رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

یار مفروش به دنیا كه بسی سود نكرد

آن كه یوسف به زر ناسره بفروخته بود

  • Like 3
ارسال شده در

دلتنگم و با هیچ کس میل سخن نیست

 

کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست

  • Like 3
ارسال شده در

تا دلی آتش نگیرد حرف جانسوزی نگوید

حال ما خواهی اگر از گفته ما جستجو كن

  • Like 3
ارسال شده در

نزدیکی زیاد ملال آورد به بار

 

مژگان اگر به چشم رسد تیر می شود

  • Like 3
ارسال شده در
نزدیکی زیاد ملال آورد به بار

 

مژگان اگر به چشم رسد تیر می شود

موافقم گاهی دوری و دوستی بهتره

دامن شادی چو غم آسان نمی آید به دست

پسته را خون می شود دل تا لبی خندان کند

  • Like 3
ارسال شده در
موافقم گاهی دوری و دوستی بهتره

دامن شادی چو غم آسان نمی آید به دست

پسته را خون می شود دل تا لبی خندان کند

 

دیر سالیست که در من جاریست

 

عاشقی نقلی استمراریست:icon_gol:

  • Like 4
ارسال شده در

تو آن غبار غمی را که هیچ نشماری

 

به دوش جان ضعیفان چو کوه الوند است

  • Like 3
ارسال شده در
دیر سالیست که در من جاریست

 

عاشقی نقلی استمراریست:icon_gol:

تا زبند زلف او قصد رهایی می کنم

می دهد بر زلف مشکین پیچ و تاب دیگری

  • Like 2
ارسال شده در
دلی دارم چو آیینه ندارد از کسی کینه

 

به لب آرد کمی نفرین ولی نه از ته سینه

هر کس که دیده عکس رخت در آینه

فریاد بر کشیده که ماه است هر آینه

  • Like 1
ارسال شده در
تا زبند زلف او قصد رهایی می کنم

می دهد بر زلف مشکین پیچ و تاب دیگری

 

یک بار دیگر عسق یک بار دیگر تو

شور مجدد تو شوق مکرر تو

 

ای ذات معنا ها!پنهان پیداها!

جان مجسمتو روح مصور تو

حسین منزوی

  • Like 3
ارسال شده در
هر کس که دیده عکس رخت در آینه

فریاد بر کشیده که ماه است هر آینه

 

هراسم چه میدهید ز نامی که ننگ شد

 

کجا ! کی! کدام ماه اسیر پلنگ شد!

  • Like 3
ارسال شده در
تو آن غبار غمی را که هیچ نشماری

 

به دوش جان ضعیفان چو کوه الوند است

تو با من باش و بگذارعالمی از من جدا گردد

چو یکدم با تو بنشینم دل از هر غم رها گردد

  • Like 2
ارسال شده در

 

هراسم چه میدهید ز نامی که ننگ شد

 

کجا ! کی! کدام ماه اسیر پلنگ شد!

دل تمنا می کند تا من بسازم خانه ای

عاشقان کی خانه دارند دل مگر دیوانه ای؟

  • Like 1
ارسال شده در

دل تمنا می کند تا من بسازم خانه ای

عاشقان کی خانه دارند دل مگر دیوانه ای؟

یعنی هم از نخست گرفتم عزای خود

هرگز نیافت غربت من آشنای خود

  • Like 3
ارسال شده در
تو آن غبار غمی را که هیچ نشماری

 

به دوش جان ضعیفان چو کوه الوند است

 

تب بوسه ای از آن لب به غنیمت است امشب

که نه آگهم که فردا چه نشسته در کمینم :ws3:

  • Like 3
ارسال شده در

می رفت روز و خيره در انديشه ای غريب

 

دختر کنار پنجره، محزون نشسته بود

  • Like 3
ارسال شده در
می رفت روز و خيره در انديشه ای غريب

 

دختر کنار پنجره، محزون نشسته بود

 

در چشم های شعله ورت کینه یی نبود

بی صیفل نگاه تو آیینه ای نبود

پر بودی از سرود و نوشتن بهانه بود

هر نامه ی تویک غزل عاشقانه بود:icon_gol::icon_gol:

  • Like 3
ارسال شده در

دل که رنجید از کسی خرسند کردن مشکل است

شیشه ی بشکسته را پیوند کردن مشکل است

  • Like 2
ارسال شده در
دل که رنجید از کسی خرسند کردن مشکل است

شیشه ی بشکسته را پیوند کردن مشکل است

 

تو جان بهاری و عبورت زیباست

در ذهن نسیم و گل خطورت زیباست

چون ساییه عشق بر سر دنیاییی

در غیبت خود نیز حضورت زیباست:icon_gol::icon_gol:

  • Like 2
ارسال شده در
تو جان بهاری و عبورت زیباست

در ذهن نسیم و گل خطورت زیباست

چون ساییه عشق بر سر دنیاییی

در غیبت خود نیز حضورت زیباست:icon_gol::icon_gol:

میگم همش ت و دال و ی شد میخوایین یدونه از ک بزارم برا تنوع خوبه:ws3:

کو طبیبی تا شکافد قلب خونین مرا

تا ببیند من نمردم عشق تو کشته مرا

  • Like 2
×
×
  • اضافه کردن...