Dreamy Girl 6672 ارسال شده در 15 شهریور، 2015 می رسد از راه و می تازد به ماه جغد می خندد به روی کاج پیر شاعری می ماند و شامی سیاه در دل تاریک این شب های سرد 3
Astraea 25351 ارسال شده در 15 شهریور، 2015 من نه آنم که دوصد مصرع رنگین گویم من چو فرهاد یکی گویم و شیرین گویمخدا نکنه اونروزو ببینم مرغ سحر ناله سر کن داغ مرا تازه تر کن وصف حالمه شدید..کل روش فکر کرده ام!!!! 3
ENG.SAHAND 31645 ارسال شده در 15 شهریور، 2015 مرغ سحر ناله سر کنداغ مرا تازه تر کن وصف حالمه شدید..کل روش فکر کرده ام!!!! نقش بند جان که جانها جانب او مایلست ..... عاقلان را بر زبان و عاشقان را در دلست :vahidrk: 3
Astraea 25351 ارسال شده در 15 شهریور، 2015 تو خفته ای و نشد عشق را کرانه پدید تبارک الله از این ره که نیست پایان 7
Just Mechanic 27854 ارسال شده در 15 شهریور، 2015 نمانده در دلم جز نام و یادت همه جانم فدای آن نگاهت شیخ کبیر:| 6
Astraea 25351 ارسال شده در 15 شهریور، 2015 تا کی به تمنای وصال تو یگانه اشکم شود از دیده چو سیل روانه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ وات هپن!!یادم رفت یهو!درس نوشتم؟؟؟؟؟؟ 7
Just Mechanic 27854 ارسال شده در 15 شهریور، 2015 هرجا که منم در طلب رو تو هستم گویی که منم تشنه و روی تو فرات است 5
seyed mehdi hoseyni 27119 ارسال شده در 16 شهریور، 2015 ترک عاشق کش من مست برون رفت امروز تا دگر خون که از دیده روان خواهد بود چشمم آن دم که ز شوق تو نهد سر به لحد تا دم صبح قیامت نگران خواهد بود 6
.sOuDeH. 16059 ارسال شده در 16 شهریور، 2015 تورا چه کار که سرو ایستاده میمیرد؟ همیشه سبز بمان سرو ایستادهی من 7
.sOuDeH. 16059 ارسال شده در 16 شهریور، 2015 در بسته شد به روی همه چون تو آمدی ای خاص کرده معنی هربار عام را ============== دلم نیومد قبلی رو حذف کنم خیلی قشنگه دوسش دارم:hapydancsmil: 6
Ala Agrin 14476 ارسال شده در 16 شهریور، 2015 آمـدی جــانـم به قربــانـــت ولـی حالا چرا ؟ بی وفا،بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چــرا ؟ نوشدارویی و بعد از مرگ ســهراب آمــــدی ســـنگدل این زودتـر می خواســتی حالا چـــرا ؟ 6
.sOuDeH. 16059 ارسال شده در 16 شهریور، 2015 اینک این من : سر به سودای پریشانی نهاده داغ نامت را نشان کرده، به پیشانی نهاده 5
Just Mechanic 27854 ارسال شده در 16 شهریور، 2015 هر دو زلفش سایبان مهر و ماه آهــــوان را سایه ی زلفش پناه 3
Astraea 25351 ارسال شده در 16 شهریور، 2015 همه کارم ز خود کامی به بد نامی کشید آخر نهان کی ماند آن رازی کزوسازند محفلها 8
Dreamy Girl 6672 ارسال شده در 16 شهریور، 2015 از شوکت فرمانروایی ها سرم خالیست من پادشاه کشتگانم کشورم خالی است 8
آریوبرزن 13988 ارسال شده در 22 شهریور، 2015 از شوکت فرمانروایی ها سرم خالیست من پادشاه کشتگانم کشورم خالی است تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بین کس واقف آن نیست که از دیده چه ها رفت 4
Dreamy Girl 6672 ارسال شده در 22 شهریور، 2015 تنها نه ز راز دل من پرده برافتاد تا بود فلک شیوه او پرده دری بود 4
آریوبرزن 13988 ارسال شده در 22 شهریور، 2015 تنها نه ز راز دل من پرده برافتاد تا بود فلک شیوه او پرده دری بود دل گفت فروکش کنم این شهر به بویش بیچاره ندانست که یارش سفری بود 4
Sepandarmaz 1327 ارسال شده در 22 شهریور، 2015 دلم رمیده لولیوشیست شورانگیز دروغ وعده و قتال وضع و رنگ آمیز 4
Dreamy Girl 6672 ارسال شده در 22 شهریور، 2015 ز دریچههای چشمم نظری به ماه داری چه بلند بختی ای دل که به دوست راه داری 3
ارسال های توصیه شده