رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'کانی شناسی'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

10 نتیجه پیدا شد

  1. .MohammadReza.

    ژیلسونیت (قیر طبیعی)

    ژيلسونيت هيدرو کربن رزيني و طبيعي است. اين ماده بسيار شبيه به آسفالت سخت شده نفتي مي باشد و معمولا به اسم آسفالت طبيعي شناخته شده است. اسامي ديگري چون آسفالتيت، يوناتيت و آسفالتوم نيز براي اين ماده مرسوم است. ژيلسونيت به مانند آسفالت طبيعي در حلالهاي آسفالتيک و آروماتيک محلول است. ژيلسونيت هيدرو کربن رزيني و طبيعي است. اين ماده بسيار شبيه به آسفالت سخت شده نفتي مي باشد و معمولا به اسم آسفالت طبيعي شناخته شده است. اسامي ديگري چون آسفالتيت، يوناتيت و آسفالتوم نيز براي اين ماده مرسوم است. ژيلسونيت به مانند آسفالت طبيعي در حلالهاي آسفالتيک و آروماتيک محلول است. به خاطر سازگاري بسيار بالا، ژيلسونيت معمولاً جهت سخت کردن مشتقات نفتي نرمتر به کار مي رود. ژيلسونيت در حالت گوده ماده اي براق، مشکي و بسيار شبيه ابسيدين (obsidian) است. بسيار ترد است و به راحتي به پودر قهوه اي تيره تبديل مي شود. ژيلسونيت در زير سطح زمين در لايه هاي عمودي يافت مي شود. بنظر مي رسد معمولا بين دو تا شش فوت عرض داشته باشد اما با عرض 28 فوت نيز تا به حال ديده شده است. لايه ها کاملاً با هم موازي هستند و در جهت شمال غربي به جنوب شرقي کشيده شده اند لايه ها مايلها طول و عمقي برابر 1500 فوت دارند. لايه ها به صورتي هستند که هر چه از سطح به عمق پيش برويم عرض لايه ها به صورتي هستند که هر چه از سطح به عمق پيش برويم عرض لايه بيشتر مي شود. به خاطر جبهه معدنکاري باريک، ژيلسونيت امروزه با استفاده ازبلدوزر و لودر و چکشها و ديگر ابزار مکانيکي جديد استخراج مي گردد. کاربردهاي ژيلسونيت بخش نفتي: ژيلسونيت در حفاري چاههاي نفت به عنوان گل حفاري استفاده ميشود. بخش آسفالت و پياده رو: ژيلسونيت به عنوان افزايش دهنده کيفيت اجرائي مخلوط آسفالت عمل مي کند. آسفالت اصلاح شده با ژيلسونيت از PG بالاتري برخوردار است و به راحتي با مخلوط آسفالت بدون نياز به نيروي غلطکي بالا، بر خلاف ديگر اصلاح کننده ها، مخلوط مي شود. آسفالت اصلاح شده با ژيلسونيت داراي مقاومت بالاتر، تغيير شکل کمتر، نقطه نرمي بالاتر مقاومت به آب بالاتر از ديگر آسفالتهاي اصلاح شده با ديگر اصلاح کننده ها مي باشد. ژيلسونيت همچنين جهت ساختن پايه محلولها و امولسيون هاي آسفالت و عايقهاي مختلف با ظاهر بهتر و مقاومت به فرسايش بالاتر کاربرد دارد. بخش ريخته گري ژيلسونيت پس از ترکيب با ذغال سنگ و ديگر مواد مي تواند به عنوان يک ماده افزودني به ماسه ريخته گري جهت حصول اطمينان از کيفيت مناسب و بهبود سياليت مذاب و سطح نهائي بهتر مورد استفاده قرار گيرد. بخش محصولات شيميايي ژيلسونيت با بسياري از مواد شيميايي ديگر ترکيب مي شود تا از خواص منحصر بفرد آن استفاده شود. کاربردهاي پوششي در پروسه هاي متالورژيکي، محصولات چوبي، صنايع نسوز و ديگر صنايع، تائيد ديگري بر موارد استفاده اين ماده کمياب ميباشد. بخش رنگ و جوهر رزين ژيلسونيتي ايران به طور گسترده اي به عنوان کربن سياه جهت توليد جوهر سياه و جوهر گراور استفاده مي شود. رزين ژيلسونيتي ايران با رزين هاي هيدرو کربني پايه نفتي، رزين هاي فنوليک و رزين هاي فلزي رقابت بسيار خوبي مي کند که به بهاي تمام موارد نام برده با غلظتهاي مختلف مي تواند استفاده شود. غلظتهاي مختلفي از اين ماده جهت توليد جوهرهاي مخصوص، با درخشندگي بالا استفاده مي شود. نوع خاصي از ژيلسونيت با عنوان select نيز در ساخت رنگهاي مشکي آسفالتي و روغن هاي جلا نيز استفاده مي شود. [Hidden Content]
  2. .MohammadReza.

    کانی کوارتز

    كوارتز يك كاني سيليكاته و از دسته تكتوسيليكاتها با فرمول ثابت و وزن مخصوص ۶۵/۲است. كوارتز معمولاً بي‌رنگ يا سفيد است اما وجود ناخالصي و نقص بلورين و... آن را به رنگهاي متنوع مانند بنفش،زرد،دودي، شيري و... در مي‌‌آورد. ◄ خصوصيات کاني کوارتز: • کاني کوارتز جزء گروه تکتو سيليکاتها مي باشد فرمول آن sio2 مي باشد. • گروه sio2 داراي چند پلي مورف مي باشدکه شامل کوارتز وتريديميت.کريستوباليت واپال مي باشد. • کوئزيت واستيشوويت چگالترين چند ريختيهاي سيليس مي باشد. • کوارتز معمولي در سيستم هگزاگونال رده ي ۳۲وکوارتز دما بالا در سيستم هگزاگونال رده ي ۶۲۲به صورت بلورهاي منشوري متبلور مي شود. • بلورها ممکن است فرمهاي مخروطي و نوک تيز داشته باشند. • سختي کوارتز ۷ و گراني ان 2/65 است شکست صدفي دارد. • ترکيب ان شامل 7/46 درصد sio2 و 3/53 درصد o2 دارد. • خصوصيت منحصر به فرد کوارتز جلاي شيشه اي وشکست صدفي ان است. • تنها اسيدHF بر ان اثر مي گذارد. • اين کاني داراي خاصيت پيزو الکتريک و پيروالکتريک قوي است.
  3. ◄ کائولين چيست: كائولن يك اصطلاح اقتصادي است كه براي كانسارهاي رسي تقريباً سفيد به كار مي رود. اين كانسارها اغلب شامل كاني كائولينيت و يا فرآورده هاي بدست آمده از آن مي باشند. در گذشته اصطلاح خاك چيني به عنوان مترادف كائولن استفاده مي شد. نام كائولن از كلمه كائولينگ چيني به معناي تپه سفيد مشتق شده است که از آن خاك كائولن استخراج مي شده است. كائولن يا خاك چيني به رنگ سفيد بيشترين كاربرد را در توليد چيني و سراميك دارد. آمريكا، روسيه، جمهوري چك و برزيل بزرگ ترين توليد كنندگان كائولن مي باشند. سنگ کائولين برحسب نوع پيوندهايش به دو گروه پيوند نرم و سخت طبقه بندي مي شود. يكي از مهم ترين خصوصيات صنعتي كائولن ماهيت شيميايي خنثي آن مي باشد. كائولن تحت شرايط شيميايي صنعتي و در محدوده PH بين 3 تا 9 پايدار مي باشد. بنابراين مي تواند به راحتي به عنوان رنگدانه، پوشش و پركننده با ساير تركيبات استفاده شود. از جمله خصوصيات اقتصادي مهم كائولن اندازه ريز ذرات آن مي باشد. اغلب ديگر موادي كه به عنوان رنگدانه، پركننده ، پوشش دهنده و روان ساز استفاده مي شوند، بايد به وسيله عمليات هزينه بر خردايش و آسيا كردن، كاهش اندازه داده و به پودر تبديل شوند. صفحات بلوري نازك قدرت پوشش دهي خوبي را فراهم مي آورد و براي پوشش روي كاغذ و رنگ بهتر است. كائولن اغلب در فرآينده هاي صنعتي به عنوان سوسپانسيون پليمر مايع يا آب به كار مي رود. ويسكوزيته يا گرانروي اين اسلاري هاي مايع نكته اي مهم مي باشد. اساساً ارزش كائولن به علت گرانروي خيلي كم آن در درصدهاي جامد بالا مي باشد. اين خصوصيت بر خلاف ويژگي بنتونيت است. مرغوبترين کائولن‌ها تا حدود 20 درصد ناخالصي را دارا مي‌باشند که به منظور کاهش اين ناخالصي‌ها بطرق مختلف فرآوري مي‌گردد و در هر روش نوعي خاص از اين ماده حاصل مي‌شود و هر کدام مصرف ويژه خود را دارد که علاوه بر صفات خاص ژنتيکي، نوع فرآوري نيز محصول را از يکديگر متمايز مي‌نمايد. ذخاير كائولين به انواع زير تقسيم مي شوند: ذخاير هوازده، ذخاير گرمابي، ذخاير حمل شده، ذخاير دياژنزي ◄ كاني هاي مهم كائولن: كانيهاي اين گروه عبارتند از : كائولينيت، ديكيت، ناكريت و هالوزيت. كائولينيت فراوانترين كاني اين گروه است. ترکيب شيميايي تمامي آنها يکسان و شامل 2SiO2.Al2O3.2H2O است. كائولينيت فراوانترين كاني گروه کائولن است و در سيستم تري کلينيک متبلور مي شود و ديكيت و ناكريت در سيستم مونوکلينيک متبلور مي شوند.
  4. .MohammadReza.

    سرب

    سرب ، عنصرشيميايي است که در تناوبي جدولبا نشان Pb و عدداتمي 82 وجود دارد. سرب ، عنصري سنگين ، سمي و چکش‌خوار است که داراي رنگ خاکستري کدري مي‌باشد. هنگاميکه تازه تراشيده شده ، سفيد مايل به آبي است، اما در معرض هوا به رنگ خاکستري تيره تبديل مي‌شود. از سرب در سازه‌هاي ساختماني ، خازنهاي اسيد سرب ، ساچمه و گلوله استفاده شده و نيز بخشي از آلياژهاي لحيم ، پيوتر و آلياژهاي گدازپذير مي‌باشد. سرب سنگين‌ترين عنصر پايدار است. ◄ تاريخچه: به‌علت فراواني سرب ( هنوز هم اينگونه است ) ، تهيه آسان ، کار کردن آسان با آن ، انعطاف‌پذيري و چکش‌خواري بالا و پالايش راحت ، حداقل از 7000 سال پيش مورد استفاده بشر مي‌باشد. در کتاب خروج ( بخشي از انجيل ) به اين عنصر اشاره شده است. کيمياگران مي‌پنداشتند سرب قديمي‌ترين فلز بوده و به سياره زحل مربوط مي‌شود. لوله‌هاي سربي که نشانه‌هاي امپراتوري روم را حمل مي‌کردند، هنوز هم بکار مي‌روند. نشان Pb براي سرب خلاصه نام لاتين آن plumbum است. در اواسط دهه 80 تغيير مهمي در الگوهاي پايان استفاده از سرب بوجود آمده بود. بيشتر اين تغيير ناشي از پيروي مصرف کنندگان سرب آمريکا از قوانين زيست محيطي بود که بطرز قابل ملاحظه اي استفاده از سرب را در محصولات بجز باطري از جمله گازوئيل ، رنگ ، اتصالات و سيستمهاي آبي کاهش داده يا حتي حذف کرد. ◄ خصوصيات قابل توجه: سرب فلزي است براق ، انعطاف پذير ، بسيار نرم ، شديدا" چکش خوار و به رنگ سفيد مايل به آبي که از خاصيت هدايت الکتريکي پاييني برخوردار مي‌باشد. اين فلز حقيقي به‌شدت در برابر پوسيدگي مقاومت مي‌کند و به همين علت از آن براي نگهداري مايعات فرسايشگر ( مثل اسيد سولفوريک ) استفاده مي‌شود. با افزودن مقادير خيلي کمي آنتيموان يا فلزات ديگر به سرب مي‌توان آنرا سخت نمود.
  5. اولين بار تئوفراستوس (Theophrastus) که از شاگردان ارسطو بود در کتاب خود بنام درباره سنگها به ماده بدون نامي، شبيه چوب پوسيده که در اثر اختلاط با نفت مي سوزد، بدون آنکه آسيبي ببيند در 300 سال قبل از ميلاد اشاره کرده است که بعد ها اين ماده آزبست نام گرفت. در ساختمان آزبست، پنبه کوهي يا پنبه نسوز عناصري مانند سيليس، منيزم و آهن وجود دارد. آزبست در طبيعت به رنگهاي سفيد، قهوه اي و آبي به چشم مي خورد. در سال 1820 يک دانشمند ايتاليايي براي اولين بار لباس ضد آتش را با استفاده از الياف آزبست توليد کرد. در اوايل قرن بيستم يک مهندس اتريشي بنام لودويک هاچک از ترکيب الياف اين ماده با سيمان، موفق به اختراع سيمان نسوز شد که با استقبال جهاني روبرو شد. هم اکنون در صنعت از آزبست براي مصارف زير استفاده مي شود: - عامل افزايش مقاومت سيمان در لوله هاي سيماني و قطعات پوششي سقفي. - عامل افزايش دهنده نقطه اشتعال در منسوجات و محصولات کاغذي. - عامل افزايش مقاوت لنتهاي ترمز و کلاچ در برابر سايش. الياف آزبست توسط استخراج از معدن، اره کشي، عمليات تخريب ساختمانهايي که در عايق سازي آنها از آزيبست استفاده شده، و بطور کلي تخريب هر فرآورده آزبست دار به محيط زيست وارد مي شوند. در شهرهاي بزرگ يکي از مهمترين راههاي ورود آزبست به هوا از طريق لنت ترمز و کلاچ خودرو است. ◄ بيماري هاي ناشي از استنشاق آزبست عبارتند از: - ضايعات ريوي. - سرطان ريه. - سرطان حنجره. - سرطان لوله گوارشي و اعضاي ديگر. هنگام کار با آزبست بايد لباس هاي مخصوص پوشيد آزبست در طبيعت وجود دارد و مي تواند وارد آبها شود، مدارک علمي موجود بيانگر اين واقعيت است که با وجود اينکه آزبست در شبکه آبرساني وجود دارد، مخاطرات بهداشتي از آن مشاهده نمي شود و بررسي ها مويد آنست که ميزان آزبست موجود در آب آشاميدني از نظر سلامتي، زيان آور نيست. در کشورهاي در حال توسعه به طور گسترده اي از لوله هاي آزبست سيمان استفاده مي شود، بطوري که 30 درصد لوله هاي انتقال رساني آب شهري در هندوستان را شامل مي شود و 19 درصد از شبکه آبرساني کانادا نيز از جنس آزبست سيمان است. ◄ آزبست و محيط زيست: از ديد توليد کنندگان محصولات آزبست، از آنجا که صنعت آزبست سيمان، نياز به انرژي کمتري در مقايسه با محصولاتي که از پتروشيمي و استخراج فلزات بدست مي ايد، دارد، دوستدار محيط زيست است. اين در حالي است که در سال 1996 نخست وزير فرانسه فرماني مبني بر قدغن کردن استفاده از آزبست صادر کرد. اين فرمان شش ماده اي مقرر کرده بود که استفاده از آزبست در کليه محصولات تا سال 2001 محدود و سپس بطور کامل قطع گردد تا از آلودگي زيست محيطي ناشي آزبست جلوگيري گردد. بطور کلي اروپائيان معتقدند که آزبست سمي است و اثرات مخرب آن کاملا شناسايي شده است ولي کانادايي ها اعتقاد دارند که به صورت کنترل شده و با احتياط مي توان از آن استفاده کرد.از اين درگيري تحت عنوان جنگ آزبست ياد شده است. روسيه، چين و کانادا 65 درصد توليد آزبست در جهان را در اختيار دارند و کانادايي ها در حال گسترش فعاليتهاي خود هستند. عمده ترين کشورهاي مصرف کننده آزبست در سال 1994 به ترتيب عبارتند از: 1- کشورهاي مشترک المنافع 2- چين 3- ژاپن 4- برزيل 5- تايلند 6- هندوستان 7- کره جنوبي 8- ايران 9- فرانسه منبع
  6. .MohammadReza.

    آشنايي با خواص عمومي کانيها

    کاني عبارت است از عناصر يا ترکيبات شيميايي طبيعي جامد ، همگن ، متبلور و ايزوتروپ با ترکيبات شيميايي نسبتاً معين که در زمين يافت مي‌‌شود. خواص فيزيکي کانيها در حدود مشخص ممکن است تغيير نمايند. کانيها به صورت اجسام هندسي با ساختمان اتمي منظم متبلور مي‌گردند که به آن بلور مي‌گويند. اگر بلور يک کاني را به قطعات کوچک و کوچکتر تقسيم نماييم سرانجام به کوچکترين جزء داراي شکل هندسي منظم خواهيم رسيد که آن را واحد تبلور ، سلول اوليه و يا سلول واحد بلور مي‌نامند. از کنار هم قراردادن واحدهاي تبلور شبکه بلور که سازنده اجسام متبلور است ايجاد مي‌گردد.. بيش از 4000 گونه کاني توسط انجمن جهاني کاني‌شناسي (ima) شناسايي شده است. از اين تعداد، 150 کاني را مي‌توان جزو کاني‌هاي معمول و 50 کاني را مي‌توان از کاني‌هاي تا ندازه‌اي کمياب بشمار آورد. بقيه آن‌ها کاني‌هاي کمياب يا بسيار کمياب هستند. ◄ اختصاصات کاني ها : کانيها را بر اساس خواص مختلفي دسته بندي مي کنند اين خواص عبارتند از: درجه سختي – لومينسانس – چگالي – ماکل- رخ - سطح شكست- خاصيت پيروالکتريسيته - خاصيت پيزوالکتريسته- لمس کاني – رنگ در کاني ها - رنگ خاکه - انواع جلا - شفافيت - ضربه پذيري – بو – مزه- خواص راديواکتيويته - خواص مغناطيسي ◄ درجه سختي: درجه سختي، ميزان مقاومت يك كاني در برابر خراشيده شدن را نشان مي‌دهد.سختي كاني به نوع پيوند و چگونگي استقرار اتمها در مولكولهاي آن بستگي دارد. براي مقايسه سختي، دوكاني را بر روي هم مي‌كشند، كاني داراي سختي بيشتر بر روي كاني كم مقاومت‌تر خط مي اندازد، و اگر دو كاني داراي سختي يكسان باشند مي‌توانند بر روي همديگر خط بي‌اندازند. البته بايد توجه نمود كه آيا واقعاً خراشيدگي پديد آمده است يا خير، زيرا كاني‌هاي نرم ممكن است اثري از خود بر روي كانيهاي مقاومتر پديد آورند كه البته اين اثر با مالش پاك مي‌گردد. براي سنجش سختي کاني‌هاي مختلف 10 کاني را به عنوان مبناي سختي انتخاب کرده‌اند و سختي ساير کاني‌ها را نسبت به آنها مي‌سنجند. اين مقياس به نام مقياس موس معروف است. 1- تالک 2- ژيپس 3- کلسيت 4- فلوئورين 5- آپاتيت 6- ارتوز 7- کوارتز 8- توپاز 9- کرندوم 10- الماس ◄ رخ يا کليواژ (Cleavage): برخي از بلورها در امتدادهاي بخصوصي به آساني و به صورت سطوح صاف شکسته مي‌شوند. اين سطوح به نام سطوح رخ يا کليواژ خوانده مي‌شود. بايد توجه داشت که سهولت شکستن کليواژ در کاني‌هاي مختلف متفاوت است و حتي ممکن است يک کاني داراي امتداد کليواژهاي مختلف باشد »» رخ کامل (Prefect cleavage ) : درصورتي که کاني به راحتي و به صورت صفحات نازک با سطوح صاف و و صيقلي بشکند مي گويند که داري رخ کامل است. مانند ميکا و ژيپس. »» رخ خوبGood cleavage)) : هرگاه کاني در امتداد سطوح معيني بشکند و سطوح صاف ايجاد کند در آن صورت مي گويند که داراي رخ خوب است , در اين کانيها همواره کاني در جهات سطوح رخ مي شکند و سطوح شکست ناهموار ندارد. مانند کلسيت , نمک طعام , گالن. »» رخ مشخص : (Distinct cleavage) کانيهائي که داراي اين نوع رخ هستند گاهي در جهات رخ و به صورت سطوح صاف و صيقلي ميشکنند و گاهي با ايجاد سطوح ناهموار مي شکنند مانند : فلدسپاتها , آمفيبوله. »» رخ ناقص : (Imperfect cleavage ) دراين نوع رخ ؛سطوح صاف بسيار کم است و عمدتاُ سطوح ناهموار ايجاد مي شود. مانند بريل , آپاتيت ◄ چگالي كانيها (وزن مخصوص، وزن حجمي): چگالي بلورهاي داراي شكل هندسي منظم، از طريق محاسبه حجم جسم و تعيين نسبت حجم به وزن جسم بدست مي‌آيد. براي بدست آوردن چگالي كانيهاي فاقد شكل معين مي‌توان قطعه‌اي از كاني مورد نظر را به استوانه مدرج حاوي آب قرار داد. تفاوت سطح آب در قبل و بعد از قراردادن كاني برابر با حجم كاني مي‌باشد. همچنين مي‌توان وزن يك نمونه را در هوا و به صورت غوطه‌ور در آب از طريق ترازو به دست آمد. چگالي كانيها به تركيب شيميايي آنها بستگي دارد، ناخالصي‌هاي موجود در يك كاني مي تواند از جرم مخصوص آن كاني را تغيير دهد به همين دليل جرم و به دنبال آن چگالي را بين دو عدد نزديك به هم در نظر مي‌گيرند.برخي از كانيها در آب محلول هستند، جهت محافظت از اين نوع كاني‌ها در طول آزمايش، بهتر است از مايعاتي چون استون، الكل و بنزين استفاده نمود. البته بايد چگالي اين مايعات را قبلاً تعيين و با آب مقايسه نمود.در برخي از كانيها چگالي يكي از ويژگيهاي مهم در شناسايي به شمار مي‌رود، به عنوان مثال وزن مخصوص گالن و باريت بسيار بالا بوده در صورتي كه دياتوميت بسيار سبك مي باشد. ◄ ماکل يا دو قلويي( Twining): رشد توأم دو يا چند بلور هم شكل كه از نظر بلورشناسي جزء يك گروه مي‌باشند و از قوانين خاصي تبعيت مي‌نمايند را دوقلويي مي‌گويند. نمود اين پديده ايجاد عناصر تقارن ( صفحه تقارن , محور تقارن و غيره ) اضافي مي باشد. دو نوع دوقلويي بسته به چگونگي قرار گرفتن بلورهاي منفرد به طور ساده و با هم و يا در داخل يكديگر تقسيم وجود دارد،که عبارتند از: »» ماکل تماسي(متقاطع) : که به دو قسمت ساده و پلي سسنتتيک ( چند گانه) تقسيم مي شود. »» ماکل متداخل : به دو قسمت ساده و صليبي تقسيم مي شود ◄ سطح شكست( Fracture): يكسان بودن قدرت پيوندهاي شيميايي در تمام جهات در برخي از كانيها سبب مي‌شود كانيها در اثر ضربه به صورت نامنظم شكسته شوند سطح پديد آمده را سطح شكست مي‌گويند. انواع شکستگي عبارتند از: »» شکستگي صدفي : (Conchoidal Fracture ) هرگاه سطح حاصل از شکستگي به صورت يک سطح صاف و مقعر که شبيه به سطح داخلي صرف دو کفه ايها است باشد به نام شکستگي صدفي ناميده مي شود مانند شکستگي سنگ شيشه و کالسدوئن. »» شکستگي رشته اي : ( Fibrous Fracture ) در اين نوع شکستگي محل شکستگي مانند شکسته شدن چوب است و حالت رشته اي دارد. اين نوع شکستگي در توموليت و آکتينوليت ديده مي شود. »» شکستگي مضرس : ( Hackly Fracture ) دراين حالت سطح شکستگي حالت داندانه اي و تيز دارد. اين شکستگي در اغلب عناصر طبيعي مانند : طلا , مس , پلاتين ديده مي شود. »» شکستگي ناهموار : ( Uneven Fracture ) در اين توع شکستگي سطح ناهموار و زبري ايجاد مي شود. اين حالت در کانيهاي سولفيدي ,آپاتيت و کاسيتريت ديده مي شود. ◄ لومينسانس ( Luminescence ): خاصيتي است كه در برخي كانيها هنگام حرارت دادن آنها به صورت التهابي نوراني ديده مي‌شود اين اين خاصيت در دماي بين 50 تا 100 درجه سانتيگراد در طيف مرئي ديده مي شود و در دماي بالاتر از 450 درجه سانتيگراد خاتمه مي يابد. (م-نظري جزوه آموزشي 1378) به عبارتي ديگر هر گاه دسته‌اي اشعه نوراني به يك جسم تابيده شود معمولاً قسمتي از آن جذب و تبديل به حرارت مي‌شود. ولي در برخي از كانيها قسمتي از انرژي تبديل به انرژي نوراني با طول موج بزرگتر شده و معمولاً رنگ آن عوض مي‌شود. اين قابليت به نام خاصيت نوردهي يا لومينسانس خوانده مي‌شود. (مدني و شفيعي‌ـ زمين شناسي عمومي‌) پديده لومينسانس در اثر تغيير تراز الكترونها در اثر تحريك فيزيكي ايجاد مي‌گردد. برخي از كانيها اگر تحت تأثير نور شديد يا نور ماوراء بنفش و يا مالش شديد قرار گيرند اين خاصيت را از خود بروز مي‌دهند. پديده لومينسانس به انواع مختلفي تقسيم مي‌شود كه برخي از آنها عبارتند از فلورسانس، فسفرسانس، ترمولومنيلساس و تريبولومنيلساس مي‌باشد. »» فلورسانس( Fluorescence) : اگر به محض قطع شدن محرك، نوري كه ايجاد مي‌شود از بين برود اصطلاحاً به آن فلورسانس گفته مي‌شود. كانيهاي داراي اين خاصيت در نور فرابنفش تغيير رنگ مي دهند مانند نور ساطع شده از شبرنگ خيابانها براي شناسايي اين خاصيت مي‌توان از لامپهاي تست اسكناس استفاده نمود. »» فسفرسانس( Phosphorescence) : اگر تا مدتي پس از قطع انرژي اين خاصيت نوردهي تا مدتي باقي بماند به نام فسفرسانس ناميده مي‌شود مانند برخي از ساعتهاي مچي كه خاصيت شبرنگ دارند و در تاريكي نور از خود ساطع مي‌كنند.كاني خالص هيچ‌وقت داراي خاصيت فسفرسانس نيست براي اينكه كاني داراي خاصيت مزبور باشد لازم است كه در آن مقداري ناخالصي كه فسفرزا گفته مي‌شود وجود داشته باشد (دكتر قريب، شناخت سنگها جلد 2) »» ترمو لومينسانس( Thermoluminescene) : پديد ه ايي که طي آن برخي كانيها هنگام حرارت دادن به صورت التهابي ، نوراني ديده مي‌شود اين خاصيت در دماي بين 50 تا 100 درجه سانتيگراد در طيف مرئي ديده مي شود و در دماي بالاتر از 450 درجه سانتيگراد خاتمه مي يابد. »» فتولومينسانس (Photoluminescence) : اگر لومينسانس بر اثر تحريک کانيها با نور مرئي و يا پرتو فرابنفش پديدار شود به نام فتولومينسانس ناميده مي شود مثل : پيروفيليت ( Pyrophylite ) »» کاتولومينسانس ( Cathodoluminescence ) : اگر عامل محرکه پرتوهاي کاتديک يا پرتوx باشد به نام کاتدولومينسانس خوانده مي شود مثل : گيبسيت Gibbsite »» تريبولومينسانس (triboluminescence) : گاهي پديده لومينسانس بر اثر ضربه ايجاد مي شود که به نام تريبولومينسانس ناميده مي شود مثل : کوارتز ( Quartz ) »» الکتولومينسانس ( Electroluminedcenec ) : گاهي اثر جريانات الکتريکي بر لومينسانس موثر است که به آن الکترولومينسانس گفته مي شود »» کريستالولومينسانس ( Crysthlloluinescence ) : گاهي رشد و تشکيل کاني جديد نيز با تايش نور همراه است و بنام کريستالو لومينسانس خوانده مي شود. »» ترمولومينسانس ( Thermoluminescence ) : گاهي در اثر حرارت کانيها خاصيت لومينسانس از خود نشان مي دهند که در اين صورت پديده را ترمو لومينسانس گويند مثل : آپاتيت ( Apatite ) ◄ خاصيت پيروالکتريسيته ( Pyroelectricity ) : کانيهايي که در اثر حرارت دادن و يا سرد کردن داراي بارهاي الکتريکي مي شوند را گويند. البته اين پديده در بلورهايي مشاهده مي‌گردد كه فاقد مركز تقارن مي‌باشد. بارهاي الکتريکي دو سر اين کانيها مخالف همديگر مي باشد همچنين بارهاي الکتريک هر قطب بر اثر سرد کردن مخالف با بارهاي الکتريکي آن قطب بر اثر حرارت دادن است. در اثر گرم شدن در يكي از دو انتهاي محور تقارن اين نوع بلورها با رالكتريكي مثبت و در انتهاي ديگر بار منفي به وجود مي‌آيد و هنگام سرد شدن اين عمل معكوس مي‌شود. بلور كوارتز به خوبي خاصيت پيروالكتريسيته از خود نمايش مي دهد به طوريكه در رويه‌هاي آنها يكي در ميان بارالكتريكي مثبت و منفي در اثر دما ايجاد مي‌شود.از اين خاصيت براي تبديل انرژي حرارتي به انرژي الکتريکي بخصوص بهره برداري از انرژي خورشيدي استفاده مي کنند. تورمالين يکي از کانيهايي است که داراي خاصيت پيروالکتريسيته مي باشد. ◄ خاصيت پيزوالکتريسته ( Piezoelectricity ) : بعضي از کانيها بر اثر فشارها و يا کششهاي مکانيکي در جهات معيني داراي بارهاي الکتريکي مي شوند که در دو طرف کاني اين بارها مخالف يکديگرند هستند. مثلا کوارتز بر اثر فشار مکانيکي در جهت محور x و يا کشش در جهت محور y داراي بار الکتريکي مخالف در دو سر کاني و در جهت محور c مي شود و اگر جهت فشار يا کشش را عوض کنيم بارهاي دو سر بلور تغيير مي کند. امروزه به علت مصرف زياد صفحه‌هاي پيزوالكتريك آنها را از بلورهاي مصنوعي اتيلن ديامين. تارترات، فسفات آلومينيوم و بعضي مواد ديگر به قيمت ارزان تهيه مي‌كنند. ◄ لمس : به وسيله دست زدن به كانيها مي‌توان فهميد كه كدام يك بيشتر و كداميك كمتر دما را هدايت مي‌كنند. به عنوان مثال توپار خيلي سردتر از كوارتز است چون كوارتز بيشتر هادي دما است. بعضي از كانيها لمس زبر و عده‌اي مثل تالك حالت صابون مانند و نرم و لغزنده‌اي دارند. و يا گرافيت و نفلين لمس چرب دارند. بعضي ديگر به دليل داشتن خلل و فرج زياد به زبان مي چسبند مثل كائولن. ◄ رنگ ( Color ): رنگ کاني‌ها معمولا خيلي متغير است و بسته به عوامل فيزيکي و شيميايي در حد وسيعي تغيير مي‌کند. بطوري که نمي‌توان آن را جز مشخصه‌هاي اصلي در نظر گرفت. ولي رنگ خاکه کاني يعني رنگي که در اثر مالش آن با يک صفحه چنين حاصل مي‌شود، نسبتا ثابت تر است و در خيلي موارد به شناسايي کاني کمک مي‌کند. »» ايديوکروماتيک : ( Idiochromatic ) کانيهاي خود رنگ را گويند. رنگ اين کانيها به دليل ترکيب شيميائي يا ساختمان داخلي آنها است و همواره ثابت است مانند سبز مالاکيت يا رنگ آبي در لازوريت. »» آلوکرماتيک : ( Allochromatic ) کانيهاي دگر رنگ را گويند. اين نوع رنگ بدليل وجود ناخالصي در کاني به وجود مي ايد و با توجه به انواع ناخالصي ؛ تنوع رنگي نيز ديده مي شود. مثل کاني کوارتز که به رنگهاي متنوعي ديده ميشود. »» پزوروکرماتيک : (Pesudochromatic ) کانيهاي داراي رنگ کاذب را گويند. اين نوع زنگ در اثر انعکاس نور در سطوح مختلف کانيهاي شفاف يا نيمه شفاف اينجاد مي شود ؛ بدين صورت که شعاعهاي نوري پس از برخورد به سطوح کريستالي کانيها در جهات مختلف منعکس مي شوند و در نتيجه تداخل آنها رنگهاي متفاوتي به چشم مي خورد. مثل کاني لابرادوريت. در بعضي از کانيها مانند کالکوپريت تداخلي از چند رنگ به صورت رنگين کمان منعکس مي شود. ◄ انواع جلا (Luster species): اشعه‌اي که در سطح کاني منعکس مي‌شود منظره ويژه‌اي به آن مي‌دهد که به نام جلاي کاني خوانده مي‌شود. جلاي کاني به خواص سطح و قدرت جذب آن بستگي دارد و به انواع فلزي ، الماسي ، شيشه‌اي ، صمغي ، مومي ، صدفي ، چرب و ابريشمي تقسيم مي‌شود. »» جلاي فلزي : (metallic Luster) اين نوع جلا در کانيهائي که نور را از خود عبور نمي دهند و تماماُ منعکس مي کنند ديده مي شود مانند کانهاي فلزي مثل : گالن , هماتيت و طلا. »» جلاي نيمه فلزي : ( Sub metallic Luster) در اين نوع کانيها که نور را از خود عبور نمي دهند مقدار انعکاس نور کمتر از حالت قبلي است مثل : ماگنتيت , پيرولوزيت , کروميت و.. »» جلاي شيشه اي : ( Vitreous Luster ) کانيهاي مانند شيشه که نور از آنها عبور ميکند داراي اين نوع جلا هستند مثل : ليمونيت , کوارتز , باريت و... »» جلاي نيمه شيشه اي : (Sub vitreous Luster ) در کانيهائي که مقدار نور عبوري از آنها کمتر از شيشه است ديده مي شوند مثل : کلسيت , آلونيت و... »» جلاي صمغي : ( Resinous Luster ) اين حات از جلا شبيه صمغ است مثل : بلاند , آپاتيت , ارپيمان , رآلگار و... »» جلاي چرب : ( Greasy Luster ) در اين حالت جسم چرب نيست ولي حالت چربي دارد مثل : کوارتز , تالک , اپال و تورمالين نيز تا حدي داري جلاي چرب مي باشند. »» جلاي مرواريدي : ( Pearly Luster ) در اني حلت جسم جلائي مانند مرواريد دارد مثل : سلستيت , دولوميت و... »» جلاي الماسي : ( Adamantine Luster ) در کانيهائي که شکست نور زياد دارند اين نوع جلا ديده مي شود مثل : سروزيت , مالاکيت , اسفالريت و... »» جلاي ابريشمي : ( Silky Luster) در اثر تجمع رشته هاي نازک بعضي از کانيهاي اين نوع جلا به وجود مي ايد مثل : آزبست , هورنبلند , الکسيت و... ◄ شفافيت (Transparency ) : »» شفاف : ( Transparent ) کاني نور را کاملا از خود عبور ميدهد و ميتوان از پشت آن اشياء را ديد مثل: ورقه نازک ژيپس يا کوارتز. »» کدر : کاني نور را از خود عبور نمي دهد مثل مگنتيت , گالن و... »» نيمه شفاف : ( Translucent ) کاني نور را خود عبور مي دهد ولي از پشت آن اشياء ديده نمي شوند مثل : کوارتز ناخالص , هاليت و.. »» اندک شفاف : ( Sub translucent ) نور از ورقهاي نازک کاني عبور مي کند مثل : فلوريت , پلاژيوکلاز. ◄ ضربه پذيري ( Tenacity ) : رفتار کانيها در مقابل ضربه هاي وارده به آنها مي باشد که شامل چهار قسمت مي باشد: »» شکننده : ( Brittle ) که در اثر ضربه خرد مي شوند مثل : گوگرد. »» چکش خوار : ( Malleable ) که قابليت چکش خواري را دارا مي باشد مثل : کانيهاي فلزي چون طلا , مس »» برش پذير : ( Sectile ) که توانايي برش خوردگي را دارا مي باشند مثل : ژيپس. »» خم پذير : ( Flexible ) که قابليت ارتجاء را دارا مي باشند مثل : ميک. منبع
  7. .MohammadReza.

    دسته بندی کانی ها

    کاني هاي پلاتين عناصر گروه پلاتين(P.G.E) Platinum Group Elements شامل 6 عنصر است که عبارتند از : پلاتين Pt، پالاديوم Pd، اسميوم Os، ايريديم Ir، روديوم Ru و روتنيوم Rh مي باشد. اين عناصر در تركيب پوسته جامد زمين بسيار نادر هستند. عناصر گروه پلاتين عمدتاً خاصيت سيدروفيلي دارند و فقط پالاديوم و روتنيوم خاصيت كالكوفيلي قوي تري نشان مي دهند. فلزات گروه پلاتين به 2دسته تقسيم مي شوند: ● پالاديوم-روتنيوم و روديوم كه از طلا سبكتر هستند و وزن مخصوص آنها بين 4/12-3/11 مي باشد. ● پلاتين-ايريديم و اسميوم كه سنگين تر از طلا هستند و وزن مخصوص آنها بين 5/22-19 مي باشد. پالاديوم ازنظر فراواني نسبي تقريباً 2 برابر پلاتين و ساير فلزات اين گروه و به مقياس تقريبي 1/0 تركيب پوسته جامد زمين را مي سازد. اين فلزات در پوسته جامد زمين در سنگ هاي قليايي همراه تركيبات كروم وآهن (كروميت) و يا همراه با پيروتين هاي نيكل دار متمركز مي شوند. در فازهاي گرمابي نيز در برخي مواقع پالاديوم ظاهر مي شود. مقاومت آنها در مقابل عوامل شيميايي و عدم ميل تركيبي آنها با مواد ديگر موجب تمركز اين فلزات در پلاسرها مي شوند. پلاتينيوم اغلب در يك حالت خالص و كانه اسپريليت (آرسينوپلاتينيوم PtAs2) يافت مي شود و يك منبع اصلي فلزي است. آلياژ ايريديم / پلاتينيوم با منشأ طبيعي يك Platiniridium است و اين فلز در كاني كوپريت( سولفيد پلاتينيوم pts ) يافت مي شود. اين فلز اغلب همراه با مقادير كمي فلزات ديگر گروه پلاتينيوم است كه در نهشته هاي آبرفتي در كلمبيا، اونتاريو، كوههاي اورال و در غرب امريكا يافت مي شود. پلاتينيوم از نظر اقتصادي همراه با فرآوري نيكل توليد مي شود. درمقادير عظيمي از نيكل فرآوري شده تنها PPm 2 ذخيره پلاتين وجود دارد. عيار پلاتين در يك كانسار داراي ارزش اقتصادي بين PPb10-5 است كه تقريباً از اين نظر همانند كانسارهاي طلا مي باشند. بخش اعظم فلزات گروه پلاتين در طبيعت به صورت آلياژهاي آنها يافت مي شوند،معذالک تركيبات پلاتين و يا پالاديوم با گوگرد، آرسنيك، آنتيموان، بيسموت، مس، قلع و سرب كاني هاي ويژه پلاتين محسوب مي شود. ◄ مهمترين كاني هاي پلاتين عبارتست از: ● اسپريليت PtAs اسپريليت معمولاً مقدار كمي رديوم، آهن، پالاديوم و آنتيموان نيز در تركيب خود دارد. اسپريليت فراوانترين كاني پلاتين است.سختي اين کاني بين 6 تا 7، وزن مخصوص برابر 6/10 و مقدار پلاتين آن 58 درصد است. ● ژورسيت PtSb2‌ مقدار پلاتين ژورسيت 45 درصد است و تا امروز فقط در معادن پلاتين ترانسوال شناخته شده است. ● كوپريت Pts سختي كوپريت 5، وزن مخصوص برابر 9 و مقدارپلاتين آن 89 درصد است. ● براگيت S‌(Pt, Pd, Ni) مقدار پلاتين براگيت 59 درصد است. ● لوريت RuS2 سختي لوريت بين 5/7، وزن مخصوص برابر 7 و مقدار روتنيوم آن 67 درصد است. ● استيبيوپالادينيت PdSb3 سختي استيبيوپالادينيت 4/4، وزن مخصوص برابر 5/9 و مقدار پالاديوم آن 4/72 درصد است. ● فروديت PdBi 2 سختي فروديت 5/2، وزن مخصوص برابر 5/9 است و در سيستم كوبيک متبلور مي شود. ● ميشنريت PdBi 2 سختي ميشنريت 5/2، وزن مخصوص برابر 5/12 بوده و تا بحال فقط در معدن سودبوري پيدا شده است و در سيستم منوكلينيك متبلور مي شود
  8. .MohammadReza.

    دستگاههاي بلورشاختي

    بلور شکلي از ماده جامد است که در آن مولکولها ٬ اتمها و يونها با آرايشي منظم در کنار يکديگر قرار دارد. تکرار اين آرايش منظم در سه جهت فضايي سبب بزرگتر شدن بلور مي شود. نظم بيروني بلورها ٬ بر اثر نظم دروني آنهاست. بدليل همين نظم ٬ سطحهاي خارجي بلورها صاف و هموار هستند. اين سطحهاي صاف با يکديگر زاويه هايي مي سازند که اندازه هاي آنها در بلورهاي يک ماده همواره ثابت است. يکي از راههاي تشخيص بلورها ٬ از يکديگر اندازه گيري زاويه بين سطحهاي آنهاست. بلورها به شکلهاي مکعب ٬ منشور ٬ هرم و چند وجهيهاي مختلف هستند و معمولا" سطحها و زاويه هاي هر شکلي از آنها مشابه و قرينه يکديگرند. ◄ تبلور: بلورها بر اثر تغيير فشار و دما در محلولها ٬ مواد مذاب ٬ مواد جامدو بخار بوجود مي ايد. مثلا" بر اثر کاهش دما بلورهاي برف ٬ از ابر و بلورهاي نمک طعام از آب شور درياچه هاي نمکي جدا مي شوند. غلظت آب اين درياچه هاي شور ٬ بر اثر تبخير يا کاهش دما ٬ به حالت اشباع و فوق اشباع در مي ايد و بلورهاي نمک از آن جدا مي شود. بلورهاي تشکيل دهنده سنگهاي آذرين از سرد شدن ماگما ( سنگهاي ذوب شده درون زمين ) به وجود مي ايند. بلورهاي سنگهاي دگرگون مانند سنگ مرمر از تاثير دما و فشار زياد بر سنگهاي ديگر شکل مي گيرند. به فرايند تشکيل بلورها تبلور گفته مي شود. هنگامي که دما يافشار تغيير مي کند و يا تبخير روي مي دهد و شرايط مناسب تبلور ايجاد مي شود ٬ اتمهاي مواد به يکديگر مي پيوندند. اين اتمها معمولا" در اطراف ذرات موجود در محيط جمع مي شوند. اين ذرات هسته تبلور ناميده مي شوند. هسته تبلور از ذرات ناخالص يا بلورهاي خرد شده يک ماده تشکيل مي شود. گاهي نيز شماري از اتمهاي ماده اصلي کنار هم قرار مي گيرند و هسته تبلور را مي سازند. اتمهاي ديگر نيز به تدريج در اطراف اين هسته جمع مي شوند و با آرايشي منظم در کنار يکديگر قرار مي گيرند. کوچکترين واحد ساختاري منظم هر بلور را سلول اوليه آن بلور مي نامند. ◄ دستگاههاي بلورشاختي: در طبيعت شکل سلول اوليه در بلور کانيهاي مختلف تفاوت دارد. به طور کلي شش نوع سلول اوليه در نتيجه شش نوع بلور کاني وجود دارد. هر يک از اين شش نوع بلور متعلق به يک دستگاه بلور شناختي است. دستگاههاي بلور شناختي عبارتند از مکعبي ٬مربعي ٬راست لوزي ٬تک شيب ٬سه شيب ٬. شش وجهي. در دستگاه مکعبي هر سه محور ( سه جهت فضايي ) يا هم مساوي و بر هم عمود هستند مانند بلورهاي نمک طعام و سولفيد آهن. ◄ دستگاه مربعي: :فقط دو محور با هم مساوي هستند اما اندازه محور سوم با آنها يکي نيست. اين سه محور نيز بر هم عمود هستند. در اين دستگاه ساده ترين بلور به شکل منشور است که سطح قاعده آن مربع است مانند بلورهاي اکسيد قلع و اکسيد تيتان. ◄ دستگاه راست لوزي: :محورها نا مساوي اما بر يکديگر عمود هستند.ساده ترين بلور در اين دستگاه منشوري است که قاعده آن به شکل لوزي يا مستطيل است.مانند بلورهاي گوگرد و کربنات کلسيم. ◄ دستگاه تک شيب: سه محور نابرابرند و دو تا از آنهابر هم عمودند مانند بلورهاي ميکا٬ تالک و گچ آبدار. ◄ دستگاه سه شيب: :سه محور نابرابرند و هيچيک بر هم عمود نيستند. در بلور ساده سه شيب همه وجه ها متوازي الاضلاع هستند. مانند بلورهاي گروهي از فلدسپاتها. ◄ دستگاه شش وجهي: :چهار محور وجود دارد که طول سه محور آن برابر است. اين سه محور در يک صفحه قرار دارندو با هم زاويه ١٢٠ درجه مي سازند. محورچهارم عمود بر آنهاست مانند بلورهاي کوارتز. در هر يک از دستگاهها ٬ بلورها را بر اساس تقارن موجود در آنها به رده هايي تقسيم مي کنند. در شش دستگاه بلور شناختي ٣٢ رده بلوري تشخيص داده شده است. هنگام تشکيل بلورها ٬ اگر فضا و زمان و شرايط مناسب وجود داشته باشد بلورهاي درشتي بوجود مي ايند. اين بلورها را بصورت تک بلور مي توان مشاهده و بررسي کرد و رده و دستگاه بلور شناختي آنها را مشخص کرد. اگر شرايط مناسب نباشد ٬ بلورها به اندازه هاي کوچکتر و بصورت مجموعه ها و توده هاي ريز تشکيل مي شوند. گاهي بلورها به قدري ريزهستند که نمي توان آنها را با چشم ديد و براي مطالعه آنهاازذره بين٬ميکروسکوپهاي نوري و الکتروني و اشعه ايکس استفاده مي شود. منبع
  9. rahele_s

    مینرال ها

    استفاده از مطالب این تاپیک تنها با ذکر منبع(www.noandishaan.com) مجاز می باشد عناصر ازاد یا طبیعی بغیر از گازهای طبیعی که در اتمسفر وجود دارند فقط 20 عنصر از عناصر موجود در طبیعت را بصورت ازاد و یا ترکیب میتوان یافت.این عناصر را می توان به سه گروه زیر تقسیم کرد. 1.فلزات 2.شبه فلزات 3.غیر فلزات فلزات گروه پلاتین اگرچه از عناصر این گروه فقط پلاتین در اینجا مورد بحث فرار گرفته است ولی در این گروه عناصر کمیاب تری مانند:پالادیم ,پلاتین,ایریدیم و ایریدوسمین نیز وجود دارد. دو کانی اخیر آلیاژهای ایریدیوم و پلاتین , ایریدیوم و اسمیم هستند که دارای ساختمانی هگزاگونالی بهم فشرده هستند و پلاتینیم و ایریدیوم دارای شبکه مکعبی فشرده هستند. فلزات گروه پلاتین دارای سختی بیشتر و نقطه ذوب بالاتری نسبت به عناصر گروه طلا هستند. عناصر گروه اهن عناصر این گروه دارای شبکه مکعبی هستند و شامل آهن خالص که به ندرت در سطح زمین یافت می شودو2نمونه آهن و نیکل است(کاماسیت و تائنیت) که در شخانه ها یافت می شوند. از آنجائیکه آهن و نیکل دارای شعاع اتمی مساوی هستند (1.22 و 1.24 انگستروم) معمولا نیکل به مقدار زیادی جینشین آهن می شود. آهن خالص و کاماسیت که در حدود 5.5 درصد وزنی نیکل دارد. هر دو شبکه مکعبی فشرده دارد ولی از نظر شبکه فضائی هستند.این دو کانی مشخصه شخانه ها هستند و عقیده بر این است که بخش اعظمی از هسته زمین را تشکیل می دهند.
×
×
  • اضافه کردن...