رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

توراتیشه دادم که هیزم کنی

ندادم که برفرق مردم زنی

 

یک شهر به دنبال تو افتاده به والله

بیچاره شدم در صف صدها متقاضی

 

آغوش تو خشخاش و لبت الکل خالص

آماده شدم کار دلم را تو بسازی

  • Like 1
لینک به دیدگاه
دقیقا کدوم ایام منظورتونه ؟:w02:

ما دانه نخورده طعمه ی دام شدیم ...

ناکرده گنه دیدی چه بد نام شدیم ؟

همون ایامی که یه ایامی داشتم:ws3:

 

من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم

چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم

  • Like 1
لینک به دیدگاه

متوجه شدم ...:banel_smiley_4:

 

ما چون زدری پای کشیدیم ، کشیدیم

امید ز هرکس که بریدیم ، بریدیم...

دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند

از گوشه بامی که پریدیم ، پریدیم...

رم دادن صید خود از اغاز غلط بود

حالا که رماندی و رمیدیم ، رمیدیم...

  • Like 2
لینک به دیدگاه

این که متوجه شدم واقعا معلوم بود ؟ خواستین توضیح اضافی هم میدم...:w58:

 

من اگر کامروا گشتم وخوشدل چه عجب

مستحق بودم واین ها به زکاتم دادند ...

  • Like 2
لینک به دیدگاه

همونایی که خودت میدونی...:whistle:

شاعر چی فکرده با خودش اینو گفته ،اتفاقا همون قالیه از هر چیزی گرانبهاتر و نفیس تره ....تازه هر چی پا میخوره نفیس تر هم میشه ....:banel_smiley_4:

 

شعر به این میگن ...

 

تا نشانی باشد از اسرار پنهان بهشت ...

آشکارا رحمتی از عالم بالاست زن...

  • Like 3
لینک به دیدگاه

من هیچی نمیدونم:|

تشبیه شاعر در مورد قالی جالب بود. ولی فی نفسه قالی ارزشمنده ولی کی قدر این هنر رو میدونه؟

 

نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم

دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا؟

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...