Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۸۹ تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن که دوست خود روش بنده پروری داند.. 1 لینک به دیدگاه
marjan17 4150 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۸۹ اخیییییییییی مرجانی چقدر درد کشیدی تو :vahidrk: در این دنیا اگر سودی است با درویش خرسند است خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی لینک به دیدگاه
Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۸۹ یاد باد آن کو به قصد خون ما زلف را بشکست و پیمان نیز هم لینک به دیدگاه
marjan17 4150 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۸۹ مثل اون موج صبوری که وفاداره به دریا تو مهی، مثل حقیقت، مهربونی مث رویا! 2 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۸۹ مثل اون موج صبوری که وفاداره به دریاتو مهی، مثل حقیقت، مهربونی مث رویا! مرجان جان شرمندتم،نمیتونم امتیاز بدم...:icon_gol: ای کاش ناله های چو من بلبلی حزین بیدار کردی آن گل در خاک خفته را 3 لینک به دیدگاه
marjan17 4150 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۸۹ مرجان جان شرمندتم،نمیتونم امتیاز بدم...:icon_gol:ای کاش ناله های چو من بلبلی حزین بیدار کردی آن گل در خاک خفته را گلیه نکن عسیسم حالا کی امتیاز خواسته اجی جونم الا ای پیر فرزانه مکن منعم ز میخانه که من در ترک پیمانه دلی پیمان شکن دارم! 2 لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۸۹ من به جرم با وفایی این چنین تنها شدم چون ندارم همدمی بازیچه ی دلها شدم 3 لینک به دیدگاه
marjan17 4150 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۸۹ مقصود ز هر حدیث و هر زمزمه اوست سر جملهی هر غلغله و دمدمه اوست گر بد بینی به وصل خود هم نرسی ور نیک نگه کنی به خود خود همه اوست 3 لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۸۹ تپيدم، ناله كردم، داغ گشتم، خاك گرديدم وفا افسانهها دارد كه ميبايد شنيد از من لینک به دیدگاه
sara 20 1717 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۸۹ نه اميدي كه بر آن خوش كنم دل نه پيغامي نه پيك آشنایي لینک به دیدگاه
Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۸۹ یک شعر عاقلی و دگر شعر عاشقی است سعدی یکی سخنور و حافظ قلندر است 1 لینک به دیدگاه
Ka!SeR 1333 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۸۹ تو افتاب ملکي و هر کجا که مي روي چون سايه از قفاي تو دولت بود دوان لینک به دیدگاه
Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۸۹ نوگل نازنین من تا تو نگاه می کنی لطف نگاه عارفان در تو نگاه کردنست 1 لینک به دیدگاه
Ka!SeR 1333 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۸۹ ترکيب پياله اي که در هم پيوست بشکستن ان روا نمي دارد مست 4 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۸۹ تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم روزی سراغ وقت من آئی که نیستم 4 لینک به دیدگاه
armstrong 2214 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۸۹ من از دست تو در عالم نهم روی ولیکن چون تو در عالم نباشد 3 لینک به دیدگاه
hamid_hisystem 6612 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 خرداد، ۱۳۸۹ دیشب به سیل اشک ره خواب می زدم نقشی به یاد روی تو بر آب می زدم 3 لینک به دیدگاه
marjan17 4150 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 خرداد، ۱۳۸۹ من چون ز پا بیفتم درمان درد من اوست درد آن بود که از پا درمان من بیفتد 3 لینک به دیدگاه
گیلاس 367 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 خرداد، ۱۳۸۹ دشت در حسرت باریدن بهار با امیدی مجهول سینه میترکاند خوش به حالت دله تو دستخوشه حادثه نیست پشته سنگینی غم دل به دریا داری... 3 لینک به دیدگاه
hamid_hisystem 6612 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 خرداد، ۱۳۸۹ دیشب کلام نقره ی نازت عجیب بود با من که آشنای تو بودم ، غریب بود بود و میهمان و تو و ماه و آسمان زیبا خیال می کنم او یک رقیب بود 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده