saeed99 2563 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 شهریور، ۱۳۹۰ مشکلی دارم ز دانشمند مجلس باز پرستوبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند در عهد صبا توبه شکستیم بصهبا دیریست که سجاده مارهن شرابست فیض کاشانی 5 لینک به دیدگاه
hasti1988 22046 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 شهریور، ۱۳۹۰ تو کافر دل نمی بندی نقاب زلف و می ترسم که محرابم بگرداند خم آن دلستان ابرو 4 لینک به دیدگاه
saeed99 2563 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 شهریور، ۱۳۹۰ وسیع چون دل دانا گشاده چون رخ دوست به خرمی چو بهشت و به تازگی چو نگار قاآنی 3 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 شهریور، ۱۳۹۰ رفته گیر از برم وز آتش و آب دل و چشم گونه ام زرد و لبم خشک و کنارم تر گیر (حافظ) 6 لینک به دیدگاه
hasti1988 22046 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 شهریور، ۱۳۹۰ راز درون پرده ز رندان مست پرس کاین حال نیست زاهد عالی مقام را 6 لینک به دیدگاه
hell girl 487 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 شهریور، ۱۳۹۰ ای اهل مناجات که در محرابید منزل دور است یک زمان بشتابید وی اهل خرابات که در غرقابید صد قافله بگذشت و شما در خوابید 6 لینک به دیدگاه
sarevan 9753 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 شهریور، ۱۳۹۰ دل من رو به آسمان پرواز کن سفره غم عشقت در آنجا باز کن... 5 لینک به دیدگاه
مرید 1252 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 شهریور، ۱۳۹۰ ناله خیزد ز دلم گاهی و آهی گاهی چون بخاطر گذرد یاد نگاهی گاهی 3 لینک به دیدگاه
Ssara 14641 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 شهریور، ۱۳۹۰ دی وعده داد وصلم و در سر شراب داشت امروز تا چه گويد و بازش چه در سر است 4 لینک به دیدگاه
hasti1988 22046 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 شهریور، ۱۳۹۰ تشویش وقت پیر مغان می دهند باز این سالکان نگر که چه با پیر می کنند 5 لینک به دیدگاه
s_solhjou 1598 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 شهریور، ۱۳۹۰ داغ جنون قـــطره ی اشــکم به چشم تو هر چند از دو چـشم خودت می چکانیم 4 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 شهریور، ۱۳۹۰ میل رفتن مکن ای دوست دمی باش بر لب جوی طرب جوی و به کف ساغر گیر 2 لینک به دیدگاه
hasti1988 22046 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 شهریور، ۱۳۹۰ روا مدار خدایا که در حریم وصال رقیب محرم و حرمان نصیب من باشد 1 لینک به دیدگاه
Ashley.G 443 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 شهریور، ۱۳۹۰ دردیکه زمن جان بستاند اینست عشقی که کسش چاره نداند اینست چشمی که همیشه خون فشاند اینست آنشب که به روزم نرساند اینست ابو سعید ابوالخیر 5 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 شهریور، ۱۳۹۰ تا مرا عشق تو تحسین سخن گفتن کرد خلق را ورد زبان مدحت و تحسین من است 6 لینک به دیدگاه
hasti1988 22046 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 شهریور، ۱۳۹۰ تاب بنفشه می دهد طره مشکسای تو پرده غنچه می درد خنده دلگشای تو 5 لینک به دیدگاه
sarevan 9753 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 شهریور، ۱۳۹۰ وقت را غنیمت دان آن قدر که بتوانی حاصل از حیات ای جان این دم است تا دانی 6 لینک به دیدگاه
مرید 1252 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 شهریور، ۱۳۹۰ یا به حالت یا به حیلت یا به زاری یا به زور عاقبت اندر دل سخت تو راهی می کنم 5 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 شهریور، ۱۳۹۰ مفروش عطر عقل به هندوی زلف ما کانجا هزار نافه مشکین به نیم جو 4 لینک به دیدگاه
hasti1988 22046 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 شهریور، ۱۳۹۰ وین اطلس منقش نه توی زرنگار چتری بلند بر سر خرگاه خویش دان 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده