رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'مکان'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

14 نتیجه پیدا شد

  1. حسّ حضور، مطلوب ترین برآیند ارتباطات انسان با محیط.pdf
  2. چکیده: شناخت ویژگی های معماری منوط به بررسی مؤلفه های کالبدی - که به طورکلی «توده» نام دارد - و درک ویژگی هایی با حضور «عدم توده» - که فضا نام دارد -محقق می شود. معماری از موجودیت توده و فضا مستقل نبوده و کیفیت های مختلف فضای معماری از نسبت های مختلف توده و فضا شکل می گیرد که نظام توده - فضا نامیده می شود. در واقع نظام توده - فضای معماری با ایجاد ساختارهای کالبدی - ادراکی و کالبدی - عملکردی، فضای معماری باکیفیت های متفاوت خلق می کند. از این رو شناخت نظام توده - فضا و ویژگی های آن می تواند شناخت طراحان و معماران را نسبت به کیفیت فضا و مکان معماری ارتقا دهد. این مقاله با طرح فرضیه های زیر تلاش می کند نقش بنیادین و مؤثر نظام توده - فضا را در کیفیت مکان تبیین کند : الف. نظام توده - فضا مفهومی بنیادین و سرآغاز و بن مایه امر معماری است، ب. نظام توده - فضا موجب ظهور کالبدی و ادراکی اثر معماری شده و نظام ساختاری مکان را ایجاد می کند و پ. نظام توده - فضا در طول زمان با ایجاد ساختارهای کالبدی - ادراکی و کالبدی - عملکردی، فعالیت ها و معانی مکان را ایجاد کرده و موجب تجلی آن می شود. جهت تبیین فرضیه ها ابتدا نظام توده - فضا بررسی شده و اجزای آن توضیح داده می شود، سپس مؤلفه های اصلی مکان معرفی شده و عناصر معماری و مکان مقایسه و تفسیر می شوند. روش تحقیق این مقاله براساس روش توصیفی - تحلیلی و استدلال منطقی پایه ریزی شده و مبتنی بر بررسی و تحلیل اطلاعات کتابخانه ای، مقایسه، تفسیر و نتیجه گیری از آنهاست. در نهایت این پژوهش نشان می دهد که سه شاخصه “محصوریت”، “نحوه حرکت” و “تناسبات” حاصل از نظام توده – فضا، کیفیت مکان معماری را آشکار می کند. مشخصات مقاله: مقاله در 12 صفحه به قلم محمد صادق فلاحت(دکتری معماری،استادیار دانشگاه زنجان)،صمد شهیدی(کارشناس ارشد مطالعات معماری).منبع:باغ نظر سال دوازدهم مهر و آبان 1394 شماره 35 نقش مفهوم توده - فضا در تبیین مکان معماری.pdf
  3. با سلام خدمت همه ی دوستان عزیز با توجه به اینکه در مورد هر کدوم از موضوعاتی که در عنوان تاپیک به صورت جسته و گریخته بحث شده، شاید یه بحث جامع که بتونه این مفاهیم رو در کنار هم قرار بده تا حد زیادی ابهامات این مفاهیم رو هم روشنتر کنه. همان طور که میدانیم یکی از پایه ای ترین نیازها برای بحث علمی و تخصصصی، فهم واژگان اصلی آن تخصص به طور یکسان نزد متخصصین آن رشته می باشد، بنابراین روشن شدن معانی این واژه ها برای خود من به عنوان یک دانشجو از اهمیت زیادی برخورداره، چون خیلی اوقات خودم و بسیاری از دوستان از این واژه ها استفاده میکنیم در حالی که هر کدام معنای متفاوتی در ذهن داریم. امیدوارم که دوستان در بحث ما شرکت کنن. با تشکر
  4. مکان و بی مکانی ... مسئله این است ؟ بی مکانی دیگه چه صیغه ایه؟ این رلف و عارفی چی از جون ما میخوان؟ ما سه تارو کجا میبرین؟ ... و مسائلی از این قبیل...
  5. این مقاله PDF اصول اساسی طراحی مکان های ورزشی - تفریحی است که توسط موسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران ارائه شده و می تونید از لینک زیر دانلود کنید. دانلود مقاله
  6. برای مقاله این بخش را به دلیل اینکه موضوع مقاله به بررسی فرآیند شکل گیری بافت های تاریخی در شهرهای مقدس و تاثیر آن بر ارتباطات معنوی شهروندان تا امروز هست انتخاب کردم و البته روند تاریخی که مورد بررسی قرار گرفته در این مقاله. . . . مقدمه: روند شکل گیری تاریخی به خصوص شهرهای مذهبی همواره همگام به حضور مردمان آن شهرها صورت گرفته است.حضور مردمان یا به عبارتی شهروندان ثابت در این شهرها تاثیر گرفته از دو عامل مهم بوده است:یکی اسکان و تمایل برای اقامت در این شهرها به مدت طولانی به دلیل ارتباط معنوی شکل گرفته و ارزش های دینی و دیگری ارتباطات فراگیری است که به دلیل حضور زائران یا علاقه مندان برای سفر به این شهرها،از لحاظ فرهنگی و اقتصادی این شهرها را نسبت به شهرهای دیگر مزیت می بخشد. در هر دو صورت ارفزایش سطوح شهرنشینی در مراکز تاریخی شهرهای مقدس طوری تغییر می یابد که بیشترین دگرگونی های کالبدی را در پی خواهد داشت.این تغییرات کالبدی ناشی از ارزش های رفتاری حاکم بر هسته مرکزی و امکانات توسعه ی در هر عصر و دوران می باشد.توسعه ی روز افزون شهرهای مقدس در اطراف بنای مذهبی در عصر حاضر نیز ناشی از پیوند این موارد است.از سوی دیگر حساسیت روزافزون نسبت به آن چیزی که در شهرهای مذهبی به زیارتگاه اطلاق می شود در میان بافت های فرسوده در بهسازی آن به صورت جدی تر اقدام شود چرا که نتایج آن حساسیت بیشتری را نسبت به ارتباطات رفتاری حاکم بر آن شهرها به دنبال خواهد داشت. مشخصات مقاله:مقاله در 8 صفحه به قلم محمود روحانی(کارشناس ارشد معماری دانشگاه شهید بهشتی - مدرس دانشگاه سوره) منبع مجله کتاب ماه هنر شماره 146 آبان ماه 1389 دانلود مقاله
  7. سلام به همه دوستای عزیز هدف از ایجاد این تاپیک اینه که ما بتونیم با آثار باستانی شهرای همدیگه آشنا بشیم. روند کار به این شکله که هرکس شهری که زندگی میکنه یا دانشجوی هر شهری که هست از مکان های مختلفش عکس برداره و اینجا قرار بده و اگر توضیحی لازم داره برای عکس ها بنویسه حتی اگر به جایی سفر کردین و به مکان های دیدنی سر زدین اگه عکسی بگیرید و اینجا بذارین خیلی خوبه همه استفاده میکنیم.... منتظر فعالیتتون هستم
  8. Neutron

    معرفی کتاب "نا مکان ها"

    اُژه، مارک (1387)، نا مکان ها، ترجمه ی منوچهر فرهومند، تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی. مارک اُژه، انسان شناس فرانسوی، مفهوم «نا مکان» را برای فضاهایی ایجاد شده در کلان شهرها به کار می برد، که نگاهی دیگرگونه به فضا از منظر انسان شناسی ارائه می دهد. نگاهی دیگر گونه که مفهوم فضا را در پست مدرنیته و ویژگی های آن می جوید و معتقد است در سوپرمدرنیته قسمت هایی از مکان در فضا به نامکان بدل می شوند؛ بزرگ راه ها، فرودگاه ها، خود پردازها و بسیاری فضاهایی که فاقد هویتی انسانی هستند در این نگاه می گنجند. کتاب نامکان های اُژه به ارائه ی چگونگی ارتباط و تصویری از فضا و جامعه و فرد و تکنولوژی پرداخته است. مکان، فضا و سوپرمدرنیته سه عنصر و مضمون پرداخته شده در این کتاب شناخته شده ی اُژه هستند که برای حوزه های شهر، انسان شناسی و در ارتباط میان هویت های جاری در فضا و عدم هویت در فضا در مکان هایی که کلان شهرها را می سازند کتابی پرفایده و جالب توجه است. مترجم کتاب در توضیحی که پیش از متن ترجمه شده ی کتاب می دهد، آن را همچنین کتابی می داند که می توان از آن در مطالعه ی شهرهای بزرگ ایرانی و خصوصا تهران که بدل به کلان شهری داری فضاهایی عاری از هویت و در اصل ضدفضاها شده است، استفاده نمود، هرچند که ورود مفاهیمی از این دست در حوزه ی انسان شناسی ایران با تاخیر رخ خواهد داد. فهرست مطالب این کتاب به ترتیب زیر است؛ - توضیح مترجم - نامکان ها و شهرشناسی ایران - از ترجمه ی نامکان تا نامکان ترجمه - پیش گفتار - نزدیک و جای دیگر - مکان انسان شناختی - از مکان ها تا نامکان ها - پس گفتار :: انسان شناسی و فرهنگ
  9. DavOOd_TiTaN

    نگاهی به شعار برند سونی

    make.believe پیام جدید گروه برند سونی این پیام جدید با برقراری ارتباطی یکپارچه با مخاطبان، قصد دارد چهره ای واحد از نقش سونی را به جهانیان معرفی کند. این امر به برجسته تر شدن برند سونی منجر شده و جادوی سونی را در دل مردم برمی انگیزاند. make.believe نمادی از روح برند سونی محسوب می شود و دلالت دارد بر قدرت خلاقیت ، توان تحقق بخشیدن ایده ها و به واقعیت تبدیل کردن هر آنچه به ذهن خطور می کند. رویای واحد در سال 1946، ماسارا ایبوکا و آکیو موریتا بر اساس این باور مشترک که با کار بی وفقه گروهی می توان ایده ها را به واقعیت تبدیل کرد، سونی را بنیان نهادند. این جرقه منشأ ظهور ده ها سال نو آوری و ایجاد تحول در زندگی مردم سراسر جهان گردید. امروزه برند سونی به تمامی قاره ها و فرهنگ ها راه یافته است . سونی از طریق فیلم ، موسیقی ، بازی ، تلفن همراه و وسایل الکترونیکی بستری فراهم کرده است تا مردم بتوانند جهان را به گونه ای متفاوت تجربه کنند. از شنیدن آهنگ تازه نواخته شده و تماشای فیلم کارگردان مورد علاقه تان گرفته تا به تصویر کشیدن یک لحظه ناب ، سونی با ارائه وسایل مناسب به مردم کمک می کند تا ایده های خود را تحقق ببخشند. چه چیزی سونی را بی همتا ساخته است؟ "سونی شرکتی با دانش فنی است. شرکتی با شناختی کامل از خلاقیتهایی که از "رضایتمندی" می تواند ایجاد شود. سونی شرکتی رضایتمند است که برداشتی درونی از فن آوری دارد. هیچ شرکت دیگری این دو را باهم ندارد. سونی با ادغام فن آوری و سرگرمی ، مایه الهام مشتریان خود در سراسر جهان شده است.ما شما را دعوت می کنیم که به شور(پیام) make.believe بپیوندید تا رویاهایتان به واقعیت تبدیل شود. مفهوم نقطه نقطه ای که make.believe را به یکدیگر پیوند می دهد در واقع مکان تلاقی خیال و واقعیت است. در این جا نقطه ایفاگر نقش سونی می باشد. make.believe پیوند دهنده خیال و واقعیت ، طراحان و مهندسین ، سخت افزار و نرم افزار ، الکترونیک و سرگرمی و در نهایت سونی و مصرف کنندگانش می باشد.
  10. هدف از این تاپیک بیان خدا به بهترین شکل هست ... بیان خدا به معنای تجلی دادن روح حق تعالاست در بنای معماری است .. به طور مثال در مساجد و کلیساهای موفق تجلی خداوند را می توانید ببنید .. کلیسای نور و آب تادائو آندو از این دست بناهای هستند.. هدف این تاپیک این هست که اگه به شما بگویند یه بنایی طراحی کنید که تجلی گاه خدا هست شما چه کار می کنید و از چه فرم هایی استفاده می کنید.
  11. Mohammad Aref

    نا مکان؛ شکل جدید سازماندهی فضا

    فضا یکی از عرصه های مطالعه ی انسان شناسی است. تعریف فضا، چگونگی تقسیم بندی های فضایی، رابطه ی فضا و زمان و به طور کلی تأثیر متقابل فضا و فرهنگ یکی از دغدغه های اصلی انسان شناسان فرهنگی به خصوص در حوزه هایی چون انسان شناسی شهری بوده است. به عقیده ی لوفبور انسان ها بر اساس نیازهای اجتماعی خود فضای زندگی خویش را ساماندهی می نمایند. "تولید فضا" در دوره های تاریخی گوناگون متفاوت بوده است چرا که تغییر در بازیگران اجتماعی، موقعیت ها، عملکردها، شیوه ی معیشت و ... باعث تغییر در چگونگی سازماندهی فضایی می شود. لوفبور در تولید فضا و تبدیل آن به "مکان" هایی برای زیست فرهنگی، تجربه ی حافظه ی تاریخی و زندگی روزمره را دخیل می داند. به باور او در جهان سرمایه داری، فضای اجتماعی، در نتیجه ی کنش متقابل زندگی روزمره و تقسیم بندی های شهری تولید می شود. مارک اوژه (Marc Augé) انسان شناس فرانسوی است که مطالعه در جوامع پیشرفته ی غربی را وظیفه ی امروز انسان شناسان می داند. رشد شتابزده ی جامعه ی مدرن نیاز به مطالعه ای دقیق و روشمند دارد و انسان شناسان باید به این میدان های تحقیق جدید روی آورند. کتاب اوژه با عنوان " نامکان ها، درآمدی بر انسان شناسی سوپرمدرنیته" با رویکرد انسان شناسی نزدیک به تحلیل تقسیم بندی های فضایی در جامعه ی مدرن می پردازد. این اثر که در سال 1992 نگاشته شده، فضا را به " مکان" و "نامکان" قابل تقسیم می داند. ویژگی هایی که برای " مکان" شناخته شدن یک فضا ضروری انگاشته می شود عبارتند از؛ هویت مندی، رابطه مندی و تاریخی بودن. پردازش فضا و ساختن مکان راهی است برای تجسم بخشیدن به هویت و رابطه. عناصر متمایز و منفرد ممکن است در مکانی واحد همزیستی داشته باشند و همین منجر به شکل گیری رابطه ها و هویت مشترک در میان گروه هایی با منشأهای چندگانه شود. همه روابطی که در فضا متجلی می شوند در زمان نیز تجلی می یابند. اشکال فضایی فقط در زمان و به واسطه زمان محقق می شوند. استقرار دهکده ها، پادشاهی ها، پایتخت های سیاسی، قربانگاهها و ... همه در بستر زمان شکل گرفته است. گذشته از آن حاصل تلفیق هویت و رابطه وجود یک ثبات حداقل است و به این ترتیب مکان ضرورتاً یک امر تاریخی است. در تقابل با مکان، فضایی که نتوان آن را هویت ساز، رابطه مند و تاریخی تعریف کرد، "نامکان" است. گرچه هیچ فضایی را نمی توان به طور کامل " مکان" یا " نامکان" نامید و ایندو می توانند به یکدیگر تبدیل شوند. تولید نامکان ویژگی دوران فرامدرن است. فرامدرنیته با سه شاخص شناخته می شود : 1. فراوانی بیش از حد رخدادها یا فشردگی زمان 2. فراوانی بیش از حد فضاها 3. افراط در فردیت یافتن انسان ها که نتیجه ی آن محکوم شدن جهان به انزوای فردی، گذرا بودن ، موقت بودن و ناپایداری است. در دوران فرامدرن با گسترش هرچه بیشترنقاط اقامت گذری و سکنای موقت در اشکال لوکس یا فلاکت بار آن هستیم. باشگاه های گذران فراغت و اردوگاه پناهندگان ، هتل های زنجیره ای باشکوه و محل های اسکان غیرمجاز و... هیچ یک محل اقامت دائم و محل ساخته شدن هویت های ماندگار نیستند. در جریان زندگی روزمره نیز در فضاهایی حضور می یابیم که صرفاً از آنها گذر می کنیم بی آنکه هیچ ارتباطی با انسان های دیگر یا اشیا یا فضای اطراف خود برقرار نماییم. نه تنها هویت ما با این فضاها تعریف نمی شود بلکه هویت ما در این فضا به یک بلیط یا کارت اعتباری یا پاسپورت فروکاسته می شود. فضای نامکان کاربر را از تعینات عادی خویش جدا نموده و فرد را از افکار گذشته و آینده می رهاند و اورا دچار نوعی تسخیر شدگی می کند. فرد می تواند در عین حضور در جمع انسان ها تنها باشد و در یک موقعیت بی هویت شدگی، نقش بازی کردن را تجربه نماید. در فضای نامکان پیوند افراد با فضا و دیگران از طریق واژه و متن صورت می گیرد تابلوهای راهنما در بزرگراهها با استفاده از واژه ها ( علائم تصویری یا زبان طبیعی) با رانندگان ارتباط برقرار می کنند. همچنان که در فرودگاه یا ایستگاه اطلاعات حرکت به شکل نوشتاری اعلام می شود. راه های هوایی، راه های آهن، بزرگ راهها، وسایل حمل و نقل عمومی، فرودگاهها، ایستگاه قطار، هتل های بزرگ زنجیره ای، پارک های تفریحی، فروشگاه های بزرگ، شبکه های ماهواره ای و ... از جمله نامکان هایی است که به صورت گذری محل عبور انبوه جمعیت تنهاست. امروز ما نه تنها با نامکان هایی چون فرودگاه ها و تقاطع های ناهم سطح روبه رو هستیم بلکه مفهوم فضای مجازی جزء مهمی از زندگی ما را تشکیل می دهد. وجود دانشگاه های مجازی، فروشگاه های مجازی، کتابخانه های مجازی و ... بعد جدیدی از درک فضا را شکل می دهد. اگر فضا با توجه به نیاز انسان ها در هر زمانی سازماندهی می شود دور از انتظار نیست که نامکان شکل جدید فضاهای مأنوس در عصر حاضر باشد. عصری که ویژگی اساسی آن در گذر بودن و تغییر مداوم فضاهاست. دانلود پاورپوینت رویا آسیایی منبع
  12. کرمانشاه ـ هجیج کفش هایتان لنگه به لنگه نمی شود آنجا اگر کمی سر کیسه را شکل کنید و یک جفت گیوه مرغوب هجیجی بخرید، کفش هایتان دیگر هرگز لنگه به لنگه نمی شوند چون گیوه لنگه راست و چپ ندارد و یکی از اصلی ترین مکان های تولیدش، روستای هجیج از توابع بخش نوسود شهرستان پاوه در استان کرمانشاه است. هجیج ـ که برخی آن را با «ح جیمی» می نویسند و می گویند به معنای دره سرسبز و عمیق است ـ روستایی است که همه خانه هایشان از سنگ هستند و حتی یک آجر در آنها به کار نرفته است. در یکی از وب نوشته ها درباره هجیج، قصه ای هست که می گوید، پانصد سال پیش در هجیج، آسمان خسیس شد و خشکسالی بیداد کرد. اهالی روستا سراغ مردی متدین که نسبش به امام موسی کاظم(ع) می رسید، رفتند تا برای باریدن باران، دعا کند. مرد دعا کرد و چشمه ای پر آب، دل خاک را شکافت و مرد از همان وقت، صاحب احترامی ویژه میان مردم شد و حتی پس از مرگش، بقعه ای به یادش ساختند به نام «بقعه سیدعبدالله» یا «بقعه کوسه هجیج». کسی نمی داند این ماجرا درباره روستای هجیج و بقعه سیدعبدالله در کنار رودخانه سیروان، راست است یا تنها قصه ای ساده است برای سنگین شدن پلک های بچه های هجیجی، وقت خواب. مهم این است که اهالی هجیج، اهل تسنن هستند، اما به امامزاده شان احترام می گذارند واین بقعه از پنج قرن پیش تاکنون سرپا بوده است و زیارتگاه دوستدارانش. چند کار واجب است که به محض رسیدن به هجیج باید انجام دهید، نخست این که دست کم یک جفت گیوه مرغوب بخرید، چون پیشه بیشتر هجیجی ها، دوختن همین گیوه های فوق العاده است، دوم به چراگاه های خوش منظره «پیاز دول میشا» و «گاول» و آبشار بل در نزدیکی روستا که آب معدنی شفابخش دارد، سری بزنید و سوم اگر فرصت کردید از یکی از قدیم های ده بپرسید چرا هجیجی ها قاب های در و پنجره همه خانه های روستا را آبی آسمانی می کنند؟ گیلان ـ قلعه رودخان افسون می شوید حتی از دیدن عکس روستای قلعه رودخان از توابع بخش مرکزی شهرستان فومن در استان گیلان هم لذت می برید و دلتان تازه می شود تا چه رسد به این که آنجا باشید و در هوای خنک و مطبوعش نفس عمیق بکشید و صدای هوش گیاهان به گوشتان برسد و بوی سبزه مرطوب جنگل را حس کنید و به آواز پرندگان گوش کنید که در اعماق آن سبزی یکدست می خوانند. طوری نمی شود، هیچ کس نمی فهمد، فقط چند لحظه موتور خیالپردازی تان را روشن کنید و خودتان را به ما بسپرید تا پیشنهادمان را برای شما توصیف کنیم. آماده اید؟ امروز صبح شما از طرف فومن راه افتاده اید و از روستای حیدرکلات گذشته اید، در پارک جنگلی قلعه رودخان هستید و از روی پل چوبی رودخانه رد شده اید و آن ترس عمیق و خواستنی از جریان تند آب خنک رودخانه زیر پایتان را تجربه کرده اید. از همین جا، همین سنگفرش زیر پایتان، دالان بهشت آغاز می شود؛ دالانی سبز که سرشاخه های درهم پیچیده درختان، آن را برای شما آذین بسته اند. بگذارید آن سبز دلاویز چشم هایتان را بنوازد، بگذارید ریه هایتان از نفس گیاهان انباشه شود و قدم تند کنید تا به پله های قلعه رودخان، باشکوه ترین دژ نظامی استان گیلان، برسید. پله ها زیادند و شاید هم به همین دلیل به آن قلعه هزار پله گفته اند، اما مطمئن باشید طبیعت اطراف و قلعه عظیم و خزه بسته بالای تپه، چنان افسونتان می کند که مثل مسخ شده ها، پله ها را با سرعت بالا می روید و خستگی را از یاد می برید. خب، حالا خیالپردازی را تمام کنید و تنها به یک پرسش ما پاسخ دهید؛ چرا وقتی از نعمت زنده بودن برخوردارید و خبر دارید این همه زیبایی در جایی از کشور، انتظارتان را می کشد، در خانه نشسته اید و ترجیح می دهید در رویا سیر کنید؟ مگر تا قلعه رودخان چقدر راه است؟! آذربایجان غربی ـ سهولان به کبوترها احترام بگذارید حتی اگر هیچ یک از آن قلعه ها و مساجد قدیمی، دور و بر روستای سهولان، از توابع بخش مرکزی شهرستان مهاباد در آذربایجان غربی نبود، حتی اگر آن چشمه های خروشان و باغ های میوه پربار، روستا را احاطه نکرده بودند، وسوسه سوار شدن بر قایقی پارویی و گردش در دالان های تو در توی غار معروف این روستا، حتما می توانست هر گردشگری را به آنجا بکشاند؛ وسوسه دیدن قندیل هایی که گاهی خوشه انگور شده اند، گاه پروانه، گاهی پای فیل، گاهی توت فرهنگی، گاه عروس دریایی و ... . کردها می گویند سهولان به زبان آنها به معنای یخبندان است که احتمالا دلیل گذاشتن این نام بر روستای چهارصد ساله سهولان، آب و هوای سرد آن است که اگر شما این پیشنهاد را بپذیرید و به آنجا بروید، به خوبی تجربه اش می کنید. وقتی مسافر دنیای اسرارآمیز غار سهولان شدید، چه در دالان های تو در توی بخش خشک آن پرسه می زدید، چه سوار قایق در حوضچه هایش شدید، به یاد داشته باشید به کبوترها و آرامششان احترام بگذارید، چون آنها ساکنان اصلی سهولان به شمار می روند و در نقاط گوناگونش لانه ساخته اند، به همین خاطر هم اهالی به این غار «کوته کوتر» یا «لانه کبوتر» گفته اند! برای سفر به روستای سهولان، باید آنقدر در جاده بوکان مهاباد برانید تا به فرعی برسید که به روستای عیسی کندی می رسد و همین جاده را اگر ادامه دهید، سهولان در انتظار شماست. تهران ـ کر کبود همخوانی موزون آب و سنگ برخی از پدربزرگ های آنها می گویند که از پدربزرگ هایشان شنیده اند و پدربزرگ هایشان از پدربزرگ هایشان نقل کرده اند و پدربزرگ بزرگ های آن پدربزرگ ها تعریف کرده اند که ... به هر حال مهم نیست دقیقا چه کسی گفته است، مهم این است که برخی بر این باورند که شاید نام روستای کر کبود از نام دو اسب که «کهر» و «کبود» صدایشان می کرده اند، گرفته شده است. هر کس در دیدار از کر کبود از توابع بخش طالقان ساوجبلاغ در استان تهران درباره این که مهمترین جاذبه گردشگری روستا کدام است، نظری دارد، اما از نظر ما، زیباترین اجزای روستا، معماری سنتی خانه های آن، درخت های تنومند کهنسالش با سایه های پربرکت و کوچه های خاکی و شیبداری است که دیوانه وار پیچ و تاب می خورند، پله می شوند، حیاط می شوند، یا به دل کوه می زنند و به آبشار کر در هفتصد متری شمال شرقی روستا یا یخچال های طبیعی آن در شمالش می رسند. آبشار کر سی تا پنجاه متر ارتفاع دارد و صدای ریزش آبش آنقدر بلند است که با نیم ساعت گوش کردن به آن تا پایان روز در خواب و بیداری زمزمه اش در گوش هایتان تکرار می شود. روستای کر کبود که به دلیل قرار گرفتن در دامنه کوه، آب و هوایی دلپذیر دارد، از مسیر اتوبان کرج ـ قزوین و از راه شهرستان طالقان قابل دسترسی است. فراموش نکنید شما به روستایی دعوت شده اید که حدود 1100 سال قدمت دارد با دو امامزاده به نام های امامزاده زید ابراهیم و امامزاده شاه محمد حنفیه و البته آرامگاه ملا یغمایی کر کبودی هم در قبرستان تاریخی روستا واقع شده است. امامزاده زید ابراهیم در مرکز روستاست و نسبش بنا به گفته های اهالی، به امام موسی کاظم(ع) می رسد، اما آرامگاه امامزاده شاه محمد حنفیه در ارتفاعات شمال شرقی روستا معروف به کوه عقیق قرار دارد، علاوه بر همه اینها، روستا حمامی تاریخی هم دارد که متعلق به دوره قاجار است. چهارمحال و بختیاری ـ آتشگاه خانه آبشارها ممکن است از ما بپرسید چرا از استان چهارمحال و بختیاری که سرزمین لاله های واژگون است، روستای آتشگاه از توابع بخش مرکزی لردگان در استان چهارمحال و بختیاری را انتخاب کرده ایم که کمتر لاله وحشی دارد که به شما پاسخ می دهیم، اولا لاله ها معمولا در اردیبهشت باز می شوند و در فروردین هنوز باز نشده اند و ثانیا شک نکنید طبیعت آتشگاه هم آنقدر بکر و دست نخورده است که از سفر به آن پشیمان نمی شوید. قدمت این روستا به دوره قاجار برمی گردد؛ همان زمانی که عشایر بختیاری آن را به عنوان یکی از ییلاق های خود پسندیدند و چادرهایشان را در مجاورت آبشارهای زیبای آن که در مساحتی سه کیلومتری گسترده شده اند، برپا کردند. طبیعت در تبدیل آتشگاه به یکی از جذاب ترین مکان های گردشگری چهارمحال و بختیاری نقش اساسی داشته است. درختان کهنسال بلوط و گردو و بنه در سراسر دره تنگی که روستا در آن واقع شده، کوه های شورم جلا و دریک در جنوب و شمال روستا و حتی جنس آهکی آنها که سبب به وجود آوردن غارها و آبشارهای متعدد در منطقه شده، همگی از جاذبه های بی نظیر این منطقه به شمار می روند. اگر خواستید از آتشگاه سوغاتی بخرید، از اهالی سراغ گیاهان معطر و دارویی یا شیر و پنیر و ماست و دوغ محلی یا گلیم های ساده و بادوامشان را بگیرید. برای سفر به این روستا، باید به شهرستان لردگان بروید و از آنجا دو جاده هست که شما را به آتشگاه می رساند، اولی که طولانی تر است جاده ای است که از روستاهای منجر موثی و کیهان و چله گاه و کلار و چمن بید و دره نامدار و قلعه سوخته و باغ کاج و ده کهنه می گذرد و جاده دوم که کوتاه تر است، از لردگان و میلاس و سردشت و آبزا و دلی رد می شود و به آتشگاه می رسد. خراسان شمالی ـ درکش داروخانه سرسبز چند بار نام روستای درکش از توابع بخش مرکزی شهرستان مانه و سملقان به گوشتان خورده است؟ آیا دوست دارید مهمان کردهای کرمانجی در خراسان شمالی شوید؟ تا حالا پیش آمده به آوازهای محزون آنان، وقتی با دو تار همراه می شود، گوش دهید؟ تا به حال دوتارنوازی کرمانجی ها را دیده اید؟ از مهمان نوازی و غیرتمندی شان شنیده اید؟ وصف رسوم و سنت هایشان در عزا و جشن و ... چطور؟ اگر راجع به همه اینها کنجکاوید، به روستای درکش بروید که مردمش بیشتر کردهای کرمانجی اند. درکش روستای خوش آب و هوا و کوهستانی است که چشمه های فراوانی در اطرافش جریان دارند و یافته های باستان شناسی در حوالی برج تاریخی سبزعلی خان قراچورلو و تپه های اطرافش، نشان می دهند این روستا عمری دویست ساله دارد. از زیباترین جاذبه های طبیعی روستای درکش، می توان به مراتع وسیع و سبز اطراف روستا، حواشی رودخانه زومار و دره کنداب در جنوب آن اشاره کرد، اما آنچه دوستداران طبیعت را به درکش می کشاند، جنگل زیبا و انبوه بلوط در نزدیکی آن است که تنها جنگل بلوط شرق کشور به شمار می رود. یک نکته دیگر هم درباره درکش هست که بد نیست آن را بدانید. این روستا بنا بر نظر گیاه شناسان، گنجینه ای کم نظیر از گیاهان دارویی است، به گونه ای که چند سال پیش، یکی از این کارشناسان گفته بود، 380 گونه گیاه دارویی در روستای درکش شناسایی شده است که 79 گونه از آنها بسیار ارزشمند هستند. او برای نمونه از بابونه بجنورد به عنوان گیاهی منحصر به فرد در درمان بیماری های گوارشی نام برده بود که در حوالی این روستا می روید. برای سفر به درکش از بجنورد به سمت آشخانه حرکت کنید و همین که روستای کلاته زمان صوفی را پشت سر گذاشتید، نرسیده به جوزک، جاده ای فرعی شما را به روستا می رساند. سیستان و بلوچستان ـ تیس از خانه جن ها تا خلوت با دریا آنجا روی یکی از آن صخره های آهکی بلند که هنوز از پسمانده آفتاب ظهر گرمند، گوشه ای دنج و خلوت پیدا می کنی و می نشینی و خورشید را نگاه می کنی که سرخ و لرزان و بی هیچ تقلایی در دریا غرق می شود و به صدای موج هایی گوش می کنی که آرام و منظم بر تن صخره ها می کوبند و اگر حوصله داشتی به بلوچ های سپیدپوشی که با دست پر از دریا برمی گردند، «خداقوت» می گویی، اما همه این توصیف ها حتی گوشه ای از زیبایی های روستای ساحلی تیس، از توابع بخش مرکزی شهرستان چابهار در سیستان وبلوچستان نمی شوند و حتما پیشینیان ما هم این را فهمیده اند که از 2500 سال پیش در تیس ساکن شده اند و به آن گاهی بندر تیزیا گفته اند و گاهی تیز و گاهی تسی. تیس، سه قلعه باستانی مهم دارد؛ اولی قلعه تیس است که سبک معماری اش نشان می دهد، به دوره سلجوقی تعلق دارد، دومین قلعه، «پیروز گت» نام دارد که به غیر کوهنوردها پیشنهاد نمی کنیم از داخلش بازدید کنند، چون راه ورود به آن سخت و خطرناک است، قلعه سوم، «بلوچ گت» است که بالای کوه قرار گرفته و دو مقبره هرمی کوچک هم در آن ساخته شده است. انتخاب سفر به تیس ـ که از طرف نیک شهر و جاده چابهار ـ کنارک جاده ای آسفالته دارد ـ با خودتان است، اما فقط این هشدار را بشنوید که اگر به تیس نروید، نه مقابر جنانی گچ را (که به باور اهالی، محل سکونت جن ها بوده) می بینید، نه پیل بند را، نه سدهای تیس را، نه غارهای بان مسیتی و نقاشی های عجیب و غریب داخلشان را، نه چاه باستانی تیس کوپان را و نه حتی گورهای مرموز تپه نهادی را. حالا تصمیمتان چیست؟ چمدان ها را می بندید یا نه؟ فارس ـ سرمشهد یک مرد با دو شیر مرده آنجا شما شاهدان جنگی تقریبا تمام شده اید؛ پیکاری میان بهرام دوم، پنجمین پادشاه ساسانی با شیری شرزه. بهرام خنجرش را در سینه شیر فرو کرده و شیری دیگر هم پیشتر به دست او کشته شده و بر خاک افتاده است. پشت سر شهریان چند تن از اعضای خانواده اش در کنار کرتیر (موبد موبدان) ایستاده اند که ظاهرا بهرام در دفاع از آنها با شیرها جنگیده است. درست بالای سر بهرام و خانواده اش هم کتیبه ای نصب شده که یکی از چهار کتیبه موبد موبدان آن زمان و بزرگترین کتیبه عهد ساسانی روستای سرمشهد، از توابع بخش جره و بالده شهرستان کازرون در استان فارس که جاده های رسیدن به آن چه از طرف برازجان و چه از طرف کازرون، آسفالته و مناسب است. متون قدیمی نشان می دهد روزگاری این منطقه مورد توجه پادشاهان هخامنشی و ساسانی بوده است و در آن بناهای گوناگونی ساخته اند که بقایای آنها هنوز در اطراف سرمشهد دیده می شود و از آن جمله می توان به تپه باستانی تل نقاره خانه، آتشکده، تل خاموش، قنات سرمشهد، تل خندق و کاروانسرای کوشک اشاره کرد. در شش کیلومتری شمال شرقی روستا هم ، باستان شناسان شهری کهن به نام «قندجان» را از دل خاک بیرون آورده اند که از دیدن آن پشیمان نخواهید شد. کردستان ـ پالنگان پله پله تا بهشت واقعا عجیب نیست که هنوز هم وقتی می پرسی: «کدام روستای ایران معماری پلکانی دارد؟» همه بلافاصله می گویند: «ماسوله»!. فکر می کنید چند نفر در پاسخ به این پرسش، از روستای پالنگان از توابع بخش مرکزی شهرستان کامیاران استان کردستان، یادی می کنند؟ فکر می کنید چند نفر می دانند این روستا گوشه ای از بهشت است؟ چند نفر خبر دارند در ده کیلومتری شمال غرب این روستا در رشته کوه های «گواز»، چشمه های داغ آب معدنی شفابخشی از دل کوه، بیرون می جوشند که از فراوانی ترکیبات گوگردی و آ هنی، شیری رنگ شده اند؟ چند نفر وصف قلعه عظیم و اسرارآمیز این روستا را شنیده اند؟ خیلی کم! خیلی خیلی کم! و به همین دلیل است که برخی ترجیح می دهند امسال هم راهی ماسوله شوند و بیشتر وقت تعطیلاتشان را در ترافیک جاده روستا بگذرانند و در انبوه جمعیت، فرصت خلوت کردن با طبیعت را از دست بدهند تا ما روزنامه نگارها در پایان تعطیلات با تأسف گزارش کنیم: «ماسوله گنجایش این همه گردشگر ورودی را ندارد! به بقیه ایران هم سری بزنید!». اما شما که این مطلب را خوانده اید امسال پالنگان را انتخاب کنید، چون پالنگان، خلوت، خوش آب و هوا، پر از چشمه ها و رودهای خروشان و طبیعتی دست نخورده است با کردهای مهربانی که به اورامی سخن می گویند و وقتی دلتنگ می شوند با صدایی محزون سیاه چمانه می خوانند یا چپله یا گریان، اما اگر شاد باشند آن وقت باید ببینید با دو دستمال رنگی و یک دهل، چگونه هنرنمایی می کنند. وقت رفتن فراموش نکنید از پالنگانی های شریف، کشک و گیوه بخرید به رسم سوغات و اگر تعارفتان کردند به خوردن ولوشه یا غازینه یا شلمین، رد نکنید چون غذاهای کردی واقعا لذیذند! پالنگان از راه شهرهای کامیاران و پاوه و سروآباد و سنندج قابل دسترسی است. پس بهانه نگیرید که چون دقیقا نمی دانید کجاست آن را برای سفر انتخاب نمی کنید. کرمان ـ سیرچ اینجا با کویر کنار نمی آید همین ابتدا باید اعتراف کنیم ما هم پیشتر مثل خیلی از خوانندگان این مطلب، خیال می کردیم کرمان استانی گرم و خشک و بی آب و علف است، اما شما هم باید مثل ما روستاهای طرز، لاله زار، میمند، هرزا و ... را ببینید تا باور کنید کرمان یک بهشت کوچک و دوست داشتنی است که کمتر کسی از همه جاذبه هایش خبر دارد. سخت است از بین روستاهای دیدنی کرمان، یکی را انتخاب کنیم، اما وقتی پای اجبار به میان می آید، ما به هزار و یک دلیل، روستای سیرچ از توابع بخش شهداد را برای معرفی می پسندیم. می پرسید کدام دلایل؟ اول این که سیرچ، زادگاه هوشنگ مرادی کرمانی، خالق «قصه های مجید» است، دوم آن که روستای ما، سروی تاریخی دارد که سیرچی ها می گویند دوهزار سال از خدا عمر گرفته است. سوم روستای پیشنهادی ما در مجاورت کویر واقع شده، اما در آن پیست اسکی زمستانی ساخته اند چون آب و هوایش با خلق و خوی کویر هیچ همخوانی ندارد و خنک و کوهستانی است که همین تضاد موجب شگفتی تان خواهد شد. چهارم این که در نزدیکی سیرچ، رودخانه ای باصفا و کوهی بلند و مناسب برای کوهنوردی وجود دارد. پنجم آن که سیرچ چشمه های آب گرمی دارد که کرمانی ها، آنها را برای آب درمانی مناسب سازی کرده اند تا از گردشگران استقبالی درخور داشته باشند. و ششم با سفر به سیرچ می توانید کره و روغن نباتی مرغوب، خشکبار، قالیچه های کوچک و حصیربافته های تزئینی سوغاتی بخرید و ... . ما شش دلیل از هزار و یک دلیل سفر به سیرچ را گفتیم، حالا نوبت شماست که از طریق جاده های آسفالته شهرهای کرمان یا شهداد، راهی سیرچ شوید تا شاید 995 دلیل دیگر را هم پیدا کردید.
  13. Mahnaz.D

    کنکاشی در مفهوم "قلمرو"

    آنچه از مفهوم قلمرو حاصل می­شود بسیار پیچیده است و با عوامل مختلفی سروکار دارد. از آن جمله می­توان به این موارد اشاره کرد: انگیزه­ها و نیازهای مختلف مثل جفتگیری و غذا خوردن، ویژگی­های جغرافیایی مثل اندازه و مکان قلمرو، واحدهای اجتماعی مثل افراد و گروه­ها و نظام­های اجتماعی بزرگتر، زمان استفاده از قلمرو شامل موقتی بودن آن (مثل صندلی اتوبوس) یا دائمی بودن آن (مثل خانه)، رفتارها یا واکنش­هایی که برای علامت گذاری و دفاع از قلمرو به کار می­روند. در این بخش سه نوع قلمرو توصیف می­شود: قلمرو اولیه، ثانویه و عمومی.
  14. Mohammad Aref

    فضا و مکان

    پیشگفتار براي توصيف رشته ي معماري، متخصصان آن را در رده ي رشته هاي مهندسي قرار مي دهند. اما از جنبه اي ديگر معماري در بين رشته هاي هنري جاي مي گيرد. از جنبه ي اول معماري توسط اعداد و ارقام و کميتهاي قابل اندازه گيري همچون اقتصاد، ايستايي و فيزيک ساختمان، مورد تحليل و ارزيابي قرار مي گيرد؛ ولي جنبه ي ديگر معماري در ارتباط تنگاتنگ با روح و روان انسان است. اين جنبه که بيشتر در مباحث حوزه ي زيباشناختي بررسي مي گردد، از طريق ابزار فيزيکي قابل اندازه گيري نيست؛ و حتي از طريق توصيف کيفي نيز انتقال کامل آن محتمل به نظر نمي رسد. در بسياري موارد، طرحهاي معماري تنها از جنبه ي مسايل کمي بررسي مي شوند. معماران و طراحان عمدتاً در ارايه ي کارهاي خود بيشتر به آن جنبه از موضوع معماري مي پردازند، اما هنگامي که از آنان درباره ي طرحشان پرسيده مي شود، بيشتر به بيان جنبه هاي کيفي و زيباشناختي طرح خود پرداخته و در واقع هدف خود را از کميتهايي که ارايه کرده اند، بيان مي دارند. اين امر نشان دهنده ي اين واقعيت است که همه ي ما در فراسوي ظاهر و کالبد فيزيکي و کميتهايي که برای بيان آن ارايه مي کنيم، به دنبال ماهيت و کيفيت اصلي طرح مي باشيم، و در اصل آنچه جوهر اصلي معماري است، ماهيت معماري است. در تفسير و بيان دو مقوله ي کالبد و ماهيت، معماران از دو واژه ي فضا و مکان بهره مي برند، ليک نحوه ي استفاده ي آنان از اين دو واژه و مقصود و منظور از هرکدام از اين لغات، گاه با يکديگر متفاوت است. گاهي از فضا به عنوان کالبد فيزيکي و کميتي معماري و گاهي ديگر به عنوان مفهومي فراتر از کالبد و در واقع "کيفيت کلي حاکم بر کالبد" تعبير مي شود. نيز در مورد مکان، برخي از آن به عنوان يک جا يا موقعيت جغرافيايي و بعضي ديگر به کيفيت کلي حاکم بر کالبد فيزيکي ياد مي کنند. بنابراين اولين گام براي شناخت "مکان" در حوزه ي مباني نظري معماري، تشخيص و تعيين موضع و تعريف جامعي از دو واژه ي فضا و مکان است. نظر به مطالعات انجام گرفته و فرصت کوتاه اين مقاله، در تحقيق خود از تعريف فلسفه پردازان پيرو مکتب "مارتين هايدگر" همچون "کريستين نوربرگ شولتز" بهره مي گيريم. در اين مکتب، فضا به عنوان کالبد فيزيکي و مکان به عنوان کيفيت کلي ادراک شده توسط انسان تعبير مي گردد. به نوعي در اين نظريه مکان به عنوان مفهومي فراتر از فضا مطرح مي شود. در اين نوشته سعي بر آن داريم که به نکاتی که از افراد گوناگون به ویژه آقای کريستين نوربرگ شولتز در زمينه مکان ارائه گرديده است رجوع کنيم تا در پايان بتوانيم به نوعي جمع بندي در اين مورد برسيم و بتوانيم با ارائه تعريف و توضيح جامع و درستي از مفهوم مکان راه را براي مباحث پيشرفته تر در در اين باب و بهره گيري محققان ديگر از اين مبحث در زمينه طراحي باز نماييم. مکان زيست- جهان (Life- World) روزانه ي ما از پديده هاي ملموسي چون مردم، حيوانات و گلها تشکيل شده است، اما پديده هاي غيرملموس ديگري چون احساسات را نيز در بر مي گيرد. عناصر سازنده ي دنياي ما به طرق پيچيده و گاه متضادي به هم وابسته اند و به طور کلي برخي ار آنها براي برخي ديگر محيطي را تشکيل مي دهند. اما مکان يک اصطلاح ملموس براي محيط است؛ گفته مي شود که اعمال و حوادث رخ مي دهند. در واقع بي معني است که رخدادي را بدون رجوع به يک محل تصور کنيم؛ بنابراين مکان محيطي است که براي بروز يک فعاليت و يا براي قرار گرفتن يک شئ آماده شده است. مقصود ما از مکان در اينجا چيزي بيش از "موقعيت" انتزاعي است؛ منظورمان اين است که "مکان" تماميتي است که از چيزهاي ملموس داراي ماده، جوهر، شکل، بافت ور نگ ساخته مي شود. اين چيزها در کنار يکديگر "مشخصه هاي محيطي" را تعيين مي کنند، که گوهر مکان است. لذا مکان يک پديده ي کامل (Total) کيفي است که نمي توانيم آن را به هيچ يک از اجزايش، نظير يک رابطه ي فضايي تقليل دهيم، بي آنکه طبيعت منسجم آن از نظر دور شود. اعمال و فعاليتهاي انسان نياز به محيط مناسب خود دارند تا به صورتي ارضاکننده صورت گيرند. از اين روست که فضاهاي گوناگوني چون خانه، اداره، شهر، تفرجگاه و ... پديد آمده اند. اما از سوي ديگر حتي ساده ترين اعمال و فعاليتهاي انساني نظير خوردن و خوابيدن، براي همه ي انسانها به شکل ثابت و همانند صورت نمي گيرد. فرهنگ، هدف اجتماعي و ويژگيهاي شخصيتي از جمله عواملي هستند که در نحوه ي انجام اين فعاليتها مؤثرند و در هر فرد با ديگري متفاوت هستند. اين اختلاف در نحوه ي انجام فعاليتهاي هر فرد در واقع تعيين کننده ي نوع رفتار وي مي باشد. بنابراين مکاني که قابليت پذيرش رفتارهاي متفاوت را داشته باشد، داراي ويژگيهاي خاصي است که اين مطلب بر پيچيدگي موضوع مکان مي افزايد. تاکنون برخوردي که با فعاليتهاي انسان صورت گرفته، همراه با نگاهي کاملاً کمي و عملکردي بوده است. به طور مثال عملکردگرايي در طراحي آشپزخانه متوجه اين موضوع بوده است که خانم خانه دار براي حرکت در آشپزخانه چند قدم برمي دارد. اين نوع نگاه تنها طراح را به يک سري ابعاد و اندازه سوق مي دهد، بي آنکه توجهي به تفاوتهاي فرهنگي و رفتاري انسانها داشته باشد. مطرح شدن بحث معماري جهاني و يا معماري که بتوان آن را به عنوان الگويي در تمام دنيا بدون توجه به فرهنگ، اقليم و ... به کار گرفت، نيز ناشي از همين نوع نگاه بوده است. درباره ي مکان اکنون اين پرسش مطرح مي گردد که با وجود پيچيدگي خاص مفهوم مکان و اين نکته که مکان به عنوان کليتي کيفي، داراي طبيعتي پيچيده است و توسط مفاهيم تحليلي علمي قابل تشريح نيست، چگونه مي توان به بررسي آن پرداخت؟ پاسخ سؤال روشي است به نام پديدارشناسي (Phenomenology). پديدارشناسي در معناي عام بر هر نوع تحقيق توصيفي درباره ي موضوعي دلالت دارد و در معناي خاص به عنوان نهضتي فلسفی مطرح است. در نظر پديدارشناسان هر چيزي يک پديدار است، اگر به طريقي خاص در آن نگريسته شود. در نگاه پديدارشناسانه هر شئ خارجي به مثابه ي علامت و نشانه ايست که به يک معني و مفهوم متعالي اشاره دارد و در واقع بيان کننده ي آن است. در ديدگاه پديدارشناسانه، ناظر در موقعيت بي طرف قرار دارد و سعي دارد از طريق پديدار به سمت ذات و واقعيت آن که در وجود خود پديدار موجود است، نزديک شود. اين نگاهِ "بازگشت به اشيا" مي باشد که در مقابل تفکرات و انتزاعات فکري قرار مي گيرد. نخستين گام در پدیدارشناسی مکان درک تمايز بين پديده هاي طبيعي و ساخته بشر و يا به عبارتي تفاوت بين چشم انداز و منظر است. گام دوم در بر گيرنده دسته بندي هايدگر از زمين و آسمان و برون و درون برون به عنوان بودي از هستي مي باشد. مهمترين گام با تعبير نهاد به عنوان يک بنيان در پديده واقعي زندگي روزمره طي مي گردد. برخي از فلاسفه صاحب نظر در مساله ی زيست- جهان از زبان و ادبيات به عنوان منابع اطلاعاتي استفاده کرده اند. شعر قادر به انتقال تماميت هايي است که از طريقه علم نا ممکن است. براي شناخت بيشتر روش پديدار شناسي مي توان به شعري از گئورک تراکل(Georg Trakl) که توسط مارتين هايدگر با اين ديد تفسير استفاده نمود. در اين شعر جنبه مکاني با قدرت احساس مي شود. يک شب زمستاني پنجره اي مزين با بارش برف صداي زنگ شامگاهي خانه اي پر نعمت و ميز چيده براي بسياري آوارگاني چند براي وعدهٔ شامگاهي به در خانه مي آيند درخت موهبت پر بار از شکوفه هاي طلايي به شبنم سرد زمين جان مي بخشند آواره به آرامي داخل ميشود درد، درگاه را به سنگي تبديل کرده در وضوح روشنايي روي ميز نان شرابي قرار دارد. نخستين نکته اينکه شعر ميان يک درون و برون تمايز قائل مي شود. خارج در دو سطر اول توصيف گشته و در آن به خوبي خارج و داخل و عناصر طبيعي و مصنوع با هم مقايسه مي شوند. مکان طبيعي توسط بارش برف در يک شب زمستاني توصيف مي گردد. داخل در دو سطر بعد توصيف گشته است همچون خانه اي که پناهگاه و امنيت را با محصور بودن و خوب تدارک ديده شدن به انسان عرضه ميدارد. اجزاي محيط داخل که ارايه ميشود قابل ادراکند. به طور کلي داخل جهان قابل ادرک چيزهاست. جايي که زندگي بسياري ممکن است رخ دهد. شعر تراکل خصوصيت بنيادين مکان را آشكار مي سازد. از طرف ديگر شعر بين عناصر طبيعي و عناصر انسان ساخت تمايز قائل ميشود و از اين رو به پديدار شناسي محيطي مي گرايد. ويژگي مهم ديگر که شعر تراکل را به مفهوم مکان به عنوان يک تماميت کيفي نزديک ميسازد اين مساله است که او به توصيف يک جو کلي در شعر خود مي پردازد. اين جو و احساس برگرفته از آن قابل تفکيک به اجزا و چيزهاي تشکيل دهنده آن نمي باشد. به طور مثال از قرار گيري نان و شراب روي ميز نمي توان به کليت کلي و جو حاکم آن فضا پي برد. لذا شعر او همانند آنکه از مکان انتظار داريم به صورت يک کل و تماميت واحد کيفي ديده ميشود که قابل تفکيک به اجزا يا مصراعهایش نيست. همان طور که پيشتر اشاره کرديم، هر عمل و فعاليتي براي اتفاق افتادن(take place) نياز به محلي دارد. اما بايد توجه داشت که منظورمان از مکان، مفهوم مجرد و کلامي آن به معني يک "جا" نيست و همچنين بايد گفت با وجود اينکه مکانها معمولاً در عبارات جغرافيايي تعريف مي شوند، "مکان" به معني چيزي بيش از موقعيت (Location) است. اشيا گوناگون و رفتارهاي مختلف احتياج به مکانهايي متفاوت دارند. مکان، جا يا قسمتي از يک فضا يا کل يک فضاست که به واسطه ي عواملي که در آن قرار دارند، صاحب هويتي خاص شده است. وقتي بحث در مورد فضاي معماري است، شايد اين تصور پديد آيد که براي ايجاد يک مکان، يک فضاي ساخته شده بايد وجود داشته باشد؛ اما بايد توجه نمود که مکان نياز ندارد با يک شئ خاص مشخص گردد. اين نکته، به ويژه در طراحي منظر بسيار مهم مي باشد. جهت مشخص کردن يک مکان، حتي تقابلهاي محيطي هم کفايت مي کنند. ساختار مکان بنا بر بحثهاي مقدماتي به نظر مي رسد، بهتر آن است که ساختار مکانها را به دو دسته ي مکانهاي طبيعي منظر (Landscape) و مکانهاي انسان ساخت تقسيم نمود. از سوي ديگر مي توان مکان را به دو بخش "فضا" و "ماهيت" تفکيک کرد. فضا اصطلاح جديدي در مباني نظري معماري منظر نيست، اما به خيلي چيزها مي تواند تعبير شود. در صحبتهاي رايج مي توان بين دو نوع استفاده از اين لغت تمايز قايل شد؛ اول فضا به عنوان يک هندسه ي سه بعدي و دوم فضا به عنوان يک زمينه ي ادراکي يا جو ادراک شده. "فضا" در تقسيم بندي فعلي ما در معناي اول است يعني از عناصري فيزيکي تشکيل يافته و داراي کالبد مي باشد که اين عناصر فيزيکي در يک نظام سه بعدي با يکديگر مرتبط شده اند. فضاها داراي گستردگي و محدوديتهاي متفاوت هستند، مناظر داراي گستره هاي متفاوت ولي همراه نوعي پيوستگي به هم هستند، در حالي که محدوديت و محصوريت فضاهاي انسان ساخت به موجوديت خودشان وابسته است. "پير فون مايس" در کتاب "نگاهي به مباني معماري از فرم تا مکان" مي گويد: "فضاي معماري از روابط ميان شناسه ها يا حد و مرزها و همچنين از سطوحي که خودشان در بر دارنده ي ويژگيهاي شناسه نيستند ولي محدوده ها را تعريف مي کنند، زاده شده است." بنابراين تعريف ويژگي اصلي فضاهاي انسان ساخت محدوديت و محصوريت است. به اين نحو مي توان تعريف ديگري از فضا داشت. فضا آن زمان شکل مي گيرد که يک سري عناصر فيزيکي با قرارگيري در يک هندسه ي سه بعدي محدوده اي را از محيط بيرون جدا سازند. بر اساس اين گفته "زيگفريد گيديون" از تمايز ميان داخل و خارج به منزله ي مبنايي در مباني نظری معماري بهره مي برد. "کوين لينچ" با تعريف مفاهيم "نقطه (Node)"، "نقطه ي عطف (Landmark)"، "مسير (Path)"، "لبه (Edge)" و "منطقه (District)" براي نمايش عناصري که اساس جهت گيري انسان در فضا را ممکن مي سازند، کمک زيادي به عميقتر شدن در معناي فضاي قابل لمس مي کند. حال به تقسيم بندي قبلي خود برمي گرديم، مکان عبارت بود از فضا به علاوه ي ماهيت. امکان ديگري نيز براي تعريف مکان وجود دارد که به جاي تفکيک بين فضا و ماهيت از مفهوم ديگري با عنوان "فضاهاي زنده شده (Lived Space)" استفاده کرد؛ با اينکه اين تعريف مفهوم مکان را براي درک اوليه ساده تر مي سازد، بهتر است براي رسيدن به مقصود از همان تفکيک اوليه استفاده کنيم. ماهيت مفهومي عمومي تر و ملموستر از فضاست، از سويي بر يک جو عمومي و از سوي ديگر بر تصويري منسجم از ويژگيهاي تعریف کنندگي فضاي عناصر دلالت دارد. هر وجود واقعي با يک ماهيت مرتبط است. اشاره شد که اعمال متفاوت، مکانهايي با ماهيت متفاوت مي طلبند. يک سکونتگاه بايد "محافظت کننده (Protective)"، يک اداره "کاربردي و قابل استفاده (Practical)"، يک سالن رقص "شاد کننده (Festive)" و يک کليسا "با ابهت (Solemn)" باشد. اين نياز در زمينهاي باز و مناظر هم وجود دارند، يعني مناظر هم داراي ماهيت و برخي ديگر هم به شکل طبيعي داراي ويژگيهاي جالبي هستند. خود ما گاه از "شاد بودن"، "حاصلخيزي"، "بايد بودن"، "تهديد آميز بودن" آن سخن مي گوييم. ساختار يک مکان به منزله تمامیتهاي محيطي متجلی مي گردد که جنبه هاي فضايي و ماهوي را در بر می گیرد. چنين مکان هايي به عنوان "کشورها"، "مناطق"، "زمينهاي بکر" ، "سکونتگاه ها"، و "بنا ها" شناخته ميشوند. بنابراین هنگامي که مکان ها دسته بندي مي شوند، مي توانيم از اصطلاحاتي نظير "جزيره"، "جزيره صخره اي"، "خليج"، "جنگل"، "کوير"، "بیابان"، يا "میدان"، "خیابان"، "حیاط"، "کف" ، "دیوار"، "بام"، "سقف" ، "پنجره" و "در" استفاده نماييم. مکانها به نام ها شناخته می شوند، همانند چيزهايي که وجود دارند؛ ولی در مقابل فضا به عنوان نظامي از روابط توسط حروف اضافه مشخص مي شود. در زندگي روزانه به ندرت راجع به فضا صحبت مي کنيم. اما درباره چيزهايي که "رو"، يا "زير"، يا "جلو"، يا" داخل" یکدیگرند صحبت مي کنيم. اما محيط توسط صفات مشخص مي شود. يک محيط تماميتي پيچيده است و مسلماً تنها يک صفت نمي تواند چيزي بيش از يک جنبه آن را تحت پوشش قرار دهد. اگرچه غالباً محيط آنقدر مشخص است که به نظر مي رسد يک کلمه براي ادراک گوهر آن کافي باشد. به اين ترتيب مشخص مي گردد که ساختار دقيق زبان روزانه ی ما تحليلمان از مکان را تأیيد مي کند. در حرفه ي معماري منظر، وظيفه ي ما خلق فضاها و مناظر بازي با ويژگيهاي خاص و مورد نظر ماست. عرصه ها و مناظر بايد ماهيتهايي همچون حفاظت گري، شادکنندگي، خلوت، سکوت، آرامش و ... را تأمين کنند. ماهيت مکانها با توجه به عرصه هايي که در آن شکل مي گيرند، مي تواند متفاوت باشد. براي مثال باغ ايراني در پهنه ي کوير، ماهيت خاص خود را دارد اما اگر همين کالبد فضايي را به عرصه ي ديگري منتقل نماييم، ماهيت آن به کلي تغيير مي يابد. پس يکي از عوامل تأثيرگذار بر ماهيت مکانها، خصوصيات محلي که در آن شکل گرفته مي باشد. با توجه به اين نکته که تغيير محيط بر مکانها تأثير مي گذارد، زمان نيز مي تواند در ماهيت مکان تأثيرگذار باشد؛ برخي مکانها در دوره هاي زماني خاص همچون فصول، روز و شب، و دوره هاي آب و هوايي، داراي ويژگيها و ماهيتهاي متفاوتي مي باشند. براي درک ماهيت مکان يک پرسش کليدي وجود دارد و آن "چگونگي" مکان است. بنابراين بايد بپرسيم: "زميني که بر روي آن راه مي رويم چگونه است؟"، "آسمان بالاي سر ما چگونه است؟" در مجموع اين سؤالات، به اين پرسش مي رسند که "مرزهايي که مکان را مشخص مي کنند، چگونه هستند؟"، "چگونه يک مرز به نحوه ي مفصل بندي صوري خود وابسته است؟" ارتباط مکانهاي انسان ساخت با طبيعت به سه طريق اساسي صورت مي گيرد: نخست: انسان مي خواهد ساختار طبيعي را دقيقتر بسازد، براي اين مقصود آنچه را که ديده است مي سازد. آنجا که طبيعت فضاي نامحدودي را عرضه داشته، او محدوده اي مي سازد. جايي که طبيعت متمرکز ظاهر مي شود، ميدان مي سازد و آنجا که طبيعت جهتي را نشان دهد، مسيري مي سازد. دوم: انسان مجبور است فهم خود از طبيعت را به صورت نمادين درآورد. يعني انسان به عنوان واسطه (Medium) به ترجمه ي طبيعت و درآوردن آن به شکل مورد نظر مي پردازد. براي مثال يک ماهيت طبيعي به بنايي تبديل گشته که ويژگيهاي آن را به ظاهر مي سازد. سوم: انسان ناگزير است مفاهيم تجربه شده را گرد هم آورد تا دنيايي تخيلي و وابسته به نمادها پديد آورد. هايدگر اين مسأله را با مفهوم پل توضيح مي دهد: "بنايي مجسم مي سازد، نمادين مي کند، گرد مي آورد و محيط را با يک کل واحد مي سازد." هايدگر مي گويد: "پل به آساني و قدرت بر روي رودخانه در پيچ و تاب است. فقط دو کرانه اي را که از پيش آنجا بوده اند، به هم متصل نمي کند، بلکه کرانه ها همچون کرانه، فقط هنگامي ظاهر مي شوند که پل از رودخانه بگذرد. مشخصاً اين پل است که باعث مي شود آن دو مقابل يکديگر قرار گيرند. توسط پل يک سو در مقابل ديگري قرار گرفته است، نه آنکه کرانه ها در امتداد رودخانه همچون نوارهاي مرزي بي تفاوت در زمين خشک گسترده شوند. پل از طريق کرانه ها، هر دو پهنه ي اين سو و آن سوي زميني را که در پشت آنهاست، به طرفين رودخانه مي آورد. پل رودخانه و کرانه و زمين را به همسايگي يکديگر در مي آورد. پل زمين را همچون سرزميني در اطراف رودخانه گرد مي آورد." هايدگر همچنين شرح مي دهد که پل چه چيزهايي را گرد مي آورد و از اين طريق ارزش خود را به مثابه ي يک نماد آشکار مي سازد. نکته ي قابل تأکيد در سخنان هايدگر اين است که ارزش زمين بکر و منظر از طريق پل به دست مي آيد. پيشتر معناي منظر پنهان بود و اکنون ساختمان پل آن را آشکار نمود. پل وجود را به موقعيت (Location) مشخصي که به آن مکان گوييم، در مي آورد. قبل از هر وجود پل چنين مکاني وجود نداشت، گرچه سايتهاي زيادي بودند که پل امکان داشت در آنها بر افراشته شود. بهراد تندروی و مرتضی ادیب/ دانشجویان کارشناسی¬ارشد معماری¬منظر/ دانشگاه شهید بهشتی/ ورودی 83/ قسمت اول
×
×
  • اضافه کردن...