ENG.SAHAND 31645 ارسال شده در 22 شهریور، 2015 یار مفروش به دنیا كه بسی سود نكرد آن كه یوسف به زر ناسره بفروخته بود 3
Dreamy Girl 6672 ارسال شده در 22 شهریور، 2015 دلتنگم و با هیچ کس میل سخن نیست کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست 3
ENG.SAHAND 31645 ارسال شده در 22 شهریور، 2015 تا دلی آتش نگیرد حرف جانسوزی نگوید حال ما خواهی اگر از گفته ما جستجو كن 3
Dreamy Girl 6672 ارسال شده در 22 شهریور، 2015 نزدیکی زیاد ملال آورد به بار مژگان اگر به چشم رسد تیر می شود 3
ENG.SAHAND 31645 ارسال شده در 22 شهریور، 2015 نزدیکی زیاد ملال آورد به بار مژگان اگر به چشم رسد تیر می شود موافقم گاهی دوری و دوستی بهتره دامن شادی چو غم آسان نمی آید به دست پسته را خون می شود دل تا لبی خندان کند 3
roozbeh ameri 8439 ارسال شده در 22 شهریور، 2015 موافقم گاهی دوری و دوستی بهتره دامن شادی چو غم آسان نمی آید به دست پسته را خون می شود دل تا لبی خندان کند دیر سالیست که در من جاریست عاشقی نقلی استمراریست 4
Dreamy Girl 6672 ارسال شده در 22 شهریور، 2015 تو آن غبار غمی را که هیچ نشماری به دوش جان ضعیفان چو کوه الوند است 3
ENG.SAHAND 31645 ارسال شده در 22 شهریور، 2015 دیر سالیست که در من جاریست عاشقی نقلی استمراریست تا زبند زلف او قصد رهایی می کنم می دهد بر زلف مشکین پیچ و تاب دیگری 2
ENG.SAHAND 31645 ارسال شده در 22 شهریور، 2015 دلی دارم چو آیینه ندارد از کسی کینه به لب آرد کمی نفرین ولی نه از ته سینه هر کس که دیده عکس رخت در آینه فریاد بر کشیده که ماه است هر آینه 1
roozbeh ameri 8439 ارسال شده در 22 شهریور، 2015 تا زبند زلف او قصد رهایی می کنم می دهد بر زلف مشکین پیچ و تاب دیگری یک بار دیگر عسق یک بار دیگر تو شور مجدد تو شوق مکرر تو ای ذات معنا ها!پنهان پیداها! جان مجسمتو روح مصور تو حسین منزوی 3
roozbeh ameri 8439 ارسال شده در 22 شهریور، 2015 هر کس که دیده عکس رخت در آینه فریاد بر کشیده که ماه است هر آینه هراسم چه میدهید ز نامی که ننگ شد کجا ! کی! کدام ماه اسیر پلنگ شد! 3
ENG.SAHAND 31645 ارسال شده در 22 شهریور، 2015 تو آن غبار غمی را که هیچ نشماری به دوش جان ضعیفان چو کوه الوند است تو با من باش و بگذارعالمی از من جدا گردد چو یکدم با تو بنشینم دل از هر غم رها گردد 2
ENG.SAHAND 31645 ارسال شده در 22 شهریور، 2015 هراسم چه میدهید ز نامی که ننگ شد کجا ! کی! کدام ماه اسیر پلنگ شد! دل تمنا می کند تا من بسازم خانه ای عاشقان کی خانه دارند دل مگر دیوانه ای؟ 1
roozbeh ameri 8439 ارسال شده در 22 شهریور، 2015 دل تمنا می کند تا من بسازم خانه ای عاشقان کی خانه دارند دل مگر دیوانه ای؟ یعنی هم از نخست گرفتم عزای خود هرگز نیافت غربت من آشنای خود 3
roozbeh ameri 8439 ارسال شده در 22 شهریور، 2015 تو آن غبار غمی را که هیچ نشماری به دوش جان ضعیفان چو کوه الوند است تب بوسه ای از آن لب به غنیمت است امشب که نه آگهم که فردا چه نشسته در کمینم 3
Dreamy Girl 6672 ارسال شده در 22 شهریور، 2015 می رفت روز و خيره در انديشه ای غريب دختر کنار پنجره، محزون نشسته بود 3
roozbeh ameri 8439 ارسال شده در 22 شهریور، 2015 می رفت روز و خيره در انديشه ای غريب دختر کنار پنجره، محزون نشسته بود در چشم های شعله ورت کینه یی نبود بی صیفل نگاه تو آیینه ای نبود پر بودی از سرود و نوشتن بهانه بود هر نامه ی تویک غزل عاشقانه بود:icon_gol: 3
ENG.SAHAND 31645 ارسال شده در 22 شهریور، 2015 دل که رنجید از کسی خرسند کردن مشکل است شیشه ی بشکسته را پیوند کردن مشکل است 2
roozbeh ameri 8439 ارسال شده در 22 شهریور، 2015 دل که رنجید از کسی خرسند کردن مشکل است شیشه ی بشکسته را پیوند کردن مشکل است تو جان بهاری و عبورت زیباست در ذهن نسیم و گل خطورت زیباست چون ساییه عشق بر سر دنیاییی در غیبت خود نیز حضورت زیباست:icon_gol: 2
ENG.SAHAND 31645 ارسال شده در 22 شهریور، 2015 تو جان بهاری و عبورت زیباستدر ذهن نسیم و گل خطورت زیباست چون ساییه عشق بر سر دنیاییی در غیبت خود نیز حضورت زیباست:icon_gol: میگم همش ت و دال و ی شد میخوایین یدونه از ک بزارم برا تنوع خوبه کو طبیبی تا شکافد قلب خونین مرا تا ببیند من نمردم عشق تو کشته مرا 2
ارسال های توصیه شده