monire 680 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 بهمن، ۱۳۸۸ من نمیدانم که چرا میگویند اسب حیوان نجیبیست کبوتر زیباست و چرا در قفس هیچکسی کرکس نیست گل شبدر چه کم از لاله ی قرمز دارد؟! چشم ها رو باید شست جور دیگر باید دید لینک به دیدگاه
Yuhana 12780 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 بهمن، ۱۳۸۸ در این عالم سرانجامی نداریم چه فرجامی؟که فرجامی نداریم!!! لینک به دیدگاه
monire 680 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 بهمن، ۱۳۸۸ ما ز یاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه می پنداشتیم لینک به دیدگاه
Yuhana 12780 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 بهمن، ۱۳۸۸ من آن دیوانه آتش پرستم در این آتش خوشم تا زنده هستم لینک به دیدگاه
MH.Sayyadi 14584 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 بهمن، ۱۳۸۸ مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می کنند 1 لینک به دیدگاه
Yuhana 12780 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 بهمن، ۱۳۸۸ داغ ماتم شد و بر سینه نشست اشک حسرت شد و بر خاک چکید لینک به دیدگاه
MH.Sayyadi 14584 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 بهمن، ۱۳۸۸ دی میشد و گفتم صنما عهد به جای آر گفتا غلطی خواجه در این عهد وفا نیست 1 لینک به دیدگاه
Yuhana 12780 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 بهمن، ۱۳۸۸ تک درختی خشک در پهنای دشت تشنه میماند در این تنگ غروب لینک به دیدگاه
MH.Sayyadi 14584 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 بهمن، ۱۳۸۸ بکش جفای رقیبان مدام و جور حسود که سهل باشد اگر یار مهربان داری 1 لینک به دیدگاه
Yuhana 12780 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 بهمن، ۱۳۸۸ یادم آید تو به من گفتی از این عشق حذر کن لحظه ای چند بر این آب نظر کن 1 لینک به دیدگاه
Ali.Akbar 9300 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 بهمن، ۱۳۸۸ ننگت باد ای دستی که بد بودی بدتر کردی هم بغض معصومت را نشکفته پر پر کردی لینک به دیدگاه
MH.Sayyadi 14584 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 بهمن، ۱۳۸۸ یار من چون بخرامد به تماشای چمن برسانش ز من ای پیک صبا پیغامی 1 لینک به دیدگاه
Ali.Akbar 9300 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 بهمن، ۱۳۸۸ یا رب تو آشنا را مهلت ده وسلامت چندان که بازبیند دیدار آشنارا نه ملک پادشا را در چشم خوبرویان وقعیست ای برادر نه زهدپارسا را لینک به دیدگاه
MH.Sayyadi 14584 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 بهمن، ۱۳۸۸ الا یا ایهاالساقی ادر کاسا و ناولها کهعشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها 3 لینک به دیدگاه
Ali.Akbar 9300 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 بهمن، ۱۳۸۸ اي آفتاب هالهاي از روي ماه تو مه برلب افق لبهاي از کلاه تو لرزنده چون کواکب گاه سپيده دم شمع شبي سياهم و چشمم به راه تو 2 لینک به دیدگاه
MH.Sayyadi 14584 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 بهمن، ۱۳۸۸ سخته!!!! وفا مجوی ز کس ور سخن نمی شنوی به هرزه طالب سیمرغ و کیمیا می باش 1 لینک به دیدگاه
Ali.Akbar 9300 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 بهمن، ۱۳۸۸ شادی بطلب که حاصل عمر دمی است هر ذره زخاک کیقبادی و جمی است 1 لینک به دیدگاه
rahele_s 6472 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 بهمن، ۱۳۸۸ تو مرا میفهمی من تو را میخوانم و همین ساده ترین قصه یک انسان است من تو را نابترین شعر زمان میدانم و تو هم میدانی تا ابد در دل من میمانی 2 لینک به دیدگاه
EN-EZEL 13039 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 بهمن، ۱۳۸۸ یه روز دلم گرفته بود مثل روزهای بارونی از اون هواها که خودت حالو هواشو میدونی اگه بشه با واژه ها حالمو تعریف بکنم تو هم منو،شعر منو با همه حست میخونی 2 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 بهمن، ۱۳۸۸ یه روز دلم گرفته بود مثل روزهای بارونیاز اون هواها که خودت حالو هواشو میدونی اگه بشه با واژه ها حالمو تعریف بکنم تو هم منو،شعر منو با همه حست میخونی ياد باد آنكه ز ما وقت سفر ياد نكرد به وداعي دل غمديده ي ما شاد نكرد 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده