رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'درک'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. Lean

    فیزیک به پایان راه خود می‌رسد؟

    یک خط فکری آزاردهنده و جنجالی در جامعۀ فیزیک شکل گرفته است. این خط فکری از این تفکر ناشی می‌شود که ما در حال رسیدن به حد نهایت قطعی در درک جهان پیرامون خود هستیم و علم بیش از این راهگشا نخواهد بود. فرادید| یک خط فکری آزاردهنده و جنجالی در جامعۀ فیزیک شکل گرفته است. به گزارش فرادید به نقل از ایندیپندنت، این خط فکری از این تفکر ناشی می‌شود که ما در حال رسیدن به حد نهایت قطعی در درک جهان پیرامون خود هستیم و علم بیش از این راهگشا نخواهد بود. هری کلیف، دانشمندان فیزیک ذرات در سازمان اروپایی پژوهشهای هسته‌ای (سِرن)، اخیراً در جریان یک گفتگوی TED در ژنو گفته است: "چند سال آینده آشکار خواهد که آیا می‌توانیم درکمان را از طبیعت افزایش دهیم و یا اینکه شاید برای اولین بار در تاریخ علم به سوالهایی برسیم که توان پاسخگویی به آن را نخواهیم داشت." دلیل رسیدن به این نهایت هولناک، آنگونه که کلیف می‌گوید این است که "قوانین فیزیک مانع از پیشروی بیشتر می‌شود." اساس استدلال کلیف، چیزی است که او دو عدد خطرناک کیهان می‌نامد. این اعداد مسئول وجود تمام ماده، ساختار و حیاتی هستند که ما در سراسر کیهان مشاهده می‌کنیم. اعدادی که کلیف می‌گوید که اگر حتی ذره‌ای متفاوت بودند، کیهان به جایی تهی و فاقد حیات بدل می‌شود. عدد خطرناک اول: توان میدان هیگز اولین عدد خطرناک مدنظر کلیف، ارزشی است که توان چیزی را که میدان هیگز نامیده می‌شود را نشان می‌دهد. سازوکار هیگز، یک میدان نامرئی انرژی است که کم و بیش با میدانهای مغناطیسی دیگر که در سراسر کیهان شاهدیم مشابه است. همچنان که ذرات در میدان هیگز شناور می‌شوند، جرم می‌گیرند و نهایتاً بدل به پروتونها، نوترونها و الکترونهایی می‌شوند که کل اتمهایی را ساخته‌اند که شما، من و هر آنچه اطراف خود را می‌بینید را تشکیل داده‌اند. بدون این عدد، ما اینجا نبودیم. ما تقریباً با قطعیت می‌دانیم که میدان هیگز وجود دارد و آن هم به مدد کشف عظیمی بود که در سال 2012 فیزیکدانان در پژوهشگاه سِرن انجام دادند و به وجود ذرۀ بنیادینی به نام بوزان هیگز پی بردند. برمبنای نظریۀ موجود، شما نمی‌توانید بدون وجود میدان هیگز، بوزان هیگز داشته باشید. اما موضوعی رازآلود در رابطه با میدان هیگز وجود دارد که همچنان ذهن فیزیکدانانی نظیر کلیف را به خود مشغول داشته است. بر اساس نظریۀ نسبیت عمومی انیشتین و نظریۀ مکانیک کوانتوم (دو نظریه در فیزیک عامل درک ما از کیهان در مقیاسهای فوق‌العاده عظیم و شدیداً کوچک هستند) آنچه که میدان هیگز انجام می‌دهد از دو حالت خارج نیست. یا باید خاموش باشد، یعنی اینکه ارزش توان آن صفر باشد و در این حالت کار نمی‌کند که به ذرات جرم دهد؛ یا اینکه باید روشن باشد و بر مبنای نظریه "روی ارزش باشد" که و این ارزش عددی بسیار بزرگ است. اما هیچ یک از این سناریوها چیزی نبوده که فیزیکدانها مشاهده کرده‌اند. کلیف می‌گوید: "در واقع، میدان هیگز تنها قدری روشن است. صفر نیست، اما ده هزاران تریلیون بار ضعیفتر از ارزش کاملاً روشن است؛ قدری شبیه به کلید لامپی که بین روشن و خاموش گیر کرده باشد. این ارزش حیاتی است. اگر عدد آن ذره‌ای فرق می‌کرد، هیچ ساختار فیزیکی‌ای در کیهان وجود نداشت." اینکه چرا توان میدان هیگز اینقدر ضعیف است، از درک ما خارج است. فیزیکدانان امیدوارند که با کشف ذرات جدید در شتاب‌دهندۀ ارتقایافتۀ سرن، به پاسخی برای این سوال برسند. تا اینجا اما، هنوز تلاششان ادامه دارد. عدد خطرناک دوم: توان انرژی تاریک عدد خطرناک دومی که کلیف از آن صحبت می‌کند، به چیزی بازمی‌گردد که فیزیکدانان به آن لقب "بدترین پیش‌بینی تئوریک در تاریخ فیزیک" را داده‌اند. این عدد خطرناک با اعماق فضای تاریک و پدیده‌ای به شدت پیچیده به نام انرژی تاریک سروکار دارد. انرژی تاریک، نیروی دافعه‌ای است که مسئول افزایش شتاب انبساط کیهان ماست و اولین بار در سال 1998 اندازه‌گیر شد. کلیف می‌گوید: "همچنان نمی‌دانیم که انرژی تاریک چیست. اما بهترین نظریه‌ در این مورد این است که این انرژیِ خود فضای تهی است؛ انرژی خلاء." اگر این موضوع حقیقت داشته باشد، شما برای محاسبۀ ارزش توان انرژی تاریک، باید مجموع کل انرژی خلاء را محاسبه کنید. و اگرچه فیزیکدانان تئوریک چنین کرده‌اند، اما یک مشکل عظیم در رابطه با پاسخشان وجود دارد که کلیف به شکل زیر آن را شرح می‌دهد. کلیف می‌گوید: "انرژی تاریک باید 10120 برابر قوی‌تر از ارزشی باشد که ما از نجوم به آن می‌رسیم. این عدد چنان بزرگ است که درک آن غیر ممکن است. این عدد از هر عدد دیگری در نجوم بزرگتر است. این عدد هزار تریلیون تریلیون تریلیون برابر از تعداد اتمهای موجود در کیهان بزرگتر است. این یک پیشگویی خیلی بد است." ما خوش شانس هستیم که انرژی تاریک کوچکتر از آن میزانی است که تئوریسین‌ها پیش‌بینی می‌کنند. اگر انرژی تاریک بر مبنای مدلهای نظری ما بود، آنگاه نیروی دافعۀ انرژی تاریک چنان عظیم می‌شد که کیهان را متلاشی می‌کرد. نیروهای بنیادینی که اتمها را کنار هم نگاه می‌دارد، در برابر این انرژی بی‌دفاع می‌ماند و هیچ چیز نمی‌توانست شکل بگیرد و خبری از کهکشانها، ستاره‌ها، سیارات و حیات وجود نداشت. از سوی دیگر، اینکه نمی‌توانیم با استفاده از نظریه‌های کنونی‌مان اندازه‌گیری بهتری از انرژی تاریک انجام دهیم که مطابق با مشاهدات موجود باشند، شدیداً ناامید کننده است. یافتن پاسخ ممکن است غیرممکن باشد کلیف می‌گوید که یک راه ممکن برای یافتن پاسخ برخی از این سوالات وجود دارد، اما ممکن است هیچگاه توان اثبات آن را نیابیم. اگر می‌توانستیم به طریق اثبات کنیم که کیهان ما فقط یکی از کیهانها در میان میلیاردها کیهان دیگر است، به گفتۀ کلیف، "ناگهان می‌توانیم ارزشهای این دو عدد خطرناک را که به شکلی عجیب تنظیم شده هستند و با هم هماهنگند را درک کنیم، چر که در اغلب کیهانهای تئوری چندکیهانی، انرژی تاریک چنان قوی است که کیهان فرو می‌پاشد یا میدان هیگز چنان ضعیف است که هیچ اتمی نمی‌تواند شکل بگیرید." برای اثبات این موضوع، فیزیکدانان می‌بایست ذرات جدیدی را کشف کنند که با تئوری‌های رادیکالی نظیر نظریۀ ریسمان که وجود چندکیهانی را پیش‌بینی می‌کنند جور دربیایند. در حال حاضر، تنها جایی در جهان که امکان احتمال تولید چنین ذراتی را، در صورت وجود، دارد، هادرون کلایدر بزرگ در سرن است. فیزیکدانان تنها دو تا سه سال وقت دارند، چرا که سرن قرار است برای ارتقا دادن هادرون کلایدر بزرگ آن را تعطیل کند. کلیف می‌گوید که اگر تا آن زمان چیزی یافت نشود، ممکن است آغاز یک پایان رقم بخورد. او می‌گوید: "ما داریم وارد عصر جدیدی در فیزیک می‌شویم. عصری که در آن به ویژگی‌های عجیبی در کیهان برمی‌خوریم که قادر به توضیحشان نیستیم. عصری که نشانه‌هایی از جهان چندکیهانی را شاهد هستیم، اما این نشانه‌ها فراتر از دسترس ما هستند. عصری که قادر نخواهیم به این پرسش پاسخ دهیم که چرا به جای هیچ، چیزی هست." منبع: Independent ترجمه: فرادید مترجم: بهزاد ساعدپناه
  2. نوشته شده توسط دکترسیدرضاآقاسیدحسینی تیم مشاوران مدیریت ایران : تلاش برای مقایسه بین هوش و جنسیت حتما به یک بحث سازنده ختم نمی‌شود، اما گاه نتایج برخی تحقیقات باعث می‌شود که این مطلب دوباره داغ شود. من نیز بر آن شدم شما را با یکی از این تحقیقات آشناسازم. نتایج حاصل از دهه‌ها تحقیق به‌صراحت نشان می‌دهد که مردان و زنان دارای هوش IQ یکسانی هستند ( توزیع نرمال هوش)، اما این مورد در خصوص هوش هیجانی EQ (هوش احساسی / هوش عاطفی ) صادق نیست. یک اختلاف ظریف یا نه‌چندان ظریف بین بیان و فهم احساسات بین زنان و مردان وجود دارد که باید آن را کشف و درک نمود. به‌طور معمول با بیان جنسیت به دنبال برچسب زدن بر احساسات هستیم. تا جایی که جنس مونث را بیشتر به رفتارهای عاشقانه نزدیک می‌دانند، زیرا سرشار از احساس هستند و مردان را به مانند ماده منفجره احساسی و آماده عمل دانسته که این احساساتشان کاملا سطحی و تهی از واقعیت است. درحالی‌که هر دوی این باورها اشتباه است. نتایج بسیاری از تحقیقات نشان می‌دهد که هوش هیجانی (EQ ( Emotional Intelligence برای اجرای درست وظایف در محیط کار بسیار مهم و ضروری است. هوش هیجانی مسئول 58% از عملکرد ما در هر نوع شغل است. در حدود 90% از افرادی که بالاترین عملکرد را در محیط کارشان نشان داده‌اند، دارای EQ بسیار بالاتری از سایر کارکنان هستند. جالب است که Timothy Leary روانشناس و نویسنده شهیر آمریکایی می‌گوید : زنان به دنبال حق برابر با مردانی هستند که فاقد حس بلندپروازی‌اند. موسسه TalentSmart با آزمون بیش از یک میلیون نفر به این نتیجه رسیده است که زنان دارای هوش هیجانی بالاتری هستند. البته به‌صورت کلی خانم‌ها فقط چند امتیاز بالاتر از امتیازات آقایان را کسب نموده است. همین تحقیقات نشان می‌دهد که از نظر آماری مهارت بیشتری در استفاده از احساسات در کارشان دارند. برای درک علت اختلاف سطح بین هوش هیجانی مردان و زنان بهتر است به امتیازات کسب‌شده در چهار بعد اساسی هوش هیجانی بپردازیم. چهار بعد هوش هیجانی : 1- خودآگاهی Self-Awareness 2- خود مدیریتی Self-Management 3- آگاهی اجتماعی Social Awareness 4- مدیریت ارتباط Relationship Management با توجه این داده‌ها به یک الگوی منطقی از چرایی وجود این اختلاف بین هوش هیجانی زنان و مردان خواهیم رسید. 1- خودآگاهی Self-Awareness : خودآگاهی عبارت است از درک صحیح فرد از احساسات خویش در یک لحظه مشخص و همین‌طور میزان شناخت فرد از تمایلاتش. پس در این بعد نمرات مردان و زنان برابر بوده است. 2- خود مدیریتی (مدیریت خود) Self-Management : خود مدیریتی عبارت است از اقدامی که فرد در قبال احساسات خود انجام می‌دهد، البته هنگامی‌که از وجود آن احساسات مطلع باشد. هنگامی‌که قادر به مخفی یا عدم بروز احساسات نباشید، نقش خود مدیریتی بسیار پررنگ می‌شود، زیرا که این خود مدیریتی است که به شما کمک می‌نمایند تا این احساسات را به‌نوعی کنترل با در پشت رفتاری مخفی و یا مدیریت نمایید. در این بعد آقایان نمرات بالاتری از خانم‌ها کسب نموده‌اند. معتقدم که بهترین تعبیر برای توصیف تفاوت جنسیتی در هوش هیجانی در چگونگی رشد اجتماعی افراد است.شاید به این معنا که اختلاف نمره بین زنان و مردان ( در بعد خود مدیریتی ) شاید ناشی از روش تربیتی افراد در اجتماع باشد. به این معنا که به جنس مذکر از کودکی گفته‌شده است که مرد نباید احساسی باشد و احساسات نباید در مرد غلبه نماید و .... ، این سبب شده است تا مردان در کنترل و مدیریت احساسات خود، فقط کمی قویی‌تر عمل نمایند. 3- آگاهی اجتماعی Social Awareness : آگاهی اجتماعی عبارت است از سطح درک و شناخت فرد از احساسات و تجربیات دیگر افراد. این شناخت ناشی از مهارت فرد در تفسیر زبان بدن و سایر اعلائم و پیام‌های غیرکلامی ارسال‌شده از سایر افراد جامعه پیرامونی است. با توجه به آنکه خانم‌ها را با مهارت "توجه به جزئیات" می‌شناسیم. این مهارت سبب می‌شود که نمره زنان در این بعد بسیار بالاتر از نمره مردان باشد. این نیز ریشه در نحوه پرورش جنس مونث دارد که از کودکی در حال تمرین برای رعایت برخی آداب و ژست‌های خاص زنانه هستند که اصلا برای جنس مذکر اتفاق نمی‌افتد. درست یا غلط، نقش جنس مونث در طول تاریخ بشر همواره با مواظبت از دیگران همراه بوده است. این عمل سبب شده است که زنان به تغییرات پیرامون محیط خود و افراد تحت حفاظتشان توجه بیشتری داشته و جزئی‌نگری و شناخت دقیق‌تر از محیط در آن‌ها نهادینه گردد. پس در این بعد خانم‌ها نمرات بالاتری از آقایان کسب نموده‌اند. 4- مدیریت ارتباط Relationship Management : مدیریت ارتباط، اوج هوش هیجانی است. این بعد نیاز بسیاری به خودآگاهی، مدیریت خود و آگاهی اجتماعی در برقراری ارتباط مناسب با دیگران دارد. هرگز در برقراری ارتباط با دیگران موفق نخواهید شد مگر آنکه احساسات خود و دلیل بروز آن را بشناسید. با توجه به توضیحات بعد آگاهی اجتماعی، زنان در تعامل بیشتری با افراد پیرامون خود هستند و محیط و افراد پیرامون خود را بیشتر می‌شناسند. پس در این بعد از امتیاز بالاتری نسبت به مردان برخوردارند. منبع : چرا زن باهوش‌تر از مرد است ؟ تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.
  3. برخی مححقان می‌گویند تحقیقاتی که صرفا بر اساس نمره امتحان بوده باعث ایجاد این کلیشه‌ شده که پسرها در ریاضی و علوم بهتر هستند تقریبا از ابتدای دهه هشتاد شمسی، ایران خود را با پدیده تازه‌ای مواجه دید، تعداد دخترانی که از سد کنکور گذشته و وارد دانشگاه شدند از پسران بیشتر شد. روندی که تا به حال ادامه داشته است. امسال نیز مثل سال‌های اخیر ۵۸.۴۳ درصد از تازه‌واردان به دانشگاه‌های را دختران تشکیل می‌دهند. این در حالی است که بنابر اطلاعات مرکز آمار ایران، در سال تحصیلی ۷۱-۷۰ تنها ۲۹% پذیرفته‌شدگان دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی دولتی را دختران تشکیل می‌دادند. اما در طول یک دهه بعد، دختران با رشدی ۲۵ درصدی از پسران پیش افتادند و این آمار در سال ۸۱-۸۰ به ۵۱%، در سال ۸۲-۸۱ به ۵۳%، در سال ۸۷-۸۶ به ۶۳% و در سال ۸۸-۸۷ به ۶۴% رسید. از زمانی که این پدیده در ایران مشاهده شد، نهادها و کارشناسان به دنبال پاسخ این سوال بودند که چرا چنین شده و پیامدهای آن چیست و گزارش‌ها و تحلیل‌ها و تحقیق‌هایی در این زمینه صورت گرفت و میزگردها و جلسات بحث و بررسی برگزار شد. از میان دلایل بی‌شماری که برای این پدیده مطرح شد نقش "محدودیت‌هایی" که دختران با آن مواجهند و "تحولات اجتماعی" و "پیامدهای دختران تحصیل‌کرده" بیشتر از همه عنوان شده است. مرکز تحقیقات استراتژیک در پژوهشی که در سال ۸۶ منتشر کرد، ۳۱ دلیل برای این پدیده ذکر کرده است. اما این دلایل تا چه حد افزایش داشگاهیان دختر را توضیح می‌دهند و آیا این پدیده مختص ایران است؟ کلیشه تا دو دهه پیش باور رایج این بود که پسرها در برخی از جنبه‌های تحصیلی مثل ریاضیات و علوم بهتر از دخترها هستند و دخترها در درس‌هایی مثل زبان بهترند که به خواندن و درک مطلب ارتباط دارد. اما بررسی‌های جدید نشان می‌دهند نه تنها فاصله دخترها و پسرها در ریاضیات و علوم بسیار کم شده یا حتی از بین رفته، بلکه دخترها در تمام جنبه‌های تحصیلی از پسرها پیش هستند، و این موضوع محدود به یک کشور دنیا هم نیست. بررسی محققان داشگاه نیوبرانسویک کانادا که وضعیت تحصیلی دختران و پسران را در مقاطع تحصیلی مختلف در سی کشور دنیا از جمله ایران بررسی کرده‌اند نشانگر روند مشابهی در تمام این کشورهاست. محققان در این پژوهش ۳۰۸ تحقیق را بررسی کردند که در مجموع بیش از یک میلیون دانش آموز و دانشجو را از دوره ابتدایی تا دانشگاه در بر می گرفت "با در نظر گفتن اینکه چقدر توجه رسانه‌ها به این پدیده جهانی کم بوده، به نظر می‌رسد این حقیقت که دخترها عموما بهتر از همسالان پسرشان تحصیلات عمومی را می گذرانند، رازی است که بخوبی مخفی نگه داشته شده است." این در حالیست که از بیست سال پیش سعی شده تا این موضوع مورد توجه قرار بگیرد که دخترها در ریاضی عملکرد بهتری دارند. با توجه به نتایج تحقیقات جدید، این نظریه مطرح شده که در سال‌های اخیر پسرها دچار افت تحصیلی شده‌اند اما دانیل و سوزان وُیر، زن و شوهر روانشناسی که این تحقیق را انجام داده‌اند این نظریه را هم زیر سوال برده اند. بررسی این محققان سال‌های ۱۹۱۴ تا ۲۰۱۱ را در بر می‌گیرد و نشان می‌دهد که این پدیده مختص سال‌های اخیر نیست بلکه نزدیک به یک قرن قدمت دارد. دانیل و سوزان وُیر معتقدند تحقیقاتی که بر اساس آن این باور کلیشه‌ای بوجود آمده که که پسرها در ریاضی و علوم بهتر هستند و دخترها در درس‌های مرتبط به زبان و صرف و نحو، بر اساس نتیجه امتحان‌ها بوده نه بر اساس بررسی عملکرد دانش آموزان در یک سال تحصیلی و معدل نهایی. دخترها در کشورهای مختلف با مولفه‌های اجتماعی و فرهنگی متفاوت در زمینه تحصیلی از پسرها پیش افتاده‌اند "پسرها معمولا در امتحان نمره بهتری در ریاضی و علوم می‌گیرند اما دخترها در معدل نهایی، جلوتر هستند." آنها معتقدند نمره یک درس خاص، توانایی دانش آموز را از نظر فراگیری و بکارگیری اطلاعات پایه یا تخصصی در یک زمان خاص ارزیابی می کند بدون اینکه عامل جمعی را در نظر بگیرد در حالیکه معدل نهایی عملکرد هر دانش آموز را در بستر جمعی کلاس قرار می‌دهد و عواملی مثل تلاش و پشتکار را در یک بازه زمانی طولانی نشان می دهد. دانیل و سوزان ویر معتقدند در علت یابی این پدیده باید تحقیقات بیشتری صورت گیرد اما علل فرهنگی و اجتماعی را برای آن مطرح می کنند. آنها می گویند این باور کلیشه‌ای که دخترها در ریاضی و علوم ضعیف هستند شاید باعث می‌شود پدر و مادرها آنها را تشویق کنند برای این دروس بیشتر فعالیت کنند و این باعث عملکرد بهتر آنها در مجموعه دروس می شود. تحقیقات دیگر هم حاکی از این هستند که دخترها به درک و فهم مطالب بیشتر اهمیت می دهند اما پسرها به نمره و نتیجه امتحان هر درس. علاوه بر این دخترها بیشتر بر رفتار و انضباط خود تسلط دارند و رفتارهای جمعی‌شان بهتر است و این به عملکرد تحصیلی بهتری منجر می‌شود. تحقیق دیگری که در آمریکا انجام شده نشان می‌دهد در کودکستان دخترها از نظر نظم و انظباط به اندازه یک سال تحصیلی از پسرها پیش هستند. بر اساس تحقیقی دیگر دختران در کالج با جزئیات و دقت بیشتری از درس استاد یادداشت بر می دارند و بعدا درس را بهتر از پسران به یاد می آورند. از این رو پسرها شاید در حضور ذهن، تکنیک‌های امتحانی و کنترل اضطراب مهارت دارند اما دخترها برای تسلط به مطلب، پشتکار و استمرار نشان می دهند و بی حوصلگی و حواس‌پرتی را بهتر از پسرها کنترل می‌کنند و وقتی نتیجه مطلوب نمی‌گیرند واکنش بهتری به آن نشان می‌دهند. همانطور که دانیل و سوزان ویر اشاره کرده‌اند برای فهم پدیده‌ای که در نقاط مختلف دنیا (اروپا، آمریکا، آسیا و آفریقا) با درجات متفاوت توسعه‌یافتگی و مولفه‌های متفاوت اجتماعی و فرهنگی دیده می‌شود برررسی‌های بیشتر و همه‌جانبه‌تری نیاز است. منبع:B- B -C
×
×
  • اضافه کردن...