رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

ورهمی آتش فروزد در دل من، گـو فروز

 

شمع را چون بر فروزی، روشنی پیدا کند

 

 

 

 

دوش در خواب چنان دید خیالم که سحر

گذر افتاد بر اصطبل شهم پنهانی

حافظ :icon_gol:

  • Like 3
لینک به دیدگاه

یک نفس بیا پیشم، یا بخوان بر خویشم

من نمی توانم بود زنده در جهان بی تو

لاله خون دل نوشی، نسترن کفن پوشی

سخت ماتم انگیز است سیر بوستان بی تو

شیشه ها همه خالی، ساز ها همه خاموش

بی نمک بود امشب بزم عاشقان بی تو

  • Like 4
لینک به دیدگاه
مرا می بینی و هر دم زیادت می کنی دردم

تو را می بینم و میلم زیادت می شود هر دم...

 

ما صلاح خویشتن در بینوایی دیده ایم

هر کسی گو مصلحت بینند کار خویش را

  • Like 4
لینک به دیدگاه
آن سفر كرده كه صد قافله دل همره اوست

هر كجا هست خدايا به سلامت دارش

[TABLE=width: 100%]

[TR]

[TD=align: left]شرمی از مظلمه خون سیاووشش باد

[/TD]

[TD] [/TD]

[TD=align: right]شاه ترکان سخن مدعیان می​شنود

[/TD]

[/TR]

[/TABLE]

 

  • Like 2
لینک به دیدگاه
یاران همنشین همه از هم جدا شدند

ماییم و آستانه ی دولت پناه تو...

وگر دست محبت سوی کس یازی به اکره آورد دست از بغل بیرون

که سرما سخت سوزان است ....

  • Like 2
لینک به دیدگاه
تسبيح و خرقه لذت مستى نبخشدت

همت درين عمل طلب از مى فروش كن

نا برده رنج گنج میسر نمی شود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد:vahidrk:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
در مسجد و ميخانه خيالت اگر آيد

محراب و كمانچه ز دو ابروى تو سازم

ما بیغمان مست دل از دست داده ایم

همراز عشق و هم نفس جام باده ایم

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...