رفتن به مطلب

آخرین پیامک دختری که دیروز در خوابگاه دانشگاه خودکشی کرد: پدر، مادر، خداحافظ! حلالم کنید


Dreamy Girl

ارسال های توصیه شده

[h=1]آخرین پیامک دختری که دیروز در خوابگاه دانشگاه خودکشی کرد: پدر، مادر، خداحافظ! حلالم کنید [/h] ایرنا نوشت:

 

دانشجوی دانشگاه محقق اردبیلی بامداد پنجشنبه در اتاق خود در خوابگاه دانشگاه، آخرین بار از گوشی همراه خود استفاده کرد و در پیامکی از خانواده خود خداحافظی و طلب حلالیت خواست.

 

 

این دانشجو که در ترم دوم رشته مهندسی آب دانشکده فناوری های کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی تحصیل می کرد ، پس از ارسال آخرین پیامک خود به خانواده اش از راه دور، چهار قرص برنج مصرف کرد و آرام آرام آماده خواب ابدی شد.

 

 

هنوز دوستان ، خانواده و مسوولان دانشگاه علت خودکشی این دانشجوی جوان را نمی دانند .

 

 

یک مقام مسئوول در دانشگاه محقق اردبیلی گفت: این دانشجو ساعت سه و سی و شش دقیقه بامداد پس از ارسال پیامکی به خانواده خود خودکشی کرده است.

وی افزود: متولیان خوابگاه در ساعت چهار و دو دقیقه بامداد از ماجرای خودکشی وی مطلع شده و بلافاصله وی را به بیمارستان امام خمینی اردبیل منتقل کرده اند.

 

 

او اظهار کرد: با وجود تلاش پرسنل بیمارستان و شستشوی معده این دانشجو، اجل به وی مهلت نداده و جوان دانشجو جان خود را از دست داد.

این دانشجو اهل شهرستان خلخال در جنوب استان اردبیل بوده است .

مقام های دانشگاه که از همان ابتدای حادثه پیگیر ماجرا بوده اند می گویند که موضوع را با دقت بررسی می کنند.

لینک به دیدگاه
یعنی انقدر راهی نیس که خودکشی میکنن:hanghead:

من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک / چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد

با هر کسی که حرف زدم دیدم حداقل یه بار به خودکشی فکر کرده

لینک به دیدگاه

این خبر های شوم رو که علتشم معلوم نیست برا چی تاپیک میکنی؟ غیر اینه که حال همه رو بد میکنه و هیچ فایده ای هم برا کسی نداره؟ ناسلامتی شما تو رشته روانشناسی درس میخونی و باید بدونی که انسان به امید نیازمنده تا خبر های بیفایده که فقط شوک منفی تو خواننده ایجاد میکنه. در ضمن توجیح بد از هر بدی , بدتره.

لینک به دیدگاه

عملکرد صحیح در هنگام رساندن خبرهای بد

خبررسان، معمولاً در برابر واکنش های هیجانی شدید و ناگهانی شنونده احساس ناراحتی می کند. راهکارهای زیر به ما کمک می کنند تا بر این احساس، چیره شویم و در برابر واکنش شنوندگان خبرهای بد، شیوه ای حمایتی و مفید به کار گیریم.

14 روشی که به وسیله ی آن ها، افراد خبررسان می توانند فرد را در سازگاری با خبرهای بد یاری رسانند عبارتند از:

1. برای رویارویی با طیف وسیعی از واکنش ها، از جمله ابراز ناگهانی و انفجاری هیجانات شدید، آمادگی داشته باشید.

2. به شنونده، برای بروز واکنش ها فرصت بدهید.

3. برای حمایت از وی حین ابراز این واکنش ها آمادگی داشته باشید.

4. با آرامش و توجه زیاد به صحبت های او گوش دهید.

5. به او نشان دهید که واکنش هایش را واقعی و قابل انتظار می دانید.

6. از او بخواهید احساسات خود را بیان کنید، مثلاً بگویید:

« فکر می کنم شنیدن این خبر برای شما سخت و ناگوار است.»

« عصبانی به نظر می رسید. می توانید درباره ی احساس تان با من حرف بزنید؟»

« آیا این خبر، شما را دچار ترس و وحشت کرده است؟»

« لطفاً درباره ی احساسی که نسبت به حرف های من دارید، با من بیش تر صحبت کنید.»

« از چه چیزی بیش تر از همه نگران هستید؟»

« اطلاعاتی که به شما دادم، چه مفهومی برای تان دارد؟»

« دلم می خواست خبرهای بهتری برای شما داشته باشم.»

« سعی می کنم به شما کمک کنم.»

« آیا کسی هست که بخواهید الان به او تلفن کنم؟»

« به شما کمک می کنم که ( با همسرتان، مادرتان، فرزندتان و ...) درباره ی بیماری اش حرف بزنید.»

7. دستمال کاغذی در اختیارش قرار دهید.

8. از ارتباطات غیرکلامی استفاده کنید.

9. در صورت مناسب بودن اوضاع و احوال، به شیوه ای آرام بخش ( مثلاً با گذشتن دست روی شانه) شنونده را لمس کنید. این فقط در صورتی است که شما با شنونده ی خبر، از یک جنسیت ( هر دو مرد یا هر دو زن) باشید.

10. یک لیوان آب، یک فنجان چای یا چیز دیگری که بتواند به شنونده آرامش دهد، به او تعارف کنید.

11. وقت کافی دراختیار شنونده و همراهان او قرار دهید تا بتوانند تمام احساسات فوری و آنی خود را ابراز کنند.

12. او را شتابزده نکنید.

13. به خودتان یادآوری کنید که هرگاه هیجانات « بیرون ریخته شوند» بیش تر مردم برای ادامه ی مسیر تواناتر می شوند.

14. به یاد داشته باشید که رسیدن به یک درک مشترک درباره ی خبر بد و معنای آن، روابط شما را با شنونده ی خبر ارتقا می بخشد و برنامه ریزی ها و تصمیم یگری های بعدی را آسان تر می کند.

چه موقع خبر بد را بازگو نکنیم؟ در چه مواردی ممکن است پنهان کردن برخی از خبرهای بد، کار درستی باشد؟

درباره ی پاسخ این سؤال، اتفاق نظر وجود ندارد. مردم در جوامع و فرهنگ های مختلف در این مورد نظرات متفاوتی دارند. در جوامع صنعتی، بیش تر مردم در مورد حق خود برای آگاهی از خبرهای مربوط به زندگی شان پافشاری می کنند. هر چند در همین کشورها نیز اقلیت قابل توجهی از مردم دوست ندارند خبری مانند ابتلا به سرطان را به صورت بی پرده و مستقیم و با جزئیات کامل از زبان پزشک خود بشنوند. ولی به طور کلی در کشورهای صنعتی، از نظر افکار عمومی، دریافت اطلاعات صحیح شامل خبرهای خوب یا بد، یکی از حقوق مسلم هر انسان بزرگسال به شمار می رود.

 

در جوامع سنتی، نگرانی مردم از پیامدهای ناخوشایند « خبربد» بیش تر است. در مورد خبرهای بد پزشکی، در بسیاری از کشورها، از جمله کشور ما، هنوز پزشکان درباره ی افشای حقایق برای بیمار تحت فشار قانونی قرار ندارند. بنابراین، برخی از صاحب نظران در کشور ما معتقدند که پزشکان ما باید در بازگویی خبرهای پزشکی، سنجیده عمل کنند و ضمن پاسخ گویی به سؤالات بیمار، سعی کنند امید به بهبودی را در وی خاموش نکنند،ميگنا دات آي آر، زیرا بسیاری از مردم ما هنوز از هم پزشکان خود انتظار دارند در مورد افشای اطلاعات پزشکی، خیر و صلاح بیمار را در نظر بگیرند و بیش از آن که از پزشک انتظار صداقت کامل داشته باشند، از او انتظار رفتاری خردمندانه و دل سوزانه و امیدبخش دارند.

به هر حال اگر بیمار درمورد دانستن اطلاعات مربوط به بیماری خود اصرار دارد، پزشک باید دلیل این پافشاری را از او سؤال کند.

برخی از بیماران مدام در مورد بیماری خود سؤال می کنند، زیرا بسیار نگران و مضطربند و دوست دارند از پزشک خود پیام های امیدوارکننده تری دریافت کنند. برخی از بیماران هم سرطان را معادل مرگ حتمی می دانند و نمی توانند بپذیرند که بسیاری از انواع سرطان امروزه قابل مداوا و کنترل است. در چنین مواردی پزشک باید در ارائه ی اطلاعات به بیمار، احتیاط و ملایمت بیش تری نشان دهد و همیشه جملاتی را به زبان آورد که بتوانند امید واقع بینانه را در بیمار تقویت کنند. در واقع بیان مفروضات علمی به صورت دقیق و مفصل برای چنین بیمارانی نه ضروری است و نه خوشایند.

درمقابل، برخی دیگر از افراد دوست دارند اطلاعات دقیق و کاملی در مورد بیماری خود به دست آورند تا بر اساس آن درمورد آینده تصمیم گیری کنند.

چنین افرادی، معمولاً در تمام طول زندگی کارهای خود را بر اساس برنامه ریزی صحیح و پیش بینی وضعیت آینده انجام داده اند و انسان هایی با انضباط، جدی، مسئول و کوشا بوده اند. در چنین مواردی پزشک با دانستن دلایل و انگیزه های سؤالات بیمار، بهتر است به تدریج اطلاعات دقیق تری را در اختیار او قرار دهد تا بیمار بتواند مثل گذشته برای ادامه ی مسیر زندگی خود طراحی و برنامه ریزی کند. در این صورت بیمار می تواند مراحل باقی مانده ی زندگی خود را با احساس وقار و کنترل سپری کند و بسیاری از این افراد، به خوبی خود را برای پیامدهای آتی بیماری و حتی مرگ آماده می کنند و برای بهود زندگی بازماندگان خود پس از مرگ نیز تصمیم های عاقلانه ای می گیرند و ایده های جدیدی طرح ریزی می کنند.

گذشته از این، در فرهنگ های سنتی در موردرساندن خبرهای بد به افراد خیلی بد حال، رنجور یا سالخورد نیز موانعی وجود دارد که باید در مورد دیدگاه های خانواده های این افراد نیز تأمل کرد.

اصول صحیح رساندن خبرهای بد به کودکان، با توجه به محدودیت های خاص آنان در مراحل مختلف رشد، با بزرگسالان تفاوت دارد.

 

 

تصور کودکان از خبرهای بد

 

بسیاری از بزرگسالان در مواجهه با خبرهای بد مرتبط با کودکان، قادر نیستند آن خبرها را به اطلاع کودکان برسانند یا حداقل نمی دانند چگونه خبررسانی کنند. مسلماً خبررسانی برای کودکان متفاوت از بزرگسالان است. بسته به سن عقلی کودکان، سطح شناخت آن ها، میزان درک مفاهیم و نحوه ی بیان اخبار برای ایشان متفاوت است. ممکن است بعضی از موضوعات را آن گونه که ما بزرگ تر ها درک می کنیم آن ها درک نکنند. نمونه ی واضح آن مفهوم « مرگ» است.

 

بچه ها در سنین مختلف، برداشت های متفاوتی از مرگ دارند. اصل مهم در اطلاع رسانی خبرهای بد این است که خودمان را جای کودک قرار دهیم و میزان اطلاع قبلی وی را بررسی کنیم. سطح درک شناخت وی از مفاهیم مرتبط با خبر بد را وارسی کنیم و ضمن ارزیابی میزان اهمیت موضوع از دیدگاه کودک، واکنش های احتمالی وی را پیش بینی کنیم.

به طور کلی اغلب اخبار و رویدادهای ناخوشایند برای بچه ها، به عنوان خبر بد تلقی می شود. منتها در بعضی موارد تفاوت هایی هم وجود دارد. مثلاً اخبار مرتبط با جنگی که در سایر مناطق دنیا در حال وقوع است یا تحولات عمده ی سیاسی سایر کشورها، نزد کودکان از چندان اهمیتی برخوردار نیست که بخواهند واکنش عاطفی نشان دهند، البته تماشای صحنه های دل خراش جنگ در تلویزیون، به صورت مجرد می تواند اثرات نامطلوب روی کودکان داشته باشد، ولی صرفاً خبر جنگ سایر مناطق دنیا برای کودکان خبر بد تلقی نمی شوند.

 

بنابراین ممکن است بعضی رویدادها برای بچه ها اهمیتی نداشته باشند. بعضی رویدادها هم در سنین خیلی پایین قابل درک نیستند؛ مثلاً بچه های 1-3 ساله ممکن است در مقابل فوت یکی از اعضای خانواده واکنش چندانی نشان دهنده و تنها عکس العمل اطرافیان ( به ویژه مادر) باعث تأثیر منفی در کودک شود.

 

مادری که در فقدان عزیزی مرتب گریه و بی تابی می کند، اثر ناخوشایندی در فرزند شیرخوارش دارد. گاهی بعضی رویدادها برای کودکان به عنوان خبر بد تلقی می شود، در حالی که ممکن است برای بزرگسالان موضوع مهمی نباشد؛ مثلاً خراب یا مفقود شدن عروسک یا اسباب بازی مورد علاقه ی کودک، عصبانیت والدین، تنبیه فیزیکی و دعواهای والدین که برای بچه ها جزء خبرهای بد، به شمار می رود در حالی که برای بزرگ تر ها چندان مورد توجه نیست.

 

 

کلام آخر

آن که، گفت و گو درباره ی خبرهای بد، یک مهارت است و کسانی که در شغل خود مکرراً با این وظیفه ی دشوار سر و کار دارند، با تمرین و ممارست برای رعایت اصول صحیح خبررسانی، می توانند در این کار تسلط و ورزیدگی پیدا کنند.

 

 

ميگنا: داستان زير را آرت بو خوالد طنز نويس پر آوازه آمريکايي در تاييد اينکه نبايد اخبار ناگوار را به يکباره به شنونده گفت تعريف مي کند:

مرد ثروتمندي مباشر خود را براي سرکشي اوضاع فرستاده بود. پس از مراجعه پرسيد:

- جرج از خانه چه خبر؟

- خبر خوشي ندارم قربان سگ شما مرد.

- سگ بيچاره! پس او مرد. چه چيز باعث مرگ او شد؟

- پرخوري قربان.

- پرخوري؟ مگر چه غذايي به او داديد که تا اين اندازه دوست داشت؟

- گوشت اسب قربان و همين باعث مرگش شد.

- اين همه گوشت اسب از کجا آورديد؟

- همه اسب هاي پدرتان مردند قربان.

- چه گفتي؟ همه آنها مردند؟

- بله قربان. همه آنها از کار زيادي مردند.

- براي چه اين قدر کار کردند؟

- براي اينکه آب بياورند قربان!

- گفتي آب؟ آب براي چه؟

- براي اينکه آتش را خاموش کنند قربان.

- کدام آتش را؟

- آه قربان! خانه پدر شما سوخت و خاکستر شد.

- پس خانه پدرم سوخت؟ علت آتش سوزي چه بود؟

- فکر مي کنم که شعله شمع باعث اين کار شد قربان!

- گفتي شمع؟ کدام شمع؟

- شمع هايي که براي تشيع جنازه مادرتان استفاده شد قربان!

- مادرم هم مرد؟

- بله قربان. زن بيچاره پس از وقوع آن حادثه سرش را زمين گذاشت و ديگر بلند نشد قربان.

- کدام حادثه؟

- حادثه مرگ پدرتان قربان!

- پدرم هم مرد؟ - بله قربان. مرد بيچاره همين که آن خبر را شنيد زندگي را بدرود گفت.

- کدام خبر را؟

- خبرهاي بدي قربان. بانک شما ورشکست شد. اعتبار شما از بين رفت و حالا بيش از يک سنت در اين دنيا ارزش نداريد. من جسارت کردم قربان. خواستم خبرها را هر چه زودتر به شما اطلاع بدهم قربان!

 

 

 

نویسندگان: دکتر عباس عطاری، دکتر آزاده ملکیان

لینک به دیدگاه

کاربری که خبر های بد رو منتشر میکنه بخاطر اینکه نمیتونه واکنش های خواننده رو کنترل بکنه , نباید خبر های بد رو اکران کنه. چون بیخود و بی جهت باعث افزایش هورمون های استرس و تضعیف سیستم ایمنی بدن خواننده میشه .

لینک به دیدگاه
با هر کسی که حرف زدم دیدم حداقل یه بار به خودکشی فکر کرده

دقیقا:w16:

من نقطه پایانی منتهی به مرحله خودکشی رو هم تو ذهنم مو به مو ترسیم و تصور کردم و به سناریو های خودکشی هم کلی فکر کردم در واقع سه تا تصویر از لحظه مرگم تصور کردم که متاسفانه / خوشبختانه هر سه تاش تو تنهایی و بی کسی من قراره اتفاق بیافته :icon_pf (34):

 

این مرحله یه مرحله رهایی و ول کردن همه چیزه

همه چیز

البته مقدماتی لازمه تا فردی از نظر روانی و فکری به این مرحله برسه و لی شاید تو یه جمله خلاصه اش کنم

وقتی که همه چیز معنی خودشو از دست میده اون موقع هس که...

که انسان از نظر روانی میرسه به مرحله خودکشی !

انگاری دست دنیا با همه اسرارش پیش تو رو میشه و لو میره

ولی یادمه یه جمله ای از یه نویسنده خونده بودم به این مضمون که اگه فردی به مرحله خودکشی برسه ولی خودشو نکشه از نظر روانی و فکری یه سطح بالاتر میره

 

 

 

متاسفانه با افشین موافقم. :sigh:

مرگ اونقدرهام ترسناک نیس کوشولو:ws3:

لینک به دیدگاه
این خبر های شوم رو که علتشم معلوم نیست برا چی تاپیک میکنی؟ غیر اینه که حال همه رو بد میکنه و هیچ فایده ای هم برا کسی نداره؟ ناسلامتی شما تو رشته روانشناسی درس میخونی و باید بدونی که انسان به امید نیازمنده تا خبر های بیفایده که فقط شوک منفی تو خواننده ایجاد میکنه. در ضمن توجیح بد از هر بدی , بدتره.

یا مخفی کاری هیچی درست نمیشه

و بدتر هم میشه

در منجلابی که برامون درست شده بدتر غرق میشیم

لینک به دیدگاه
این خبر های شوم رو که علتشم معلوم نیست برا چی تاپیک میکنی؟ غیر اینه که حال همه رو بد میکنه و هیچ فایده ای هم برا کسی نداره؟ ناسلامتی شما تو رشته روانشناسی درس میخونی و باید بدونی که انسان به امید نیازمنده تا خبر های بیفایده که فقط شوک منفی تو خواننده ایجاد میکنه. در ضمن توجیح بد از هر بدی , بدتره.

 

اولا انجمن بخشی داره به اسم بخش حوادث، اگر نمیخواید بهتون به اصطلاح شوک وارد بشه درخواست بدید کلا این بخشو حذف کنن.

 

دوما من تنها کسی نیستم که اینجور خبرها رو بازنشر میکنه. شما با غرض ورزی در این مدت که من عضو شدم مرتبا ایراد گیری میکنید از تاپیک های من.

 

سوما ممکنه شما خوشتون نیاد ولی دیگری دوست داشته باشه از اتفاقات روزمره با خبر بشه، من و شما کی هستیم که سانسور خبری بکنیم؟

 

چارما یاد بگیریم دیدگاه خودمون رو به دیگران تحمیل نکنیم.

لینک به دیدگاه

جوونتر که بودم وقتی بزرگترها میگفتن کسی که خود کشی میکنه ضعیفه حالت تدافعی پیدا میکردم میگفتم مگه امثال هدایت یا همینگوی ضعف داشتن ؟ اونا خیلی بار معنوی بیشتری داشتن بعد میگفتم نمیشه جای زندگی دیگران قضاوت کرد ... اما الان فکرم عوض شده ... به نظرم زندگی مزخرفتر از اونیه که آدم حتی بخواد خودشو بکشه! چه الان بخواد بره زیر گل تک تک سلولهاش تجزیه بشه چه 10 سال دیگه چه 30 سال دیگه ... هر بلایی سر آدم بیاره یه چاره ای داره ... بدترینش مرگ عزیزه ... اون موقه زمانیه که حس میکنی توی رینگه بکس مغلوب شدی دیگه پا نمیشی مبارزه کنی از رینگ فرارم نمیکنی بلکه وای میستی تا دنیا هر چی میخواد بهت مشت بزنه و میخندی ... نظر آدما متفاوته ولی از نظر من خودکشی کردن کار مزخرفیه ولی به این پی بردم که اونی که خودکشی میکنه حتما ضعیفه صادق هدایت فواره افکارش خیلی بلند بود ولی دلیل بر قدرتش نمیشه آدمی بود که معتاد شد , خودکشی هم کرد ... حتی اگر بدترین بلا رو هم دنیا سرش میاورد اگر قدرت داشت حداکثرش این بود که خودشو میداد دست دنیا که مشت بخوره نه اینکه خودشو بکشه

لینک به دیدگاه
جوونتر که بودم وقتی بزرگترها میگفتن کسی که خود کشی میکنه ضعیفه حالت تدافعی پیدا میکردم میگفتم مگه امثال هدایت یا همینگوی ضعف داشتن ؟ اونا خیلی بار معنوی بیشتری داشتن بعد میگفتم نمیشه جای زندگی دیگران قضاوت کرد ... اما الان فکرم عوض شده ... به نظرم زندگی مزخرفتر از اونیه که آدم حتی بخواد خودشو بکشه! چه الان بخواد بره زیر گل تک تک سلولهاش تجزیه بشه چه 10 سال دیگه چه 30 سال دیگه ... هر بلایی سر آدم بیاره یه چاره ای داره ... بدترینش مرگ عزیزه ... اون موقه زمانیه که حس میکنی توی رینگه بکس مغلوب شدی دیگه پا نمیشی مبارزه کنی از رینگ فرارم نمیکنی بلکه وای میستی تا دنیا هر چی میخواد بهت مشت بزنه و میخندی ... نظر آدما متفاوته ولی از نظر من خودکشی کردن کار مزخرفیه ولی به این پی بردم که اونی که خودکشی میکنه حتما ضعیفه صادق هدایت فواره افکارش خیلی بلند بود ولی دلیل بر قدرتش نمیشه آدمی بود که معتاد شد , خودکشی هم کرد ... حتی اگر بدترین بلا رو هم دنیا سرش میاورد اگر قدرت داشت حداکثرش این بود که خودشو میداد دست دنیا که مشت بخوره نه اینکه خودشو بکشه

مشکل عدم انگیزه چه جوری حل میشه؟

وقتی انگیزه ای برای زندگی کردن وجود نداشته باشه خب مشت بخوریم که چی بشه مثلا اثبات کنیم قوی هستیم خب این اثبات قوی بودن چه اهمیتی داره؟ اصلا من آدمی ضعیف چه اهمیتی داره؟ آدم بالاخره میمره: نمی دونم جنگ های صلیبی بازی کردی یا نه بعضی مواقع که سرعت رشد حریف بالاتر هست راهی برای پیروزی نداری اگر سرعت شخص بالاتر باشه با مقاومت کردن بالاخره میشه پیروز شد الان کسی که انگیزه نداره شبیه مورد اول هست هر روز ضعیف تر از قبل میشه هر چقدر هم مقاومت کنه باز آخرش شکست می خوره پس چه فرقی داره از بازی خارج شه یا صبر کنه تا شکست بخوره؟

لینک به دیدگاه

من تا حالا به خود کشی فکر نکردم حتی تجسمم نکردم امیدوارم هیچ وقت حتی به ذهنمم خطور نکنه

به نظر من خود کشی بدترین راهه:hanghead:البته اینم باید گفت که درصد بالایی از خودکشی ها تو مواقعی اتفاق میفته که انسان از نظر روحی روانی دچار مشکل میشه پس بهتره مشکلاتو حل کرد :5c6ipag2mnshmsf5ju3

لینک به دیدگاه
اولا انجمن بخشی داره به اسم بخش حوادث، اگر نمیخواید بهتون به اصطلاح شوک وارد بشه درخواست بدید کلا این بخشو حذف کنن.

 

دوما من تنها کسی نیستم که اینجور خبرها رو بازنشر میکنه. شما با غرض ورزی در این مدت که من عضو شدم مرتبا ایراد گیری میکنید از تاپیک های من.

 

سوما ممکنه شما خوشتون نیاد ولی دیگری دوست داشته باشه از اتفاقات روزمره با خبر بشه، من و شما کی هستیم که سانسور خبری بکنیم؟

 

چارما یاد بگیریم دیدگاه خودمون رو به دیگران تحمیل نکنیم.

اونایی که گفتم نظرات شخصی منه. دریافت اطلاعات صحیح شامل خبرهای خوب یا بد، یکی از حقوق مسلم هر انسان به شمار می رود.

لینک به دیدگاه
اولا انجمن بخشی داره به اسم بخش حوادث، اگر نمیخواید بهتون به اصطلاح شوک وارد بشه درخواست بدید کلا این بخشو حذف کنن.

 

دوما من تنها کسی نیستم که اینجور خبرها رو بازنشر میکنه. شما با غرض ورزی در این مدت که من عضو شدم مرتبا ایراد گیری میکنید از تاپیک های من.

 

سوما ممکنه شما خوشتون نیاد ولی دیگری دوست داشته باشه از اتفاقات روزمره با خبر بشه، من و شما کی هستیم که سانسور خبری بکنیم؟

 

چارما یاد بگیریم دیدگاه خودمون رو به دیگران تحمیل نکنیم.

 

موافقم:a030:

لینک به دیدگاه
اونایی که گفتم نظرات شخصی منه. دریافت اطلاعات صحیح شامل خبرهای خوب یا بد، یکی از حقوق مسلم هر انسان به شمار می رود.

 

من مخالفتی با بیان نظرات ندارم. حق هر کسی هست آزادی بیان .

 

ولی شما عقایدتونو تحمیل میکنید. این که من چه پستایی بزارم تصمیم گیرندش خودم هستم.

 

مگر اینکه خلاف قوانین باشه که اون رو هم آدمین و مدیر ارشد و مدیر میتونن بگن.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...