نفحات 1395 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۹ یه تیکه از آهنگ سریال مجید خورد به گوشم ... پرت شدم توی بچگی اگه یه روز رهایی از مکان و زمان ممکن بشه حتمی دلم میخواد اون وقتا رو هی بزنم رو تکرار ... یجاهاییش بود مجید سوار دوچرخه ش رکاب میزد و این آهنگ از پس زمینه در میومد و بلند پخش میشد عاشق اون صحنه بودم ... 1 لینک به دیدگاه
Rose6 863 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 تیر، ۱۳۹۹ در در 22 خرداد 1399 در 04:25، D.yates گفته است : کبک ........... یک کبک دارم خیلی عوضیه (عوضی اینجور مواقع یعنی دوست داشتنی ) رفیق فابریک گربه خره هستش .....بین بقیه کبکا این از همه عوضی تره ... 40 روزی میشه فلان متر مکعب اتیلن دارم و میخواستم بفرستم تو فلر بسوزونمش چون جا گیر بود بدرمم نمیخورد ....چند روز پیش یکی از دوستان اومد گفت یک بار میخوام برای یک جایی یاد تو افتادم ، اتانول میخواست خب دیدم بهترین فرصته از شر این اتیلنا خلاص بشم و امروز براش زدم حدود 250 تن شد حالا اونا لیتری معامله میکنن ....موقع بارگیری از تانکر به تریلی های کشنده پمپه چکه میکرد اینم یک کاسه گذاشته بود زیر پمپه که این حروم نشه و تهش میشه مثلا سی چهل لیتر که ببره خونه یکی دو سالی کوفت کنه مثلا .....هی میرفت کاسه رو خالی مرد تو یکسری بیست لیتری دوباره میذاشت جاش ، تمام بار که رفت تو تانکر ماشینها پمپ ها خاموش شد و اینم یادش رفت کاسه آخر رو برداره و عجله داشت سریع یک چک نوشت صد بارم خط زد پشت نویسی کرد کلا دیرش شده بود آخرشم چکه شد شبیه دفتر نقاشی داد دست من تیز پرید تو یکی از این اسکانیا ها کنار راننده و رفتن ، منم رفتم سراغ کمپرسورها و راکتورها رو شات دان دادم سرم گرم بود دیگه حالشو نداشتم یک لیوان چایی ریختم تو چمن های اطراف محوطه ولو شدم و به صبح و حرکتی که برای یک رفیق دیگم زده بودم فکر میکردم ......یهو با صدای این دو تا وروجک بلند شدم دیدم عه ؟ کبکه تا کله رفته تو کاسه و گربه خره هم داره مایع تو کاسه رو لیس میزنه ، یعنی هر کاری یکیشون بکنه اونیکی هم میکنه ...اتانول مطلق خب جیگرش کباب میشه سریع رفتم کبکه رو گرفتم اونم سه چهار تا نوک حواله کرد بهم ...کاسه رو برداشتم آوردم اینور یک کاغذ آتیش زدم انداختم توش سوخت و کاسه رو انداختم بیرون کارخونه .....یکم فک کربه خره رو باز کردم دیدم مشکلی نیست کبکه هم یکم اینور اونورش کردم دیدم اینم سالمه رفتم .....یک ربع نشد برگشتم تو محوطه دیدم گربه خره تلو تلو میخوره چشاش شهلا شده کبکه هم کتاشو باز کرده چشاش قرمز لاتی داره دور خودش میچرخه چه چهی میزنه رفتم بگیرمش قاطی کرد نوک نوک مثل خروس با پا دیدم کلا بالاست ولش کردم با کبکای دیگه همش میخواست دعوا کنه ..... نمیدونستم کبک و پلنگ هم مست میشن ....گربه خره اوریب میرفت ولی کبکه لاتی شده بود پف کرده بود دنبال دعوا بود هر کی رد میشد دنبالش میکرد نوک بزنه از عصر همش به این کبکه فکر میکنم خندم میگیره ....پدرسوخته یکساعتی بالا بود .....گربه خره دم خودشو گاز میگرفت کلا سوژه ای بود .... کبک یک چیز با حالیه ولی این دیگه آخرشه ....به چند روش ممکن و غیر ممکن میخوند یک پتروشیمی رو تبدیل کردم به دیوونه خونه .....کبک مست لینک به دیدگاه
Rose6 863 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 تیر، ۱۳۹۹ در در 22 خرداد 1399 در 04:25، D.yates گفته است : کبک ........... یک کبک دارم خیلی عوضیه (عوضی اینجور مواقع یعنی دوست داشتنی ) رفیق فابریک گربه خره هستش .....بین بقیه کبکا این از همه عوضی تره ... 40 روزی میشه فلان متر مکعب اتیلن دارم و میخواستم بفرستم تو فلر بسوزونمش چون جا گیر بود بدرمم نمیخورد ....چند روز پیش یکی از دوستان اومد گفت یک بار میخوام برای یک جایی یاد تو افتادم ، اتانول میخواست خب دیدم بهترین فرصته از شر این اتیلنا خلاص بشم و امروز براش زدم حدود 250 تن شد حالا اونا لیتری معامله میکنن ....موقع بارگیری از تانکر به تریلی های کشنده پمپه چکه میکرد اینم یک کاسه گذاشته بود زیر پمپه که این حروم نشه و تهش میشه مثلا سی چهل لیتر که ببره خونه یکی دو سالی کوفت کنه مثلا .....هی میرفت کاسه رو خالی مرد تو یکسری بیست لیتری دوباره میذاشت جاش ، تمام بار که رفت تو تانکر ماشینها پمپ ها خاموش شد و اینم یادش رفت کاسه آخر رو برداره و عجله داشت سریع یک چک نوشت صد بارم خط زد پشت نویسی کرد کلا دیرش شده بود آخرشم چکه شد شبیه دفتر نقاشی داد دست من تیز پرید تو یکی از این اسکانیا ها کنار راننده و رفتن ، منم رفتم سراغ کمپرسورها و راکتورها رو شات دان دادم سرم گرم بود دیگه حالشو نداشتم یک لیوان چایی ریختم تو چمن های اطراف محوطه ولو شدم و به صبح و حرکتی که برای یک رفیق دیگم زده بودم فکر میکردم ......یهو با صدای این دو تا وروجک بلند شدم دیدم عه ؟ کبکه تا کله رفته تو کاسه و گربه خره هم داره مایع تو کاسه رو لیس میزنه ، یعنی هر کاری یکیشون بکنه اونیکی هم میکنه ...اتانول مطلق خب جیگرش کباب میشه سریع رفتم کبکه رو گرفتم اونم سه چهار تا نوک حواله کرد بهم ...کاسه رو برداشتم آوردم اینور یک کاغذ آتیش زدم انداختم توش سوخت و کاسه رو انداختم بیرون کارخونه .....یکم فک کربه خره رو باز کردم دیدم مشکلی نیست کبکه هم یکم اینور اونورش کردم دیدم اینم سالمه رفتم .....یک ربع نشد برگشتم تو محوطه دیدم گربه خره تلو تلو میخوره چشاش شهلا شده کبکه هم کتاشو باز کرده چشاش قرمز لاتی داره دور خودش میچرخه چه چهی میزنه رفتم بگیرمش قاطی کرد نوک نوک مثل خروس با پا دیدم کلا بالاست ولش کردم با کبکای دیگه همش میخواست دعوا کنه ..... نمیدونستم کبک و پلنگ هم مست میشن ....گربه خره اوریب میرفت ولی کبکه لاتی شده بود پف کرده بود دنبال دعوا بود هر کی رد میشد دنبالش میکرد نوک بزنه از عصر همش به این کبکه فکر میکنم خندم میگیره ....پدرسوخته یکساعتی بالا بود .....گربه خره دم خودشو گاز میگرفت کلا سوژه ای بود .... کبک یک چیز با حالیه ولی این دیگه آخرشه ....به چند روش ممکن و غیر ممکن میخوند یک پتروشیمی رو تبدیل کردم به دیوونه خونه .....کبک مست لینک به دیدگاه
Anabolic 250 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 تیر، ۱۳۹۹ در 7 دقیقه قبل، lexi 5n گفته است : من متوجه نقل قولهای شما نشدم لینک به دیدگاه
Rose6 863 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 تیر، ۱۳۹۹ در 1 دقیقه قبل، D.yates گفته است : من متوجه نقل قولهای شما نشدم والا جالب بود برام تا حالا شاید کمتر شده موضوعی طولانی رو تو تاپیک مثل متن شما رو ؛ کامل بخونم 1 لینک به دیدگاه
Anabolic 250 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 تیر، ۱۳۹۹ در 18 دقیقه قبل، lexi 5n گفته است : والا جالب بود برام تا حالا شاید کمتر شده موضوعی طولانی رو تو تاپیک مثل متن شما رو ؛ کامل بخونم باعث افتخاره سپاسگزارم لینک به دیدگاه
leo.unique 432 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 تیر، ۱۳۹۹ در 13 ساعت قبل، نفحات گفته است : یه تیکه از آهنگ سریال مجید خورد به گوشم ... پرت شدم توی بچگی اگه یه روز رهایی از مکان و زمان ممکن بشه حتمی دلم میخواد اون وقتا رو هی بزنم رو تکرار ... یجاهاییش بود مجید سوار دوچرخه ش رکاب میزد و این آهنگ از پس زمینه در میومد و بلند پخش میشد عاشق اون صحنه بودم ... چون این سریال توی اصفهان فیلمبرداری شد برای تو اینقدر نوستالژیکه 1 لینک به دیدگاه
نفحات 1395 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 25 تیر، ۱۳۹۹ در در 23 تیر 1399 در 12:04، leo.unique گفته است : چون این سریال توی اصفهان فیلمبرداری شد برای تو اینقدر نوستالژیکه شاید ولی خب گمونم توی کل ایران پر طرفدار بود. 1 لینک به دیدگاه
نفحات 1395 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 تیر، ۱۳۹۹ رفتار مثل یه دیوار حائل نمیذاره واقعیت آدما رو دید اگر یه روزی بتونم آدما رو از ورای رفتارشون ببینم میتونم امیدوار باشم که دارم خوب زندگی میکنم این خیلی سخته . . .خدایا دنیای قشنگی خلق کردی . اما هیچ چیزش بمن تعلق نداشت 1 1 لینک به دیدگاه
Rose6 863 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۹۹ در در 28 تیر 1399 در 13:27، نفحات گفته است : رفتار مثل یه دیوار حائل نمیذاره واقعیت آدما رو دید اگر یه روزی بتونم آدما رو از ورای رفتارشون ببینم میتونم امیدوار باشم که دارم خوب زندگی میکنم این خیلی سخته . . .خدایا دنیای قشنگی خلق کردی . اما هیچ چیزش بمن تعلق نداشت ? 1 لینک به دیدگاه
نفحات 1395 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مرداد، ۱۳۹۹ به هیچی به چیزای پوچ . ادمای پوچ . 1 لینک به دیدگاه
نفحات 1395 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مرداد، ۱۳۹۹ گل اعتیاد نمیاره ؟ پروردگارا ... چه راحتن مردم دلم یه سریال غیر ایرانی کُشنده میخواد غرق بشم توش یکم از زمان و مکان جدا شم یه رمان خوب خیلی طولانی هم میتونه افاقه کنه 1 لینک به دیدگاه
leo.unique 432 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 مرداد، ۱۳۹۹ در در 10 مرداد 1399 در 18:28، نفحات گفته است : گل اعتیاد نمیاره ؟ پروردگارا ... چه راحتن مردم اونایی که سخت گرفتن به کجا رسیدن ؟؟!!? 1 لینک به دیدگاه
نفحات 1395 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مرداد، ۱۳۹۹ به اینکه گوشت تلخ باشم کمتر اذیت میشم تو این دنیا 1 لینک به دیدگاه
leo.unique 432 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۹۹ زنها دور هم جمع میشن در مورد خصوصی-ترین مسائل زندگیشون هم حرف میزنن لینک به دیدگاه
نفحات 1395 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۹۹ در 3 ساعت قبل، leo.unique گفته است : زنها دور هم جمع میشن در مورد خصوصی-ترین مسائل زندگیشون هم حرف میزنن نعلتی : )))))) هندزفری بذار ، زودباش : )))))) لینک به دیدگاه
leo.unique 432 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۹۹ در 1 ساعت قبل، نفحات گفته است : نعلتی : )))))) هندزفری بذار ، زودباش : )))))) احمقانه-ست 1 لینک به دیدگاه
نفحات 1395 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۹۹ در 22 دقیقه قبل، leo.unique گفته است : احمقانه-ست آره کار اشتباهیه . 1 لینک به دیدگاه
.Milaad. 1459 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۹ این عکس پریاست؟ / چقدر گشنه م بود تخم مرغش کم بود ، نون خورش کردم! دی 1 لینک به دیدگاه
نفحات 1395 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۹ بله خودمم : )) چقدر دلم گپ زدن با یه دوست بدقلق و خودخواه و لوس و بیمزه رو میخواد که یکم از حرفاش فیض ببرم حیف که مردم دار نیست حیففففف پوففففف 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده