رفتن به مطلب

دل خوانده های من


amirgb

ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 145
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

امیر جان مطمئنم یه روزی میرسی

چون شناخت خیلی خوبی روی تئوری داری. فقط کمی تلاش میخواد برای دستیابی.

 

تو همین تاپیک ما شاهد پیشرفت روز افزونت خواهیم بود :w16:

فرناز بیا با محمد و امیر در آینده یک گروه بزنیم

:دال

  • Like 4
لینک به دیدگاه

تحرير:

 

گرداندن و غلت دادن صدا در گلو (حنجره) را تحرير گويند. به عبارت ديگر تحرير صوتي آهنگين را گويند كه از عبور هوا و ارتعاش تارهاي صوتي بوجود مي آيد وآوازخوان بدون تلفظ حرف و كلام ، نغماتي را در حركتي از حركات الفبا ( اَ، اِ، اُ، آ، او، اي) مي خواند.ويا اگر ساده تر بگوييم تحرير همانست كه عوام (افرادي كه از اصول و قوانين موسيقي بي اطلاعند)به آن چهچهه ويا زنگوله مي گويند. جالب اينكه اين افراد، توانايي و تسلط آوازخوان را با تحرير محك مي زنند و هرچه مدت زمان اجراي تحرير بيشتر باشد خواننده را استادتر و مسلط تر مي دانند، آنهم تحريرهايي كه از تكرار يك نت با نت بالايي يا پاييني اش بوجود مي آيد و از لحاظ تكنيكي، فاقد ارزش است( در آوازهاي اواخر گلپايگاني اينگونه تحريرها بيشتر به چشم مي خورد.) براي اثبات اين گفته شما آواز بلبل را بشنويد، هيچگاه درتحريرهايش حالت يكنواختي وجود ندارد.آوازي كه هزاردستان سر ميدهد از تحريرهاي متنوع تشكيل يافته بدينصورت كه در يك تحرير نزديك به ده حالت مختلف را ميتوان مشاهده كرد.خوانندگان قديم سعي مي نمودندبه تحرير امكان بيشتر دهند .به همين جهت بلبل را سرمشق خود قرارداده وتنوع تحرير را از اين پرنده خوش آهنگ آموخته اند . پس بايستي قبول كنيم كه تحرير هر چقدر متنوع و داراي حالت مختلف باشد به زيبايي و قدرت آن افزوده خواهد شد.

تحرير از مختصات آواز ايراني است و براي تزئين اشعاري كه يك آوازخوان مي خواند بكار ميرود وهمان نقش تذهيب حواشي يك اثر خوشنويسي را دارد. قوام موسيقي شرقي ، خصوصا موسيقي سنتي ايراني بستگي به انواع تحريرها دارد كه در ذيل به آنها اشاره مي كنيم. موسيقي بدون تحرير ، آسان پسندي وعاميانه كردن آن است .تفاوت اساسي موسيقي اصيل با موسيقي ساده وسبك مبتذل ، درداشتن تحريرهاي طبيعي وموهبتي خوش انسان است كه براي فراگيري دقيق آن بايد سال ها زانوي شاگردي وتلمّذ زمين زد .

البته آوازخوانهايي هم بودند كه در آوازشان از تحرير به مراتب كمتر استفاده كرده و بيشتردر آوازشان تحريرهاي دهني بكار برده اند و بخوبي از عهده ي اجراي رموز و عمليات آواز برآمده اند. اين شيوه ي آوازخواني در تعزيه خواني كاربرد فراوان دارد و بسيار هم مورد پسند است.( براي مثال آوازهاي سيد جواد ذبيحي را بشنويد).

انواع تحرير:

1- چكّشي : تحريري است كه از تكراريك نت با خودش ( براي مثال در تحرير گوشه ي زابل مشاهده مي شود) يا با نتهاي ديگر ( در تحرير نوروز در گوشه هاي راك به چشم مي خورد) بوجود مي آيد كه فاصله ي ميان اين تكرارها وجود دارد. اين تحرير همانطور كه از نامش پيداست همانند چكشي عمل مي كند كه بر چيزي كوبيده شود. بسياري از آوازخوانان تحرير چكشي را اجرا كرده اند ولي اين تحريررا بايستي از اقبال آذر و سيد احمد خان شنيد.

2- بلبلي : تحريري است كه از تكراريك نت با خودش يا با نتهاي ديگر بوجود مي آيد كه فاصله ي ميان تكراراين نتها بسياركم است. بعبارتي تحرير بلبلي همان اجراي سرعتي تحرير چكشي است.اقبال آذر- طاهرزاده و رضا قلي ظلـّي از اين تحرير بيشتر وبهتر استفاده كرده اند.

3- زير و رو : همانطوري كه از اسمش پيداست اين تحرير از تكرار نت اصلي با نت بالايي و يا نت پاييني خود بوجود مي آيد.صداهاي با دانگ و گستره ي بالا با اجراي اين نوع تحرير مناسبت بيشتري دارند. در آوازهاي طاهرزاده اين تحرير بيشتر به چشم مي خورد.

تحريرهاي« يكي دوتا، يكي سه تا و دوتاسه تا » همگي از نوع تحرير زير و رو هستند.

4-غنـّه : تحريرهايي كه از بيني خارج مي شود و شفافيت صدا بوسيله ي بيني، خفه يا كدر مي شود. براي مثال تحريري كه بر روي حرف « اي » شكل مي گيرد از نوع تحرير غنـّه مي باشد كه اجراي اين تحرير كمي مشكلتراست و تمرين بيشتري را مي طلبد.

5-آكساندار ( آكسان به معني سكوت ) : تحريري كه داراي سكوت مي باشد. نمونه اي بارز از اين تحرير در كاست « نوا - اجراي استاد شجريان» - گوشه ي نغمه- قبل از شروع بيت « گفتي زخاك بيشترند اهل عشق من / از خاك بيشتر نه كه از خاك كمتريم » اجرا شده است.

6- ضربي : تحريري است كه نسبتا" به ساير تحريرها برتري دارد و داراي نظم و ترتيب خاص خود را دارد و آن ترتيب خاص، همان دارا بودن ضرب با متري مشخص ( غير آزاد ) مي باشد. اين نوع تحرير به علت مشكل بودن، ميان آوازخوانان چندان مرسوم نيست و شرايطي خاص براي اجراي اين تحرير وجود دارد : 1- آشنايي كامل با اصول و قوانين ضرب -2- حنجره ي آوازخوان قدرت اجراي همه ي تحريرها را داشته باشد. -3- آشنايي آوازخوان با چهارمضرابها، رنگ ها و قطعات ضربي كه توسط نوازندگان در دستگاهها و آوازها اجرا مي شود. -4- تمرينات مداوم و تعليم گرفتن از استاد آواز با صلاحيت و آشنا با اصول آواز .

براي مثال در تصنيف خزان عشق ( اجراي بديع زاده) در بيت«تا كي بي تو بود/ از غم خون دل من»كه با اجراي اين تحرير بصورت « تاهاها كه هِه هِي بي هي هي تو بود/اَ هَه هَز غَه هَه هَم خو هو هون دل من» خوانده شده است. در كارهاي اخير شهرام ناظري هم تحريرهاي ضربي به چشم مي خورد.

7- فلكي: در ساختار اين تحرير آوازخوان سعي دارد چرخشهاي ويژه اي را در پرده هاي مختلف با حالات مختلف، در تحرير و صداي خويش نمايان كند بدينصورت كه گردشها و روند ملوديك آن شبيه چرخ دوّاري است كه در گرداگرد آن، دنده هايي تعبيه شده و در هنگام گردش هر كدام از اين دنده ها سبب تحريك نقطه اي شده و شكل تحرير را تنوع ببخشد.اين نوع تحرير در آوازهاي سبك اصفهان بيشتر به چشم مي خورد.

تحرير فلكي را كُركُري(مرغي است با آواز خاص خود كه به مرغ مينا نيز شهرت دارد) و شاورك نيز مي گويند.

8- مقطـّع : تحريرهايي كوتاه و بريده بريده كه غالبا" صداهايي با گستره ي كم ( معروف به دو دانگ ) با اين نوع تحرير مناسبت دارند. عارف قزويني در اجراي اين تحرير مهارت داشته است.

9- هلهله : در ميان زنجيره ي تحريرهاي متنوع و با رجوع به شيوه ي كار آوازخوانان قديمي( اقبال آذر، سيد احمد خان، قلي خان شاهي، علي خان نائب السلطنه و...) نوعي تحرير به چشم مي خورد كه براي ساختار آن از ادوات تحرير نا مفهوم استفاده شده است، مانند : هاراداي، هارالالا، هله له له، دادادادا، هِرله لِي و... كه در اجراي اينگونه تحريرها، آوازخوان بيشتر تحت تأثير احساسات و روحيه ي دروني خويش قرار گرفته و سعي بر آن دارد كه تحريري را شكل دهد بدون اينكه به مفهوم كلمه بكار برده شده توجه داشته باشد.

10- خورده تحرير : به تحريرهاي تزئيني كه در آخر كلمات و جملات موسيقي براي اتمام ملودي بكار ميرود، گفته مي شود. اين نوع تحرير را تمام آوازخوانان كم و بيش در آوازهاي خود بكار برده اند.

ادوات تحرير:

1- حروف شش گانه مُصوّت ( اَ، اِ، اُ، آ، او، اي)كه توسط آوازخوان در ابتداي شروع هر تحرير ادا مي شود و تحرير بر اساس اين حركات به روند خود ادامه مي دهد، بعنوان مثال تحريرهاي: آهاهاها..، اُهُـ هُـ هُـ.. و...

2- كلماتي از قبيل: اي، امان، حبيب من، محبوب من، اميدمن، جانم و...كه آوازخوان با سليقه و مناسبتهاي ملوديك به شعر اضافه مي نمايد.لازم به ذكر است كه براي زيبايي هرچه بيشتر آواز، بهتر است از اين كلمات استفاده نشود ويا بسيار كم استفاده شود.از جمله كساني كه مخالف افزونهاي شعري بود ميتوان به استاد محمود كريمي اشاره كرد ولي در آوازهاي اكثر آوازخوانان اين كلمات به وفور ديده مي شود.

نظريه هايي در رابطه با استفاده از كلمات فوق به هنگام اجراي تحرير:

- احساسي شدن آواز و درآمدن آواز از حالت خشكي

- در اكثر مواقع، حالت ملودي و نغمه با تمام شدن شعر به پايان نمي رسد و آوازخوان الزاما" به طرزي استادانه و بنا به سليقه ي خود، با يكي از افزونهاي شعري، ملودي خود را به پايان مي رساند.

 

 

نوشته شده در یکشنبه شانزدهم بهمن 1384 و ساعت 22:16

نویسنده : [

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
]

[

  • Like 8
لینک به دیدگاه

امیر جان این تحریر های شهرام ناظری فوق العاده است در چند کار اخیرش دخیل شده

 

6- ضربي :

تحريري است كه نسبتا" به ساير تحريرها برتري دارد و داراي نظم و ترتيب خاص خود را دارد و آن ترتيب خاص، همان دارا بودن ضرب با متري مشخص ( غير آزاد ) مي باشد. اين نوع تحرير به علت مشكل بودن، ميان آوازخوانان چندان مرسوم نيست و شرايطي خاص براي اجراي اين تحرير وجود دارد : 1- آشنايي كامل با اصول و قوانين ضرب -2- حنجره ي آوازخوان قدرت اجراي همه ي تحريرها را داشته باشد. -3- آشنايي آوازخوان با چهارمضرابها، رنگ ها و قطعات ضربي كه توسط نوازندگان در دستگاهها و آوازها اجرا مي شود. -4- تمرينات مداوم و تعليم گرفتن از استاد آواز با صلاحيت و آشنا با اصول آواز .

براي مثال در تصنيف خزان عشق ( اجراي بديع زاده) در بيت«تا كي بي تو بود/ از غم خون دل من»كه با اجراي اين تحرير بصورت « تاهاها كه هِه هِي بي هي هي تو بود/اَ هَه هَز غَه هَه هَم خو هو هون دل من» خوانده شده است. در كارهاي اخير شهرام ناظري هم تحريرهاي ضربي به چشم مي خورد

.

البته به نظر من از هلهله هم استفاده میکنند به طور مثال در شاهنامه خوانی نیویورکشان!

نظر تو چیست

  • Like 5
لینک به دیدگاه

دستگاه :

دستگاه از بهم پيوستن چند مقام شكل مي گيرد و از اين چند مقام، مقامي به عنوان مقام اصلي ، نقش شروع ، خاتمه و همچنين رابطه ميان مقامها را به عهده دارد.

به عبارتي ساده تر : به مجموع اجزاي يك آهنگ در يك گام يا يك مقام ، با حفظ فواصل مخصوص آن ، دستگاه گفته ميشود.

همانگونه كه از ظاهر واژه دستگاه پيداست، اين كلمه از دو جزء « دست » و « گاه » تركيب شده است. از آنجائيكه در موسيقي هاي ملل مختلف بخصوص موسيقي ايراني دست ( در مضراب زني و آرشه كشي ) و انگشتان ( در گرفتن پرده ها بر روي ساز ) موارد استعمال فراوان دارد و نيز مفهوم « گاه » واژه هايي همچون : لحظه ، دم ، وقت ، محل ، وهله ، مرحله ، نوبت ، موقع معين و...را در ذهن تداعي مي نمايد ، نتيجتا" كلمه « دستگاه » به سادگي مي تواند به مفهوم محل قرارگرفتن دست نوازنده روي دسته ساز باشد.

چنانكه در موسيقي غربي ، براي پيانو و هارپ ( همان چنگ ايراني كه غربي ها به اشتباه و از روي عناد وغرض ورزي اين ساز را از آن خودشان ميدانند در حاليكه اين ساز منسوب به ايرانيان بوده و بس) دست راست و دست چپ هريك نقش جداگانه و مهمي را ايفا مي كنند و در ويولون ، تار، بربط و ... نقش دست راست با دست چپ متفاوت است. در سازهاي بادي نيز عملكرد انگشتان دست نوازنده درخور اهميت فوق العاده است.

در موسيقي قديم ايران عمل انگشتان دست از اينها نيز بيشتر است بطوريكه نام انگشتان دست را عينا" به صداهاي موسيقي نسبت داده اند ( نت هاي موسيقي را با نام انگشتان دست شناسايي كرده اند). براي مثال : در كتب قدما ، سيم دست باز را « مطلق » و محل قرارگرفتن انگشت دوم - سوم - چهارم و پنجم را بر روي دسته ساز بترتيب با نامهاي « سبابه - وسطي - بنصر و خنصر » نامگذاري كرده اند.

مشتقات دستگاهها ( آوازها ) :

كلمه آواز هم به معني بانگ و لحن است و هم به نوعي از موسيقي اطلاق مي شود كه وزني آزاد داشته باشد( در قديم به آن نواخت گفته ميشد).

به بياني ساده تر : منظور از آواز در حقيقت همان آوازيست كه بر طبق رديف ثبت شده موسيقي سنتي ايران خوانده مي شود.

تقسيمات موسيقي قديم ايران :

موسيقي ايران در زمان قديم به سه قسمت « آوازه - شعبه - مقام » تقسیم ميشد.

آوازه : مشتمل بود بر شش قسمت « گردانيه ، گواشت ، نوا ، نوروز، سلمك و شهناز ».

شعبه : موسيقي قديم شامل 24 شعبه بود كه عبارت بودند از : « اوج ، چهارگاه ، حجازي ، پنجگاه ، حسيني ، حصار ، دوگاه ، راهوي ، زاول ، زنگوله ، زيرافكند ، سلمك ، عشيران ، عراق ، عشاق ، گردانيه ، گواشت ، ماهور ، مبرقع ، محيّـر ، نوروز خارا ، نوا ، نهفت ، نيريز ».

مقام : اين كلمه ريشه تازي و عربي داشته و در ايران براي اولين بار در قرن هشتم در رابطه با موسيقي دوره اسلامي عنوان شده و موسيقيدانان قبل از آن ، اصطلاحات « دور ، الحان ، اجناس » را در مقابل كلمه مقام بكار مي گرفتند.

قدما مفهوم موسيقي مقامي را در مقابل موسيقي رديفي ( دستگاهي ) بكار برده اند. مقام تحت عناويني همچون « مُــقام ، مَــقوم ، مُــقُـوم » وجود دارد كه اين كلمه ( مُــقام ) در برخي از موسيقي هاي نواحي ايران بخصوص موسيقي آذربايجان متداول است. واژه مقام گاهي به معني موضع و محل قرارگرفتن انگشتان نوازنده روي ساز بكار رفته است ، چون هريك از پرده هاي بسته شده بر روي ساز، نشانگر لحن يا آواز و شعبه ايست ، از اين رو برخي از آوازها از همان گام يا محل يا مقام آغاز مي شده است.

تقسيمات موسيقي در قديم بگونه اي بوده كه بسياري از گوشه هاي رديف امروز ، بصورت مستقل تشكيل مقامهاي بلندي را مي دادند و بسط و گسترش آن مقام سبب بوجود آمدن يكسري شاخه هاي ديگري مي شد.

مقامهاي موسيقي زمان صفي الدين ارموي ( موسيقيدان قرن هفتم هجري ) به 12 مقام « راست ، اصفهان ، عراق ، كوچك ، بزرگ ، حجاز ، بوسليك ، عشاق ، حسيني ، زنگوله ، نوا و رهاوي شامل مي شد. تغيير سيستم مقامي به احتمال از سده يازدهم هجري به بعد صورت گرفته كه آخرين تحولات آن مربوط به دوره قاجاريه مي باشد كه موسيقي ايراني بصورت هفت دستگاه « ماهور ، شور ، سه گاه ، چهارگاه ، راست پنجگاه ، همايون و نوا » و پنج آواز « ابوعطا ، دشتي ، بيات ترك ، افشاري و بیات اصفهان» مرسوم و رايج گرديد.

اختلاف دستگاه و آواز :

از لحاظ علمي و عملي دستگاه مفصّـل تر از آواز است چنانچه آوازها از دستگاهها مشتق مي شوند ( آوازهاي ابوعطا ، دشتي ، بيات ترك ، افشاري از دستگاه شور و آواز بيات اصفهان از دستگاه همايون مشتق مي شوند).

معمولا" گوشه هاي دستگاهها از مايه هاي بم شروع ميشوند و پس از اجراي درآمد ويا درآمد هايي به تدريج اوج گرفته و به فاصله اكتاو ( نت هشتم ) ميرسند ( گوشه هاي اجرا شده در فاصله اكتاو : « گوشه منصوري در دستگاه چهارگاه ، عراق در دستگاه ماهور ، حسيني در دستگاه شور ، مغلوب در دستگاه سه گاه و .. » ).

اما در آوازها ، نغمات معمولا" از مايه هاي متوسط از لحاظ توناليته آغاز ميشوند و اغلب در يك اوج خاتمه مي پذيرند. البته بنا به سليقه هنري آوازخوان ، خواننده ممكن است از اوج ، پس از گردشهاي ملوديك مختلف ، به مايه اول درآمد ويا حتي دستگاه اصلي مراجعت كند ( مانند آواز ابوعطا كه فرود آن اغلب در دستگاه شور صورت مي پذيرد). وسعت نغمات دستگاهها از دودانگ گرفته تا سه دانگ هم ميرسد ( توضيحات درباره دانگ در پست هاي قبلي به تفضيل داده شده است ) در صورتيكه گستره نغمات در آوازها از دودانگ تجاوز نمي كند.

اكثرا" ديده و شنيده ميشود كه به غلط اصطلاح دستگاه را براي مشتقات آنها ( آوازها ) بكار مي برند ، براي مثال : دستگاه بيات اصفهان - دستگاه بيات ترك و... كه در ميان خوانندگان و نوازندگان بي توجه به موسيقي علمي و تئوريك اين مسئله مشهود است . پس منطقي نيست كه آوازها را دستگاه ناميد و بهتر است از مشتقات دستگاهها با عنوانهايي همچون « آواز ، نغمه ، مايه ، مقام » ياد نمود.

 

 

نوشته شده در دوشنبه یازدهم اردیبهشت 1385 و ساعت 8:32

نویسنده : [

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
]

  • Like 8
لینک به دیدگاه
امیر جان این تحریر های شهرام ناظری فوق العاده است در چند کار اخیرش دخیل شده

 

6- ضربي :

تحريري است كه نسبتا" به ساير تحريرها برتري دارد و داراي نظم و ترتيب خاص خود را دارد و آن ترتيب خاص، همان دارا بودن ضرب با متري مشخص ( غير آزاد ) مي باشد. اين نوع تحرير به علت مشكل بودن، ميان آوازخوانان چندان مرسوم نيست و شرايطي خاص براي اجراي اين تحرير وجود دارد : 1- آشنايي كامل با اصول و قوانين ضرب -2- حنجره ي آوازخوان قدرت اجراي همه ي تحريرها را داشته باشد. -3- آشنايي آوازخوان با چهارمضرابها، رنگ ها و قطعات ضربي كه توسط نوازندگان در دستگاهها و آوازها اجرا مي شود. -4- تمرينات مداوم و تعليم گرفتن از استاد آواز با صلاحيت و آشنا با اصول آواز .

 

براي مثال در تصنيف خزان عشق ( اجراي بديع زاده) در بيت«تا كي بي تو بود/ از غم خون دل من»كه با اجراي اين تحرير بصورت « تاهاها كه هِه هِي بي هي هي تو بود/اَ هَه هَز غَه هَه هَم خو هو هون دل من» خوانده شده است. در كارهاي اخير شهرام ناظري هم تحريرهاي ضربي به چشم مي خورد

.

البته به نظر من از هلهله هم استفاده میکنند به طور مثال در شاهنامه خوانی نیویورکشان!

نظر تو چیست

این تحریر بیشتر در مکتب تبریز دیده می شود

و در کار اساتیدی چون مرحوم اقبال آذر و مرحوم قیطانچیان(یک کار از ایشان در اینده می گذارم تا بدانید که قدرت خوانندگان امروزین به واقع هیچ است)

استاد ناظری سال ها در تبریز همجوار خوانندگان آن دیار بوده و از ایشان بسیار اموخته اما به مرور و بر اساس نوع خواست مخاطب سبک ایشان پیرو سبک تهران گردید اما با تغییر نگرشی که در این چند سال در آواز ایشان پدید آمده شاهد شکوفایی آموخته های ایشان وارایه ی کارهایی به واقع وزین و در خور هستیم

هر چند در این میان گاه با آزمون هایی رو برو هستیم که ایشان برای پدید آوردن سبک نوین آوازی در آم ها گام می گذارد و به گوش نا آشنا می آید

  • Like 8
لینک به دیدگاه
فرناز خانوم زحمت شد

شرمنده

خودم داشتم انجام میدادم

خیلی لطف کردید

دشمنت شرمنده داداشی

 

هر دو تا لینکها رو گذاشتم.

هم درآمد

هم مرغ سحر

  • Like 3
لینک به دیدگاه

بابت توضیحات ممنون امیر جان:icon_gol:

الان فرصت نشد کامل بخونم ولی تا حدی که خوندم بازم کلی سوال داشتم! حالا بعدا سر فرصت دوباره کامل میخونم بعد اگه بازم جواب نگرفتم سوال بارونت میکنم ! :دی

 

 

این اجرات هم خیلی قشنگ بود امیر، ولی به نظرم قبلی خیلی بهتر بود. یعنی من از اون بیشتر خوشم اومد.:hanghead:

البته ببخشیدا جسارته من اصلا سررشته ندارم فقط با حس خام خودم میسنجم. هر جاش اشتباهه تو اصلاحش کن :icon_redface:

راستش تو اجرای مرغ سحر حس کردم یه جاهایی خیلی تو صدا کم میاری. جوری که با فشار و اذیت شدن زیاد میخونی و این فشار کاملا احساس میشه و حسش منتقل میشه و ادمو اذیت میکنه. من قبلی رو چندین و چند بار پشت هم گوش دادم و هر بار برام قشنگ بود و خستم نمیکرد ولی این نه.. بعد دو بار واقعا اذیت شدم :hanghead:

اینکه اینطوریه یعنی صدات نمیکشه واسه این ریز خوندن؟ یا باید تمرین خاصی باشه که اینجوری نشه؟ اگه اره میشه بگی چی کار باید کرد؟

 

و یه سوال دیگه! به نظرم میاد اولش خیلی کندتر میخونی بعد کم کم ریتم خوندنت تندتر میشه این دلیل خاصی داره؟ یا من اشتباه میکنم؟

 

 

بازم منتظر شنیدن دل خونده های قشنگت هستم :flowerysmile:

  • Like 4
لینک به دیدگاه
بابت توضیحات ممنون امیر جان:icon_gol:

الان فرصت نشد کامل بخونم ولی تا حدی که خوندم بازم کلی سوال داشتم! حالا بعدا سر فرصت دوباره کامل میخونم بعد اگه بازم جواب نگرفتم سوال بارونت میکنم ! :دی

 

 

این اجرات هم خیلی قشنگ بود امیر، ولی به نظرم قبلی خیلی بهتر بود. یعنی من از اون بیشتر خوشم اومد.:hanghead:

البته ببخشیدا جسارته من اصلا سررشته ندارم فقط با حس خام خودم میسنجم. هر جاش اشتباهه تو اصلاحش کن :icon_redface:

راستش تو اجرای مرغ سحر حس کردم یه جاهایی خیلی تو صدا کم میاری. جوری که با فشار و اذیت شدن زیاد میخونی و این فشار کاملا احساس میشه و حسش منتقل میشه و ادمو اذیت میکنه. من قبلی رو چندین و چند بار پشت هم گوش دادم و هر بار برام قشنگ بود و خستم نمیکرد ولی این نه.. بعد دو بار واقعا اذیت شدم :hanghead:

اینکه اینطوریه یعنی صدات نمیکشه واسه این ریز خوندن؟ یا باید تمرین خاصی باشه که اینجوری نشه؟ اگه اره میشه بگی چی کار باید کرد؟

 

و یه سوال دیگه! به نظرم میاد اولش خیلی کندتر میخونی بعد کم کم ریتم خوندنت تندتر میشه این دلیل خاصی داره؟ یا من اشتباه میکنم؟

 

 

بازم منتظر شنیدن دل خونده های قشنگت هستم :flowerysmile:

مریم جان مرسی

اولش گفتم که کمی صدام گرفته بود سر این ترانه

ولی در کل بازه ی بازی صدا در این ترانه زیاد هست

من اولش رو سعی کردم که بم بخونم تا در اوج کم نیارم ولی باز هم همونطور که اشاره کردی کم آوردم و به حنجره ام فشار زیادی اومد

بخشی از این فشار و نکشیدن صدا مربوط می شه به حنجره و محدودیت های فردی هر نفر و اینکه باید با شناختی که از حنجره ی خودم دارم اوج و فرود رو تنظیم کنم

و بخشی از این فشار هم مربوط می شه به نوع اجرا و مبتدی بودن من که با تمرین و ممارست زیاد بر طرف می شه

در مورد انتقال حس باید بگم که یکی از موارد مهمی که یک اجرا رو موفق و یا نا موفق می کنه همین انتقال حس هست

حتی زمانی که یک خواننده ی توانمند بر روی صحنه قرار می گیره باید تمام حواسش رو جمع کنه که با حرکت اضافی(مانند بستن چشم.قرار دادن دست در کنار گوش.حرکات اضافی سر و گردن و ....) به شنونده حس فشار و سختی رو منتقل نکنه

در مرود کار های صوتی هم به همین ترتیب هست و این نقطه ضعف بزرگی محسوب می شه(مثل کار من)

در مورد همین مرغ سحر اجرای زیر رو از استاد شجریان گوش کنید:

(

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
)

در اجرای فوق که مربوط به کنسرت سال 82 هست گامی که شروع می کنند بالا هست و در پایان به فریاد می رسند

اگرچه استاد در مقام فریاد هم صدایی زیبا ارایه می دهد کسانی که اجرای اصلی را شنیده باشند این اجرا براییشان خوشایند نیست

یک چیز دیگه هم بگم

هنر برای آرامش بخشی روح پدید اومده

مخاطب هنر همیشه افراد عام هستند.منظورم این هست که هنری و هنر مندی موفق هست که بتونه مخاطبینی رو جذب کنه که جز احساس سر رشته ای از هنر او ندارند

وقتی به هنر از دید فنی نگاه کنید معمولا نقد ها به بیراهه می رود

مثلی که می زنم:

موسیقی راک

یک موسیقی که امورزه بسیار فنی و تکنیکی دنبال می شود اما نمی تواند مخاطب عام در جوامعی مانند ایران داشته باشد

کما اینکه مخاطب خاص آن نیز بیشتر به خاطر استیل و پز رو به آن می آورد و به واقع درک صحیحی از ان ندارد و این به خاطر تفاوت در نوع پرورش احساس در ایران با سرزمین زادگاه این موسیقی هست

در سایر هنر ها نیز مثال های فراوانی وجود دارد

-------------

این اولین پستی هست که به نقد کار من نشسته و من از صمیم قلب سپاسگذارم

امیدوارم تداوم داشته باشه

  • Like 6
لینک به دیدگاه

این اولین پستی هست که به نقد کار من نشسته و من از صمیم قلب سپاسگذارم

امیدوارم تداوم داشته باشه

شرمنده دیگه من اصولا زیاد تعارف ندارم با کسی!:icon_redface: چیزی به نظرم بیاد میگم :P

 

ممنون از توضیحاتت :icon_gol:

  • Like 4
لینک به دیدگاه

در مورد همین مرغ سحر اجرای زیر رو از استاد شجریان گوش کنید:

(

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
)

در اجرای فوق که مربوط به کنسرت سال 82 هست گامی که شروع می کنند بالا هست و در پایان به فریاد می رسند

اگرچه استاد در مقام فریاد هم صدایی زیبا ارایه می دهد کسانی که اجرای اصلی را شنیده باشند این اجرا براییشان خوشایند نیست

امیر جان مطمئنی اهنگو درست گذاشتی؟ :ws52:

  • Like 4
لینک به دیدگاه

امروز گوشه ی داد از دستگاه ماهور را خواندم

 

 

 

 

دیگر از آن جانبم نماز نباشد

 

گر تو اشارت کنی که قبله چنین است

 

 

 

 

 

این هم لینک دانلودhttp://persiandrive.com/111359

  • Like 6
لینک به دیدگاه

امیر جان گوشۀ داد رو گوش کردم.

نسبت به دو کار قبلی تحریرها خیلی بهتر و پخته تر شده مخصوصا در شروع کار با قدرت و تسلط بیشتر شروع کردی

ولی در مجموع وقتی کل قطعه رو گوش دادم احساس کردم که خسته هستی.

آیا بخاطر این بوده که واقعا خسته بودی یا بخاطر اینکه خواستی با ریتم آرام بخوانی اینطور شده؟

  • Like 5
لینک به دیدگاه

درود فرناز بانو

سپاس که اینگونه مشوق من هستید

در مورد خستگی صدا به پیرهاید توضیح دادم

من در روز بیش از 7-8 ساعت به تمرین می پردازم و دایم در حال خواندم هستم

لذا حنجره خسته است و گرفتگی آن بیش از حد نرمال آن است(در کل صدایم کمی گرفتگی دارد) اما سعی می کنم بعد از این در ابتدای روز که کمی شاداب تر هستم ضبط کنم تا این ایراد زیاد مشهود نباشد

  • Like 6
لینک به دیدگاه

سلام

من فقط لینکی که فرناز داده بود و تونستم دانلود کنم ... راستش من زیاد سنتی گوش نمی کنم ، ولی صدات قشنگه ، به دل می شینه ... فقط به نظرم رو بعضی تحریرات باید بیشتر کنی ...

در کل لذت بردم امیر جان ... اگه تونستی لینکای درست بقیه رو هم بذار ...
:icon_gol:

  • Like 3
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...