moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، ۱۳۹۰ ای دل ساده بکش درد که حقت این است از زمانه بشو دلسرد که حقت این است 1 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، ۱۳۹۰ تا بود در عشق آن دلبر گرفتاری مرا کی بود ممکن که باشد خویشتن داری مرا 1 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، ۱۳۹۰ ای غم ، تو که هستی از کجا می آیی؟ هر دم به هوای دل ما می آیی باز آی و قدم به روی چشمم بگذار چون اشک به چشمم آشنا می آیی!... 1 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، ۱۳۹۰ یار گل رخ چو مرا بار نداد گل عمرم همه از پای بریخت 4 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، ۱۳۹۰ ترانه ی غزل دلکشم مگر نشنفتی که رام من نشدی آخر ای غزال رمیده... 4 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، ۱۳۹۰ هست بسی یوسف یعقوب رنگ پیرهنی را که در او بوی توست 3 لینک به دیدگاه
Cannibal 3348 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، ۱۳۹۰ هر سبزه که بر کنار جویی رسته است / گويی ز لب فرشته خويي رسته است 2 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، ۱۳۹۰ تن صدها ترانه می رقصید در بلور ظریف آوایم لذتی ناشناس و رویا رنگ می دود همچو خون به رگهایم 2 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، ۱۳۹۰ مرا به كشتى باده در افكن اى ساقى كه گفته اند نكوئى كن و در آب انداز 1 لینک به دیدگاه
Cannibal 3348 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، ۱۳۹۰ زشت باید دید و انگارید خوب / زهر باید خورد و انگارید قند 2 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، ۱۳۹۰ دل به رغبت مى سپارد جان به چشم مست يار گرچه هشياران ندادند اختيار خود به كَس 1 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اسفند، ۱۳۹۰ سخت بالا بروی ساده بیایی پایین قصه ی تلخ مرا سرسره ها می فهمند یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند 1 لینک به دیدگاه
MOJTABA 77 8304 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اسفند، ۱۳۹۰ در آفتاب جمال تو،زلف شبگردت دلم ربود و عجب دزد آشکاری بود 1 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اسفند، ۱۳۹۰ دیر آمدی ای نگار سرمست زودت ندهیم دامن از دست بر آتش عشقت آب تدبیر چندان که زدیم بازننشست 7 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اسفند، ۱۳۹۰ تا دل مسکین من در کار توست آرزوی جان من دیدار توست 4 لینک به دیدگاه
saeed99 2563 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اسفند، ۱۳۹۰ . تو غره بدان مشو که می مینخوری صد لقمه خوری که می غلامست آنرا خیام 5 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اسفند، ۱۳۹۰ آن پريشاني شبهاي دراز و غم دل همه در سايه گيسوي نگار آخر شد 4 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اسفند، ۱۳۹۰ دی شیخ با چـــــــراغ همی گشت گــرد شهر کز دیـــــو و دل ملولـــــم و انسانم آرزوسـت 4 لینک به دیدگاه
Marziam 467 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اسفند، ۱۳۹۰ تنها تو آگاهی و تو میدانی اسرار آن خطای نخستین را تنها تو قادی که ببخشایی بر روح من، صفای نخستین را... 4 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اسفند، ۱۳۹۰ از در خود عاشق خود را مران رحم کن انگار سگ کوی توست 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده