Cinderella 9897 مالک ارسال شده در 11 شهریور، 2010 معلوم نیس من تو بچگی چی میکردم که این کارتونا رو ندیدم همونو بگو!!! فک کنم تو رو خط کارای واقعی بودی نه مثه ما خیالی!!:Ghelyon: 1
Fahim 9563 ارسال شده در 11 شهریور، 2010 ای بابا من از شما بزرگترم پس اونی که من میگم با اونی که شما میگید فرق می کنه . 2
VINA 31339 ارسال شده در 11 شهریور، 2010 همونو بگو!!!فک کنم تو رو خط کارای واقعی بودی نه مثه ما خیالی!!:Ghelyon: من میرفتم با پسرای راستکی بازی میکردم ای بابا من از شما بزرگترم پس اونی که من میگم با اونی که شما میگید فرق می کنه . نه بابا یه کارتونو بیست بار میده همین سوباسو رو الانم میده 1
Cinderella 9897 مالک ارسال شده در 11 شهریور، 2010 ای بابا من از شما بزرگترم پس اونی که من میگم با اونی که شما میگید فرق می کنه . آره فک کنم...چون بامزیو درس گفتم!! 1
Cinderella 9897 مالک ارسال شده در 11 شهریور، 2010 من میرفتم با پسرای راستکی بازی میکردم آره کلک!!:persiana__hahaha: حتما شونصدتا بی اف داشتی!! 1
RezaMTJAME 9278 ارسال شده در 11 شهریور، 2010 من بچه که بودم چند تا آرزو داشتم. اینکه بتونم برم معبد شائولین و اونجا کونگ فو یاد بگیرم........ خلبان نیروی هوای بشم و به خاطر همین هم خودم خیلی سعی میکردم که هواپیمای عمود پرواز بسازم که ساختم ولی چون موتورش ضعیف بود خراب شدش...... :icon_pf (34): بعدش هم که تو خونه یه آدمک باگوژانگ درست کرده بودم و با اون کونگ فو تمرین میکردم..... 1
VINA 31339 ارسال شده در 11 شهریور، 2010 آره کلک!!:persiana__hahaha:حتما شونصدتا بی اف داشتی!! من فقط میرفتم باهاشون فوتبال بازی میکردم 2
هوتن 15061 ارسال شده در 11 شهریور، 2010 من فقط میرفتم باهاشون فوتبال بازی میکردم خوب پس بیخود نیست زنداییت یه چیزایی میگه تا نباشد چیزکی..................................................... 1
VINA 31339 ارسال شده در 11 شهریور، 2010 خوب پس بیخود نیست زنداییت یه چیزایی میگه تا نباشد چیزکی..................................................... 5 یا 6 سالم بودااااااخ خواهر نداشتم باید بازیای پسرونه میکردمتا همین 3 یا 4 سال پیشم منو بابام داداشام وقتی مامانم میرفت بیرون تو سالن باری میکردیمبیار مامانم رسید هر چی تو دهنش بود به بابام گفت توپمونم پاره کرد
VINA 31339 ارسال شده در 11 شهریور، 2010 اهان من 7 یا 8 سالم بود دوست داشتم مکانیکی بشم خیلی دوست داشتم 1
هوتن 15061 ارسال شده در 11 شهریور، 2010 5 یا 6 سالم بودااااااخ خواهر نداشتم باید بازیای پسرونه میکردمتا همین 3 یا 4 سال پیشم منو بابام داداشام وقتی مامانم میرفت بیرون تو سالن باری میکردیمبیار مامانم رسید هر چی تو دهنش بود به بابام گفت توپمونم پاره کرد ای جونم:icon_pf (34): 1
FriendlyGhost 998 ارسال شده در 11 شهریور، 2010 یعنی بگم ؟! قول میدید که نخندید ؟! من بچه بودم دوست داشتم پرستار نوزادا بشم (دقت کنید فقط پرستار نوزاد ها با آدم بزرگا کار نداشتم) خودمم واقعا نمیدونم چرا اونموقع اینجوری فکر میکردم :icon_pf (34): 3
VINA 31339 ارسال شده در 11 شهریور، 2010 ای جونم:icon_pf (34): مگه چیه یه ارزو خنده دارم داشتم دوست داشتم دو تا شوهر کنم 2
هوتن 15061 ارسال شده در 11 شهریور، 2010 مگه چیه یه ارزو خنده دارم داشتم دوست داشتم دو تا شوهر کنم آخ جون پس شانسم دوبرابر شد
VINA 31339 ارسال شده در 11 شهریور، 2010 آخ جون پس شانسم دوبرابر شد ارزوهای بچگی تو چی بود یکم ارزو بگید دیگه الان سیندی بود یه عالمه ارزو میگفت 1
هوتن 15061 ارسال شده در 11 شهریور، 2010 ارزوهای بچگی تو چی بود یکم ارزو بگید دیگه الان سیندی بود یه عالمه ارزو میگفت راستش من دوست داشتم شاه بشم با بچه ها شاه بازی میکردیم من شاه بودم اونا هم رعیت یه عکسی دارم از بچگیم من رویه مبل نشستم یه قابلمه هم رو سرمه بجای تاج و یه روسری هم شنلمه حدود 10 تا بچه دیگه دارن بهم تعظیم میکنن 2
VINA 31339 ارسال شده در 11 شهریور، 2010 راستش من دوست داشتم شاه بشمبا بچه ها شاه بازی میکردیم من شاه بودم اونا هم رعیت یه عکسی دارم از بچگیم من رویه مبل نشستم یه قابلمه هم رو سرمه بجای تاج و یه روسری هم شنلمه حدود 10 تا بچه دیگه دارن بهم تعظیم میکنن :ws28:
Doctor_Shovan مهمان ارسال شده در 11 شهریور، 2010 مهمترین ارزو ی من این بود که بتونم مث دایی جونم گنجشک ها رو جلوی تیر های خشمگین تیروکمون لت وپار کنم .. عجب مهارتی داشت
YEK SHEYKHE BOZORG 77 ارسال شده در 11 شهریور، 2010 الله من تو بچگی همیشه آرزو میکردم بتونم کل دیوارای خونمونو با ماژیک رنگ کنم تا مامان بابامو خوشحال کنم !! :دی 2
ارسال های توصیه شده