RezaMTJAME 9278 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اردیبهشت، ۱۳۸۹ بینی جهان را خود را نبینی :w00: تا چند جانان غافل نشینی؟؟ 1 لینک به دیدگاه
hamid_hisystem 6612 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اردیبهشت، ۱۳۸۹ یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت 2 لینک به دیدگاه
sara 20 1717 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اردیبهشت، ۱۳۸۹ تو رفتی در سفر ، هوش از سرم رفت دلم از سينه ، جان از پيکرم رفت حد و اندازه اش را من ندانم چه مقدار اشک از چشم ترم رفت 2 لینک به دیدگاه
hamid_hisystem 6612 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اردیبهشت، ۱۳۸۹ توسنی کردم نفهمیدم همی کز کشیدن تنگ تر گردد کمند 4 لینک به دیدگاه
Occ.Health 1065 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اردیبهشت، ۱۳۸۹ دل که رنجید از کسی خرسند کردن مشکل است شیشه بشکسته را پیوند کردن مشکل است :girl_yes2: 3 لینک به دیدگاه
armstrong 2214 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اردیبهشت، ۱۳۸۹ تا تو به خاطر منی کس مگذشت بر دلم مثل تو کیست در جهان تا ز تو مهر بگسلم 2 لینک به دیدگاه
sara 20 1717 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اردیبهشت، ۱۳۸۹ من مست و تو ديوانه ، ما را که برد خانه ؟ من چند ترا گفتم ، کم خور دو سه پيمانه ؟ در شهر يکی کس را ، هشيار نمی بينم هر يک بَتَر از ديگر ، شوريده و ديوانه 2 لینک به دیدگاه
armstrong 2214 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اردیبهشت، ۱۳۸۹ همه عمر در فراقت بگذشت و سهل باشد اگر احتمال دارد به قیامت اتصالی 2 لینک به دیدگاه
marjan17 4150 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اردیبهشت، ۱۳۸۹ یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد آن جوان بخت که میزد رقم خیر و قبول بنده پیر ندانم ز چه آزاد نکرد 1 لینک به دیدگاه
sara 20 1717 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اردیبهشت، ۱۳۸۹ دوش هر صاحبدلی کز بار غم خم می شود صورت محراب حاجتهای عالم می شود 1 لینک به دیدگاه
marjan17 4150 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اردیبهشت، ۱۳۸۹ دریای لطف بودی و من ماندم با سراب دل آنگهت شناخت که آب از سرم گذشت 1 لینک به دیدگاه
sara 20 1717 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اردیبهشت، ۱۳۸۹ تو اي شكوهمند من، شكوه دلپسند من تو آن ستاره بوده اي، كه مهر آسمان شدي زمهر برتر آمدي فراز كهكشان شدي 1 لینک به دیدگاه
marjan17 4150 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اردیبهشت، ۱۳۸۹ یک دم نگاه کن که چه بر باد می دهی چندین هزار امید بنی آدمست این 1 لینک به دیدگاه
sara 20 1717 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اردیبهشت، ۱۳۸۹ نشتر عشقش به جانم می زنی دردم از لیـلاســـــت آنم می زنی 2 لینک به دیدگاه
marjan17 4150 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اردیبهشت، ۱۳۸۹ یاری اندر کس نمیبینیم یاران را چه شد دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد 1 لینک به دیدگاه
sara 20 1717 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اردیبهشت، ۱۳۸۹ دگر رفتم من زشهر شما نديدم يك ذره مهر و وفا 2 لینک به دیدگاه
marjan17 4150 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اردیبهشت، ۱۳۸۹ آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد 1 لینک به دیدگاه
sara 20 1717 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اردیبهشت، ۱۳۸۹ دزد عشقم من و ديشـب ره دلـها زده ام مجرم عشقم و در محمکه حـاشـا زده ام از چه در عشق توام شهره و انگشت نما ؟ من که حرف دل خود را به تو تـنـها زده ام 2 لینک به دیدگاه
marjan17 4150 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اردیبهشت، ۱۳۸۹ مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست یا شب و روز به جز فکر توام کاری هست 1 لینک به دیدگاه
ruya 499 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اردیبهشت، ۱۳۸۹ تو مهری و تو نوری تو عشقی و تو جانی خواهم که ترا در بر بنشانم و بنشینم 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده