قاصدکــــــــ 20162 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 تیر، ۱۳۹۵ سلام یک سؤال خیلی ساده و روشن دارم : بنظر شما ارزشمندترین کار(ها) در زندگی چی هست؟ منظورم از زندگی، فرصتی هست که بعنوان «عمر» در اختیار داریم. اون چه کاری هست که اگر در طول زندگی انجام بدید، در لحظه‌ی مرگ احساس می‌کنید زندگی باارزشی داشتید ؟ لطفا اول نظر قلبی و فکری خودتون رو بگید. ممنونم. 27 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 تیر، ۱۳۹۵ بنظر من یه سری فاکتورها شخص به شخص فرق میکنه اما یه سری هم هست که ذاتیه یعنی هر انسانی در هرکجای دنیا اونو تایید میکنه. من چند نمونه شو که برا خودم ارزشمنده مثال میزنم: چندبار تجسم کردم وقتی بگن بازی تموم شد چه حسی بهم دس میده بیشترین خواسته ام این بوده انسان مفیدی بوده باشم ممکنه به آدمای زیادی نتونم کمک کنم اما به همون اقلیت هم اگر درست و بجا یاری برسونم یه درصد از اون 100درصد مفید بودن و پر میکنه (شاید با ایجاد یه چالش تو ذهنش-با کمک درسی-کمک احساسی- همراه و همدم بودن و خیلی کارای دیگه....) هدفهمند بودن تو زندگی به نظر من یکی از کارای ارزشمند دیگه اس اینکه بدونی دنبال چی هستی و یه روحیه ی تسلیم ناپذیر داشته باشی که بری بسمتش با تمام وجود این موقع دیگه نتیجه مهم نیست چون برنده اس .... انسان خوبی بودن -فرزند خوب بودن(اینو دوبار بخونید چون برا من خیلی مهمه فک میکنم چیزای دیگه هم در گرو همینه)-پدر مادر خوب بودن- همسر خوب بودن-دوست خوب بودن و........ جنگجو و تحلیل گر :اینکه تو زندگی بن بست معنی نداشته باشه تو هیچ کاری تو هیچ باوری تو هیچ اعتقادی اینکه بدونم ذهنم فراخ بوده و یه راه اشتباهو تمام عمر طی نکردم مهربانی کردن به هیچ چشمداشتی:اگه به اون درجه برسم که از هیچ کس هیچ انتظاری نداشته باشم و ناراحت نشم و با معنای واقعی مهربان و بخشنده باشم حس میکنم روحم درآرامشه دنبال کشف علم یه کار ارزشمند دیگه از دیدگاه منه حالا کمیتش مهم نیستا کیفیتش مهمه(باز میگم به یه شاخه بسنده نکردن چون وجود آدم پر از استعداده و نیاز داره که بره به سمت چیزای مختلف) کاش نگفتن:خلاصش اینکه خودم راضی بشم به کارام نگم کاشششش برمیگشتم عقب از کاش گفتن بدم میاد. یه کار ارزشمند دیگه اینکه موقع مرگ بفهمم هدف از خلقت مرد چی بوده کارای ارزشمند تو ذهن آدم خیلی زیاده هر کدوم زیر مجموعه های خاص خودشونو دارن کارایی که شاید تا حالا خیلی انجامشون دادیم و شاید نه .... ارزش ها در سنین منختلف برا آدم یکم متفاوته طبیعتا تاثیر گذار خواهد بود در انتخاب کارای ارزشمند امیدوارم به سمت خوبی بریم 14 لینک به دیدگاه
MOJTABA 77 8304 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 تیر، ۱۳۹۵ سلام اساسا انسان باید توجه داشته باشه که زندگی و خوشبختی نیز مانند یک ساختمان درب هایی داره و انسان باید اولا آن درب های آن رو بشناسه و راه ورود به آن رو پیدا کنه و ثانیا خود را عادت بده که همیشه از راه درست و صحیح وارد زندگی بشه. این یعنی چی؟ یعنی شناخت صحیح ورود به درب سعادت زندگی، چشم بصیرت می خواهد تا انسان در پشت دیوار و حصار زندگی معطل و متحیر نماند و عمر خود را با بیراهه هدر ندهد.:2i1d1co: اما چگونه زندگی ارزشمندی داشته باشیم؟ پیامبران الهی به همراه کتابهای آسمانی آمده اند که به ما راه درست زندگی کردن و یا به تعبیری دیگر درب ورودی به زندگی و خوشبختی و سعادت را نشان دهند. به ما بفهمانند بدی و بدکاری طریق رسیدن به زندگی سالم، سعادت و آرامش و رضایت خاطر نیست. بلکه نیکی و نیکوکاری است که باعث آرامش و رضایت خاطر و سعادت انسان در زندگی دنیوی و اخروی می شود. در یک قاعده کلی بخوام بگم انسان باید از خودش یقین و رضایت خاطر داشته باشه. 12 لینک به دیدگاه
Mohammad-Ali 9729 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 تیر، ۱۳۹۵ سلام برای من معروفیت وقدرت مهمه، خنده داره نه همیشه ازخودم می پرسم چه برسه به مرگ ما چی داریم به دنیا اضافه کنیم اصلا کسی می دونه ماهستیم نیستیم واین بنظرم بده،احساس خوبی ندارم. نخندیدها ولی آرزو داشتم اسم منم درفهرست ادیسون ،گراهامبل ، نیوتن و.... قرارمی گرفت. ارزشمند ترین کارها همونای که آرتاش عزیز گفت 11 لینک به دیدگاه
S.F 24932 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 تیر، ۱۳۹۵ سلامبرای من معروفیت وقدرت مهمه، خنده داره نه همیشه ازخودم می پرسم چه برسه به مرگ ما چی داریم به دنیا اضافه کنیم اصلا کسی می دونه ماهستیم نیستیم واین بنظرم بده،احساس خوبی ندارم. نخندیدها ولی آرزو داشتم اسم منم درفهرست ادیسون ،گراهامبل ، نیوتن و.... قرارمی گرفت. ارزشمند ترین کارها همونای که آرتاش عزیز گفت چرا خنده دار. همه ما معروفیت میخوایییم. منتهی مشکل ما گرفتاری در سایه هاست. معروفیتی نه جهانی، نه یونی ورسی بلکه مولتی ورسی ... چ پیامی ازین شادتر؟! سلام اساسا انسان باید توجه داشته باشه که زندگی و خوشبختی نیز مانند یک ساختمان درب هایی داره و انسان باید اولا آن درب های آن رو بشناسه و راه ورود به آن رو پیدا کنه و ثانیا خود را عادت بده که همیشه از راه درست و صحیح وارد زندگی بشه. این یعنی چی؟ یعنی شناخت صحیح ورود به درب سعادت زندگی، چشم بصیرت می خواهد تا انسان در پشت دیوار و حصار زندگی معطل و متحیر نماند و عمر خود را با بیراهه هدر ندهد.:2i1d1co: اما چگونه زندگی ارزشمندی داشته باشیم؟ پیامبران الهی به همراه کتابهای آسمانی آمده اند که به ما راه درست زندگی کردن و یا به تعبیری دیگر درب ورودی به زندگی و خوشبختی و سعادت را نشان دهند. به ما بفهمانند بدی و بدکاری طریق رسیدن به زندگی سالم، سعادت و آرامش و رضایت خاطر نیست. بلکه نیکی و نیکوکاری است که باعث آرامش و رضایت خاطر و سعادت انسان در زندگی دنیوی و اخروی می شود. *در یک قاعده کلی بخوام بگم انسان باید از خودش یقین و رضایت خاطر داشته باشه. بنظر من یه سری فاکتورها شخص به شخص فرق میکنه اما یه سری هم هست که ذاتیه یعنی هر انسانی در هرکجای دنیا اونو تایید میکنه. من چند نمونه شو که برا خودم ارزشمنده مثال میزنم: چندبار تجسم کردم وقتی بگن بازی تموم شد چه حسی بهم دس میده بیشترین خواسته ام این بوده انسان مفیدی بوده باشم ممکنه به آدمای زیادی نتونم کمک کنم اما به همون اقلیت هم اگر درست و بجا یاری برسونم یه درصد از اون 100درصد مفید بودن و پر میکنه (شاید با ایجاد یه چالش تو ذهنش-با کمک درسی-کمک احساسی- همراه و همدم بودن و خیلی کارای دیگه....) *هدفهمند بودن تو زندگی به نظر من یکی از کارای ارزشمند دیگه اس اینکه بدونی دنبال چی هستی و یه روحیه ی تسلیم ناپذیر داشته باشی که بری بسمتش با تمام وجود این موقع دیگه نتیجه مهم نیست چون برنده اس .... **انسان خوبی بودن -فرزند خوب بودن(اینو دوبار بخونید چون برا من خیلی مهمه فک میکنم چیزای دیگه هم در گرو همینه)-پدر مادر خوب بودن- همسر خوب بودن-دوست خوب بودن و........ *جنگجو و تحلیل گر :اینکه تو زندگی بن بست معنی نداشته باشه تو هیچ کاری تو هیچ باوری تو هیچ اعتقادی اینکه بدونم ذهنم فراخ بوده و یه راه اشتباهو تمام عمر طی نکردم **مهربانی کردن به هیچ چشمداشتی:اگه به اون درجه برسم که از هیچ کس هیچ انتظاری نداشته باشم و ناراحت نشم و با معنای واقعی مهربان و بخشنده باشم حس میکنم روحم درآرامشه *دنبال کشف علم یه کار ارزشمند دیگه از دیدگاه منه حالا کمیتش مهم نیستا کیفیتش مهمه(باز میگم به یه شاخه بسنده نکردن چون وجود آدم پر از استعداده و نیاز داره که بره به سمت چیزای مختلف) *کاش نگفتن:خلاصش اینکه خودم راضی بشم به کارام نگم کاشششش برمیگشتم عقب از کاش گفتن بدم میاد. یه کار ارزشمند دیگه اینکه موقع مرگ بفهمم هدف از خلقت مرد چی بوده کارای ارزشمند تو ذهن آدم خیلی زیاده هر کدوم زیر مجموعه های خاص خودشونو دارن کارایی که شاید تا حالا خیلی انجامشون دادیم و شاید نه .... ارزش ها در سنین منختلف برا آدم یکم متفاوته طبیعتا تاثیر گذار خواهد بود در انتخاب کارای ارزشمند امیدوارم به سمت خوبی بریم هدف از خلقت، خودش بود. نه مرد نه زن؛ دو جز نیستن ک بشه هدفش رو جدا کرد. گویای یک ضدیت خارجی و در عین حال وحدت درونی ان. این بحث سر دراز دارد. جدا ازینکه بخوام بحث کنم ببینیم حسن و قبح اعمال ذاتی ان یا تابع احتماع. و اینکه بخواییم بحث کنیم درباره دین و خطاها و بازی های ذهن. من یک هم سیمایی زیبا بین هر سه پست شما دوستان میبینم. چ تابلوی نقاشی هست ازین زیبا تر؟ چقدر لذت بردم از خوندن پیام ها، و دیدگاهاتون. تمام مواردی ک گفته شده شاید تو کشکولی بشه جمع کرد با دیواره های: *دانایی، **نیکویی، زیبایی. کشکولی ک کاشف اون من نیستم. من "نی" وار از دیگران میگم، صرفا. یقین: یا از جهل میاد یا از دانایی، با دانایی میشه از گفتن "ای کاش" دوری کرد. تنها با دانایی هست ک میشه هدفمند بود. پیام تلوزیونی ت هم عالی بود ایلیا عزیز. متشکرم 10 لینک به دیدگاه
*mehrsa* 14558 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 تیر، ۱۳۹۵ سلام مرسی از دعوتت به نظر من طوری زندگی کنیم که مدیون زندگی نشیم مثلا کاری میتونستم انجام بدم راهی میتونستم برم ووووو اما نرفتم یه وقتی برای بعضی از کارها خیلی دیر میشه باید به وقتش انجام داد همون بن بست تو زندگی بزرگترین ازمون زندگیه باید بشینی با خودت کلنجار بری تو سرت بزنی خلاصه کلی فکر کنی و بری اگه بترسی اونوقته که باختی ویک عمر مدیون خودت میشی و وجدان درد که همیشه میاد سراغت 9 لینک به دیدگاه
eng.l.s 5684 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 تیر، ۱۳۹۵ سلام لیدا هستم در حال حاضر زندگیم برام ارزش داره تو متن نوشتید که ادم به بن بست می خوره همش، من این دوره رو داشتم به هر دری میزدم نمی شد به بن بست می خوردم ولی یه پشتکار خاصی درونم بود البته تعریف از خود نباشه ولی تا جایی که توان داشتم مرتبط به رشته م چیزی یاد می گرفتم خداروشکر یه ذره بن بسته از بین رفت استادمون همیشه می گفت راهی که میری ادامه بده در بالاخره باز میشه . یه جورایی بن بست واقعی وجود نداره خدابزرگه درست میشه 9 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 تیر، ۱۳۹۵ ایلیا جان...من خیلی دوست دارم به مرز فراموشی نزدیک بشم... خیلی دوست دارم همه کار بکنم که شرایط جوری محیا بشه که من هر چی کم رنگ تر بشم...و اون لحظه ای که دارم می رم...حالا فارغ از هر زمانی که باشه... دوست دارم لحظه ای باشه که با آخرین تونالیته ی رنگ فراموشی رسیده باشم.... انگار اصلا نبودم... یکی دوست داره بعد از مرگش...نام نیک بمونه...این نام نیک می تونه با مثه مواردی که دوستای خوبم گفتن در جمعی از صفات و افعال خوب...گفتم صفات مثه همون خوبی و نیکویی...و چه در افعال که انجام می شه...مثه فرزند خوب بودن...مثخ دنبال دانایی رفتن... یکی دوس دارم صداش بعد از مرگش بمونه... یکی دوست داره آثارش بمونه... من دوست دارم هیچی ازم نمونه... دست خودم باشه دوست دارم پیکرم بدون نام دفن در یک مقبره ای در یک روستای دور در ییلاقات بشه... من زمانی ارزشمند می دونم عمری رو که زندگی کردم که به اون نقطه ی محو شدن برسم... اصلا به این معنی نیست که من فردی زندگی کنم که کسی من رو به یاد نیاره... نه منظورم این نیست... اینکه کاری کنم که به یاد کسی بیاد و بگه آره آدم مفیدی بود...فک می کنم به قول عباس کیارستمی که جاودانه باشه نامش...که البته خودش این رو نمی خواست...اگر حق انتخاب داشته باشه بین اینکه آثارش بعد از مرگ یادش رو زنده نگه دارن...اون حاضره به جاش خودش حق حیات داشته باشه.... نه اینکه من کامل با نظر ایشون موافق باشم... من بیشتر به اون وجه نگاه می کنم که می تونم مفید باشم...ولی کسی هم نفهمه... اینکه حالا بعد از مرگم بگه چه خوب بود...یا فلان صفات خوب رو داشت...می تونه خیلی جذاب باشه...و منکرش نیستم...ولی بیشتر از فاز محو بودن و انجام کار یا هر فعالیتبه دور از اینکه قضاوت بشه که خوبه یا بده چه در حال چه در متاخر برام جذاب تره... مثال بزنم؟ مثلا یکی نیاز داره که نرم افزار معماری رو یاد بگیره..ولی پولش رو نداره...شنیدم خودش داره مطالعه می کنه و یاد می گیره...ولی خیلی کُند... و من می شناسمش... یک دوستی دارم که بسیار ماهر هست در این نرم افزار... بهش می گم چنین شخصی هست...اون آدم سر یک کلاس می ره...می گه می خوام یک نفر رو انتخاب کنم که نرم افزار یاد بگیره به صورت رایگان...کی ها داوطلب هستن؟ از اونجا که مفت باشه کوفت باشه برای خیلی از ماها مصداق داره...دست ها می ره بالا...(شکلک مو افشان با نیش باز) اون هم جز یکی از اونهاست... چند تا سوال می پرسه...فقط اون یک نفر هست که پیش زمینه داره به خاطر اینکه علاقه داره و مثه دیگران سیاه لشکر نیست...و اون انتخاب می شه... اینکه حس خوبی کنه...خیلی خوبه...خیلی انرژی بخشه.... خیلی کوچیکه...برای خیلی ها بی ارزشه... مخصوصا که کار خوب را یکی دیگه داره انجام می ده...و تو فقط این وسط دلال محبت شدی...همین...تنها جایی که دلالی رو دوست دارم... این فقط یک مثال بود...قرار نیست بگیم خوبیم و ما کارمون درسته. و از این داستان ها...هممون خاکستری هستیم... می خواستم نوع همون محو بودن رو مشخص کنم...برای اینکه گنگ نباشه مثال زدم... . . . یک بار تو تاپیکی تو نواندیشان چند سال قبل نوشتم...تاپیک این بود که اگر تو و نواندیشان نباشند چی کار می کنی... من نوشتم اگر اشتباه نکنم...اگر من نبودم (از نظر مجازی از فروم رفتم)...خبر می دم بهتون... اگر نبودم(منظورم اونجا نبودن فیزیکی و مرگ بود) که اصلا دوست ندارم کسی هم خبردار شه...چون نمی خوام کسی ناراحت بشه...حتی اگر یک نفر باشه... اگرم هم نواندیشان نباشه...من جای دیگه عضو نیستم..و در صورت نبودش...تنها فروم مجازی که عضوش هستم هم کنسل می شه... می خوام مدرک بدم که این افکار چندین ساله ی من هست...بزارین چند دقیقه بگرم پیداش کنم... . . . آها اینجاست...تو این پست(#114) 7 لینک به دیدگاه
Rose6 863 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 تیر، ۱۳۹۵ نمیدونم اون کار چیه ؟ نه اینه هدف نداشته باشم ... اینه که بنظر راضی نیستم ... اونم بخاطر یکسری مسائل هست ... مثل این جمله هنوز نیستم رها رها من من قفل شدم یا طلسم . نمیدونم چیکار کنم ... انگار درونم گم شده این عصبیم میکنه 7 لینک به دیدگاه
maryam39 8211 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 تیر، ۱۳۹۵ ارزش زندگی اینه که دنیا رو جای قشنگ‌تری برای زندگی بکنم. حتی شده با نشوندن لبخند رو لب خانم میانسال بغل دستی اتوبوس مهم اینه که موقع مرگم مطمئن باشم یه جایی یه ردپای مثبت ولو ناچیز ازم به جا مونده. همین. 6 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120454 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 تیر، ۱۳۹۵ یه سری مسائل هست که شاید همیشه ثابته. اینکه کسی رو نرنجوده باشم. (چه فعلی ) و ازم راضی باشن به خصوص اقوام درجه یک یعنی پدر، مادر و .... اما بعضی چیزا هست شاید تغییر کنه. تو دوره های مختلف زندگی آدم هدف ها و خواسته های مختلفی داره. قطعا نمیشه به همشون رسید و تا لحظه مرگ به نظرم هدف ها ادامه دارن. ولی حداقل بدونیم که به اغلب خواسته ها و هدف های معقولی که داشتیم رسیدیم و افسوسش رو نخوریم. وگرنه غریزه بی نهایت طلبی انسان همیشه کاش بودن ها رو همراه داره و اون رضایته شاید هیچ وقت کامل نباشه. شاید خیلی ساده بشه گفت همینکه زندگی کنیم و اسیر چیزی نباشیم خیلی ارزشمنده. خیلی وقتا خودمونو انقدر اسیر یه سری چیزا می کنیم که یادمون میره اصلاً زنده بودن و زندگی هم وجود داره. اسیر گذشته، اسیر یه هدف، یه کار، یه خواسته، یه نفر، یه مشغله ذهنی، یه چیز مادی، یه سوال یا ...... 8 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 تیر، ۱۳۹۵ خود معنی این کلمه ارزش هنوز برام روشن نشده. ارزش ارزش معنیش چیه ؟ یعنی باید یه چیزی باشه که بشه اونو با این یکی سنجید تا مشخص بشه که کفه اعتبار به کدوم سمته ؟ ارزش زندگی رو باید با ارزش بی زندگی بسنجیم که مقدارش بدست بیاد. وقتی بی زندگی رو داشته باشیم دیگه زندگیی نداریم که بخواهیم یا بتونیم ارزشش رو محاسبه بکنیم. با این حساب میشه گفت : ارزش زندگی تو خود زندگیه . وقتی هست ارزش هست و وقتی هم که نیست دیگه نیست . 5 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 تیر، ۱۳۹۵ ارزش زندگی تو داشته ها و نداشته ها و احساس ومالکیت و بهره بردن از حواس نیست. ارزش زندگی تو زنده بودن به هر شکل ممکن یا ناممکن هم نیست . تو معنی و آگاهی است. سقراط در 2500 سال قبل گفت زندگی نسنجیده ارزش زیستن ندارد نسنجیده یعنی در معنی زندگی فکر نکنی و نفهمی زندگی یعنی چه؟ در واقع زندگی نکرده ای. اصولا زندگی به معنی حیات نیست. همه موجودات یه حیات معینی دارند. هر انسانی به زندگیش یه معنی میده و زندگیشم ادامه داره . خوب , هر انسانی برحسب ادراکی که دارد برای خودش یک معنی در زندگیش داره ولی داشتن معنی ارزش نیست , تمنایی منحصر به فرده. پس زندگی ارزشش تو چیه ؟ ارزش زندگی انسان در میزان ارتباط او با محیط , جهان و خداوند معنی پیدا میکنه . 5 لینک به دیدگاه
Computer.Eng 327 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 تیر، ۱۳۹۵ کارهایی که با اونها احساس خوب پیدا می کنیم. البته هر خوبی که خوب نیست ولی من شخصا خودم 1. کمک به دیگران 2. کمک به مردم نیازمند حالا چه زمینه درسی چه پولی 3. درس دادن (یعنی علمی که بلدم رو در اختیار بقیه بگذارم) 4. کمک به والدینم که فکر کنم مهم ترین امر باشه و ... در کل چیزهایی که وقتی انجامش میدم احساس مفید بودن و ارزشمند بودن می کنم. ارزش زندگی نیز از بهم پیوستن همین چیزهاست. به قول معروف که از این گل یک چیز خوب بیرون بیاد. 7 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 تیر، ۱۳۹۵ کارهایی که با اونها احساس خوب پیدا می کنیم. البته هر خوبی که خوب نیست ولی من شخصا خودم 1. کمک به دیگران 2. کمک به مردم نیازمند حالا چه زمینه درسی چه پولی 3. درس دادن (یعنی علمی که بلدم رو در اختیار بقیه بگذارم) 4. کمک به والدینم که فکر کنم مهم ترین امر باشه و ... در کل چیزهایی که وقتی انجامش میدم احساس مفید بودن و ارزشمند بودن می کنم. ارزش زندگی نیز از بهم پیوستن همین چیزهاست. به قول معروف که از این گل یک چیز خوب بیرون بیاد. درسته.البته خود استاتر هم ظاهرا همینو مطرح کرده.البته اینا که شما میگید بنظرم پربار کردن برخی از شالوده های زندگی است نه خود ارزش زندگی.ارزشمند زندگی کردن با ارزش های زندگی فک کنم یکی نباشه. 4 لینک به دیدگاه
Just Mechanic 27854 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 تیر، ۱۳۹۵ تفکر و تعمق در مورد چگونگی افرینش جهان و این که قبل از مرگ بفهمیم کی هستیم؟ و این جهان چقدر واقعی بوده. که اگر به جواب نرسم ترجیح میدم همچون سخن سام بی صدا بیام و بی صدا برم ارزش زندگی برای من همنقدر که درک درستی از واقعیت پیدا کنم. 5 لینک به دیدگاه
رضا نیوز 805 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 تیر، ۱۳۹۵ ارزش ها رو افراد خودشون تعیین می کنن مونده خودت به چیا ارزش و بهاء بدی و یا جامعه برات تعیین کنه بهترین ارزش این که وقتی پیر شدی به گذشتت افتخار کنی حسرت گذشته رو نخوری 6 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 تیر، ۱۳۹۵ یک بار چون هیچ است.فقط یک بار زندگی کردن مانند هرگز زندگی نکردن است. بارهستی_میلان کوندرا . . . ترجمه ی عنوان "سبکی تحمل ناپذیر هستی" رو بیشتر می پسندم ولی خوب به مترجم احترام می زارم ولی با اون نامی که من می پسندم می تونم ارجاعی بدم به بخشی از حرفم... شاید کمی بیشتر واضح کنه نظرم رو... به زندگی قبل و بعد اشاره ای ندارم...فقط منظورم این چیزی هست که ما درک می کنیم...این سخن از کتاب کوندرا که براتون اول نقل کردم رو می پسندم موازی با سخنم که جوری زندگی کنم که هیچ اثری از من نبوده که انگار نبوده... یعنی زندگی کردم..درحالی که زندگی نکردم! 5 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۹۵ ممنون دوست خوبم از تاپیک مثل همیشه خوبت یه جمله گم من دوست داشم جایی بودم که بجای اینک ثل اینجا سعی میکند ادمی موفق رو زمین بزنند جایی بودم که دست ادمهای شکست خوده رو میگیرند تا دوباره پا بشه 4 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۹۵ ارزش زندگی به مفید بودنه به ماندگار بودنه به عشقه کالاهایی که اینجا ناارزشه الان 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده