رفتن به مطلب

آرزوهای بچگیتون چی بودش؟؟


ارسال های توصیه شده

ارسال شده در
معلوم نیس من تو بچگی چی میکردم که این کارتونا رو ندیدم:ws52:

 

همونو بگو!!!:ws47:

فک کنم تو رو خط کارای واقعی بودی نه مثه ما خیالی!!:Ghelyon:

  • Like 1
  • پاسخ 231
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

ارسال شده در

ای بابا من از شما بزرگترم پس اونی که من میگم با اونی که شما میگید فرق می کنه .:w16:

  • Like 2
ارسال شده در
همونو بگو!!!:ws47:

فک کنم تو رو خط کارای واقعی بودی نه مثه ما خیالی!!:Ghelyon:

من میرفتم با پسرای راستکی بازی میکردم:ws3:

ای بابا من از شما بزرگترم پس اونی که من میگم با اونی که شما میگید فرق می کنه .:w16:

نه بابا یه کارتونو بیست بار میده همین سوباسو رو الانم میده

  • Like 1
ارسال شده در
ای بابا من از شما بزرگترم پس اونی که من میگم با اونی که شما میگید فرق می کنه .:w16:

 

آره فک کنم...چون بامزیو درس گفتم!!:ws43:

  • Like 1
ارسال شده در
من میرفتم با پسرای راستکی بازی میکردم:ws3:

 

 

آره کلک!!:persiana__hahaha:

حتما شونصدتا بی اف داشتی!!:ws31:

  • Like 1
ارسال شده در

من بچه که بودم چند تا آرزو داشتم.

:w16:

اینکه بتونم برم معبد شائولین و اونجا کونگ فو یاد بگیرم........ :ws3:

خلبان نیروی هوای بشم و به خاطر همین هم خودم خیلی سعی میکردم که هواپیمای عمود پرواز بسازم که ساختم ولی چون موتورش ضعیف بود خراب شدش...... :icon_pf (34):

بعدش هم که تو خونه یه آدمک باگوژانگ درست کرده بودم و با اون کونگ فو تمرین میکردم..... :w16:

  • Like 1
ارسال شده در
آره کلک!!:persiana__hahaha:

حتما شونصدتا بی اف داشتی!!:ws31:

من فقط میرفتم باهاشون فوتبال بازی میکردم:ws3:

  • Like 2
ارسال شده در
من فقط میرفتم باهاشون فوتبال بازی میکردم:ws3:

خوب پس بیخود نیست زنداییت یه چیزایی میگه

تا نباشد چیزکی.....................................................:ws3:

  • Like 1
ارسال شده در
خوب پس بیخود نیست زنداییت یه چیزایی میگه

تا نباشد چیزکی.....................................................:ws3:

5 یا 6 سالم بودااااا:ws3:اخ خواهر نداشتم باید بازیای پسرونه میکردم:ws3:تا همین 3 یا 4 سال پیشم منو بابام داداشام وقتی مامانم میرفت بیرون تو سالن باری میکردیم:ws28:بیار مامانم رسید هر چی تو دهنش بود به بابام گفت توپمونم پاره کرد:ws28:

ارسال شده در

اهان من 7 یا 8 سالم بود دوست داشتم مکانیکی بشم خیلی دوست داشتم:ws3:

  • Like 1
ارسال شده در
5 یا 6 سالم بودااااا:ws3:اخ خواهر نداشتم باید بازیای پسرونه میکردم:ws3:تا همین 3 یا 4 سال پیشم منو بابام داداشام وقتی مامانم میرفت بیرون تو سالن باری میکردیم:ws28:بیار مامانم رسید هر چی تو دهنش بود به بابام گفت توپمونم پاره کرد:ws28:

ای جونم:icon_pf (34):

  • Like 1
ارسال شده در

یعنی بگم ؟!

قول میدید که نخندید ؟!

من بچه بودم دوست داشتم پرستار نوزادا بشم (دقت کنید فقط پرستار نوزاد ها با آدم بزرگا کار نداشتم)

خودمم واقعا نمیدونم چرا اونموقع اینجوری فکر میکردم :icon_pf (34):

  • Like 3
ارسال شده در
ای جونم:icon_pf (34):

مگه چیه:ws52:

 

 

یه ارزو خنده دارم داشتم دوست داشتم دو تا شوهر کنم:icon_redface::ws28:

  • Like 2
ارسال شده در
مگه چیه:ws52:

 

 

یه ارزو خنده دارم داشتم دوست داشتم دو تا شوهر کنم:icon_redface::ws28:

آخ جون پس شانسم دوبرابر شد:ws3:

ارسال شده در
آخ جون پس شانسم دوبرابر شد:ws3:

:ws52:ارزوهای بچگی تو چی بود

یکم ارزو بگید دیگه الان سیندی بود یه عالمه ارزو میگفت:banel_smiley_4:

  • Like 1
ارسال شده در
:ws52:ارزوهای بچگی تو چی بود

یکم ارزو بگید دیگه الان سیندی بود یه عالمه ارزو میگفت:banel_smiley_4:

راستش من دوست داشتم شاه بشم

با بچه ها شاه بازی میکردیم من شاه بودم اونا هم رعیت

یه عکسی دارم از بچگیم من رویه مبل نشستم یه قابلمه هم رو سرمه بجای تاج و یه روسری هم شنلمه حدود 10 تا بچه دیگه دارن بهم تعظیم میکنن:ws3:

  • Like 2
ارسال شده در
راستش من دوست داشتم شاه بشم

با بچه ها شاه بازی میکردیم من شاه بودم اونا هم رعیت

یه عکسی دارم از بچگیم من رویه مبل نشستم یه قابلمه هم رو سرمه بجای تاج و یه روسری هم شنلمه حدود 10 تا بچه دیگه دارن بهم تعظیم میکنن:ws3:

:ws28::ws28::ws28:

Doctor_Shovan مهمان
ارسال شده در

مهمترین ارزو ی من این بود که بتونم مث دایی جونم گنجشک ها رو جلوی تیر های خشمگین تیروکمون لت وپار کنم .. عجب مهارتی داشت:ws3:

ارسال شده در

الله

 

من تو بچگی همیشه آرزو میکردم بتونم کل دیوارای خونمونو با ماژیک رنگ کنم تا مامان بابامو خوشحال کنم !! :دی

  • Like 2
ارسال شده در
:icon_redface:
  • Like 1

×
×
  • اضافه کردن...