رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخر

نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفل ها

حضوری گ رهمی خواهی از او غايب مشو حافظ

متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها

  • Like 5
لینک به دیدگاه

در کنار جاده ی رو به بی انتها ها

من در آوازی مقدس

غرق می شوم در شبح سال ها ی کودکی ام

با تو

با تو که به قول آن شاعر اهل هوای جنوب«ایمنم»

آری

 

با تو که عروس ماهیگیران تنهای ابدیتی

و جای آن همه مروارید آبی خواب آلود را می دانی،

من بی تو بی ترانه می شوم

  • Like 4
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...