جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'ايران'.
21 نتیجه پیدا شد
-
شهر، شهرسازي و شهرنشيني در ايران ( با تمركز بر ايران پيش از اسلام )
Abo0ozar پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در تاریخ شهر و شهرسازی
پژوهش از: اکبر شيرانی - كارشناس پژوهشی دانشگاه هنر اصفهان پيشگفتار : تمدن ايران به صورتهاي متوالي خود (ماقبل آريايي، مادي، هخامنشي، پارتي، ساساني و اسلامي) در مدت 50 قرن بدون انقطاع به حيات خويش ادامه داده است. و دقيقاً همين فرايند را در شهرسازي و معماري ايراني نيز ميتوانيم پيگيري كنيم. سنتهاي كهن به واسطه استادان بزرگ به شاگردان مستعد منتقل شد و در هر دوره به تناسب موقعيت سياسي- فرهنگي كشور چيزهايي بر آن افزوده گرديد و يا از آن حذف شد. اين امر را با مطالعه در شهرهاي ايراني (چه در داخل مرزهاي كنوني جمهوري اسلامي و چه در ايران زمين واقعي) ميتوان اثبات نمود. لااقل از 5000 سال پيش از ميلاد مسيح تا عصر حاضر نمونههاي مشخص اين معماري بر پهنهاي گسترده از سوريه تا هندوستان شمالي و كنارههاي چين و از قفقاز تا زنگبار پراكنده است. بيش از 3000 سال است كه پارهاي عناصر طرح معماري ايران همچنان پابرجا مانده است. بارزترين اين عناصر احساس مشخصي است نسبت به مقياس و به كار گرفتن آگاهانه شكلهاي ساده و جسيم و رسوخ شگفتآور ترجيح تزيينات بر ساير عوامل و درگاههاي تاقدار رفيع كه درون پيشخانهايي قرار گرفته و سرستونهاي تزييني و بالاخره تكرار انواع گردههاي افقي و عمودي. در طول اعصار اين عناصر معماري در ابنيه كاملاً گوناگون تكرار گرديده است. در اين پژوهش نگاهي تحليلي بر جنبههاي جمعيتي، تاريخي، معماري، اجتماعي، فرهنگي، سياسي و اقتصادي شهرها و كانونهاي جمعيتي ايران از دورترين ادوار پيش از تاريخ تا سرآمدن روزگار ساسانيان خواهيم داشت. جمعيت : جمعيت ايران در دوره ميان سنگي حدود 30000 نفر تخمين زده ميشود. در اوايل دوره نوسنگي (5000 سال پيش از ميلاد) جمعيت آن بيش از 500000 نفر نبوده و در مقايسه رقم پيشنهادي براي عصر مفرغ (1000 سال پيش از ميلاد) از 2000000 نفر تجاوز نميكند. در اين زمان ايران زيستگاه چادرنشينان چابكسوار و كشاورزان بود. طي سده هشتم و هفتم قبل از ميلاد جنگها و كشمكشهاي شديد بين ايرانيان فلات و آشوريان شمال غرب با پيروزي ايران به پايان رسيد و ايرانيان (مادها و پارسها) سالار مردان امپراتوريي شدند كه از يونان تا هند گسترده بود، با روان شدن خراج و ماليات به قلب امپراتوري جديد، جمعيت ايران از حدود 2.5 ميليون به 4 ميليون نفر افزايش يافت، موازنه جديدي بين شيوههاي زندگي چادرنشيني و شهرنشيني به وجود آمد. جمعيت در طي چيرگي اسكندر، جانشينان وي و همچنين بازگشت قدرت به پادشاهان اشكاني (پارت) تقريباً بدون تغيير باقي ماند، در زمان پادشاهي ساساني (649-226 ميلادي) جمعيت تا 5000000 نفر بالا رفت. در حقيقت از نظر جمعيتي، كه مخالف با ديدگاه سياسي است، ورود اعراب، رخداد مهم تاريخ ميانه ايران محسوب نمي شود بلكه ورود تركها، كه با هجومهاي خود كه با مهاجرتهاي زيادي همراه بود و از 1000 تا 1500 ميلادي ادامه داشت، موجب شد تركيب جديدي در جمعيت ايران به وجود آيد. به علاوه هنگامي كه قبايل ترك به اين منطقه سرازير شدند موازنه پيشين در روش زندگي مردم از كشاورزي به چادرنشيني متمايل شد، تأثير اين تغيير فوراً به شكل كشتار روستاييان ايراني به دست چادرنشينان ترك نمود پيدا كرد. نخستين يورش تركها (سلجوقيان) چندان نابود كننده نبود زيرا بيشتر تركها به تركيه رفتند. يورش مضمحل كننده در سال 1220 ميلادي به وقوع پيوست، هنگامي كه سپاهيان چنگيزخان از شمال شرقي تاختند و در كشتارها، به تخمين، جمعيت 25 درصد كاهش يافت. در حدود 1500 ميلادي از 4000000 ساكنان ايران 1000000 نفر چادرنشينان ترك بودند. به تدريج طي سه سده بعد كشاورزي روستايي باتوان بيشتري مجدداً پديدار شد و همچنان كه جمعيت كل ايران تا 6000000 نفر افزايش مي يافت نسبت چادرنشينان تا 20 درصد كاهش يافت. در حدود 1900 ميلادي 10 ميليون نفر در ايران زندگي ميكردند و حداكثر 2000000 نفر از اين تعداد چادرنشين بودند. در سال 1975 - مطابق با 1355 خورشيدي - 34 ميليون نفر در ايران زندگي ميكردند كه از اين تعداد 27 ميليون فارسيزبان، 4 ميليون ترك زبان و 2 ميليون عرب زبان بودند. جمعيت ايران طي سدههاي متوالي دستخوش تغييرات شگرفي بوده است. مي توان 5 عامل مهمتر را براي توجيه اين امر برشمرد: الف) بيماريهاي واگير ب) قحطيها پ) سوانح طبيعي ت) جنگ و جدالهاي محلي و منطقهاي و يا تهاجم خارجي ث) مهاجرتها عدمياوجود اين عوامل ميتوانست همراه با دورههاي رونق و ركود منجر به افزايش يا كاهش، پراكندگي يا تجمع، شهرنشيني يا كوچنشيني جمعيت شود. نگاهي به دورههاي تاريخي ايران مويد اين باور خواهد بود. شهر ايراني در ادوار گوناگون : چنين رسم شده است كه هر مقولهاي را در ايران به پيش و پس از اسلام تفكيك كنند و اين كليت مساله «شهر» را نيز در بر ميگيرد، حال برخي شهر مدرن را نيز به عنوان يك شيوه، در امتداد دوره پس از اسلام، متمايز ميكنند. ولي ما معتقديم «شهر» نيز همچون هر پديده اجتماعي ديگر از يك «پيوستگي» برخوردار است، يعني از ايجاد نخستين كانونهاي تمركز جمعيت يكجانشين در آباديهايي كه به تدريج توسعه يافتند تا پيدايش كلان شهرهاي امروزي با يك مقوله واحد روبرو هستيم كه اگر چه ممكن است از لحاظ ريختشناسي (مورفولوژيك) كاملاً متمايز جلوه كند ولي از جنبه كاربردي و ساختاري داراي روحي واحد است، در اينجا با وحدتي مواجهيم كه به تبع كاركردهاي گوناگون، شيوه معيشت، دوره تاريخي، … و تكنولوژي دچار دگرگوني ميشود ولي در هر صورت موضوعيت خود را از دست نميدهد و همواره داراي عناصر مشترك اساسي است. با اين وجود خواهيم كوشيد شهر ايراني را از نخستين جلوههاي آن رديابي كنيم و در دورههاي مختلف تاريخي مطالعه نماييم. الف) دوران پيش از تاريخ : ظاهراً نخستين جمعيتهاي شناخته شده پيش از تاريخ ايران در روستاهاي كوچكي كه به طور وسيعي پراكنده بود زندگي ميكردند. در طول روزگاري دراز، فشار و تأثير محيطي مشترك، واكنشهاي همانندي را به وجود آورد كه نتيجه آن پيدايش رسوم و عقايد و نهادهاي متشابه بود. همين كه اين واحههاي تمدني پا از مراحل اوليه شكار و گردآوري خوراك بيرون گذاشتند خودكفايي آنها كمتر گشته وابستگيشان به يكديگر بيشتر گرديد. كهنترين اقامتگاه در سيلك كه تاريخ آن پيش از هزاره پنجم است، ظاهراً فقط شامل كلبههايي بوده كه از شاخه درخت درست شده بود. در مرحله بعدي است كه ساختمان با خشت دستساز آغاز گرديد، خشت و آجر جديد چهارگوش كه اطرافش مسطح است و در قالب زده ميشود در هزاره چهارم آشكار شد، ظاهراً اين نوآوري نيز از ابداعات ايرانيان بوده است اشيايي كه در گورستاني در تپه «سيلك» پيدا شده و بعضي از آنها آهني است متعلق به هزار سال قبل از ميلاد است. اشيايي كه در اين قبرها پيدا شده عبارتند از اسلحه برنزي و آهني و تزيينات متعلق به زين و برگ اسب. اين قبور متعلق به اشخاص تازه واردي است كه بدون شك اسب سوارند و تمدن ديگري غير از مردم بومي ايران آن عصر دارند و آقاي گيرشمن كه اين اشياء را كشف كرده احتمال ميدهد اين قبرها متعلق به ايرانيها -آرياييها- و به احتمال قوي «مادها» باشد. يك نمونه ديگر براي استمرار و تحول شيوه زندگي را ميتوان در لرستان كنوني جستجو كرد : در دره هليلان، تقريباً نرسيده به شمال آن، در نتيجه حفاريهايي كه به وسيله «مرتنسن» در سال 1964 در تپه گوران انجام گرفته معلوم شده كه در لايههاي «باسال –Basal» كه مربوط به 6500 سال قبل از ميلاد است دهكده نيمه مسكوني وجود داشته كه خانههاي آن از چوب بوده است اما همين دهكده تا سال 5800 قبل از ميلاد به صورت يك دهكده كاملاً مسكوني درآمده كه خانههاي آن با آجر ساخته شده بود، در حالي كه لايههاي زيرين آجري نبودند. سابقاً مراكز عمده پيدايش تمدن را منحصر به دلتاي نيل، ميان رودان (بينالنهرين) و حوزه رود سند ميدانستند، گاهي نيز چين را به اين مجموعه ميافزودند ولي كارهاي متأخر ديرينشناسان نشان ميدهد كه در كنار اين كانونهاي بزرگ مدنيت و شهرنشيني، نه تنها نقش فلات ايران به عنوان كريدوري براي ارتباط فرهنگي، حايز اهميتي درخور است بلكه تأثير آن، گاه بيشتر از نقاط سابقالذكر ميباشد. براي مدتها باستانشناسان مراكز شهري سرزمين بينالنهرين را در برابر مناطق كمجمعيت و عقب افتاده ايران قرار ميدادند حال آنكه حفريات دانشگاه هاروارد در تپه يحييكرمان (1970)، هيأتحفاران ايتاليا در شهر سوخته سيستان (1969)، حفريات دانماركيها در اطراف خليج فارس (1969)، باستانشناسان اتحاد شوروي در آسياي مركزي (1972)، كاوشهاي گروه كانادايي دانشگاه اونتاريو در كنگاور (1975)، دانشگاه ميشيگان در دهلران (1975) و نيز كاوشهاي باستانشناسان دانشگاه تهران در دشت قزوين (1976) دگرگونيهاي بنيادي در نظريه فوق به وجود آورده است. وسعت مناطق استقرار در آغاز شهرنشيني و ميزان يافتهها در حفريات و تاريخ آنها كه برابر 3400-3000 قبل از ميلاى است نشان ميدهد كه روابط ميان بينالنهرين و سرزمين ايران، دوجانبه و متعادل بوده است. در قرون اوليه هزاره سوم پيش از ميلاد، جوامع روستايي در سراسر ايران به موازات بينالنهرين با آهنگ رشد برابري در راه رسيدن به مرحله شهرنشيني گام برميداشتند. حتي برخي معتقدند پارهاي از نوآوريها از ايران به ميان رودان و ساير نقاط رفته است، پروفسور پوپ مينويسد : در هزارههاي چهارم و پنجم قبل از ميلاد اهالي فلات ايران زارع به تمام معني بودهاند. حتي بايستي گفت اين مردمان اولين كشاورزان جهان ميباشند و معلومات مربوط به زراعت از روستاهاي اين سرزمين به سه منطقه رودخانهها، يعني «دره سند»، «ماوراءالنهر» و «بينالنهرين» منتقل گرديده است. مدارك و شواهد به دست آمده از حفريات باستانشناسي در شرق ايران نشان ميدهد كه از اواخر هزاره چهارم تا اواسط هزاره دوم پيش از ميلاد، ميان محوطههاي مسكوني در شرق ايران (سرزميني به وسعت 1.5 ميليون كيلومترمربع) رابطه فرهنگي تنگاتنگي برقرار بوده است. محوطههاي مذكور بيهيچ اتكايي بر مواد اوليه يا فرآوردههاي كشاورزي بيگانه يا با كمترين وابستگي بدان تمام نيازمنديهاي خود را در شرايط انزوا تهيه و توليد ميكردند. شهرها هم مانند انسانها زاييده ميشوند، زندگي ميكنند و ميميرند. براي نمونه، شهري كه باستانشناسان ايراني در سال 1351 به سرپرستي مهندس حاكمي در حوالي شهداد در منطقه كوير از زير خاك بيرون آوردهاند معلوم است كه در دوران ماقبل تاريخي از موقعيت جغرافيايي مساعد و آب و هوايي بهتر برخوردار بوده است. در كنار اين شهر، در حدود 2400 سال پيش از ميلاد رود كوچكي جريان داشته ولي ناگهان سربه طغيان برميدارد و يك لايه ضخيم از گل و لاي روي خانههاي گلي شهر باقي ميگذارد. وجود اين رودخانه در كوير، در حدود 4400 سال پيش، حاكي از ميزان بارندگي بيشتر در نواحي مركزي ايران، نسبت به زمان ماست. ب) دوران مادها: تقريباً از آغاز سال 800 پيش از ميلاد، در فلات ايران و مرزهاي كوهستاني باختري آن، يك نيروي جهاني در شرف تكوين بود. در اين ناحيه مهاجرتهاي متراكمي اتفاق افتاد و دستههاي كوچك بيابانگرد به -سوي- اطراف به جنبش آمدند. حتي ميان طوايف منفردي كه در درههاي محصور و محفوظ به سر ميبردند و گاهي اوقات بين مردمي كه در شهر و روستاها با قلاع مستحكم زندگي ميكردند در برابر خطري مشترك اتحاد برقرار ميشد، اين خطر از جانب بابل و آشور بود. از ميان اين ملتهاي گوناگون بود كه سرانجام «مادها» به عنوان نيروي برتر قد علم كردند. در سال 612 پيش از ميلاد، مادها از زير يوغ آشور به درآمده شهر نينوا را به تصرف خويش در آوردند. در آخر قرن هفتم شاه ماد، هوخشتر، شهر اكباتان (همدان كنوني) را به پايتختي برگزيد. دوره مادها نيز مانند دوران پيش از تاريخ و بخش بزرگي از دوره پيش از اسلام در پردهاي از ابهام است و اطلاعات اندك ما به همراه بازماندههاي پراكندهمان از آن روزگار امكان مطالعه جامع و پژوهش ژرف را محدود ميكند و حتي گاه دادههايي متناقض بروز ميكنند. اكثر اطلاعات موجود درباره مادها از يك سو اختصاص به تاريخ نويسان يونان و از سوي ديگر كتيبههاي آشوري دارد. هرودت طول دوره مادها را 150 سال ميداند ولي «كتزياس» دو برابر اين مقدار. هگمتانه بهعنوان مهمترين شهر شناخته شده مادها، طي سلسلههاي بعدي نيز به حيات خود ادامه داد و حتي شهر همدان بر ويرانههاي آن ساخته شد، اجازه دهيد همراه با كاوشگران ايراني به بخشي از پايتخت كهن ايران كه به تازگي از دل خاك به فرزندان ميهن رخ نموده است نگاهي داشته باشيم. هيات باستان شناسي در 16 سال و با انجام 9 فصل كاوش در تپه هگمتانه موفق شد يكي از قديميترين شهرهاي ايران را در محدوده 25 هكتاري اين تپه از زيرخاك بيرون آورد … اين شهر حكومتي داراي معابر و خيابانها و كوچههايي به عرض 3.5 متر است كه در راستاي شمال شرقي به جنوب غربي به موازات هم و در فاصله 35 متري ايجاد شده اند، در حد فاصل آن نيز خانه هايي يك شكل و در اندازه17.5 در 17.5 متر در دو رديف ساخته شده اند. حصار عظيم شهر به قطر 9 و ارتفاع 7 متر نيز از دل خاك بيرون آورده شده. گاه، مادها و آرياييهاي نخستين را مردمي شبان و چادرنشين معرفي ميكنند و گاه آنان را جنگجوياني دژنشين و شهرونداني ثروتمند مينمايانند، ولي واقعيت آن است كه آرياييهاي مهاجر آنچنان دلير بودند كه بر بوميان ايران پيروز شدند و برساختههاي اينان دست يافتند و آنگونه باهوش بودند كه در كمتر از چند سده بزرگترين و در عين حال پرشكوهترين امپراتوريهاي شرق را بنياد گذاردند و در اين راستا به خلاقيت، آباداني و تمدن توجه كردند. ايران را چنان بزرگ و پرهيبت بنا نهادند كه هنوز پس از حدود 3 هزار سال هرچند پارههايي از آن به كام بيگانگان فرورفته ولي حاكمان نالايق و وارثان نااهل اين سرزمين نتوانستهاند همه خاكش را به بادفنا و همه عظمتش را به خفقان فراموشي بسپارند. شهرهايي كه در دوره مادها احداث شدند، بيشتر جنبه اداري- سياسي داشتند. در آن هنگام نه توانايي و بنيان اقتصادي كشور در حدي بود كه بازرگاني و توليد صنايعدستي را تا آن حد رونق بخشد كه منجر به احداث شهرهاي نوين شود و نه قدرت نظامي مادها به گونهاي بود كه پهنه وسيعي را در بر گيرد و امكان مبادلات اقتصادي بين شهرهاي كهن و بازرگاني سرزمينهاي مجاور را با مراكز تجمع و سكونتگاههاي ايران، در راههايي امن، ممكن سازد.- 3 پاسخ
-
- 1
-
- قبل از اسلام
- ايران
-
(و 3 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
اين داستان فيلم نيست واقعي است. مي خوام با قهرمان واقعي وطن پرست گمنام ايراني آشنا بشيد و اينكه چطور براي ايران جان داد.با جوان ترين استاد خلبان نيروي هوايي ارتش ايران سرلشكر خلبان «علي اقبالي دوگاهه» و داستان عجيب شهادتش بيشتر آشنا شويد او اهل رودبار استان گيلان بود. وي در ۲۵ سالگي استاد خلبان جنگنده f-5 و در ۲۷ سالگي با درجه سرگردي جزو افسران ارشد نيروي هوايي ارتش ايران شد. سرلشگر خلبان«عباس بابايي» و سرلشگر خلبان «مصطفي اردستاني» از شاگردان تحت آموزش ايشان بودند.آموزش درآمريكا :وي تكميل دوره خلباني را به مدت ۲۲۰ ساعت در سال ۱۳۴۷در پايگاه هوايي ويليامز شهر فنيكس ايالت آريزوناي امريكا را به پايان رساند و كسب رتبه نخست در بين بيش از ۴۰۰ دانشجوي خلباني از كشورهاي مختلف به عنوان خلبان نمونه اين پايگاه را از آن خود نمود . امتيازات خلباني كه او در پايگاه ويليامز آمريكا بدست آورد شامل ركوردهايي بود كه تا آن زمان هرگز در آن پايگاه هوايي ثبت نشده بود. بطوري كه تمامي اساتيد پرواز هواپيماهاي جنگي آمريكا را شگفت زده نمود. و به او لقب سلطان پرواز را داده بودند. در سال 1348 آموزش هاي تاكتيكي هواپيماي شكاري اف5 را به سرعت گذراند و به عنوان افسرخلبان جنگنده شكاري تاكتيكي اف5 تايگر در گردان 43 شكاري، فعاليت هاي پروازي خود را در پايگاه هوايي دزفول آغاز كرد. در سال 1351 بين خلبانان تمام پايگاه ها در پايگاه دزفول برگزار شد حائز مقام نخست در بين تمامي خلبان ها شد و به عنوان قهرمان قهرمانان معرفي شد در سال ۱۳۵۳ جهت گذراندن دوره كارشناسي تفسير عكس هاي هوايي و مديريت اطلاعات و عمليات هوايي مجددا به امريكا اعزام گرديد. .پس از بازگشت در پايگاه هاي هوايي بوشهر و تبريز به خدمت پرداخت شهيد اقبالي در سال 1354 ازدواج كرد كه ثمره آن فرزندي پسر بود كه هم اكنون از پزشكان حاذق كشور است. براساس مدارك موجود در پرونده پرسنلي اين شهيد وي همواره در وضعيت عالي پروازي آكادميك و انضباطي قرار داشته است. دريافت بيش از سه هزار ساعت پرواز عملياتي و آموزش خلباني به ده ها دانشجوي جوان كه تعدادي از آنها همچون شهيدان سرافراز سرلشگر خلبان عباس بابايي و سرلشگر خلبان مصطفي اردستاني به مقام والاي شهادت نايل شده اند و يا به رده هاي ارشد فرماندهي نيروي هوايي رسيده اند كارنامه درخشان شهيد سيدعلي اقبالي است. در بيان خصوصيات اين شهيد نوشته اند وي فردي به تمام معنا صميمي و مهربان بود فروتن و خويشتن دار گشاده رو و متين آراسته و با اخلاق نيكو و منش بسيارانساني شهيد اقبالي علاقه وافري به قرآن داشت و هرچند وقت كل قرآن را دوره مي كرد. اين شهيد سعيد در عمليات معروف كمان 99 كه در نخستين روز جنگ تحميلي با شركت 140 فروند جنگنده از پايگاه هاي مختلف انجام شد شركت داشت. سيد شهيد در قالب ليدر دسته 4 فروندي به نام اسكارال از پايگاه دوم شكاري تبريز به هوا برخاست و پس از بمباران پايگاه هوايي موصل، به همراه همه همرزمانش سالم به پايگاه برگشت. شهادت : اين هم وطن دلير اكثر تلمبه خانه ها و نيروگاه هاي برق عراق از كار انداخته بود و طرح هاي عملياتي وي باعث گرديده بود صادرات ۳۵۰ ميليون تني نفت عراق به صفر برسد از اين رو صدام جنايتكار به خون اين شهيد تشنه بود . شرح كامل شهادت ايشان را در زير بخوانيد و به ديگران هم بفرستيد تا مردم ايران بدانند ما چه عزيزان گمنامي را در نيروي هوايي ارتش داشته ايم كه حتي نام آنها را هم نشنيده ايم . شهادتش در روز عيد قربان مصادف با اول آبان ماه 1359 رقم خورد. پس از بمباران موفق پادگان العقره در شمال عراق و همچنين در منطقه هوايي موصل هواپيمايش مورد اصابت قرار گرفت و در حالي كه به نزديكي مرز ايران رسيده بود هواپيمايش سقوط كرد و در خاك عراق مجبور به خروج اضطراري شد. در حالي كه زنده به اسارت مزدوران عراقي درآمده بود، به دليل ضربات مهلكي كه نيروي هوايي ارتش ايران در نخستين ماه جنگ بر پيكر ماشين جنگي عراق وارد نموده بود به دستور صدام و براي ايجاد رعب و وحشت در بين ساير خلبانان كشورمان، برخلاف تمامي موازين انساني و موافقت نامه هاي بين المللي رفتار با اسرا، به فجيعترين و بيرحمانه ترين وضع به شهادت رسيد. بدستور صدام ملعون، دو ماشين جيپ از دو طرف با طناب هايي كه به بدن اين خلبان پر افتخار بسته بودند بدنش را دو نيم كردند. به طوري كه نيمي از پيكر مطهرش در نينوا و نيمي در موصل عراق مدفون شد. اين جنايت به حدي وحشيانه بود كه رژيم بعثي در تلاشي بيشرمانه براي سرپوش گذاشتن بر اين جنايت هولناك، تا سالها از اعلام سرنوشت آن شهيد مظلوم خودداري مي كرد و طي ۲۲ سال هيچگونه اطلاعي از سرنوشت وي موجود نبود؛ تا اين كه در خرداد سال ۱۳۷۰، بر اساس گزارش هاي موجود عملياتي و اطلاعاتي، و نامه ارسالي كميته بينالمللي صليب سرخ جهاني مبني بر شهادت ايشان و اظهارات ديگر اسراي آزاد شده وخلبانان اسير عراقي، شهادت خلبان علي اقبالي دوگاهه محرز شد. پيكر مطهرش كه بخشي از آن غريبانه در قبرستان محافظيه نينوا و بخشي ديگر در قبرستان زبير موصل به خاك سپرده شده بود، با پيگيري كميته جستجوي اسرا و مفقودين وكميته بينالمللي صليب سرخ جهاني، به همراه پيكرهاي مطهر تني چند از ديگر خلبانان شهيد نيروي هوايي، پس از ۲۲ سال دوري از وطن، در ميان حزن و اندوه خانواده، ياران و همرزمانش به ميهن بازگشت و به شكلي بسيار با شكوه و تاريخي در ميدان صبحگاه ستاد نيروي هوايي تشييع و در پنجم مردادماه ۸۱ در قطعه خلبانان بهشت زهرا دركنار ساير همرزمانش آرام گرفت.يادش گرامي و راهش پر رهرو باد. منبع
-
واکنش هنرمندان و مسئولین به فرجام برجام +تصاویر
saba mn پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در عکس های خبری
در حال تکمیل/ [h=2] واکنش هنرمندان و مسئولین به فرجام برجام +تصاویر [/h] کاربران شبکه های اجتماعی با انتشار تصاویری، از لغو تحریم های ظالمانه علیه ایران ابراز خوشحالی کردند. به گزارش خبرنگار اخبار داغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان؛ دوازده سال تلاش و مذاکره دیپلماتیک، دوازده سال تحمل تحریم های ظالمانه و شهدایی که رفتند تا حق مسلم ملتی گرفته شود. نخستین ساعت 27 مین روز از دی ماه 94 ، بعد از اعلام گزارش نهایی آژانس، تحریم های ظالمانه ای که سال ها علیه ایران وضع شده بود، لغو شد. چهره های معروف و کاربران با انتشار تصاویری در شبکه های اجتماعی از لغو تحریم های ظالمانه علیه ایران ابراز خوشحالی کردند. صفحه اینستاگرام منتسب به دکتر روحانی با انتشار ویدئویی مرتبط به دوران انتخابات ریاست جمهوری سال 92، نوشت: امروز برجام به فرجام رسید ... خدای منان را بر این نعمت بزرگ سپاس می گویم و در مقابل عظمت شما ملت صبور سر تعظیم فرود می آورم. این سربلندی و پیروزی بر شما مبارک باد. واعظی، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات : برجام به فرجام رسید و خداوند را شاکریم که اسباب سرفرازی ملت بزرگ ایران را در دنیا فراهم ساخت و دولت منتخب این مردم و تیم خستگی ناپذیر هسته ای را در آزمونی سخت روسفید کرد. بی شک این پیروزی بزرگ نتیجه رهنمودها و هدایت های داهیانه مقام معظم رهبری و همچنین صبر و مقاومت و ایستادگی مردم و اعتماد آنها به خدمتگزارانشان در دولت تدبیر و امید و تلاش و کوشش فرزندان انقلاب در عرصه مذاکره و تعامل است؛ خدمت رهبری عزیز و بزرگوار، ریاست محترم جمهوری و ملت بزرگ ایران و شما دوستان همیشه همراه تبریک عرض نموده و توفیق نظام مقدس جمهوری اسلامی را در عرصه های سیاست داخلی و خارجی از خداوند منان خواستارم حمید بعیدی نژاد : امشب همان شبي است كه مدتي طولانيست كه همه در انتظار آن هستيم، شبي كه خانم موگريني و آقاي دكتر ظريف روز اجرايي شدن برجام را اعلام نمودند. امروز روي افتخار براي ملت بزرگ ايرانست. از امروز تحقق تمام حقوق هسته اي ايران تضمين ميشود و تمامي تحريمهاي يكجانبه مرتبط هسته اي آمريكا و اتحاديه اروپا و همچنين شش قطعنامه تحريم شوراي امنيت و دوازده قطعنامه شوراي حكام عليه ايران لغو و برداشته مي شوند. به اميد روزهاي هر چه پر افتخار و شكوهمند براي ملت عزيزمان. سرافراز و پاينده باد ايران رامبد جوان : نام جاوید وطن ... فریبا نادری، بازیگر سینما و تلویزیون: امروز روزی به یاد ماندنی در تاریخ كشور ایران است روز موفقیتی بی نظیر ، روز لغو تحریمهای ظالمانه. بدون شك موفقیتهای یك ملت ناشی از حاصل جمع مجموعه عواملی است كه در كنار یكدیگر ایجاد هم افزایی كرده و موجد قدرت ملی و توفیق در عرصه های گوناگون می گردد. نمی توان از رهبری داهیانه و الهی امام راحل عظیم الشانمان به عنوان یكی از عوامل موثر پیروزی ملت ایران در دوران دفاع مقدس یاد كرد اما از مقاومت و جانفشانی و ایثارگری خانواده های معظم شهیدان و ایثارگران و همه اقشار ملت غافل بود. نمی توان فرماندهی فرماندهان دلیر و سلحشور سپاه و ارتش و نیرهای مسلح را ستود اما مدیریت و پشتیبانی همه جانبه مسئولان و مدیران دولت وقت را فراموش كرد. امروز هم موفقیت و كامیابی ملت ایران و جمهوری اسلامی منوط به تعامل همه جانبه تمام بخشهای نظام اعم از سیاسی و اقتصادی و نظامی بوده است. امروز كه كشورمان به فضل الهی یكی از حساس ترین مقاطع تاریخی خود را پشت سر گذاشته ، اتحاد و همدلی و یكپارچگی ملی یگانه راه گذار از این گذرگاه خطیر است. روزگاری شهیدان سرافرازی چون همت و باكری و هاشمی و زین الدین و صیاد شیرازی و ستاری و نامجو و فكوری و ... در خط مقدم مصاف با دشمن متجاوز بودند ، امروز اما ظریف و صالحی و عراقچی و تخت روانچی و بعیدی نژاد و زمانی نیا در صف اول مصاف دیپلماتیك با قدرتهای جهانی قرار داشتند. همانگونه كه امروز به نام و یاد و سلحشوری شهیدانمان می بالیم بدون شك فردا به استقامت و پایمردی و زیركی تیم مذاكره هسته ای خود افتخار خواهیم كرد. ممكن است به روشهای آنان نقد داشته باشیم همچنانی كه به برخی تصمیمات فرماندهان نظامی دوران دفاع مقدس نقد وارد بوده است لكن آنان نه خائنند نه مرعوب و نه دلداده بیگانه آنان فرزندان این انقلابند كه به پشتوانه حمایت ملت و دولت و رهبری انقلاب عازم ماموریتی بزرگ بودند و حقیقتا از این میدان پیروز بیرون آمدند. بی شك اگر سردار قاسم سلیمانی امروز نه به عنوان یك نام كه به عنوان نماد اقتدار ایرانی در منطقه و جهان نام آور است و رویای امام و شهیدان را جامه عمل پوشانده محمدجواد ظریف هم نه به عنوان یك شخص كه به عنوان شاخص هوشمندی و تخصص و تعهد ملی و اسلامی از حقوق حقه ملت دفاع كرده است به رسم دیرینه ایرانیان برای قهرمانان عرصه دیپلماسی دعا می كنیم و پشت سر ایشان آب صفا و همدلی و اتحاد می پاشیم محمد شريعتمداري (معاون اجرایی رئیس جمهور): بنام خدا اميد در اوج ناباورى كه حاصل زيست مسلمانى ما و اعمال مدبرانه سياست اصولى عزت حكمت مصلحت در سپهر سياسى ايران اسلامى بود و مدتها مهجور مانده وبا كليد تدبير و اميد مجدداً به صحنه آمد ، نيك فرجامى برجام را رقم زد . لغو تحريمهاى ظالمانه عليه ملت ايران وتحقق وعده دكتر روحانى رئيس دولت تدبير و اميد بر همگان مبارك باد . اين توفيق را كه در سايه رهبرى هاى داهيانه وحكيمانه رهبر معظم انقلاب اسلامى و فرماندهى مدبرانه و هوشمندانه رئيس جمهور محبوب و اجراى عالمانه و كارشناسانه ى وزير خارجه خبير جمهورى اسلامى وهمكاران عالم و سخت كوش او و به پشتوانه استقامت و مقاومت ملت ايران و رآي بجا و هوشمندانه آنها بدست آمد به همه ملت ايران بلكه مردم منطقه و جهان تبريك ميگويم . الگوئى كه جمهورى اسلامى نشان داد كليد حل بسيارى از مشكلات منطقه و جهان از اين پس خواهد شد و در صحنه بين المللى قرن ها خواهد درخشيد . محمد شريعتمداري معاون اجرايي رييس جمهوري —--------------------- الناز شاکردوست (بازیگر): تبريك ميگم به مردم ايران بابت سكوت و نجابتِ ده سال از بهترين سالهاى عمرشان ، تبريك به ما ملت صبور بابت استقامت در برابر قيمتهاى نجومى و اقتدار در برابر تحريم آنچه حق ساده زندگيمان بود مباركمان باشد فرجـام اين بـرجــام! معصومه ابتکار: روز رهايي از زنجير تحريمها و طلوع اميد براي توسعه پايدار ايران سرافراز بر هموطنان عزيز مبارك باد -
قطار زيرزميني يا مترو سيستم حملونقل ريلي است كه معمولا در مناطق شهري از آن استفاده ميشود و قابليت جابهجايي مسافران زيادي را دارد.يكي از مهمترين محاسن مترو، جدا بودن آن از ساير مسيرهاي شهري است. به اين ترتيب ترافيك مسافران مترو با ترافيك شهري گره نميخورد و در حقيقت مترو باري را از دوش خيابانهاي شهر بر ميدارد و به زير زمين ميبرد. قديميترين سيستم متروي جهان متعلق به شهر لندن، پايتخت انگلستان، است كه در سال 1863 ميلادي افتتاح شد. لندن در عين حال وسيعترين متروي جهان را هم دارد. آنگونه كه در دانشنامه اينترنتي ويكيپديا آمده است، 162 شهر در جهان در حال حاضر مترو دارند و طول خطوط متروي جهان در حدود هشت هزار كيلومتر است و هفت هزار ايستگاه در بر دارد. 25 شهر هم ايجاد چنين سيستمي را در دستور كار دارند. خطوط مترو بايد چند خصوصيت داشته باشند: «در يك منطقه شهري با انرژي برق كار كنند، كامل از خطوط ترافيكي ديگر مستقل باشند و مسافران را در كمترين زمان به مقصد برسانند.» مترو هم ميتواند از روي زمين رد شود و هم از زير زمين. اما معمولا در مركز شهرها از زير زمين رد ميشود و در حومه از روي زمين. به دليل حجم بالاي مسافري كه با مترو جابهجا ميشود، مترو پايه سيستم حملونقل شهري در شهرهاي بزرگ قرار ميگيرد و از سيستمهاي حملونقل ديگر مانند اتوبوس و تاكسي براي تكميل خدماترساني مترو استفاده ميشود. در طي سالهاي گذشته ايجاد خطوط مترو در شهرهاي جهان سرعت گرفته است. اين روزها در بسياري از شهرهاي جهان شهروندان سفر درون شهري خود را با هر وسيلهاي كه آغاز كنند، بالاخره در يك مرحله از مترو استفاده ميكنند. شلوغترين متروهاي قاره اروپا متروي مسكو و پاريس هستند. دو سوم مردمي كه در آمريكا از مترو استفاده ميكنند در شهر نيويورك زندگي ميكنند. هرچند در اغلب شهرهاي جهان از مترو براي جابهجايي مسافر استفاده ميشود اما برخي شهرها هم هستند كه مترويشان نه براي مسافر، كه براي نامه و بسته طراحي شده است. يكي از اين شهرها لندن است. سيستم زيرزميني پست لندن شامل خطوط ريلي ميشد كه چند ايستگاه پست را به هم متصل ميكردند. اين خط در سال 1927 راهاندازي شد و تا سال 2003 فعال بود. كاربرد تونلهاي مترو به همين جا ختم نميشود. تونلهاي مترو به درد زمان جنگ هم ميخورند. روسيه در متروي دو شهر مسكو و سنپترزبورگ تونلهاي مخفي را احداث كرده كه مجهز به سيستم آب و تهويه هوا هستند تا در زمان خطر مردم بتوانند در آن پناه گيرند. به گزارش ويكيپديا در روسيه سيستم مترو جزو اماكن نظامي محسوب ميشود و عكسبرداري در آن ممنوع است. ايستگاههاي مترو ايستگاههاي مترو معمولا ويتريني از پيشرفتهاي اقتصادي، اجتماعي و تكنولوژيك يك ملت است. اين ماجرا در كشوري چون شوروي سابق بيشتر به چشم ميخورد. ايستگاههاي متروي مسكو و سنپترزبورگ جزو زيباترين ايتسگاههاي متروي جهان هستند كه سالانه گردشگران زيادي را به خود جلب ميكنند. ديوارهاي مرمرين دارند با كفي پوشيده از سنگهاي گرانيت براق و كاشيهايي پرزرق و برق. هرچند دليل اوليهاي كه براي ساخت ايستگاههاي اينچنيني در روسيه آورده شد، آوردن هنر به ميان مردم به جاي محدود كردن آن به ثروتمندان بود، اما دليل ديگري هم پشت آن نهفته بود و آن ترغيب مردم به استفاده از مترو بود. تجربه نشان داده كه ايستگاههاي متروي زيباتر، مسافران بيشتري را هم به خود جلب ميكنند. بسياري از شهرها كه استفاده از ماشينهاي شخصي در آنها رواج دارد براي ترغيب مردم به استفاده از سيستمهاي حملونقل عمومي به زيباسازي ايستگاههاي مترو روي آوردهاند. مترو چگونه كار ميكند مترو با نيروي الكتريسيته پيش ميرود. اين نيرو اغلب از طريق ريل سوم به آن منتقل ميشود. اگر در طول خطوط مترو تونل كم باشد از سيمهاي برق بالاي واگن هم استفاده ميشود. نقشه پراكندگي مترو در قاره آسيا قطارهاي مترو به خدمه اندكي براي كار كردن احتياج دارند و حتي امروزه قطارهايي هستند كه كاملا خودكار و از راه دور كنترل ميشوند. با اين حال معمولاً يك راننده در واگن اول مترو سكان هدايت آن را به عهده دارد. در متروي لندن وظيفه اين راننده باز و بسته كردن درهاي واگنها هنگام رسيدن به ايستگاه است.
-
دانلود مقاله:ﮔﺮﺍﻓﻴﻚﺍﻳﺮﺍﻥ ﻗﺒﻞ ﺍﺯﺍﻧﻘﻼﺏ (1335 ﺗﺎ 1357)
sam arch پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مباحث عمومی و تخصصی گرافیک
[TABLE=width: 95%] [TR] [TD=colspan: 2]نويسنده:شعيب حسيني هنر ،شماره پياپي 169، ،سال 15،، شماره در سال 1، مهر، 1391، صفحه 58-65 کلید واژه ها : گرافيك,ايران,قبل از انقلاب,بريراني,مميز نوع مطلب: مقاله [/TD] [/TR] [TR] [TD=colspan: 2, align: right]چكيده پژوهش حاضر نگاهي دارد به چگونگي شكلگيري گرافيك در ايران، قبل از انقلاب اسلامي، كه توانست سيماي هنرهاي تجسمي در ايران را متحول كند. براي شكلگيري گرافيك قبل از انقلاب اسلامي ايران، افراد بسياري، شدايد و زحماتي را متحمل شدهاند. افرادي كه با تحصيل در كشورهاي اروپايي، نگاهي جديد را وارد هنرهاي تجسمي و بهخصوص گرافيك آن نمودند. اين امر قبل از كمالالملك، در چاپهاي دستي ايران، و سپس با ورود ماشينهاي چاپ، در اين دستگاهها بروز و ظهور پيدا ميكند. بعدها هم هنرمندان از خصلت دستگاههاي چاپ و ورود عكاسي براي تكامل گرافيك بهره ميبرند، به گونهاي كه در اواخر دهه 50 هجري شمسي، افراد و بنگاههاي فراواني به اين امر مشغول ميشوند. در اين پژوهش، به شيوه تاريخي – توصيفي به چگونگي شكلگيري هنر گرافيك در ايران و تاثير برخي هنرمندان در ايجاد آن، پرداخته شده است. در مورد سابقه اين تحقيق، فقط ميتوان به اشارات و مصاحبههايي در اين باب استناد كرد. افرادي همچون مرتضي مميز، فرشيد مثقالي و ديگران در مورد اين تاريخ بياناتي ارائه دادهاند، كه دسترسي به اين تاريخ، بايد پس از تدوين اين مطالب صورت گيرد. بررسي اين امر باعث ميشود كه از تاريخ سر درگم هنرهاي تجسمي در ايران با خبر شويم و تاثيرات هنرها، آكادميها و دستگاههاي غربي را بر هنر اين مرز و بوم دريابيم. همچنين با بيان تاريخي اين تحقيق، متوجه ميشويم چه عوامل و گروه هايي براي اعتلاي اين دوره از هنرهاي تجسمي ايران، كه اكنون بدين شكل و با پيشرفتهاي فراوان، در اختيار نسل جوان قرار گرفته، تاثيرگذار بودهاند. واژگان كليدي: گرافيك، ايران، قبل از انقلاب، چاپ، بريراني، مميز دانلود مقاله [/TD] [/TR] [/TABLE]-
- قبل از انقلاب
- مميز
-
(و 3 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
سالهاست که سخن از حفظ ، احياء و باز زنده سازي ارزشهاي گذشته است و همه صابنظران متفق القولند که حفظ ارزشهاي اجتماعي و فرهنگي موجب هويت ملي است. اما از طرفي شناخت و پالايش ارزشهاي گذشته و برگزيدن بهترين آنان و تطبيق آنها با شرايط زماني و مکاني بطوري که منطبق با نياز هاي جامعه امروز باشد نيز مسئله اي است که بايد مد نظر قرار گيرد . از اين گستره ، معماري که از پر اهميت ترين عناصر ارزشي هر ملت است، سهم بسزائي دارد و غور در اين معنا در حيطه معماري بعهده معماران اين عصر گذاشته مي شود . در اين راستا همواره استاد گرانقدر محمد کريم پير نيا که عمر خويش را در راه شناختن معماري ايراني و اسلامي و انعکاس آن به نسلهاي جواني که به نحوي در اين مسئله دخالت دارند بر زبان مي آورند . پس به پاس قدر داني و نيز ارج نهادن به زحمات چندين ساله استاد و همچنين احترام به فرهنگ و هنر اصيل ايراني و اسلامي بر هر ايراني است که احساس مسئوليت نموده و در جهت احياء ارزشهاي اسلامي و ايراني در هر زمينه اي تلاش و کوشش کند و در طرح هاي معماري حتي المقدور اصول مقدماتي معماري ايراني و سنتي خويش را بکار گرفته و ضمن تلفيق آنان با تکنولوژي جديد ، ماهيت فلسفه وجودي آنها را همچنان حفظ نمايند.
- 8 پاسخ
-
- 3
-
- معماری سنتی
- نگرشی بر معماری سنتی ايران
-
(و 1 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
روزي كه ايران بارديگر ابر قدرت جهان شد .
Himmler پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در ایران قبل از اسلام
هفتم نوامبرسال 260 ميلادي در شهر تيسفون (مدائن ــ 36 کيلومتري جنوب بغداد امروز) شاپور يكم، رئيس وقت كشور ايران از دودمان ساساني، در مراسمي در برابر والرين (پوبليوس ليسينيوس والريانوس) امپراتور روم و ژنرالهايش كه بر دست و پايشان زنجير بود؛ ايران را تنها ابر قدرت جهان اعلام كرد. والرين و ژنرالهايش درجنگ به اسارت ايران در آمده بودند و اين روز نه تنها يكي از روزهاي درخشان تاريخ ميهن گرامي ما، بلكه همه مشرق زمين است. براي اين كه ايرانيان اين پيروزي خود را فراموش نكنند و جهانيان براي هميشه عظمت ايران را در نظر داشته باشند و مشرق زميني ها خود را مديون توان ارتش ايران بدانند، به خواست شاپور يكم منظره به زانو نشستن والرين مغرور در برابرش را در چند نقطه در ايران بر سنگ تصوير كردند كه تا ابد باقي بماند، و مانده است. در پي مراسم هفتم نوامبر، شاپور يكم هزاران اسير رومي را به خوزستان فرستاد تا در ساخت سد شادروان و پل شوشتر بكار گمارده شوند. -
بندر صور لبنان با هزينه ايران کاملا باز سازی شد
Himmler پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در ایران قبل از اسلام
مولفان تاريخ عهد باستان تكميل كار نوسازي بندر صور در فنيقيه (لبنان امروز) با هزينه ايران را اواخر ژوئيه (نيمه تابستان) سال 535 پيش از ميلاد ذكر كرده اند. اين بندر سه هزار ساله و چهارمين شهر بزرگ لبنان امروز در سال 573 پيش از ميلاد توسط ارتش بخت النصر دوم امپراتور بابل تصرف و ويران شده بود. قدمت ايجاد صور به 850 تا 1300 پيش از ميلاد مي رسد (تلفظ يوناني آن «تور» به معناي «صخره ميان دريا» است كه انگليسي زبانها آن را «تاير» و فرانسوي زبانها «تير» تلفظ مي كنند). بندر صور (الصور) تا اواخر جنگ جهاني اول و تاسيس كشور لبنان توسط دولت فرانسه، از مناطق سوريه بزرگتر بود. بندر صور 13 سال در برابر ارتش بخت النصر مقاومت كرده و در محاصره اين ارتش بود كه پس از سقوط، به دستور امپراتور بابل ويران شده بود. كوروش بزرگ در سال 539 پيش از ميلاد و پس از تصرف بابل و انهدام این امپراتوري، دستور داد كه همه خرابي هاي وارده توسط حاكمان قبلي بابل به هر نقطه ای مرمت شوند و هزينه تمامي آنها از خزانه امپراتوري ايران پرداخت گردد. به نوشته مورخان كارشناس جهان باستان، كوروش روي نوسازي صور، صيدا و اورشليم (قدس) كه به ايران تعلق گرفته بودند تاكيد بيشتري كرده بود زيرا كه «صور» مركز تجارت منطقه مديترانه و مادر سرزمين كارتاژ (تونس و ليبي امروز) بود كه مهاجران صور آنجا را ساخته و با كشتي هاي خود تا اسپانيا پيش رفته بودند. بندر صور از آن پس به مدت دو قرن از پايگاههاي دريايي ايران در مديترانه بود. به علاوه، ايرانيان در آنجا كارگاههاي ريسندگي و بافندگي داير كرده بودند. -
دكتر مصدق: عامل همه بد بختي هاي ايران انگلستان است.
Himmler پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در ایران معاصر
دكتر مصدق در سازمان ملل و در واشنگتن انگلستان را عامل همه بد بختي هاي ايران اعلام كرد نيمه دوم مهرماه 1330 (اكتبر 1951) بيشتر گزارشهاي سياسي رسانه ها در سراسر جهان در ارتباط با ايران بود زيرا كه دكترمحمد مصدق رئيس دولت وقت ايران در نيويورك بود تا از برحق بودن ايران در ملي كردن نفت خود و طرد نفوذ خارجي از ايران كه مغاير استقلال و حاكميت يك ملت است دفاع كند. وي كه 14 مهر عازم نيويورك شده بود و در جلسه شوراي امنيت شركت كرده بود از آن پس هر روز چند مصاحبه و سخنراني در باره مظالم دولت انگلستان و مداخلات استعماري اين دولت در ايران از نخستين دهه قرن 19 تا به آن روز انجام مي داد. دكتر مصدق ضمن اظهارات خود در شوراي امنيت بيشتر بدبختي هاي ايران در قرون 19 و 20 را نتيجه مداخلات انگلستان در ايران و سياست هاي آن دولت معرفي كرد كه باز هم حاضر نمي شود از سر ايرانيان بيدار شده از خواب غفلت دست بردارد. استدلال دكتر مصدق سبب شد كه شوراي امنيت تصميم بگيرد كه رسيدگي به قطعنامه انگلستان بر ضد ايران را موكول به صدور حكم دادگاه بين المللي (لاهه) كند. -
2هزار و 228 ساله شدن مناسبات ديپلماتيک ايران و چين - پدر چين باستان و جلب دوستي ايران «شي هوانگدي» امپراتور چين از دودمان «كين = شين = هسين = چین» متولد سال 259 و متوفا در سال 210 پيش از ميلاد كه موفق شده بود براي نخستين بار چينيان را زير يك پرچم يكپارچه كند و نوسازي ديوار چين را به انجام برساند و همانند كوروش ما، عنوان موسس چين واحدرا به خود اختصاص دهد درصدد جلب دوستي ايران برآمد و در زمستان سال 218 پيش از ميلاد (طبق برخي محاسبات تازه تقويمي ژانويه 217 پیش از میلاد و بيست و دوم این ماه) یکی از درباریان خودرا مامور سفر به ایران و برقراری مناسبات دیپلمات کرد. امپراتور چین پس از دریافت این خبر که ایرانیان بپاخاسته سلوکیها [جانشینان اسکندر مقدونی]را عقب رانده اند این تصمیم را گرفته بود. این فرستاده دو ماه بعد در شهر «آپاوارتا (كلات نادري امروز)» با تيرداد يكم ـ دومین شاه اشكاني ايران ملاقات كرد و تيرداد از او خواست كه به اقامت در ايران به عنوان سفير دائمي چین ادامه دهد و وسيله ارتباط دو امپراتوري باشد. اين سفير پس از درگذشت تيرداد در سال 215 پيش از ميلاد، همچنان به اقامت در ايران ادامه داد و رابط اردوان جانشين تيرداد يكم و امپراتور چين بود. دفتر ثابت او در دامغان (شهر صددروازه) قرارداشت.
-
اوج مدنيت: روزي كه دولت ايران به دشمن شماره يك خود پناهندگي داد
Himmler پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در ایران قبل از اسلام
دولت هخامنشي ايران با دادن پناهندگي به تميستوكلس Themistoclesدشمن شمار يك خود، يادگار پسنديده اي از ايرانيان براي نسلهاي بشر باقي گذارده كه 25 قرن به عنوان اوج مدنيت و رعايت احوال و شئون انسانها مورد احترام است. اين پناهندگي پر سر و صدا كه توسيديدسThucydides، ديودوروسDiodorus و پلوتاركPlutarch آن را براي نسلهاي بشري بعد از خود شرح داده اند فصلي آموزنده از تاريخ عمومي را تشكيل مي دهد. تميستوكلس يك انديشمند، دمكراسي دوست، دولتمرد، و نظامي (استراتژ) يوناني بود كه در اين زمينه ها اندرزهاي بسيار از وي به جاي مانده كه بكار بسته مي شوند. تميستوكلس بود كه در زمان اقتدارخود، با گوشزد كردن خطر گسترشگري ايرانيان به آتني ها، سطح استخراج معادن نقره يونان را چند برابر كرد و با درآمد اضافي براي وطن 200 كشتي سه رديف پاروزن Trireme (ترايريم = تريرم) ساخت و به اين وسيله قدرت دريايي را 3 برابر كرد و سپس در جريان لشكركشي خشايارشا به يونان در سال 480 پيش از ميلاد، با دو خدعه جنگي، ناوگان ايران را وارد تنگه (كانال) كم عرض سالاميس ساخت و به دام انداخت -
برقرارشدن دمكراسي در ايران در مارس سال 173 پیش از میلاد
Himmler پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در ایران قبل از اسلام
برقرارشدن دمكراسي در ايران در مارس سال 173 پیش از میلاد و تاسيس مِهستان به پيشنهاد مهرداد يکم، شاه اشکاني به نوشته مورخان رومي ـ يوناني و ارمني و تطبيق تقويمها، مِهرداد يکم ششمين شاه ايران از دودمان اشكانيان [معروف به مهرداد بزرگ] يكم مارس سال 173 پيش از ميلاد دراجتماع بزرگان ايران اعلام كرد كه تصميم گرفته است كشور داراي ضوابط لاتغيير (اصول اساسي) شود تا حقوق و تكاليف همه [دولت و ملت] در آن روشن باشد. اين تصميم مِهرداد مورد تاييد حاضران در نشست قرارگرفت و ايران داراي قانون اساسی و دو مجلس شد كه مجموعه این دو مجلس را «مِهستان» مي گفتند (مِه به كسر «ميم» به معناي بزرگ). انتخاب وليعهد از ميان شاهزادگان، اعلان جنگ و پيشنهاد صلح، بسيج نيرو، عزل شاه درصورت ديوانه شدن و بيماري ممتد و ...، تغيير اشل مالياتها و صدور دستور ضرب سكه با تصوير تازه، تعيين شاهان ارمنستان، تاييد تشريفاتي (ضمني) شاهان پارسي تبار سرزمين پنتوس (منطقه ساحلي جنوب و جنوب شرقی درياي سياه در آناتولي به پايتختي شهر سينوپ) و انتصاب فرمانده كل ارتش براي يك دوره معيّن و يا مديريت جنگ از جمله اختيارات مهستان بود. در موارد متعدد، مِهستان كه بنیادی مشابه سناي روم بود شخص شاه را به عنوان فرمانده ارتش، فرمانده جبهه و مسئول لشكركشي تعيين كرده بود. -
آبشار مارگون يكي از آبشارهاي معروف ايران
Nicoltntpcd پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در فارس، کهگیلویه و بویر احمد، چهارمحال بختیاری
آبشار مارگون که در مرز دو استان کهگیلویه و بویراحمد و فارس قرار دارد به دلیل قرار گرفتن در داخل تنگه زیبای مارگون و تعدد رگه های آبشاری که به درون دره می ریزند و به دلیل پوشش جنگلی و درختانی که در اطراف آبشار وجود دارد از دیگر آبشارهای این استان معروفتر است. -
واخر سال ۱۳۷۲ نخستین محموله تجهیزات تلفن همراه وارد ایران شد. در ابتدای ورود موبایل به ایران دیدگاه*های مختلفی درباره استفاده از این وسیله ارتباطی وجود داشت. عده*ای آن را کالایی لوکس و غیرضروری می*دانستند و عده*ای آن را وسیله*ای ضروری مثل رادیو و تلویزیون می*خواندند. نحوه واگذاری سیمکارت*ها به مردم نیز حکایت*هایی داشت که اکنون پس از حدود دو دهه، بازخوانی آن حکایت*ها و ماجراها خالی از لطف نیست. قصه موبایل از کجا شروع شد؟ پس از ورود تجهیزات تلفن همراه در سال ۷۲ و نصب و تست شبکه در برخی از نقاط شهر تهران ثبت*نام برای واگذاری سیمکارت آغاز شد. اوایل سال ۱۳۷۳ ثبت*نام*ها شروع شد، اما هیچکس از این ابزار ارتباطی استقبال نکرد. کاربه جایی رسید که شرکت پست آن زمان برای کارکنانی که اقدام به ثبت*نام سیمکارت می*کردند ۵ هزار تومان پاداش در نظر گرفت. این در حالی بود که رقم ثبت*نام سیمکارت با گوشی ۶۰۰ هزار تومان بود. شرکت مخابرات برای اینکه سیمکارت*ها را بفروشد، راه بازاریابی را انتخاب کرد. افرادی مشغول بازاریابی شدند. گروه**های هدف نیز پزشکان، *بازاریان و مسئولان دولتی بودند. با این بازاریابی*ها گسترده در نهایت ۶ هزار و ۵۰۰ نفر برای دریافت سیمکارت ۶۰۰ هزار تومانی ثبت*نام کردند. در مرحله بعد بین تمامی نمایندگان مجلس سیمکارت توزیع شد. وزیر وقت جزو اولین افرادی بود که سیمکارت*دار شد و با موبایل خود مکالمه کرد، اما هیچ مشخص نیست که اولین مکالمه از زبان چه کسی بوده است. شرکت مخابرات برای جلب نظر مسئولان نیز سیمکارت میان هیئت دولت، *معاونان، برخی از ائمه جماعات و مدیران و مسئولان رسانه*ها توزیع کرد. در مرحله بعد نیز به مدیران و کارکنان سازمان*هایی چون مخابرات و پست، سیمکارت اعطا شد. پس از روشن شدن آنتن*های تلفن همراه در سال ۷۳ پیش*بینی*های غرضی درست از آب درآمد و قیمت سیمکارت در بازار به ۲ میلیون تومان رسید. افرادی بودند که دوست داشتند در کنار خانه و ماشین گرانقیمت، موبایل را هم که آن زمان یک ابزار ارتباطی لوکس و گران*قمیت به حساب می*آمد، داشته باشند. نکته جالب توجه در آن برهه، عدم امکان واگذاری سیمکارت به غیر بود. البته این رویه برای مخابراتی*ها حاکم ولی برای پستی*ها آزاد بود. در آن زمان سیمکارت غیر قابل واگذاری بود و برای همین سیمکارت را وکالتی به نام می*زدند که همین موضوع برخی را دچار مشکل می*کرد. سال ۱۳۷۴ دوباره ثبت*نام کلید خورد. با توجه به قیمت و استقبال اولیه از موبایل در بازار، مسئولان وقت مخابرات پیش*بینی کردند که این بار استقبال بسیار بالا باشد. ۲۴ ساعت در صف موبایل پیش*بینی*ها درست از آب درآمد و با آغاز ثبت نام*ها صف*های طولانی شکل گرفت. مردمی بودند که از ساعت ۲ صبح در صف موبایل ایستاده بوده*اند، این در حالی بود که زمان بازگشایی دفاتر ۸ صبح بود! کار به جایی کشید، فردی که ساعت پنج صبح در صف ایستاده بود و ساعت ۱۲ شب هم نوبتش نشده بود. بعضی مواقع ۲۴ ساعت طول می*کشید فرد متقاضی بتواند به باجه ثبت*نام برسد. با اتمام ثبت*نام ۱۹۰ هزار نفر خواهان سیمکارت شدند. با شروع این ثبت*نام قیمت سیمکارت کمی تکان خورد و از ۲ میلیون تومان در بازار به یک و نیم تا یک*میلیون و ۷۰۰ هزار تومان رسید، اما همچنان عطش موبایل وجود داشت. شغل*های جدید موبایل برای هرکس نان نداشت برای افرادی که فن بلد بودند اما سرمایه نداشتند آب داشت. کاسبی با موبایل وارد فاز جدیدی شد. تا آن زمان افرادی چون تعمیرکاران که دفترکار نداشتند، مجبور بودند شماره منزل خود را در آگهی*ها چاپ کنند، اما موبایل این مشکل را حل کرد. تعمیرکارانی بودند که با چاپ یک شماره در روزنامه خیال خود و خانواده*هایشان را راحت کردند و دیگر مجبور نبودند که در خانه بمانند تا زنگ بخورد. مصائب موبایل باید قبول داشت که در کشور قبل از ورود هر تکنولوژی باید فرهنگ و نحوه کار با آن وارد شود اما در اکثر مواقع این حالت رخ نداده است. موبایل هم خارج از این موضوع نبود. برای همین مخابرات مجبور شد واحدی به نام امور ارتباطات سیار در شرکت دایر کند و به مردم و مسئولان نحوه کار با موبایل را آموزش دهد. آن زمان تازه موبایل فقط مکالمه داشت و خبری از پیامک و دیگر سرویس*های امروزی نبود. پس از تهران نیز موبایل در چند شهر بزرگ چون اصفهان، *خراسان و فارس روشن شد. حال می*توانستی بدون سیم با دیگری مکالمه کنی. سیمکارت*هایی که در آتش سوختند! پس از اینکه موبایل کم کم در میان مردم جا افتاد، خرید و فروش این ابزار ارتباطی رونق گرفت و تعداد بیشتری از سیمکارت در میان عامه مردم توزیع شد، اما همچنان مشکل کار با آن وجود داشت. آن زمان احتمال سوختن سیمکارت وجود داشت. اما این لفظ در میان مخابراتی*ها عادی بود اما در میان مردم کمی گنگ بود. یکی از مسئولان مخابراتی که آن زمان در حوزه موبایل فعالیت داشت می*گوید: «یک روز شخصی به دفتر ما مراجعه کرد و یک قوطی کبریت را روی میز ما گذاشت. گفتیم این چیست؟ گفت که سیمکارت من سوخته و برای تعویض آورده*ام! ما درون قوطی را نگاه کردیم و دیدیم که فرد مورد نظر سیمکارت را با آتش سوزانده است! دلیلش هم برداشت اشتباه از مفهوم سوختن سیمکارت بود!» وی با ذکر خاطره دیگر می*گوید: «در مقطعی که ثبت*نام صورت می*گرفت، یک فرد حدود ۶۰ فامیل خود را از شهرستان به تهران آورده بود و قصد داشت برای آنها سیمکارت بگیرد. تعداد آنها آنقدر بالا بود که دفتر پستی را به طور تمام اشغال کرده بودند.» این مقام مسئول مخابراتی می*گوید: «زمانی هم که ما به خبرنگاران سیمکارت خارج از نوبت واگذار می*کردیم، به دلیل تفاوت قیمت بالا اکثرخبرنگاران سیمکارت*ها را می*فروختند. یک روز متوجه شدیم که ۱۵ نفر از خبرنگاران با یک دستگاه ون برای دریافت سیمکارت مراجعه کرده*اند. در نهایت متوجه شدیم که ۱۵ خبرنگار سیمکارت خود را به یک خانم پیش فروش کرده بودند.» نخستین تیزر تلویزیونی برای موبایل نیز «با تلفن موبایل همیشه در دسترس باشید» بود؛ شعاری که با گذشت بیش از ۱۶ سال هنوز هم کاملاً محقق نشده است!
- 1 پاسخ
-
- 3
-
- موبايل
- اولينهاي موبايل در ايران
-
(و 2 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
۱- کليساهای استان تهران کليساي سورپ گئورگ اين کليسا در ميدان وحدت اسلامي ، بازارچه قوام الدوله واقع است. اين کليسا در سال 1790 تا 1795 به عنوان محراب روستا بنا شد و در سال 1835 به کليسا تبديل شد. در مرحله بعد با بازسازي در سال 1882 ، به صورت کنوني درآمد. در آن سال ها ، اين محله به ارامنه اختصاص داشت. هر سال در سالروز گئورگ مقدس در دهه اول مهرماه در اين کليسا مراسم دعا و نيايش برگزار مي شود. روي سنگ قبرهاي نصب شده بر ديوارهاي کليسا نقوش زيبايي ديده مي شود. کليساي تاديوس بارتوقيموس مقدس اين کليسا در دروازه حضرت عبدالعظيم ، در جنوب شرقي تهران قرار دارد. بناي کليسا در سال 1808 ميلادي ( 1223 ق) به دست ده خانواده ارمني که به «جام بـُران» معروف شدند، انجام شد. اين افراد به دستور فتحعلي شاه قاجار از جلفاي اصفهان براي شيشه بري قصرهاي سلطنتي ( کاخ گلستان ) به تهران آمده بودند. کليساي تاتاوس از قديمي ترين کليساهاي تهران محسوب مي شود که در داخل آن مقابر و سنگ مزارهاي جالب توجه شخصيت هاي ارمني و مسيحيان اروپايي که در تهران در گذشته اند، قرار دارد. مدفن دو استاد کار اصلي بنا در همين کليسا قرار دارد. مساحت تقريبي کليسا 220 متر مربع است و از صحن آن براي تدفين مسيحيان تهران استفاده مي شد. در سال 1970 ميلادي بخشي از گچ ديوار فرو ريخت و قسمت هايي از نقاشي ، زير گچ نمايان شد که شامل تصاويري از سفراي روسيه و انگلستان ، اسکندر شاهزاده گرجستان ، چارلز فرزند سر والتر اسکات نويسنده انگليسي و .... بود. در سمت راست مدخل ورودي ، لوحي به زبان فارسي و لاتين نصب است. کليساي تاتاووس اين کليسا در زمان فتحعلي شاه قاجار در محله ي چال ميدان ساخته شد و داراي نمازخانه اي با پوشش گنبدي شکل و چهار شاه نشين است. محراب و جايگاه پيشواي روحاني در شاه نشين شرقي قرار دارد. اين کليسا از قديمي ترين کليساهاي تهران محسوب مي شود که در داخل آن مقابر و سنگ مزارهاي جالب توجه شخصيت هاي ارمني و مسيحيان اروپايي که در تهران در گذشته اند، قرار دارد. کليساي انجيلي با گسترش تهران در سال 1284 هـ . ق ارامنه تهران از کليساي کوچک دروازه قزوين که در سال 1876 م توسط يک مبلّغ مذهبي تأسيس شده بود، تغيير مکان دادند و در منطقه حسن آباد ، کليساي انجيلي کنوني توسط ميسيون مذهبي آمريکايي ها بنا شد. در سال 1874 م اين کليسا با وسعت بيشتر ، کاربري فرهنگي نيز يافت و مدرسه آمريکايي ها در آن شروع به کار کرد. مدرسه در سال 1319 شمسي به امر پهلوي اول بسته و تأسيسات فرهنگي آن به وزارت فرهنگ ايران واگذار شد. براي تأمين آب مورد نياز باغ و کليساي انجيلي که در خيابان سي تير واقع است، براي اولين بار در ايران چاه آرتزين حفر شد. اين باغ و کليسا امروزه به صورت متروکه باقي است. از ديگر کليساهاي تهران بايد از کليساي حضرت مريم، کليساي سورپ تارگمانچاس در وحيديه ، سورپ وارتان حشمتيه ، سورپ گريگور لوساوريچ مجيديه و ميناس مقدس در قريه ونک نام برد.
- 5 پاسخ
-
- 2
-
- كليساي موجومبار
- معرفی
- (و 15 مورد دیگر)
-
اصلاحات اداري داريوش بزرگ و قراردادن مصر به عنوان يك ايالت ايران جولاي سال 489 پيش از ميلاد داريوش بزرگ - شاه شاهان - كه بر تمركز امور و ايراني بودن هر كار تعصب مي ورزيد و پيدايش ناسيوناليسم نيرومند ايراني را به او نسبت مي دهند تصميم گرفت كه قلمرو ايران به 30 ايالت تقسيم شود و هر ايالت را ساتراپي (كه واژه اي مادي است) ناميد (قانون، ايالت هاي فعلي ايران «استان» خوانده است كه اختصاص به ايالت ايران دارد و نمي توان ايالت كشور ديگر را «استان» ترجمه كرد). داريوش شرح اين ساتراپي ها را در سنگنبشته داده است كه باقي مانده است و تاريخنگاران جهان آن را «سند مالكيت ايران = ديد» خوانده اند (هيچ كشوري در جهان چنين سندي را ندارد). مصر يكي از ساتراپي هاي ايران آن زمان بود كه داريوش توجه خاصي به آبادكردن آن داشت. داريوش در همين روز دستور داد كه با تاسيس پستخانه ارتباط مردم اين ايالتها با هم تامين شود و داد و ستد با پول انجام گيرد (سكه هايي كه ضرب كرده بود و در جهان به «داريك» معروف شده اند). داريوش همچنين دستور داد که ميان شهرهاي شوش و سارد (نزديك مديترانه) يك شاهراه ارابه رو ساخته شود (اين راه به طول 2700 كيلومتر كشف شده است كه در بسياري از قسمتهايش، نوعي اسفالته بود)
-
«خور روز» و «دي گان» - روز برابري انسانها در ايران باستان و روز سپردن تعهد به کشت نهال سرو "يكم ديماه" از 1738 سال پيش از ميلاد «دي گان» و «خور روز» ناميده شده است که به زعم ايرانيان باستان، روز تولد دوباره خورشيد پس از بلندترين شب سال بوده است. سال 1738 قبل از ميلاد (3746 سال پيش) را يک تقويم ويژه پارسيان هند (زرتشتيان ايراني که پس از حمله اعراب مسلمان در سده هفتم ميلادي جلاي وطن کردند و به هند رفتند و در آنجا ماندگار شده اند) به دست داده است. ايرانيان باستان که با نگراني از طولاني بودن شب و ترس از بازنيامدن خورشيد تا سپيده دم در کنار يکديگر بيدار مي نشستند و خود را سرگرم مي کردند تا اندوه ظلمت را فراموش کنند، روز پس از آن شب (يكم دي ماه) را كه «خور روز» و «دي گان (بمانند مهرگان)» مي خواندند به استراحت مي پرداختند و تعطيل عمومي بود. در اين روز عمدتا به اين لحاظ از كار دست مي كشيدند كه نمي خواستند احيانا مرتكب بدي كردن مخصوصا دروغ گفتن شوند كه ارتكاب هر كار بد، هرچند كوچك، در روز تولد خورشيد گناهي بزرگ شمرده مي شد. آيين هاي شب يلدا (شب چله - طولاني ترين شب سال) از هزاره دوم پيش از ميلاد تا به امروز تقريبا به همان صورت در ايران زمين - صرف نظر از مرزبندي ها تحميلي دو قرن گذشته - هر سال برگزار مي شود
-
نخستين قرارداد مرزي در تاريخ بشر .( ميان ايران و ليدي )
مهمان پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در ایران قبل از اسلام
نخستين قرارداد مرزي در تاريخ بشر كه ميان ايران و ليدي بسته شد طبق آثار و اسناد به دست آمده، 29 ژوئن سال 590 پيش از ميلاد، ميان دولت ايران (حكومت مادها يا Medes به پايتختي همدان) و دولت ليدي (Liadia = Lydia قسمتي از تركيه امروز) قرار داد تعيين مرز بسته شد كه نخستين قرارداد از اين دست در تاريخ جهان به شمار مي رود و نخستين فصل كتاب « تاريخ انعقاد پيمان هاي سياسي » با آن آغاز شده است. در اين قرار داد كه چند روز پس از پايان جنگ طرفين و انجام مذاكرات منعقد شد ، مسير رود Halys مرز دو كشور تعيين شد و مقرر گرديد كه علامت گذاري شود و رفت و آمد ميان دو كشور بر پايه ضابطه قرار گيرد. نوزده سال پيش از آن ،ارتش ايران امپراتوري «آشور» را كه به ارتكاب ظلم شهرت داشت و دو قرن بر خاورميانه مسلط بود براي هميشه از ميان برده بود و ديگر، نينوه Nineveh مركز قدرت خاورميانه نبود-
- قرارداد مرزي
- ليدي
-
(و 3 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
از معنا تا حروف و تصویر بیژن صیفوری متولد ۱۳۴۷ است و از بیست سالگی کار حرفه ایش را با تمرکز روی مدیریت هنری و طراحی گرافیک برای نمایشگاه ها، وقایع و مناسبتهای فرهنگی، مطبوعات و ناشران گوناگون آغاز کرده است. او عضو پایه گذار "رنگ پنجم" است که تا کنون نمایشگاههای گوناگونی را در ایران و جهان برای معرفی گرافیک ایران برگزار کرده است. وی همچنین مدرس گرافیک و تایپوگرافی در دانشگاههای تهران است. آثارش تا کنون در گالری ها، موزه ها، کتابها ، مجلات و نمایشگاههای کشورهای مختلفی معرفی و ارایه شده است، از جمله: ایران، فرانسه، لهستان، بلژیک، چک، چین، روسیه، ایتالیا، ژاپن، قطر، اسلواکی، تایوان، آمریکا، سویس، هلند و آلمان. مصاحبه با بیژن صیفوری در فروردین ماه سال جاری صورت گرفت و امروز پیش روی شماست. شهاب اشتری تعريف شما از تايپوگرافي چيست و اولين كساني كه تايپوگرافي را در ایران رواج دادند از نظر شما چه كساني بودند؟ ـ اولین سوال! هر بار کسی با من مصاحبه می کند همین اولین سوالش است! من هم همیشه یاد آن مغولی می افتم که در سینمای ایران می پرسد: "سینما چیه؟" ...راستی چرا کسی از سینماگر ها همین سوال را نمی پرسد: سینما چیه؟ بعد شما فکر می کنید جواب کارگردانهای مختلف چه جوری باشد؟ ...ببینید، درسال ۲۰۰۵ که سال جهانی دیزاین بود، یک سایت اینترنتی کار جالبی کرده بود: از تعداد زیادی دیزاینر در رشته های مختلف و هم کسان دیگری که به صورت حرفه ای با دیزاین سروکار داشتند و طراح نبودند پرسیده بود که تعریف شما از دیزاین چیست؟ باید جوابها را می دیدی! شاید بعد از اینکه انبوهی از آدمها را همراه با جوابشان مطالعه میکردی، تازه وارد فضا می شدی! ... بگذریم، حالا سوال این است: "تایپوگرافی چیه؟" ... من ترجیح میدهم در يك جملهي كوتاه آن را تعريف كنم. از نظر من تايپوگرافي به معناي كار خلاقه با حروف است. گرافیک دیزاینی كه اساس آن حروف باشد تايپوگرافي است. اگر بيش از اين تعريف كنیم، دچار تعريفزدگي ميشويم. با اين سرعتي كه جهان معاصر دارد، خيلي سريع هم اين تعريفها عوض ميشود. بنابراين ترجيح ميدهم در همين حد اين واژه را تعريف كنم. تعريف ساختن برای هر چیز در این روزگار دیگر خیلی به كار نميآيد. مگر اینکه بخواهیم با چند جمله ی خشک محدوده ای برای موضوع وضع کنیم و خیال خودمان را راحت کنیم که مثلا" جلوی کلمه ی تایپوگرافی در فرهنگ لغت خالی نمانده است. الان شما دیگر حتی نميتوانيد نقاشي را تعريف كنيد. تعاریف کلاسیک دیگر کارایی خودشان را از دست داده اند. مرز هنرها کم رنگ شده. خیلی هم پوشانی دارند الان. و این باضافه ی تکنولوژی ماجرا را زیبا تر کرده... حالا می شود بعد از این تعریف کلی، در باره ی ویژگی تایپوگرافی خلاق بحث کرد. مثلا برخورد در فرم و ساختار و کانسپت. به نظرم کاری که تایپ را در حد استفاده برای ساخت بافت می بیند نمی تواند نمونه ی خوبی برای موضوع بحث ما باشد، چون با هر چیزی می شود بافت ساخت. در واقع در تایپوگرافی از نوع ایرانی اش ویژگی هایی می بینم که بیشتر وابسته به ساختار زیبایی شناسی خط و خوشنویسی ایرانی است تا تعریف غربی آن... و اولین های تایپوگرافی؟... و اما در مورد اولين هاي تايپوگرافي! من خیلی ماجرا را سیاه سفید نمی بینم و به نظرم نمی شود هر چیزی را به کسی، یا به خودمان نسبت دهیم و قبل از آن را برهوت ببینیم. جهان، جهان تنالیته هاست! آدمها به يك نسبتي تاثيرگذار هستند و اين تاثيرگذاري را هم خودشان نميتوانند تعريف كنند، زمان لازم است. شما حتما لوگوتایپهای مرتضی ممیز و دیگران را دیده اید. برخی از اینها خیلی قدیمی هستند و در تعریف تایپوگرافی ایرانی جا می گیرند. البته تايپوگرافي با اين فضای جديدي كه می شناسیم خيلي كار كهنهاي نيست، شاید نسل های قبل بر اساس این ایده و تعریفی که ما الان از تایپوگرافی داریم کار نمی کردند. من بسط تايپوگرافي ایرانی را در دو دهه ی ۷۰ و ۸۰ ميبينم، قبل تر ما آدمهايي داشتهايم كه خيلي خوب روي حروف كار كردهاند و صف شکنی هایشان مایه ی الهام بوده است. و یک چیز دیگر یادمان نرود: داریم از تایپوگرافی ایرانی حرف می زنیم. اینجاست که زیبایی شناسی خوشنویسی ایرانی مهم می شود، حتی اساسی می شود. مثلا" کسانی مانند سید محمد احصايي که به طرز شگفت انگیزی از خوشنویسی و زیبایی شناسی خط ایرانی شناخت دارند، حتی اگر کارشان را تایپوگرافی ننامیم، تاثیر مهمی در شروع این ماجرا داشته اند. برخی از کارهای نقاشی-خط احصایی به نظر من حل المسایل حروف فارسیست! نوعی نگاه است به ماجرا که برای اهلش خیلی لذت بخش است. حالا آیا اینها تایپوگرافی است؟ اصلا" آیا باید تایپوگرافی ایرانی را با نوع غربی آن یکی گرفت؟ اینها مترادف اند؟ نه!... اين كار به نظر من از نسل های قبل شروع شده و در دو دهه ی اخير بارز شده است. تقریبا همه ی طراحان صاحب سبک نسل های قبلی تجربیاتی در تایپوگرافی داشته اند. برخی هم مثل بهزاد گلپایگانی که کمتر شناخته شده است – فارغ از کیفیت کارش - روی این ماجرا متمرکز تر کار کرده. جالبی کارهای گلپایگانی به حدی است که با دوستان رنگ پنجم تصمیم گرفتیم در سومین نمایشگاه تایپوگرافی ایرانی گزیده ای از کارهایش را به نمایش بگذاریم. این است که می بینید کسی تایپوگرافی ایرانی را خلق نکرده! سوال من بسط دادن اين كارها به يك نسل و دورهي خاصيست... و لطفا در باره ی کارهای خودتان بیشتر بگویید. همانطور که گفتم تایپوگرافی ایرانی در دهه ی ۷۰ شاخص شد. در اين يورش اخير به حروف و تايپوگرافي از حدود سال ۷۰ بود كه من شروع كردم و الان تا اينجا رسيده كه تايپوگرافي يكي از ويژگيهاي كار من است. من از ابتدا اين كار را با جديت شروع كردم، البته اوایل پذيرفتن اين نوع نگاه به حروف ایرانی از طرف سفارشدهنده خيلي سخت بود چون تازه بود و سابقه ی ذهنی برای آن کم، ولي الان وضعيت تغییر کرده و بسياري از ناشران و سفارشدهندگان فقط برای همین ماجرا سراغ من ميآيند. برای چند ناشر هم یونیفرم هایی ساخته ام که فقط با حروف کار می شوند. ...اولين كارهایي كه با حروف كردم در مجلهي کیهان كاريكاتور بود. در آن زمان من مدیر هنری و طراح گرافیک مجله بودم. اولین شماره ی مجله سال ۷۰ درآمد و در یک دوره ی ۴ ساله سعی کردم کارهایی که همیشه به آنها فکر می کردم در ساختار مجله ظاهر کنم. همان سال ها نقدهایی بر گرافیک مجله نوشتند که برایم جالب بود. در سالهای بعد در طراحی کتاب و پوستر این ماجرا را پی گرفتم. ... و این تجربیات همچنان برایم ادامه دارند. الان مدتی است که دارم روی نستعلیق کار می کنم که برایم خیلی جذاب است. برای من نستعلیق به عنوان خطی ایرانی صاحب همان ویژگی ها، پیچیدگی ها، زیبایی ها و ساختار سهل و ممتنعی است که فرهنگ کشورمان دارد. در يكسري كارهاي دههي ۵۰ مميز و شيوا بر خوردهایی با حروف اتفاق می افتاد. حالا من ميخواهم بدانم كه آنها در آن زمان چه ميكردند و بعد از سال ۷۰ چه اتفاقي افتاد؟ ما اين كارها را چگونه از تایپوگرافی جدا کنیم؟ و يا بايد آنها را تايپوگرافي بدانيم؟ لزومی به جداکردن نمی بینم. همانطور كه گفتم برای هر چیزی روندی قایلم. بدون شک چیزی از آسمان نیفتاده! دیگران هم در اين زمينهها كار كردهاند. ولی صحبت ما از شاخص شدن تایپوگرافی است در ایران. البته این مختص ایران هم نیست. در همان سالها و یا قبل تر می بینیم که نگاه تصویرمحوری که در گرافیک جهان غالب بود جایش را به گرافیکی می دهد که غلظت حروف در کارها خیلی بیشتر است و حتی استفاده ی شاخص از تایپ تبدیل به سبک کاری برخی طراحان غربی می شود. می توان گفت که در دهه ی ۷۰ تایپوگرافی ایرانی بارزتر شد و به گونه ای تبدیل به شاخص سبک برای گرافیک ایرانی شد. از نظر شما تايپوگرافي چقدر باعث تخریب هنرمندان جوان شده است ؟ خود تایپوگرافی که نمی تواند تخریب کند! کارهای بدون پشتوانه و سرسری است که تخریب می کند. هر حركت جمعی ای مثبت و منفي را با هم دارد. اگر گرافیک ايرانی به خاطر حروف و الفبای خاص در خارج مطرح شده ، در داخل هم به دلیل مد شدن این ماجرا خسته کننده شده. کارهای خوب گاهی در میان انبوه کارهای متوسط و ضعیف گم می شوند. اساسا ماجرای مد در کشور ما اینجوریست دیگر! ...البته نگران نیستم، باید امیدوار بود که طراحان جوانتر بعد از انجام يكسري كارهای اولیه، به شناختی نسبی برسند. البته برخی چون مد شده دست به یک سری کارها با حروف می زنند که قاعدتا تايپوگرافي نيست. من از بديهيات صحبت نميكنم، موضوع کارهایی است که از یک سطحی بالاترند. وقتي كاري ارزش هنري داشته باشد به آن طراحي گرافيك یا تايپوگرافي ميگویم. هر كسي كه با حروف كار كرد نميشود گفت كه تايپوگرافي كار ميكند. به خاطر همين اغتشاشات و ماجراهايي كه در اين زمينه به وجود آمده، به همراه دوستان رنگ پنجم، نمايشگاه تايپوگرافي ایرانی را برنامه ریزی کردیم که هر دوسال برگزار می شود. فکر می کنم این نمایشگاه ها در شناسايي و جمع بندی تجربیات تايپوگرافي مهم بود و الان داريم روي سومي اش كار ميكنيم. موضوع تايپوگرافي يك موضوع جهانيست كه وقتي در ايران ميآيد يك تعريف خاصي پيدا ميكند. به همين علت كسي كه كار تايپوگرافي ميكند بايد خوشنويسي و زيباييشناسي خط ايراني را بشناسد. وگرنه كارهايش دچار همان در همريختگي ميشود كه الان گاهي ديده ميشود. البته این ماجرا در بعضي زمينهها هم به گفته ی تو مخرب بوده. كپي كردن بيخودي از يكسري كاراكترها و تایپفیس ها نمونههاي آن است. ولی در عین حال کارهای بعضی از طراحان یا به قول تو هنرمندان جوان را هم می بینم که به نظرم خیلی خوب هستند. کارهای استخوان داری هستند که از الان معلوم است که به دنبال ویژگی خودشانند... از نظر خودتان، بهترين پوسترتان كدام است؟ جواب دادن به اين سوالهای ژورناليستی سخت است! از این کارهای روی دیوار شروع کنم؟ چند تا كارم هست كه دوستشان دارم. من به پوستر " سلف-پوستریت" علاقه دارم چون خيلي شخصيست برای من. ماجرا مربوط به نمایشگاهی است که از طراحان مطرح هم نسل خودمان در ایران و جهان دعوت کردیم که برای خودشان در فضای شخصیشان یک پوستر طراحی کنند. این کار من است در آن نمایشگاه. و آن كار مولوي را هم دوست دارم ... اين پوستر براي من يك گشايش بود. چون به مولوي علاقه ی خاص دارم و در عین حال این پوستر حاصل يكسري تجربياتي بود كه من روي نستعليق داشتم. فكر ميكنم اين شروعي بود كه بعدا در كارهاي ديگرم پی گرفتم. برایم با نستعليق كار كردن خيلي جالب است. آنقدر انرژي دارد كه من هنوز دارم آن را كشف ميكنم. مهمترين اتفاق در زندگي هنري شما چه بوده است؟ تا به حال به آن فكر نكردهام. بايد در موردش فكر كنم. كليد معماي گرافيك در درون شما چه زماني پيدا شد و کی توانست دري را براي شما باز كند ؟ من در و كليدي نمی بینم كه بخواهد باز شود. بیشتر يك راه می بینم. دري نيست كه تو باز كني و برسي، هيچ رسيدني در كار نيست. زندگي همين است. به محض اينكه تو حركت ميكني هدفت هم با تو حركت ميكند و از تو دورتر ميشود. يعني هدفت متحرك است و تو به نسبت تلاشي كه ميكني لذت هم ميبري. ...این جهان تصویر از زمانی که به یاد دارم برایم جذاب و شگفت انگیز بوده. شاید از کودکی. مهمترين اتفاق در زندگي هنري ام هم که سوال قبلی ات بود شاید آنقدر شخصی ست که قابل توضیح نیست. يك حركت و سير درونيست. ...بله، كشف حيطههاي تجسمي در زندگي من خيلي شخصيست. هسته ی مرکزی ماجرا بیشتر چیزی از جنس معنی است تا تصویر. چرا اینقدر شخصی است؟ چون اگر بخواهم توضیحش بدهم نگرانم که نکند تبدیل شود به یکی از این متنهایی که مجری های تلویزیونی از بر کرده اند! تا به حال از کسی تاثير گرفتهايد؟ بله، آدمها هميشه تحت تاثير هستند، زندگانی یعنی تاثیر گرفتن و تاثیر گذاشتن. تاثیری که از ***** شخصی ات بگذرد سازنده می شود. توضيح دادنش كمي پيچيده است: من خيلي غريزي كار ميكنم و غريزه هم تحت تاثير قرار ميگيرد. مثلا من از محمد احصايي خيلي تاثير گرفتهام منتها هيچ كس تاثير كارهاي او را در آثار من نميبيند چون من تحت تاثير اجرا و فرم قرار نگرفتهام، بلكه تحت تاثير فضا قرار گرفتهام. من به شدت تحت تاثير هنر ايراني قرار گرفتهام، البته باز هم در كارهاي من عناصر رایج ایرانی مثل اسلیمی پيدا نمی کنيد. به نظرم باید به دنبال اتمسفر بود. به دنبال روح اسلیمی. ...من فيلم زیاد ميبينم و موسیقی زیاد گوش ميدهم. مدتي هم موسیقی كار ميكردم. اينها روي من تاثير ميگذارد. به نظر من اين تاثيرات بايد وجود داشته باشد. من آرشيوی از موسيقي تلفيقی دارم كه مدام به آن گوش می دهم. فضاهای تازه ای که از سبک فیوژن می گیرم برایم جالب است. و همه اینها بر رویم تاثیر می گذارند. ... هنر يك ماجراي متعامل است و انگار اين تاثير و تاثر بايد باشد. بیژن صیفوری چقدر کارهایش ایرانی است؟ می شود گفت که من سعي خاصي برای ایرانی کار کردن نكردهام. در واقع فکر می کنم که با سعی و تصمیم نمی شود این ماجرای هویت را بوجود آورد. الان که به گذشته نگاه می کنم می بینم که با کشف و دریافت زیبایی شناسی ایرانی، ناخودآگاه این فضا در کارم پیدا شده. انگار هر چه آدم سنش بالا می رود گیرنده های فرهنگ ایرانی اش قوی تر کار می کند! شاید خاصیت شرق همین است. البته اخيرا دارم تمركزم را در اين مورد بيشتر ميكنم. من وقتي بیشتر قضيه را گرفتم كه دوستان گرافیست خارجی ام در مورد كار من صحبت كردند. وقتي كه آنها صحبت كردند من متوجه شدم ما ايرانيها هيچوقت درست متوجه هويت خودمان نیستیم. انگار وقتی یکی از بیرون می آید بهتر می بیند. كشور ما خيلي ارتباط وسيعي با ديگر كشورها ندارد و ايرانيها هم نميتوانند اين قضيه را خيلي براي خودشان مشخص كنند. ديگران، كارهاي من را خيلي ايراني ميبينند. آيا شما موافقید كه گرافيك ايران را به دو بخش گرافيك بازاري و گرافيك هنري تقسیم كنيم؟ همه جاي دنيا اين مساله وجود دارد و بازار يك مسالهي منفي نيست. مشكل ما در ايران گرافيك بازاري يا هنري نيست. مشكل ما وجود تضاد بين اين دو است، یک گسلی که این وسط پیدا شده مشکل ماست. مشكل ما سفارش دهنده و طراح بد است. مثلا درجایی مثل ژاپن اين تقسيمبنديها به این صورت وجود ندارد. آنجا بهترين كارهايي كه جايزه هم ميگيرند، اتفاقا كارهاي بازاري هستند: بازاری به معنای کامرشیال. مشكل ما بازار و هنر نيست. مشكل ما عدم شناخت سفارشدهنده و طراح است. وقتي ميبينيم يك كار تبلیغاتی خوب نيست يك دليلش خوب نبودن سفارش دهنده است و ديگر اينكه طراح هم عادت كرده برای بازار جور دیگری کار کند. بیشتر كساني كه در طراحي اسمي دارند در حيطهي فرهنگي كار ميكنند و نه در حيطهي تبليغات. آنهایی هم که در هر دو مشغولند، کارهایی را که ارایه می دهند کارهای فرهنگیشان است. اين به نظر من ضعف است و نبايد به آن افتخار كرد. این یعنی به همان اندازه که این جدایی در ذهن یک تاجر وجود دارد در ذهن طراح هم هست. البته با ورود جوانتر ها به بازار کار و حرفه، که چندان قایل به این تقسیم بندی ها نیستند كمكم اوضاع دارد بهتر ميشود. ...نگرش بايد درست شود. وقتي اقتصاد نباشد خيلي كارها راه نميافتد. در جايي ديگر همان بازاری، اسپانسر من ميشود و به من كمك ميكند تا من يك كار هنري ارايه بدهم. در یک جامعه ی جا افتاده وضعيت به اين صورت است و بازار در آنجا حامی هنر است. چقدر از سفارش دهنده ها تاثير ميگيريد؟ قبلا گفتم كه از همه تاثير ميگيرم، پس از سفارشدهندهام هم. و اين به اين معني نيست كه نظرات تجسمی طرف را گوش بدهم. اصلا! ...من از يك سفارشدهندهي مطلع خيلي در كارم كمك ميگيرم، ذهنيت طرف را در مورد موضوع با گفت و گو بیرون می کشم و اطلاعاتی در باره ی سفارش می گیرم. مثلا من كتابهاي فلسفي را در اين چند سال خيلي طراحي كردهام که گاهي خيلي پيچيده هستند.بعضی وقتها تا نویسنده یا مترجم نيايد و صحبتي با هم نداشته باشيم وارد فضا نميشوم. فکر می کنم تجربه وجه منفي تاثيرپذيري را برایم حل کرده. از اولين لحظهاي كه سفارش ميگيريد تا وقتي كه کار خلق ميشود چه اتفاقاتي در آتليهي شما و در خود شما ميافتد؟ فكر ميكنم من يك فضاي خودي دارم كه همه چيز در آن معنا و ترجمه ميشود. براي من هر موضوعي به این شکل است. گاهي سفارشي به من ميشود كه من ناخودآگاه قبلا بارها و بارها در مورد آن فكر كرده ام. گاهي وقتها هم طول ميكشد تا اين هماهنگی اتفاق بيفتد. ولي معمولا خيلي سريع اين پروسه اتفاق ميافتد. قبل از اينكه براي مصاحبه اينجا بيايم تصور ديگري از شما داشتم. فكر ميكردم بيژن صيفوري يك آدم برون گرا، با دفتري كاملا آشفته و درهم باشد. اما الان فكر ميكنم شما خيلي دروني و معنوي هستيد و نظام بیرونی خاصی هم دارید... معنويت در كجاي كارتان جاي دارد؟ معنویت برایم همان معنای زندگی است، نه چیزی که به صورت زندگی الصاق کنی. پس در کار آدم هم هست، به شرط آنکه درونی باشد. من با مولوی دمخورم و خيلي از مفاهيم كارهايم را از دیالوگی درونی با او گرفتهام. به عرفان ايراني بسيار علاقهمندم...، موتور محركهي من اینها هستند. منبع:مجله رنگ
-
دکتر محمود خسروی-مهندس محمد علی قصری چکیده: بی شک معماری و شهرسازی به عنوان یکی از پیچیده ترین و در عین حال ملموسترین و ضروری ترین علوم انسانی از دیرباز مورد عنایت و توجه متخصصین و طراحان در سراسر گیتی بوده است.همواره تحولات ایجاد شده در فرهنگ های انسانی و دگرگونیهای جامعه بارزترین و مهمترین جلوه های خود در سیمای شهرها و بناهای شهری نمایان خواهند ساخت بنابراین نمی توان معماری را به عنوان علمی مجزا بررسی کرد و مورد تجزیه و تحلیل قرار دارد. در این مقاله تلاشی در جهت شناساندن گوشه هایی از فرهنگ غنی و هنرهای سنتی در ایران و مقایسه آن با سایر نقاط جهان صورت گرفته و در کنار آن تفکر و تحلیلی در زمینه دلایل ایجاد گسست فرهنگی در کشورمان و تاثیرات آن بر معماری و طراحی شهری روز ایران نیز به عمل آمده است امید که بتوان راهکاری مناسب برای رجوع دوباره به فرهنگ غنی ایران در ساخت بناها و طراحی معماری و به تبع آن شهرسازی اندیشید. دریافت فایل
-
مكان هاي عمومي در گذشته ايران زمين براساس اصولي طراحي شده كه هنوز آن اصول را مي توان در ايران و كشورهاي ديگر ديد. ولي يك عنصر مشترك در طراحي معماري ميان آنان به چشم مي خورد، كاربردي كردن عرصه هاي طبيعي (ساخت آب نما، محوطه سازي سبز، فضاهاي بازديد براي عموم مردم) كه بخش حركت را در مجموعه به عهده دارد. از بررسي كاروانسراهاي سراسر ايران چنين بر مي آيد كه اساس معماري كاروانسراهاي ايران، مانند ساير بناها، تابع شيوه، سنت و سبك رايج زمان بوده است. به اين ترتيب مي توان پنداشت كه كاروانسراهاي پيش از اسلام نيز تابع شيوه معماري زمان بوده و معماري خاصي نداشته اند. ولي ذكر اين نكته ضروري است كه شيوه معماري، محل و منطقه، مصالح ساختماني و موقعيت جغرافيايي، نقش مؤثري در ايجاد اينگونه بناها داشته است. شيوه ساختمان و معماري كاروانسراها از روزگار كهن تا به امروز دگرگوني بسيار نيافته و معمولا سبك بناي آنها همان ايجاد باره بندها و اتاق هايي است كه پيرامون حياط محصور، ساخته ميشدهاست. وليدر طرح و خصوصيات هر كدام، ويژگي هايي به چشم مي خورد. چنان كه انواع ساباط ساده تا كاروانسراهاي بزرگ با طرح هاي جالب معماري است كه در گوشه و گاهي در ميان اضلاع ديواره هاي آن برجهايي قرار گرفته، به طوري كه دروازه ميان 2برج يا شبه ستون جاي دارد و داراي سر دري است كه گاهي بر فراز آن ساختمان دوطبقه اي ساخته اند. در كاروانسراها اطاق هاي مسافران معمولا پيرامون حياط ساخته مي شده و پشت آنها اصطبل قرار داشته كه درب ورودي اصطبل ها در چهار گوشه داخلي بنا قرار داشته و گاهي در ايوان ورودي حياط باز مي شده است. در مناطق مركزي عموما در داخل كاروانسراها براي رفع نيازمندي هاي مسافرين، حتي نانوايي، قصابي، آسياب، نماز خانه و يك سري دكان جهت خريد و فروش كالاهاي كارواني وجود داشت. كاروانسراهاي حاشيه كوير و نواحي مركزي ايران داراي بادگير است كه فصل تابستان هواي خنك را به اتاق هاي كاروانسرا مي رساند. در كاروانسراهاي نوع كوهستاني اهميت بخاري به حدي بوده كه محل وسيعي را براي قرار دادن آتش و بخاري انتخاب كردهاند. آب باران به وسيله ناودان هايي كه در روي ديوار خارجي كاروانسرا ساخته ميشد به بيرون از كاروانسرا هدايت مي شد، ولي در بعضي از كارونسراها نيز ناودان هايي كه در ديوارهاي حياط داخلي كار گذاشته شده مشاهده شده است. مصالح ساختماني اصلي بناي كاروانسراها در ايران از سنگ و آجر بوده است. تنوع طرح و نقشه هاي كاروانسراهاي ايران ايجاب مي كند كه اين كاروانسراها به گروه هاي مختلف تقسيم شوند و خصوصيات و ويژگي هاي هر گروه جداگانه مورد بررسي و تحقيق قرار گيرد. آرتور ابهام پوپ معتقد است:«احداث و ايجاد كاروانسراها در ايران پيروزي بزرگ معماري ايران است و در هيچ جاي دنيا كاربرد و ويژگي هاي خاص معماري آن را نمي توان ديد.» از آنجايي كه احداث كاروانسراهاي ايران به دلايل گوناگون شكل و گسترش يافته شايسته است، تمامي دلايل آن از شرايط آب و هوايي، تا شيوه معماري منطقه اي مورد بررسي قرار گيرد. در درجه اول كاروانسراهاي ايران را مي توان به گروه هاي ذيل تقسيم بندي كرد: الف) كاروانسراهاي كاملا پوشيده منطقه كوهستاني ب) كاروانسراهاي كرانه هاي پست خليج فارس ج) كاروانسراهاي حياط دار مناطق مركزي ايران گروه سوم از نظر پلان به انواع مختلف تقسيم بندي مي شوند. ميدان نقش جهان اصفهان اين ميدان يك مجموعه عالي معماري و هنري است كه در زمان احداث در قرن 16ميلادي (دهم هجري) در جهان بي نظير بوده است. اين ميدان و ديگر آثار تاريخي اطراف آن شامل مسجد امام (مسجد جامع عباسي)، كاخ عالي قاپو، مسجد شيخ لطف الله و سر در بازار قيصريه، اثر فكر خلاق و دستان هنرمند معماران ورزيده ايراني به ويژه شيخ بهائي، استاد علي اكبر اصفهاني، و استاد محمد رضا اصفهاني است. قبل از اينكه اصفهان به پايتختي صفويه انتخاب شود در محل اين ميدان باغ وسيعي به نام نقش جهان وجود داشته است. در دوره شاه عباس اول باغ را تا حدود امروزي آن وسعت دادند و در اطراف آن بناهاي مشهوري به وجود آمد. ميدان نقش جهان همراه با بناهاي شاخص پيرامونش، روايتي عالي از شيوه اصفهان در معماري ايراني دانسته مي شود و علاوه بر اينكه در ارتباط با چهار باغ و مجموعه بنا و باغ هاي آن آيينه تمام نماي مكتب اصفهان در شهرسازي است، بخشي با اهميت از شالوده شهري اصفهان، در عصر صفوي نيز به شمار مي آيد. گذشته از ارزش هاي معمارانه، چنان كه از نامش نيز پيداست، نقشي از جهان آرماني عصر صفوي است كه كارگزارانش در كار همنشيني 2نهاد دين و دولت در بستر زندگي اجتماعي مردم ايده ها و تجربه هاي زيادي داشته اند، چنان كه به سهولت مي توان نماد و ظهور 2نهاد مذكور، مسجد و كاخ را در بطن زندگي اجتماعي مردم كه در بازار اطراف ميدان متجلي شده است، درك كرد. پروفسور هينتس، ايران شناس معاصر آلماني درباره ميدان نقش جهان چنين مي نويسد: ميدان در مركز شهر قرار دارد. بنايش وقتي ساخته شده كه مشابه آن را از نظر وسعت و سبك معماري و اصول شهرسازي در مغرب زمين نداريم. شاردن، جهانگرد معروف و نكته سنج فرانسوي از ميدان نقش جهان به عنوان مركز خريد و فروش ياد مي كند. معماري باغ هاي ايراني هندسه، فصل مشترك انسان و طبيعت: هندسه اساس هنر و معماري ايراني است؛ نگرش انتزاعي ايرانيان به ويژه بعد از اسلام به انديشه، هنر و محيط انساني پايه و اساس فهم ايرانيان از جهان و چهارسويي است كه براي آن اهميت قائل هستند. اين نگرش هندسي گستره اي از معماري ايراني از زيبايي و زيبايي شناسي تا ساختارها و شالوده ها را شامل مي شود. تاثير ساختاري هندسه از معماري ايراني، خود پهنه وسيعي از تعريف و شكل گيري فضايي تا مسائل نيايشي و استاتيكي را تحت تأثير قرار مي دهد. اين تاثيرگذاري در باغ ايراني كه در پيوند فضاهاي بسته و باز شكل مي گيرد، در تمامي عرصه ها به چشم مي خورد و ما در باغ، گذشته از شكل گيري هندسي فضاها شاهد آنيم كه فضاهاي باز و عرصه هاي طبيعي نيز به نظم درآمده و با هندسه قوام مي گيرند. ساختارهاي هندسي در باغ به ابعاد و تناسبات كلي، حصارها، محورهاي اصلي و فرعي، رديف درختكاري، جوي هاي آب و نحوه حضور و عبور آب و به طور كلي به هندسه مسلط در باغ مي پردازد. اين ساختارها در عين حال حامل شالوده ها و بنيان هاي شكل بخشي مجموعه از ايده ها و مفاهيم اوليه تا به شكل نهايي باغ است و به همان اندازه كه اصول هندسي در معماري ايراني واجد اهميت هستند در شكل بخشي به مفهوم باغ ايراني نيز نقش دارند. شهر و باغ، عناصري در هم آميخته: حضور باغ در شهر ايراني پيوسته وجود داشته و داراي ابعادي گسترده و بسته به محيط، اقليم و فرهنگ، شكلي باز و بسته داشته است. مقياس باغ ايراني از حياط كوچك ترين خانه ها تا مقياس شهر- پايتخت هايي چون اصفهان عهد صفوي جلوه مي كند، از اين رو جايگاه باغ در شهر ايراني از اهميت خاصي برخوردار است. باغ و فرهنگ و آرمان هاي ايراني: باغ ايراني خود مفهومي نقش بسته بر سرزمين و برآمده از فرهنگ و شكل گرفته در آداب و رسوم مردمان است. اگر معماري ايراني عصاره و تبلور انديشه ايراني در مواجهه با فضاي زيست انساني است و اگر شهرهاي تاريخي ما همواره رنگ خاك و طعم آب جاري در سرزمين مان را با خود دارند، پس باغ هايمان نيز گذشته از انديشه هاي شكل گيري شان، دورنمايي از آرمان هاي انسان ايراني هستند؛ چه به آنگاه كه با حفظ تقديس، آب را چنان در باغ مي گرداندند تا باغشان نيز نماد فكر و انديشه و عناصر هستي بخششان شود و چه به زماني كه بيش از هميشه باغ را تمثيلي از بهشت برين مي دانستند و تمناي جاودانگي را در باغ تصوير مي كردند. چه در شعر و ادب، چه در نگارگري پارسي و چه در صنايع دستي بالاخص در نقش هاي زيباي فرش هاي ايراني. باغ ايراني در معناي كامل كلمه مفهومي ميان گستره اي و فرهنگ ساز بوده و هست.