی‌سر و پا گشتم خوش غرقه این دریا / بی‌پای همی‌گردم چون کشتی دریایی

از در اگرم رانی آیم ز ره روزن / چون ذره به زیر آیم در رقص ز بالایی

  • Like 1
لینک به دیدگاه

رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند

 

چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند

 

 

من ار چه در نظر یار خاکسار شدم

 

رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند....

  • Like 2
لینک به دیدگاه

مرغ دل در قفس سینه من می نالد

بلبل ساز ترا دیده هم آواز امشب

زیر هر پرده ساز تو هزاران راز است

بیم آنست که از پرده فتد راز امشب

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...