رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

شاعر مبارکت باد ناگاه روشنایی

شادا که بار دیگر از عشق میسرایی

 

یا رب این قافله را لطف ازل بدرقه باد

كه از او خصم به دام آمد و معشوقه به كام

  • Like 6
لینک به دیدگاه
یا رب این قافله را لطف ازل بدرقه باد

كه از او خصم به دام آمد و معشوقه به كام

 

ما زیاران چشم یاری داشتیم

خود غلط بود آنچه می پنداشتیم...

  • Like 5
لینک به دیدگاه
ما زیاران چشم یاری داشتیم

خود غلط بود آنچه می پنداشتیم...

 

 

مرهم نمی نهی به جراحت، نمک مپاش

نوشم نمی دهی به دلم نیشتر مزن

  • Like 3
لینک به دیدگاه
:vahidrk:از تو که بهترم از گوگل سرچ مشاعره میکنی:ws3:

 

 

 

باشه حتما تو محمودی بخری 30 تومن من غزلیات شمس بخرم اونم حتما نسخه نفیس 300 تومن:vahidrk:

:ws3:

 

کاملا مشخصه کی سرچ گوگل میزنه:vahidrk:

 

آوره پس چی:ws3:.میخواستی تو هم غزلیات شمس دوست داشته باشی:ws37:

خودم براش میخرم با افتخارِ دوبله:hapydancsmil:

 

فدای سوده ی نازم:hapydancsmil:

 

مرهم نمی نهی به جراحت، نمک مپاش

نوشم نمی دهی به دلم نیشتر مزن

نذر کردم گر از این غم به در آیم روزی

 

تا در میکده شادان و غزل خوان بروم:icon_gol:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
کاملا مشخصه کی سرچ گوگل میزنه:vahidrk:

 

آوره پس چی:ws3:.میخواستی تو هم غزلیات شمس دوست داشته باشی:ws37:

 

 

فدای سوده ی نازم:hapydancsmil:

 

 

نذر کردم گر از این غم به در آیم روزی

 

تا در میکده شادان و غزل خوان بروم:icon_gol:

می نشینم.از سرزمین بیگناهم

مشت خاکی روی زخم خون فشانم می فشانم

  • Like 2
لینک به دیدگاه
می نشینم.از سرزمین بیگناهممشت خاکی روی زخم خون فشانم می فشانم

 

ما دست در دست باهم٬ آشفته و مست باهم

مثل نسیمی گذشتیم٬ آهسته از کوی باران

  • Like 2
لینک به دیدگاه
ما دست در دست باهم٬ آشفته و مست باهم

مثل نسیمی گذشتیم٬ آهسته از کوی باران

نوای خسته شبهای من :عشق

صدای زخمی لبهای من: عشق

  • Like 2
لینک به دیدگاه
قبا به قد من ای عقل پا برهنه ندوز

برای قامت ما این لباسها تنگ است

 

تمام شاعران٬ اهل دروغند

مگر آنها که از جنس فروغند

  • Like 2
لینک به دیدگاه
تمام شاعران٬ اهل دروغند

مگر آنها که از جنس فروغند

:84eb3ampc0vsywihe0i

دست هایم چقدر بود و به دریا نرسید؟!

 

خبـــر مرگ مرا طعنــــه به یــــارم بزنید

 

آی! آنها! که به بی برگی من می خندید!

 

مرد باشید و ... بیایید ... و ... کنارم بزنید

 

نجمه زاع

  • Like 2
لینک به دیدگاه
:84eb3ampc0vsywihe0i

دست هایم چقدر بود و به دریا نرسید؟!

 

خبـــر مرگ مرا طعنــــه به یــــارم بزنید

 

آی! آنها! که به بی برگی من می خندید!

 

مرد باشید و ... بیایید ... و ... کنارم بزنید

 

نجمه زاع

 

ب شعرهایی ک من مینویسم بی احترامی نکن:icon_gol:

...................

دوست دارم که خودم باشم و تنها باشم

پشت یک پنجره سرگرم تماشا باشم

  • Like 2
لینک به دیدگاه
ب شعرهایی ک من مینویسم بی احترامی نکن:icon_gol:

...................

دوست دارم که خودم باشم و تنها باشم

پشت یک پنجره سرگرم تماشا باشم

 

من تورا خوب _ای رهگذر_ میشناسم

من تورا خوب _ای خوبتر_ میشناسم

  • Like 1
لینک به دیدگاه
من تورا خوب _ای رهگذر_ میشناسم

من تورا خوب _ای خوبتر_ میشناسم

 

من از وقوع حادثه شیون نمیکنم

اغیار شِکوه کرده ولی من نمیکنم

  • Like 1
لینک به دیدگاه
من از وقوع حادثه شیون نمیکنم

اغیار شِکوه کرده ولی من نمیکنم

من و آیینه و گل های مریم با تو خندیدیم

 

سفر کردیم با هم تا چه رؤیاها...چه عالم ها...

 

چه روز خوب و آرامی...تو می خندی جهان زیباست

 

هوای خانه هم اصلاً ندارد ابری از غم ها

  • Like 4
لینک به دیدگاه

من و آیینه و گل های مریم با تو خندیدیم

 

سفر کردیم با هم تا چه رؤیاها...چه عالم ها...

 

چه روز خوب و آرامی...تو می خندی جهان زیباست

 

هوای خانه هم اصلاً ندارد ابری از غم ها

 

اگر یادمان بود و باران گرفت

نگاهی به احساس گلها کنیم

 

اگر کینه آمد به سروقتمان

سرکوچه او را ز سر واکنیم

 

اگر گفت «من با شما دوستم»

برانیمش از خویش و حاشا کنیم

  • Like 4
لینک به دیدگاه
اگر یادمان بود و باران گرفت

نگاهی به احساس گلها کنیم

 

اگر کینه آمد به سروقتمان

سرکوچه او را ز سر واکنیم

 

اگر گفت «من با شما دوستم»

برانیمش از خویش و حاشا کنیم

مرا ز باده نوشین نمی گشاید دل

 

که می به گرمی آغوش یار باید و نیست

 

درون آتش از آنم که آتشین گل من

 

مرا چو پاره ی دل در کنار باید و نیست

  • Like 4
لینک به دیدگاه

مرا ز باده نوشین نمی گشاید دل

 

که می به گرمی آغوش یار باید و نیست

 

درون آتش از آنم که آتشین گل من

 

مرا چو پاره ی دل در کنار باید و نیست

 

تو کهکشانی و چشمانی از ستاره تُراست

مسافری که نگیرد به شب خبر ز تو کو؟

 

تو یک ترانه‌ی نابی و یک نغزل محض

میان دفتر من عاشقانه‌تر ز تو کو؟

  • Like 4
لینک به دیدگاه
تو کهکشانی و چشمانی از ستاره تُراست

مسافری که نگیرد به شب خبر ز تو کو؟

 

تو یک ترانه‌ی نابی و یک نغزل محض

میان دفتر من عاشقانه‌تر ز تو کو؟

 

خسته شدم نفر بعد بیاد

  • Like 2
لینک به دیدگاه
خسته شدم نفر بعد بیاد

 

شما خسته شدی ادامه نده نیازی ب گفتنش نیست دوستم:a030:

 

 

تو کهکشانی و چشمانی از ستاره تُراست

مسافری که نگیرد به شب خبر ز تو کو؟

 

تو یک ترانه‌ی نابی و یک نغزل محض

میان دفتر من عاشقانه‌تر ز تو کو؟

 

وطنم اما، مردی است که هنگام دعا

شِکوه را جز به درگاه خدا حرف نزد

  • Like 4
لینک به دیدگاه

وطنم اما، مردی است که هنگام دعا

شِکوه را جز به درگاه خدا حرف نزد

 

 

دف در دفِ تنیده و، مه در مهِ رمیده، خدا را بِدف! به دف روحِ

آسمان، به دف روحِ من بِدف!

  • Like 4
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...