رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

ارسال شده در
هر که نان از عمل خويش خورد

منت حاتم طايي نبرد

 

سعدي

 

 

 


دردم از يار است و درمان نيز هم

دل فداي او شد و جان نيز هم

حافظ

  • Like 1
ارسال شده در
دردم از يار است و درمان نيز هم

دل فداي او شد و جان نيز هم

حافظ

 

 

مي روي و گريه مي آيد مرا

ساعتي بنشين که باران بگذرد

 

 

امير خسرو دهلوي

  • Like 1
ارسال شده در

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند

گل آدمی بسرشتند و به پیمانه زدند

ارسال شده در

درنیل فتادسپهرش بطنزگفت

الآن قدندمت و ماینفع الندم

حافظ

  • Like 1
ارسال شده در
درنیل فتادسپهرش بطنزگفت

الآن قدندمت و ماینفع الندم

حافظ

 

مبوس جز لب ساقی و جام می حافظ

که دست زهدفروشان خطاست بوسیدن

  • Like 3
ارسال شده در

نازنیا ما به نازتوجوانی داده ایم

دیگر حالا با جوانان ناز کن با ما چرا

  • Like 1
ارسال شده در

آسمان بوي اجابت مي دهد

بس که قنديل دعا آويخته است

  • Like 2
ارسال شده در

توراتیشه دادم که هیزم کنی

ندادم که برفرق مردم زنی

  • Like 2
ارسال شده در
توراتیشه دادم که هیزم کنی

ندادم که برفرق مردم زنی

 

یک شهر به دنبال تو افتاده به والله

بیچاره شدم در صف صدها متقاضی

 

آغوش تو خشخاش و لبت الکل خالص

آماده شدم کار دلم را تو بسازی

  • Like 1
ارسال شده در

یاد باد آن كه سر كوی توام منزل بود

دیده را روشنی از خاك درت حاصل بود

  • Like 1
ارسال شده در

در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم

حکم آنچه تو فرمایی لطف آنچه تو بنمایی ...

  • Like 1
ارسال شده در

یاد ایامی که در گلشن مکانی داشتم

در میان لاله و گل آشیانی داشتم

  • Like 1
ارسال شده در

دقیقا کدوم ایام منظورتونه ؟:w02:

ما دانه نخورده طعمه ی دام شدیم ...

ناکرده گنه دیدی چه بد نام شدیم ؟

  • Like 1
ارسال شده در
دقیقا کدوم ایام منظورتونه ؟:w02:

ما دانه نخورده طعمه ی دام شدیم ...

ناکرده گنه دیدی چه بد نام شدیم ؟

همون ایامی که یه ایامی داشتم:ws3:

 

من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم

چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم

  • Like 1
ارسال شده در

متوجه شدم ...:banel_smiley_4:

 

ما چون زدری پای کشیدیم ، کشیدیم

امید ز هرکس که بریدیم ، بریدیم...

دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند

از گوشه بامی که پریدیم ، پریدیم...

رم دادن صید خود از اغاز غلط بود

حالا که رماندی و رمیدیم ، رمیدیم...

  • Like 2
ارسال شده در

اره معلومه:ws3:

 

من درد تو را ز دست آسان ندهم

دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم

  • Like 2
ارسال شده در

این که متوجه شدم واقعا معلوم بود ؟ خواستین توضیح اضافی هم میدم...:w58:

 

من اگر کامروا گشتم وخوشدل چه عجب

مستحق بودم واین ها به زکاتم دادند ...

  • Like 2
ارسال شده در

توضیح مکفی بده:ws3:

 

در جهان تا میتوانی ساده و یکرنگ باش

قالی از صد رنگ بودن زیر پا افتاده است

  • Like 3
ارسال شده در

همونایی که خودت میدونی...:whistle:

شاعر چی فکرده با خودش اینو گفته ،اتفاقا همون قالیه از هر چیزی گرانبهاتر و نفیس تره ....تازه هر چی پا میخوره نفیس تر هم میشه ....:banel_smiley_4:

 

شعر به این میگن ...

 

تا نشانی باشد از اسرار پنهان بهشت ...

آشکارا رحمتی از عالم بالاست زن...

  • Like 3
ارسال شده در

من هیچی نمیدونم:|

تشبیه شاعر در مورد قالی جالب بود. ولی فی نفسه قالی ارزشمنده ولی کی قدر این هنر رو میدونه؟

 

نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم

دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا؟

  • Like 2
×
×
  • اضافه کردن...