taniam 256 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 فروردین، ۱۳۸۹ نبود گوهر یکدانه ای در این دریا وگرنه چون صدف آغوش می گشودم من 3 لینک به دیدگاه
marjan17 4150 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 فروردین، ۱۳۸۹ نه من ز بي عملي در جهان ملولم و بس ملالت علما هم ز علم بي عمل است 4 لینک به دیدگاه
taniam 256 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 فروردین، ۱۳۸۹ تو غزال رمیده را مانی من کمان خمیده را مانم 4 لینک به دیدگاه
marjan17 4150 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 فروردین، ۱۳۸۹ مژگان تو تا تيغ جهان گير برآورد بس کشته دل زنده که بر يک دگر افتاد 2 لینک به دیدگاه
taniam 256 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 فروردین، ۱۳۸۹ در نهادم سیاهکاری نیست پرتو افشان سپیده را مانم 2 لینک به دیدگاه
marjan17 4150 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 فروردین، ۱۳۸۹ مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم 2 لینک به دیدگاه
taniam 256 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 فروردین، ۱۳۸۹ ما چشمه نوریم بتابیم و بخندیم ما زنده عشقیم نمردیم و نمیریم 2 لینک به دیدگاه
marjan17 4150 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 فروردین، ۱۳۸۹ ما بی غمان مست دل از دست داده ایم همراز عشق و هم نفس جام و باده ایم 2 لینک به دیدگاه
taniam 256 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 فروردین، ۱۳۸۹ مردم چشم فرومانده است در دریای اشک مور را پای رهایی از دل گرداب نیست 2 لینک به دیدگاه
marjan17 4150 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 فروردین، ۱۳۸۹ تویی چون من ز دنیا دل شکسته منم چون تو ز غربت پیرو خسته 1 لینک به دیدگاه
taniam 256 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 فروردین، ۱۳۸۹ همچو نی می نالم از سودای دل آتشی در سینه دارم جای دل 2 لینک به دیدگاه
marjan17 4150 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 فروردین، ۱۳۸۹ لفظی فصیح شیرین قدی بلند چابک رویی لطیف زیبا چشمی خوش کشیده 2 لینک به دیدگاه
taniam 256 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 فروردین، ۱۳۸۹ همچو موجم یک نفس آرام نیست بسکه طوفان زا بود دریای دل 2 لینک به دیدگاه
marjan17 4150 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 فروردین، ۱۳۸۹ لوح دل را اگر از نقش خطا ساده کنی خویش را آینه ی حسن خدا داده کنی 4 لینک به دیدگاه
taniam 256 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 فروردین، ۱۳۸۹ یکی گردیم، در گفتار و در کردار و در رفتار زبان و دست و پا یک کرده، خدمتگار هم باشیم 3 لینک به دیدگاه
marjan17 4150 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 فروردین، ۱۳۸۹ من غریبم تو غیربی او غریب است امان از دست دنیا که غریب است 3 لینک به دیدگاه
MH.Sayyadi 14584 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 فروردین، ۱۳۸۹ تو را خبر ز دل بی قرار باید و نیست غم تو هست ولی غمگسار باید و نیست اسیر گریه ی بی اختیار خویشتنم فغان که در کف من اختیار باید و نیست چو شام غم دلم اندوهگین نباید و هست چو صبحدم نفسم بی غبار باید و نیست... 3 لینک به دیدگاه
marjan17 4150 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 فروردین، ۱۳۸۹ تر كنيد چشم و دل و جان و لب و ساغر و مي تا كه در محفل يار همچو گلي باز نخواهد آمد 2 لینک به دیدگاه
mehran_setup 232 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 فروردین، ۱۳۸۹ در آرزوی تو عمر بردم شب و روز عمرم همه رفت و آرزوی تو نرفت 2 لینک به دیدگاه
marjan17 4150 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 فروردین، ۱۳۸۹ تو به من دل نسپردی پیکرت را ز عطش سوخته بودم من که در مکتب رویایی زهره رسم افسونگری آموخته بودم 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده