مشاعره

[.sOuDeH. 16,059]

من شاخه ی خشکم تو بیا برگ و برم ده

با زمزمه ی عاطفه هایت ثمرم ده

[Mohammad_Seeker 28]

ما را دلی بود که ز دنیای دیگر است

 

ماییم جای دیگر و او جای دیگر است

 

چشم جهانیان به تماشای رنگ و بوست

 

جز چشم دل که محو تماشای دیگر است

 

"رهی معیری"

[.sOuDeH. 16,059]

تو قصّه ی "شیرینیُ" و من شاعر "مجنون"

این گونه بعید است به من دل بِسِپاری!

 

سیگار و غزل چاره ی بی حوصلگی هاست

یک شعر بمان پیشم اگر حوصله داری

[bar☻☻n 5,895]

 

یکی از عقل می‌لافد، یکی طامات می‌بافد

بیا کاین داوری ها را به پیش داور اندازیم

[*Reyhaneh* 3,812]

من آن گلبرگ مغرورم که میمیرم ز بی آبی

ولی با منت و خواری پی شبنم نمیگردم

[Thorin Oakenshield 417]

من ظاهر نیستی و هستی دانم / من باطن هر فراز و پستی دانم

با این همه از دانش خود شرمم باد / گر مرتبه ای ورای مستی دانم

[masomeh meshkani 121]

مژدگانی بده ای خلوتی نافه گشای

که زصحرای ختن اهوی مشکین امد

[.sOuDeH. 16,059]

در دلم بود كه بي دوست نباشم هرگز

چه توان كرد كه سعي من و دل باطل بود

[Thorin Oakenshield 417]

در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی

خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی

[Mahnaazz 13,133]

یادم آرد روز دیرین

گردش یک روز شیرین....

[.sOuDeH. 16,059]

نیست در عالم ز هجران تلخ تر

هر چه خواهی کن ولیکن آن نکن

[Mahnaazz 13,133]

نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار

چ کنم حرف دگر یاد نداد استادم

[Thorin Oakenshield 417]

من زیر فلک چون او ماهی ز کجا یابم / او هر طرفی یابد شوریده و شیدایی

مه گرد درت گردد زیرا که کجا یابد / چو چشم تو خماری چون روی تو صحرایی

من بی‌سر و پا گشتم خوش غرقه این دریا / بی‌پای همی‌گردم چون کشتی دریایی

از در اگرم رانی آیم ز ره روزن / چون ذره به زیر آیم در رقص ز بالایی

[Mahnaazz 13,133]

یاران شنیده‌ام که بیابان گرفته‌اند

بی‌طاقت از ملامت خلق و جفای یار

[Sepandarmaz 1,327]

رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند

 

چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند

 

 

من ار چه در نظر یار خاکسار شدم

 

رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند....

[Mahnaazz 13,133]

در حسرت یک نعره ی مستانه بمردیم

ویران شود این شهر که میخانه ندارد

[Sepandarmaz 1,327]

دردم نهفته به ز طبیبان مدعی

باشد که از خزانه ی غیبم دوا کنند

[Mahnaazz 13,133]

دیگر نمانده طاقت ماندن و سوختن

باشد ک بجای من از خویش بگذرد

[Sepandarmaz 1,327]

دیدی آن ترک ختا دشمن جان بود مرا

گرچه عمری به خطا دوست خطابش کردم

[Mahnaazz 13,133]

مرغ دل در قفس سینه من می نالد

بلبل ساز ترا دیده هم آواز امشب

زیر هر پرده ساز تو هزاران راز است

بیم آنست که از پرده فتد راز امشب