*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اردیبهشت، ۱۳۹۱ نصیحتی کنمت یاد گیر و در عمل آر که این حدیث ز پیر طریقتم آرزوست 4 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اردیبهشت، ۱۳۹۱ تار و پود هستی را سوختیم و خرسندیم رند عافیت سوزی همچو ما کجا بینی 4 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اردیبهشت، ۱۳۹۱ یاران همنشین همه از هم جدا شدند ماییم و آستانه دولت پناه تو 3 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اردیبهشت، ۱۳۹۱ واعظان هم صوفیان منصب پرست اعتبار مردم بیضا شکست اقبال 5 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اردیبهشت، ۱۳۹۱ تیره گون شد کوکب بخت همایون فام من واژگون شد از سپهر واژگون اقبال من 6 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اردیبهشت، ۱۳۹۱ نکته ای می گویمت روشن چو در تا شناسی امتیاز عبد و حر 6 لینک به دیدگاه
skalaskala 1624 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اردیبهشت، ۱۳۹۱ رباب و چنگ به بانگ بلند می گويند که گوش هوش به پیغام اهل راز کنید به جان دوست که غم پرده بر شما ندرد گر اعتماد بر الطاف کارساز کنید 6 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اردیبهشت، ۱۳۹۱ دلم در هر تپش صد بار آواز تو می خواند تو هم یاد دل ما میکنی یا نه 6 لینک به دیدگاه
skalaskala 1624 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اردیبهشت، ۱۳۹۱ همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخر نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفل ها حضوری گ رهمی خواهی از او غايب مشو حافظ متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها 5 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اردیبهشت، ۱۳۹۱ ای اسیر دوش و فردا در نگر در دل خود عالم دیگر نگر 4 لینک به دیدگاه
real 1797 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اردیبهشت، ۱۳۹۱ در کنار جاده ی رو به بی انتها ها من در آوازی مقدس غرق می شوم در شبح سال ها ی کودکی ام با تو با تو که به قول آن شاعر اهل هوای جنوب«ایمنم» آری با تو که عروس ماهیگیران تنهای ابدیتی و جای آن همه مروارید آبی خواب آلود را می دانی، من بی تو بی ترانه می شوم 4 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اردیبهشت، ۱۳۹۱ من چه گویم سر این شمشیر چیست آب او سرمایه دار از زندگی است اقبال لاهوری 4 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اردیبهشت، ۱۳۹۱ تیغ تیز و دل بیرحم چرا داده خدا جوی خون بر در بیداد روان باید کرد 4 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت، ۱۳۹۱ در گل خود تخم ظلمت کاشتی وقت را مثل خطی پنداشتی 7 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت، ۱۳۹۱ یک حرف صوفیانه بگویم اجازت است ای نور دیده جنگ به از صلح و داوری 6 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت، ۱۳۹۱ یاد ایامی که سیف روزگار با توانا دستی ما بود یار 4 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت، ۱۳۹۱ رندى آموز و كرم كن كه نه چندان هنرست حيوانى كه ننوشد مى و انسان نشود 5 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت، ۱۳۹۱ دل صنوبریم همچو بید لرزان است ز حسرت قد و بالای چون صنوبر دوست 5 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت، ۱۳۹۱ تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی 5 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت، ۱۳۹۱ یک شبی مجنون نمازش را شکست بی وضو در کوچه لیلا نشست عشق آن شب مست مسمش کرده بود فارغ از جام الستش کرده بود 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده