real 1797 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 فروردین، ۱۳۹۱ تا توانی دلی بدست آور دل شکستن هنر نمی باشد 3 لینک به دیدگاه
skalaskala 1624 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 فروردین، ۱۳۹۱ دل دادمش به مژده و خجلت همی برم زين نقد قلب خويش که کردم نثار دوست 3 لینک به دیدگاه
real 1797 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 فروردین، ۱۳۹۱ عزیزم فونتاتو دوست دارم اما یکم کوچکتر کنی قشنگتر میشه تره پریشانش را دیدم و به دل گفتم این همه پریشانی بر سر پریشانی 2 لینک به دیدگاه
skalaskala 1624 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 فروردین، ۱۳۹۱ يک قصه بیش نیست غم عشق وين عجب کز هر زبان که می شنوم نامکرر است دی وعده داد وصلم و در سر شراب داشت امروز تا چه گويد و بازش چه در سر است 4 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 فروردین، ۱۳۹۱ تا به گیسویِ تو دستِ نا سزایان کم رسد هر دلی از حلقه ای در ذکرِ یارب یارب است 4 لینک به دیدگاه
real 1797 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 فروردین، ۱۳۹۱ ممنونم عزیزم قاطی شد! وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع شب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع 2 لینک به دیدگاه
skalaskala 1624 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 فروردین، ۱۳۹۱ عقربه باز پشت دستم را می گزد که قرار نزدیک است لحظه های به بار آمدن شاخه ی انتظار نزدیک است 3 لینک به دیدگاه
real 1797 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 فروردین، ۱۳۹۱ تا که سر زلف او از دل ما گفته است ! مطلع شعر مرا باز خدا گفته است ! 3 لینک به دیدگاه
skalaskala 1624 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 فروردین، ۱۳۹۱ تو عهد كرده ای كه كشانی به خون مرا من جهد كرده ام كه به عهدت وفا كنی 3 لینک به دیدگاه
sadafv 6584 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 فروردین، ۱۳۹۱ یاران همنشین همه از هم جدا شدند مائیم و آستانه ی دولت پناه تو ... 3 لینک به دیدگاه
real 1797 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 فروردین، ۱۳۹۱ وقت است صندوق عدم را در گشایید بازیچه ی فرسوده را پنهان نمایید 2 لینک به دیدگاه
skalaskala 1624 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 فروردین، ۱۳۹۱ در عشق خانقاه و خرابات فرق نیست هر جا که هست پرتو روی حبیب هست آن جا که کار صومعه را جلوه می دهند ناقوس دير راهب و نام صلیب هست 1 لینک به دیدگاه
real 1797 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 فروردین، ۱۳۹۱ تب تلخی به جانم آتش افروخت دلم در سینه طبل مرگ می کوفت 1 لینک به دیدگاه
skalaskala 1624 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 فروردین، ۱۳۹۱ تا چند عمر در هوس و آرزو رود ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود 3 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 فروردین، ۱۳۹۱ دل دیوانه از آن شد که نصیحت شنود مگرش هم ز سر زلف تو زنجیر کنم 3 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 فروردین، ۱۳۹۱ من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم محتسب داند که من این کارها کمتر کنم 3 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 فروردین، ۱۳۹۱ من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی 4 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 فروردین، ۱۳۹۱ یکی درد و یکی درمان پسندد یکی هجر و یکی هجران پسندد من از درمان و درد و هجر و هجرا پسندم انچه را جانان پسندد 4 لینک به دیدگاه
skalaskala 1624 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 فروردین، ۱۳۹۱ در خرقه زن آتش که خم ابروی ساقی برمی شکند گوشه محراب امامت حاشا که من از جور و جفای تو بنالم بیداد لطیفان همه لطف است و کرامت 3 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۱ تمام هستی من ایه ی تاریکیست که تو را در خود تکرار کنان به سحر گاه شکفتن ها و رستن های ابدی خواهد برد من در این آیه تو را آه کشیدم آه من در این آیه تو را با درخت و آب و آتش پیوند زدم 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده