رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

ملاح که بهر ماه من مهد آراست

گفتی کشتی مرا چو کشتی شد راست

چندان خبرم بود که او کشتی خواست

در آب نشست و آتش از من برخاست

  • Like 3
ارسال شده در

تا دل هرزه گرد من رفت به چين زلف تو

زان سفر دراز خود عزم وطن نميكند

  • Like 3
ارسال شده در

در چمن چون شاخ گل نازک تنی افتاده است

سایه نیلوفری بر سوسنی افتاده است

 

چون مه روشن که تابد از حریر ابرها

ساق سیمینی برون از دامنی افتاده است

 

یک جهان دل بین که از گیسوی او آویخته

یک چمن گل بین که در پیراهنی افتاده است...

  • Like 2
ارسال شده در

توفان ها

در رقص عظیم تو

به شکوهمندی

نی لبکی می نوازند،

و ترانه رگ هایت

آفتاب همیشه را طالع می کند

بگذار چنان از خواب بر ایم

که کوچه های شهر

حضور مرا دریابند

دستانت آشتی است

ودوستانی که یاری می دهند

 

شاملو

  • Like 3
ارسال شده در

دیدی که یار جز سر جورو ستم نداشت

بشکست عهد و از غم ما هیچ غم نداشت

  • Like 2
ارسال شده در

دوش تا آتش می از دل پیمانه دمید

نمشب صبح جهانتاب ز میخانه دمید

 

روشنی بخش حریقان مه و خورشید نبود

آتشی بود که از باده مستانه دمید

 

چه غم ار شمع فرومرد که از پرتو عشق

نور مهتاب ز خاکستر پروانه دمید

 

عقل کوته نظر آهنگ نظر بازی کرد

تا پریزاد من امشب ز پریخانه دمید

 

جلوه ها کردم و نشناخت مرا اهل دلی

منم آن سوسن وحشی که به ویرانه دمید

 

آتش انگیز بود باده نوشین گویی

نفس گرم رهی از دل پیمانه دمید.

  • Like 3
ارسال شده در

تاگریزان گشتی ای نیلوفری چشم از برم

در غمت از لاغری چون شاخه نیلوفرم

 

تا گرفتی از حریقان جام سیمین چون هلال

چون شفق خونابه ل می چکد از ساغرم....

  • Like 3
ارسال شده در

در پاي قدح بنشين، زيبا صنمي بگزين

اسباب ريا برچين، كمتر ز دعا دم زن

  • Like 3
ارسال شده در

ندونم لوت و عریونم که کرده

خودم جلاد و بی جونم که کرده

بده خنجر که تا سینه کنم چاک

ببینم عشق بر جونم چه کرده

  • Like 3
ارسال شده در

دیدم نگار خود را میگشت دور خانه

برداشته ربابی میزد یکی ترانه

  • Like 3
ارسال شده در

همه را بیازمودم، ز تو خوشترم نیامد

چو فرو شدم به دریا، چو تو گوهرم نیامد

  • Like 2
ارسال شده در

همچو نی می نالم از سودای دل

آتشی در سینه دارم جای دل

 

من که با هر داغ پیدا ساختم

سوختم از داغ نا پیدای دل...

  • Like 3
ارسال شده در

دل من در دل شب خواب پروانه شدن ميبيند

مهر صبحدمان داس به دست خرمن خواب مرا ميچيند

  • Like 2
ارسال شده در

دوش تا آتش می از دل پیمانه دمید

نمشب صبح جهانتاب ز میخانه دمید

 

روشنی بخش حریقان مه و خورشید نبود

آتشی بود که از باده مستانه دمید

  • Like 4
ارسال شده در

در دفتر همیشه ی من ثبت می شود

این لحظه ها عزیزترین یادگار تو

تا دست هیچ کس نرسد تا ابد به من

می خواستم که گم بشوم در حصار تو

  • Like 3
ارسال شده در

واعظان کین جلوه بر محراب ومنبر میکنند

خود به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند

  • Like 2
ارسال شده در

دو ابروی تو که پیوسته سر به سر دارد

دو ماه پاره سر وصل یکدگر دارد

  • Like 3
ارسال شده در

در آنجا در فراز قله كوه دو پايم خسته از رنج دويدن

به خود گفتم در كه اين اوج ديگر صدايم را خدا خواهد شنيدن

به سوي ابرهاي تيره پر زد نگاه روشن اميدوارم

زدل فرياد كردم كاي خداوند من او را دوست دارم دوست دارم...

  • Like 3
ارسال شده در

مسکن شده کوچه ملامت ما را

ره نیست به وادی سلامت ما را

درویشانیم ترک عالم کرده

این است طریق تا قیامت ما را

  • Like 3
ارسال شده در

آنكه نهاده بر دلم حسرت يك نظاره را

بر لب من كجا نهد لعل شراب خواره را

  • Like 3
×
×
  • اضافه کردن...