رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

عشق جان طور آمد عاشقا

طور مست و خر موسی صاعقا

با لب دمساز خود گر جفتمی

همچو نی من گفتنیها گفتمی

لینک به دیدگاه
دلم آزاد از دامش نمی‌گردد چه دامست اين

زبانم کوته از نامش نمی‌گردد چه نام است اين

 

 

نی حدیث راه پر خون می‌کند

قصه‌های عشق مجنون می‌کند

 

چیز دیگه ای به ذهنم نرسید

  • Like 1
لینک به دیدگاه

بند بگسل باش آزاد ای پسر

چند باشی بند سیم و بند زر

گر بریزی بحر را در کوزه‌ای

چند گنجد قسمت یک روزه‌ای

 

 

 

 

پروفایلمو قفل کردم

توی پروف خودت بنویس

میام جواب میدم

  • Like 1
لینک به دیدگاه

این رو که مطمئن باش که من خوبتر ز ماهم...

 

 

 

موزه بربودی و من در هم شدم

تو غمم بودی و من در غم شدم

 

گر چه هر غیبی خدا ما را نمود

دل در آن لحظه بخود مشغول بود

 

  • Like 1
لینک به دیدگاه

هزار دشمنم ار میکنند قصد هلاک

گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک

مرا امید وصال تو زنده می دارد

وگرنه هر دمم از هجر توست بیم هلاک

نفس نفس اگراز باد نشنوم بویت

زمان زمان چوگل از غم کنم گریبان چاک

  • Like 2
لینک به دیدگاه
هزار دشمنم ار میکنند قصد هلاک

گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک

مرا امید وصال تو زنده می دارد

وگرنه هر دمم از هجر توست بیم هلاک

نفس نفس اگراز باد نشنوم بویت

زمان زمان چوگل از غم کنم گریبان چاک

 

کامران بودی اگر جانم جانت سلامت شاد باش

ور به کام درد جانفرسا شدی من با تو ام:banel_smiley_4:

  • Like 1
لینک به دیدگاه

مقام امن و می بی‌غش و رفیق شفیق

گرت مدام میسر شود زهی توفیق

 

قندیل ماه بود و چراغانی سپهر

شمع ستاره در دل شب بی حساب بود:hanghead:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
قندیل ماه بود و چراغانی سپهر

شمع ستاره در دل شب بی حساب بود:hanghead:

 

درشب هچران مرا پروانه وصلی فرست

ورنه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمع

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...