captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۹۱ از هوس آتش به جان افروختی تیغ را "هل من مزید" آموختی اقبال لاهوری 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۹۱ یا از کنار بام چو سایه درافتمت یا از میان خانه چو ذره درآیمت 1 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۹۱ تا مریدی سکه سیمین به دست لب گشود و مهر خاموشی شکست 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۹۱ تو نکوتر کشی ایرا تو سبک دست تری خیز و برهان ز گراندستی اغیار مرا 4 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۹۱ از خیال خود فریب و فکر خام می کند تاراج را تسخیر نام 4 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۹۱ مرا وصلت به جانی برنیاید تو را صد جان به چشم اندر نیاید 3 لینک به دیدگاه
skalaskala 1624 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۹۱ دل در جهان مبند و به مستی سال کن از فیض جام و قصه جمشید کامگار جز نقد جان به دست ندارم شراب کو کان نیز بر کرشمه ساقی کنم نثار 3 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۹۱ رخت کاول ز در مصطبه برداشتیم هم بدان منزل برداشت فرود آر مرا 2 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۹۱ آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوستهر کجا هست خدایا بسلامت دارش 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۹۱ شرط است که بر بساط عشقت آن پای نهد که سر ندارد 1 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۹۱ دیدی آخر دم مردانه بجز لاف نبودبکش از مردم نامرد که حقت این است 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۹۱ تا از طلب به یافت رسی سالهاست راه بس کن حدیث یافت طلب را به جان طلب 1 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۹۱ به دو زلف یار دادم دل بیقرار خود راچه کنم سیاه کردم همه روزگار خود را 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۹۱ الحق جگرم خوردی خونریز دلم کردی موئیم نیازردی، پیکار چنین خوشتر 6 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۹۱ ره ماتم سرای ما ندانم از که می پرسد زمستانی که نشناسد در دولت سرایان را 6 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۹۱ ای که مثل گل ز گل بالیده ای تو هم از بطن خودی زاییده ای 5 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۹۱ یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم دولت صحبت آن مونس جان ما را بس 6 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۹۱ سالها چیزی به نام زندگانی داشتمعالمی آشفته با نام جوانی داشتم 6 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۹۱ منم که دیده بدیدار دوست کردم باز چه شکر گویمت ای کارساز بنده نواز 5 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اردیبهشت، ۱۳۹۱ ز تلخ رفته چه گویم که زندگی فرداست شبم گذشت ،تو فردایِ جاودانۀ من 5 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده