رفتن به مطلب

بودن و شدن: تغییرِ تجربه­ ی خلوت در فضای خانه­


eng.l.s

ارسال های توصیه شده

1_1.preview.JPG

 

تصویر: نمایی از حسینیه امینی‌ها در شهر قزوینچکیده: خلوت به عنوان یکی از مهم­ترین نیازهای ساکنان خانه در فرهنگ ایرانی همواره مورد توجه بوده است. این پژوهش به دنبال چگونگی تحقق یافتن مفهوم خلوت در خانه ­ی ایرانی در سه دوره ­ی تاریخی معماری معاصر ایران در شهر قزوین می­باشد. شناسایی مفهوم خلوت در هر یک و مقایسه­ ی آنها با یکدیگر، می­تواند فرایند تغییر مفهوم خلوت و تحقق آن در فضای خانه­ ی ایرانی در شهر قزوین را تبیین نماید.در میان نسلی که هم­اکنون 50-70 ساله می­باشند، می­توان به گروهی اشاره کرد که تجربه ­ی زندگی در حداقل سه گونه خانه را دارند: خانه ­ی پدری که متعلق به اواخر دوره­ی قاجار بوده­است، خانه­ ی همسر که متعلق به دوره­ ی پهلوی است و خانه­ ی دیگری که در دوران پس از انقلاب ساخته شده است. این افراد که سه گونه خانه را زیسته­ اند مورد پرسش قرار گرفته ­اند تا ارزیابی آنها از خلوت مورد ملاحظه قرار گیرد. به عبارت دیگر، این پژوهش سعی بر آن دارد که به شناخت مفهوم خلوت در خانه، از طریق پی بردن به درک افراد از آن پدیده بپردازد. بنابراین مصاحبه­ های عمیق با افراد مورد نظر ضروری می­باشد.

لینک به دیدگاه

چکیده:

خلوت به عنوان یکی از مهم­ترین نیازهای ساکنان خانه در فرهنگ ایرانی همواره مورد توجه بوده است. این پژوهش به دنبال چگونگی تحقق یافتن مفهوم خلوت در خانه­ی ایرانی در سه دوره­ی تاریخی معماری معاصر ایران در شهر قزوین می­باشد. شناسایی مفهوم خلوت در هر یک و مقایسه­ی آنها با یکدیگر، می­تواند فرایند تغییر مفهوم خلوت و تحقق آن در فضای خانه­ی ایرانی در شهر قزوین را تبیین نماید.

در میان نسلی که هم­اکنون 50-70 ساله می­باشند، می­توان به گروهی اشاره کرد که تجربه­ی زندگی در حداقل سه گونه خانه را دارند: خانه­ی پدری که متعلق به اواخر دوره­ی قاجار بوده­است، خانه­ی همسر که متعلق به دوره­ی پهلوی است و خانه­ی دیگری که در دوران پس از انقلاب ساخته شده است. این افراد که سه گونه خانه را زیسته­اند مورد پرسش قرار گرفته­اند تا ارزیابی آنها از خلوت مورد ملاحظه قرار گیرد. به عبارت دیگر، این پژوهش سعی بر آن دارد که به شناخت مفهوم خلوت در خانه، از طریق پی بردن به درک افراد از آن پدیده بپردازد. بنابراین مصاحبه­های عمیق با افراد مورد نظر ضروری می­باشد.

رویکرد نگارنده به موضوع تحقیق رویکردی تفسیری است بدین ترتیب موقعیت­ها، فعالیت­ها و رویدادهایی که مجموعه­ی زنده­ی خانه را به وجود می­آورند، از دیدگاه فرد مورد بررسی قرار می­گیرند. این پژوهش به دنبال یافتن چگونگی تجلی ویژگی­های فردی یک شخص در فضای خانه­اش می­باشد و اینکه کدام فضاها، چگونه نیازهای «خویشتن» او را مهیا ساخته­اند و در نهایت به دنبال چگونگی بودن و شدن در فضای خانه می­باشد.

این تحقیق به روشن شدن ساختار مفهوم خلوت در خانه­ی ایرانی و چگونگی تجلی آن در فضای خانه کمک خواهد کرد. بر اساس یافته­های تحقیق می­توان دریافت ساختار مفهوم خلوت در گذشته بیشتر مبتنی بر معیارهای کالبدی فضا بوده است در حالیکه امروزه به دلیل مناسب نبودن شرایط کالبدی خانه، معیارهای ذهنی نقش برجسته­ای در تآمین خلوت دارند.

لینک به دیدگاه

مقدمه

 

معماری معاصر ایران به ویژه معماری خانه و شیوه­ی زندگی در سده­ی اخیر همواره دستخوش تغییرات بسیاری بوده است. گاهی اوقات این تغییرات در تقابل با فرهنگ و ارزش­های زندگی ایرانی بوده است. کاهش مساحت خانه­ها، تأمین خلوت را تحت تأثیر قرار داده است. به منظور تأمین این نیاز، شناخت مفهوم خلوت از دیدگاه انسان­هایی که خانه را زیست کرده­اند ضروری می­باشد.

بدون شک نیاز به خلوت در فضای خانه ضروری است ولی جدای از ادبیات علمی که به این موضوع پرداخته است، نگاه به آن از زاویه­ی دید انسان­هایی که فضای معماری را می­زیند، بسیار مهم­تر می­نمایاند. جستجوی معنی خلوت در فضای خانه از دید زیست­کنندگان آن هدف این پژوهش است. مطالعه­ی حاضر، تحقیقی مبتنی بر رویکرد پدیدارشناسی از معانی خلوت در خانه می­باشد. از جمله اهداف دیگر این مطالعه می­توان به موارد زیر اشاره نمود:

1 – آشکار ساختن مکان­های مختلفی در خانه که به عنوان مکانی خلوت شناخته می­شوند؛

2 – روشن نمودن معانی خلوت در خانه؛

3 – ایجاد مدلی آزمایشی برای تجربه خلوت در خانه مبتنی بر رابطه­ی پیچیده و درهم آمیخته­ی بین معانی مختلف خلوت در خانه؛

4 – مقایسه­ی مفهوم خلوت در خانه در گذشته و حال فرد، از لحاظ عناصر (مکان­های خلوت) و معانی خلوت.

خلوت در متون نوشتاری بسیاری مورد تعریف و توصیف قرار گرفته است. راپاپورت (1977) معتقد است که در دید مردم نسبت به خلوت تفاوت­های اساسی فرهنگی وجود دارد و از نظر او مردم در موارد زیادی برای پاسخ به نیازهای فرهنگی خود از آسایش جسمانی صرف نظر می­کنند و در واقع شرایط اقلیمی را نادیده می­گیرند (لنگ، به نقل از عینی فر، 1383، 177-178). روان­شناس اجتماعی، آلتمن خلوت را به عنوان یک فرآیند تعدیل محدوده­ی پویا و مناظره­ای ملاحظه می­کند که خلوت کنترلی ایستا نمی­باشد بلکه "یک کنترل انتخابی از دسترسی به خود یا گروه دیگری است" (Altman, 1975, 18). دیالکتیک به آشکاری و نزدیکی خود به دیگری اشاره می­کند. در حالی­که "پویایی" به سطح خلوت دلخواه (مطلوب) اشاره می­کند که با توجه به تفاوت­های فردی و فرهنگی تغییر می­کند. به بیانی دیگر، سطح خلوت مطلوب با زمان نسبت به محیط متغیر است. بنابراین ممکن است در یک زمان خاص پرهیز از مردم و در زمانی دیگر ارتباط با آنها تقاضا شود، بنابراین خلوت یک مفهوم یکنواخت نیست.

تئوری خلوت وستین (1967) درباره­ی راه­هایی صحبت می­کند که از طریق آن مردم خودشان را توسط دسترسی محدود موقت دیگران به خودشان محافظت می­نمایند. او نشان می­دهد که افراد نیاز به خلوت دارند که، در هم سویی با دیگر نیازها، به ما در سازگاری از نظر احساسی به زندگی روزمره با دیگر مردم کمک می­کند (Margulies, 2003 ,412).

یکی از ساز و کارهای اصلی دست­یابی به خلوت، تأمین فضای شخصی است[1]. مفهوم فضای شخصی با انتشار کتاب رابرت سامر[2] تحت عنوان فضای شخصی: بنیان رفتاری طراحی[3] (1969) مورد توجه طراحان محیط قرار گرفت. در این کتاب فضای شخصی چنین تعریف شده است: «فضای شخصی محدوده­ای غیر قابل رؤیت در اطراف فرد است که مزاحمی به آن راه ندارد [...] مردم دوست دارند به اندازه­ای نزدیک باشند که گرما و دوستی یکدیگر را احساس کنند و به اندازه­ای دور باشند که یکدیگر را آزرده نسازند [...]» (لنگ، به نقل از عینی فر، 1383، 167).

در این بین منابع دیگری یافت می­شوند که نگرش پدیدارشناسانه به خانه را ارائه می­دهند. از آن جمله می­توان به مطالعه­ی کلر کوپر (1974) درباره­ی خانه اشاره نمود که دو ویژگی اصلی برای خانه قائل است که یکی فضای داخلی صمیمی است که «خود انسان از منظر دورنی» را نمایش می­دهد و دیگری فضای خارج عمومی می­باشد که «خودی است که انسان انتخاب می­کند و در معرض دید دیگران قرار می­دهد» (همان، 171).

تنوع مدل­های تئوری در زمینه­ی خلوت، تشخیص هستی و ماهیت خلوت را دشوار می­سازد. نکته­ی قابل تأمل دیگر تجربه­ی هر یک از تئوری­ها در بافتی غیر از ایران است. چیزی که در اینجا مورد نیاز می­باشد، یک درک کلی و جامع از فرآیندی است که در رویایی فرد و محیط رخ می­دهد، بدین ترتیب قدرت و ضعف هر مدل یا تئوری قابل ارزیابی خواهد بود. بر همین اساس، مطالعه­ی حاضر تئوری خاصی را در نظر نمی­گیرید و از طریق جستجوی تجربه­ی حس خلوت در خانه به شکل پدیدار شناسانه، با مطابقت تجربه­ی واقعی و محیط کالبدی، ویژگی­های مفهومی فضایی را استخراج می­نماید.

 


[1] فضای شخصی نباید با فضای شخصی شده اشتباه شود، اگر چه ممکن است این دو واژه به جای یکدیگر استفاده شوند. اولی به فاصله­ای گفته می­شود که حیوانات هم­گونه، بجز در مواردی که تماس­های خصوصی بین آنها جریان دارد بین خود رعایت می­کنند، دومی به محدوده­ای از محیط طبیعی یا مصنوع که به عنوان قلمرو تعیین شده باشد گفته می­شود (لنگ، به نقل از عینی­فر، 1383، 167).

 

[2] Robert Sommer

 

[3] Personal Space : The Behavioral Basis of Design

لینک به دیدگاه

شیوه­ی انجام پژوهش

در این پژوهش­، هدف اصلی روشن نمودن معنی خلوت در خانه از دیدگاه مردمی که آن را زیسته­اند می­باشد. بدین ترتیب به جای استخراج معنی خلوت از بین ادبیات این مفهوم، از روش پدیدارشناسی استفاده شده است.

پدیدارشناسی بر وحدت زندگی و مکان تأکید دارد. به زعم نوربرگ شولتز، مکان را نمی­توان به وسیله­ی مفاهیم تحلیلی و علمی شرح داد، چرا که علم، امور موجود را در قالب انتزاع­هایی در می­آورد که دانش عینی را شکل می­دهند. آنچه در این میان از بین می­رود زیست – جهان روزانه است (شولتز، به نقل از شیرازی، 1388، 8).

در پدیدارشناسی پدیده­ی مورد مطالعه بر اساس دیدگاه معرفت­شناختی تفسیری و بر پایه­ی ذهنیت افراد و معنایی که آنان در تجربه­ی زندگی خود از پدیده دارند، بررسی می­شود. چرا که هر فرد با توجه به تجربه­ی خود در زندگی، از این پدیده معنی می­سازد (بازرگان، 1387، 156).

در واقع تجربه­های زندگی افراد در خانه از خلوت، مورد توجه این پژوهش است. به این ترتیب پیش فرض­های محقق در قالب انواع مشخص شده­ی خلوت یا معنی آن در جمع­آوری داده­ها به شمار نمی­آید و این شیوه به تمام شرکت کنندگان (نمونه­ی مطالعاتی) اجازه می­دهد تا آزادانه به اظهار نظرات خود بپردازند.

مصاحبه­های باز اغلب اطلاعات غنی و متنوعی را فراهم می­کند ولی مقایسه و تحلیل و نتیجه­گیری از آن به سادگی امکان­پذیر نمی­باشد. شیوه­ای که امکان گرد­آوری داده­ها را در یک روش سیستماتیک فراهم می­کند، درحالی­که از هدایت شرکت­کنندگان به شیوه­های خاصی از اندیشیدن پرهیز دارد، شیوه­ی MST[1] می­باشد. MST یک ابزار روش­شناختی کارآمد در "پدیدارشناسی تجربی" می­باشد (Sixmith & Sixmith, 1987, 313). در این مطالعه­ی اکتشافی، MST به منظور انجام مصاحبه­های روش­مند و عمیق به کار گرفته شده است تا طبیعت چند بعدی و شخصی خلوت در خانه را آشکار سازد.

تمام آگاهی شخص از منبع "خود" با تمرکز بر "چیز" ناشی می­شود، بنابراین آگاهی­ای بدون آگاهی از چیزها نخواهد بود. و هدف پدیدارشناسی جستجو و درک آگاهی ارادی می­باشد که تجربه­ی آدمی را شکل می­دهد. تحلیل این تجربه، ساختار خالصی از جهان را آشکار می­کند که با معانی اشتراکی یا چند فاعلی بیان می­شود. معانی چیزهایی­اند که در روبه­رو شدن با جهان حضور می­یابند (Sixmith & Sixmith, 1987, 315). اما پدیدارشناسی توصیف ساده­ی "چیزها" در جهان نیست: معنی چیزها می­باشد که تجربه­ی ما را شکل می­دهد. به این ترتیب، پدیدارشناسی می­بایست به ورای سطح "چیزها" برود تا تجربه­ی ما از آنها را در این جهان منعکس کند.

MST پدیدارها را بر حسب مفاهیم دسته­بندی می­کند و سه بخش دارد (Sixmith & Sixmith, 1987, 319):

1. تشخیص عناصر برای دسته­بندی؛ عناصر می­توانند هر چیزی از تصویر و چیزهای به صورت توصیفات نوشتاری باشند. این­ها پدیدار تجربه را نمایش می­دهند و به شرکت­کنندگان برای تمرکز بر موضوع پژوهش کمک می­نمایند[2].

 

  1. معیارها[3]، تشخیص معیارهای دسته­بندی؛ که حالت­ها یا ابعاد معنی را که چیزها در حدودش تجربه می­شوند نمایش می­دهد. ابعادی که تجربه را معنی می­کند، روشن می­نماید.
  2. شاخه­ها[4]؛ شاخه­بندی عناصر (1) در حدود معیارهای مفهومی (2)؛ پدیدار می­تواند بر حسب مشابهت یا تفاوت یا میزان شباهت دیده شود.

در این پژوهش هم عناصر و هم معیارهای دسته­بندی توسط شرکت­کنندگان ایجاد شده است. ابتدا از شرکت­کنندگان خواسته شده است تا توصیف­هایی از خلوت در خانه­ای که زندگی می­کنند ارائه شود و سپس به گذشته پرداخته شده است، در هر مورد عناصر (مکان)­هایی که خلوت نیستند مورد پرسش قرار گرفته­اند. هیچ تعصبی و یا عقیده­ای از قبل نوع مکان­های شرح داده شده را محدود نمی­کند و توصیفات می­توانند به هر شکل که شرکت­کننده نسبت به آن مایل باشد، برای انتقال اندیشه­ها صورت بگیرد. در روش MST سپس شرکت­کنندگان مکان­ها را بر حسب یک معیار به دسته­هایی طبقه­بندی می­کنند، معیار دسته­بندی بر اساس ایده­ی کلی "چیستی خلوت در خانه برای من" می­باشد. این دسته­بندی تا جایی ادامه می­یابد که ایده­های فرد پایان پذیرد، اما در اینجا این روش برای فراهم نمودن امکان مقایسه­ی واضح­تر هر سه خانه­ی زیست شده توسط هر فرد به گونه­ای دیگر مورد استفاده قرار گرفته است. به این ترتیب پس از بیان مکان­های خلوت و غیر خلوت، صفت­های شرح­دهنده­ی هر فضا استخراج و دسته­بندی شد و سپس فضاهای خلوت با صفت­های استخراج شده مورد بررسی قرار گرفتند. دلیل دیگر این اقدام، مربوط به عدم توانایی افراد مورد مصاحبه برای دسته­بندی فضاها بر اساس معیارها می­باشد.

گردآوری داده­ها از طریق ضبط مصاحبه­ها انجام شده است. در سراسر فرآیند مطالعه، که مراحل گردآوری و تحلیل داده­ها به کندی به انجام می­رسد، نوشتار حکایت­گونه[5] را می­بایست شکل داد (بازرگان، 1387، 36). بدین منظور، نقطه نظر پاسخ دهندگان در خلال نقل داستان و به صورت گفتگو و حتی گاهی با حفظ و رعایت ویژگی­های کلامی آنان، گزارش شده است.

 

 


[1] Multiple Sorting Task

 

[2] Items, elements

 

[3] criteria

 

[4] categories

 

[5] Narrative

لینک به دیدگاه

تحلیل داده­ها

تحلیل داده­ها شامل سه بخش می­گردد:

1- تحلیل توضیحات مصاحبه­شوندگان به منظور تشخیص انواع فضاهایی که افراد به عنوان مکان خلوت به آن اشاره نموده­اند.

2- شناسایی معیارها و شاخه­ها از میان توصیفات معانی خلوت در خانه.

3- بررسی فضاهای خلوت اشاره شده در هریک از سه خانه با معیارها و شاخه­ها.

 

واحد نمونه

به جای مصاحبه­ی مبتنی بر نمونه­گیری تصادفی، برای ایجاد حداکثر تنوع در اظهار نظرها، نمونه­ها از میان افرادی که تجربه­ی سکونت در خانه­های با اصالت مربوط به گذشته داشته­اند، انتخاب می­شود. بدین منظور 10 نفر که هر یک در سه گونه خانه­ی معاصر زندگی کرده­اند مورد مصاحبه قرار می­گیرند که همگی زنان بین 50 تا 70 سال می­باشند که سابقه­ی زندگی در حداقل سه خانه را دارا هستند و خانه­ی اجدادی نفیسی را زیسته­اند. تمام شرکت کنندگان بازنشسته می­باشند و در گذشته به حرفه­ای مرتبط با آموزش مشغول بوده­اند.

 

پرسش­ها

clip_image001.gif مکانی/مکان­هایی را در خانه­ی فعلی خود توصیف نمایید که:

1. در آن احساس خلوت دارید-------------------این مکان چه ویژگی­هایی دارد؟

2. آن را به عنوان مکان خلوت در نظر نمی­گیرید-------چرا؟

 

clip_image001.gif مکانی/مکان­هایی را در خانه­ی گذشته­ی خود توصیف کنید که: (خانه­ی پدری و خانه­ی قبلی)

3. در آن احساس خلوت داشتید------------------آن مکان چه ویژگی­هایی داشت؟

4. آن را به عنوان مکان خلوت در نظر نمی­گرفتید------چرا؟

5. مکانی/مکان­هایی را در خانه توصیف نمایید که در گذشته آن را به عنوان مکان خلوت به حساب می­آوردید و هنوز هم همان حس را دارید.

6. مکانی/مکان­هایی را در خانه توصیف نمایید که در گذشته آن را به عنوان مکان خلوت به حساب می­آوردید ولی الان چنین حسی را ندارید.

7. مکان خلوت یا ایده­آل شما در خانه چگونه جایی است؟ توصیف نمایید.

 

یافته­ها

مکان­های خلوت در خانه

توصیفات بسیاری از مکان­های مختلف در خانه بدست آمد که 26 مکان به عنوان مکان خلوت ذکر شدند. با توجه به محدودیت فضاها در خانه، ابتدا به نظر می­رسید که به انواع یا گونه­های مختصری از فضاهای خانه اشاره شود ولی آنچه که توسط افراد مورد مطالعه توصیف شد، فراتر از اسامی قراردادی مکان­های خانه مانند نشیمن، اتاق خواب و ... در خانه­های امروزی یا شاه نشین، سه دری و پستو و ... در خانه­های قدیمی بود. برای اغلب افرادی که مورد پرسش قرار گرفتند بخش­هایی از یک اتاق یا فضا، خود فضایی شاخص و خاص درون آن اتاق یا فضا به شمار می­رفت. به عنوان مثال گوشه­ی حیاط، بخشی از ایوان یا دالان، بخشی از اتاق پذیرایی، کنار ارسی، کنار پنجره و ... به این ترتیب در نظر همه، اتاق خواب یا پذیرایی یا حیاط تنها یک فضای غیر قابل تجزیه نبود، بلکه بخشی از آن خود فضایی خاص به شمار می­رفت. ارتباط بین مکان­های مختلفی که یک فرد به عنوان مکان خلوت به آن اشاره کرده است می­تواند معنی خلوت را در خانه برای فرد روشن سازد.

مکان­ها در جدول1 فهرست شده­اند، بعضی مکان­ها تنها یکبار توسط یک مصاحبه شونده مورد اشاره قرار گرفته­اند. این مکان­ها برای مصاحبه­شوندگان حس خلوت را ایجاد می­کرده است و تجربه­ی این حس را در آن مکان­ها دارند. این که خلوت برای افراد مختلف، متفاوت است نشان دهنده­ی پیچیدگی و متغیر بودن آن بین افراد مختلف است.

همانطور که ملاحظه می­شود بعضی فضاها بیش­تر به عنوان خلوت اشاره شده­اند؛ از جمله حیاط، ایوان، بالکن، اتاق خواب و بعضی دیگر مانند دالان، پاگرد راه پله کمتر تکرار شده­اند. با توجه به توصیفات بدست آمده، یک فضا خلوت است بسته به نیازهای فرد، خصوصیات شخصیتی او؛ فضایی که برای یک نفر خلوت تلقی می شود برای دیگری ممکن است خلوت نباشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جدول (1): مکان­ها یا همان عناصر اشاره شده توسط مصاحبه شوندگان

[TABLE=align: right]

[TR]

[TD=colspan: 2]

[/TD]

[TD]انواع خلوت در خانه

[/TD]

[TD]تعداد افرادی که آن را خلوت می­دانند

[/TD]

[TD]تعداد افرادی که آن را خلوت نمی­دانند

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]خانه­ی امروز

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]اتاق خواب

[/TD]

[TD]7

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]2

[/TD]

[TD]بالکن

[/TD]

[TD]4

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]3

[/TD]

[TD]گوشه­ی حیاط

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]3

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]4

[/TD]

[TD]کنار پنجره­ی اتاق خواب*

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]5

[/TD]

[TD]حمام

[/TD]

[TD]3

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]6

[/TD]

[TD]توالت

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]7

[/TD]

[TD]نشیمن/ پذیرایی

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]9

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]8

[/TD]

[TD]آشپزخانه

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]6

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]خانه­ی گذشته

[/TD]

[TD=colspan: 4]

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]1

[/TD]

[TD]حیاط

[/TD]

[TD]6

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]2

[/TD]

[TD]زیرزمین

[/TD]

[TD]3

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]3

[/TD]

[TD]پشت بام

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]4

[/TD]

[TD]بالکن

[/TD]

[TD]4

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]5

[/TD]

[TD]آشپزخانه­ی زیرزمین

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]6

[/TD]

[TD]پذیرایی

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]5

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]7

[/TD]

[TD]حمام

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]8

[/TD]

[TD]نشیمن

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]7

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]9

[/TD]

[TD]اتاق خواب

[/TD]

[TD]4

[/TD]

[TD]4

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]10

[/TD]

[TD]راه پله پشت بام

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=colspan: 4]

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]خانه­ی پدری

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]زیرزمین

[/TD]

[TD]7

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]2

[/TD]

[TD]اتاق رو زمینی*

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]3

[/TD]

[TD]ایوان

[/TD]

[TD]6

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]4

[/TD]

[TD]اتاق گوشه­ی حیاط

[/TD]

[TD]3

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]5

[/TD]

[TD]راه پله آب انبار

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]6

[/TD]

[TD]دالانی که به حیاط خلوت می­رسید*

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]7

[/TD]

[TD]گوشه­ی حیاط

[/TD]

[TD]8

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]8

[/TD]

[TD]اتاق کاه گلی

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]9

[/TD]

[TD]پذیرایی

[/TD]

[TD]3

[/TD]

[TD]5

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]10

[/TD]

[TD]اتاق دم دست (نشیمن)

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]8

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]11

[/TD]

[TD]اتاق مادربزرگ

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]12

[/TD]

[TD]اتاق خواب

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]4

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]13

[/TD]

[TD]مطبخ (آشپزخانه)

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]5

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=colspan: 4]*بعضی از مکان­ها ساخته­ی فرد هستند و تنها از طریق توصیفات قابل شناسایی­اند.

[/TD]

[/TR]

[/TABLE]

 

 

به این ترتیب می­توان به چند نتیجه اشاره نمود:

1- نوع فضایی که خلوت را تداعی می­کند برای پاسخ دهندگان طیفی از فضاها را در برمی­گیرد که به نظر می­رسد به تفاوت­های فردی آنها مربوط می­شود.

2- به طور کلی برخی افراد تنها فضای باز را به عنوان فضایی خلوت توصیف می­کنند و برخی دیگر تنها فضای بسته را خلوت خود می­دانند.

3- در یک خانه افراد مکان/ مکان­های ثابتی را برای خلوت خود بر می­گزینند.

البته در نظر گرفتن یک نکته­ی بسیار مهم، ضروری است. چراکه در اینجا افراد مورد مطالعه از نظر فضاهای خلوت شناخته شده توسط آنان در سه دوره­ی کودکی، جوانی و میانسالی مورد پرسش قرار گرفته­اند و بعضی نیازهای به خلوت ممکن است در کودکی مطرح نبوده باشد و یا برعکس در بزرگسالی به کار نیاید. اما در پرسش­های 5، 6 و 7 به نوعی سعی در برطرف نمودن این مسأله شده است. به طوری­که اغلب افراد، اکثر فضاهای گذشته را برای خلوت امروزشان نیز مناسب می­دانند و تنها در چند مورد که خلوت به بازی با دوستان یا کارکردهای دیگری چون مطالعه (درس خواندن) اختصاص داشته است، آن را به عنوان خلوت امروزشان نمی­پسندند.

در اینجا این پرسش مطرح می­شود که چه ویژگی­هایی یک فضا را خلوت می­ سازد؟ برای افراد مختلف خلوت به چه معناست؟

بعد از تحلیل توصیفات، "معیارها" از معنی خانه استخراج گردید. این توصیفات بیشتر صفت­هایی برای تجربه­ی خلوت می­باشند و به سادگی ویژگی­های معماری یا ویژگی­های کالبدی را عیان نمی­سازند. صفت­هایی مانند شلوغی، امنیت، حس مالکیت و .... که تشریح آن توسط مصاحبه شوندگان منظور آن­ها را روشن می­سازد. برخی دیگر از شاخه­ها به ویژگی­های کالبدی که از درک فضا حاصل می­آید ارتباط دارد به عنوان نمونه باز یا بسته بودن فضا، ارتباط با طبیعت و ... و برخی دیگر به احساسات درونی شخص مربوط می­شود از جمله احساس تنهایی، انزوا و ... که معنی دقیق­تری از خلوت نزد فرد می­باشد.

لینک به دیدگاه

معنای مکان خلوت در خانه

پس از مطرح نمودن مکان/ مکان­های خلوت و یا غیر خلوت توسط ده نفر شرکت کننده­ی مصاحبه، احساسات خود را در هر یک بیان کردند و با این سؤال که "خلوت برای من چیست ؟" به دسته­بندی فضاها و بیان ویژگی­های آن هر بار توسط یک معیار پرداختند. از بین توصیفات آن­ها، برخی معیارها به صورت پر رنگ ظاهر می­شود که می­توان در سه دسته آن­ها را جای داد، در واقع در معنای آنها از مکان خلوت در خانه سه شاخه­ی اصلی تجربه یافت می­شود:

1 – احساسات فردی

2 – ویژگی­های کالبدی فضا

3 – الگوهای رفتاری

البته دسته­بندی دیگری نیز در خور توجه است که پژوهشگر آنها را الگوهای طبیعی می­نامد و در شاخه­ی ویژگی­ های کالبدی فضا به آن نگریسته شده است. این معیارها در جدول 2 فهرست شده­اند. این بیست معیار معانی جامعی از مکان خلوت در خانه ارائه می­دهند. این معانی مستقل از یکدیگر نمی­باشند و هیچ یک به تنهایی نمی­توانند معنی خلوت را تداعی کنند. بلکه ارتباط متقابل معانی مختلف از شبکه ارتباطی معنی­دار فردی از تجربه، همه با هم، کیفیت فضای مورد نظر را تعریف می­کند.

 

جدول 2: معنای مکان خلوت با توجه به تجربه­ی زندگی در سه خانه

[TABLE=align: right]

[TR]

[TD]

[/TD]

[TD]فردی-ذهنی

[/TD]

[TD]فیزیکی-کالبدی

[/TD]

[TD]رفتاری

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]1

[/TD]

[TD]تمرکز

[/TD]

[TD]باز-بسته بودن فضا

[/TD]

[TD]رفتارهای فردی

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]2

[/TD]

[TD]تنهایی-تنهایی با فرد یا افراد دلخواه

[/TD]

[TD]ارتباط با طبیعت

[/TD]

[TD]رفتارهای دیگران

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]3

[/TD]

[TD]یادآوری فضای گذشته (حیاط)

[/TD]

[TD]شرایط آسایش

[/TD]

[TD]

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]4

[/TD]

[TD]آرامش

[/TD]

[TD]مبلمان

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]5

[/TD]

[TD]امنیت

[/TD]

[TD]دید و منظر

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]6

[/TD]

[TD]کنترل ارتباطات

[/TD]

[TD]دنج بودن

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]7

[/TD]

[TD]حس مالکیت-حس تعلق

[/TD]

[TD]ابعاد فضا

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]8

[/TD]

[TD]زمان

[/TD]

[TD]مصالح فضا

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]9

[/TD]

[TD]آزادی

[/TD]

[TD]نور

[/TD]

[/TR]

[/TABLE]

 

 

در اینجا لازم است به معنی هر یک از معیارها از دید مصاحبه شوندگان اشاره گردد:

الف- معیارهای فردی-ذهنی:

1. تمرکز: بیش­تر به عنوان یکی از ملزومات تفکر در تنهایی (انزوا) مطرح شده است.

2. تنهایی- تنهایی با فرد دلخواه: خلوت در خانه با این دو حالت همراه است که سه نوع از خلوت اشاره شده توسط وستین می­باشد. وستین خلوت را چهار نوع می­داند: انزوا[1]، آزاد بودن از مشاهده شدن توسط دیگران؛ قرابت[2]، معاشرت با فردی دیگر و رها بودن از محیط خارج؛ گمنامی[3]، ناشناخته بودن در میان جمع؛ و مدارا[4]، به کارگرفتن موانع روانشناختی برای کنترل مزاحمت­های ناشناخته. در واقع خلوت اشاره شده توسط مشاهده­شوندگان شامل انزوا و قرابت و مدارا می­باشد (لنگ، به نقل از عینی­فر، 1383، 166).

در جایی دو مصاحبه شونده در نام بردن فضای خلوت کودکی­شان به زیرزمین که محل بازی با هم سن و سالانشان بوده اشاره می­کنند و یا فردی دیگر خلوتش را با همسرش سهیم می­داند که همگی به قرابت اشاره دارند. خانه که مرکز قرابت است از نظر Nagel (1998)، قرابت روابط مشخصی را پدید می­آورد که از نگاه عمومی محافظت می­شود، به ما اجازه­ی کاهش بازداری از بروز احساسات را می­دهد و خودمان را در معرض دیگری قرار می­دهد (Madanipour, 2003, 62).

3. یادآوری گذشته: در ویژگی­های یاد شده برای فضای خلوت، دو نفر به یادآوری فضای گذشته اشاره نمودند. که البته این ویژگی برای خانه­ی دوم و سوم ذکر شد.

4. آرامش: که به ویژگی ذهنی فرد از فضای خلوت اشاره می­کند، به نوعی آرامش مورد نظر Bachelard (1994) را تداعی می­نماید: «اگر از من خواسته شود مهم­ترین منفعت خانه را نام ببرم، خواهم گفت خانه خیال[5] را پناه می­دهد، خیال­پرداز را حفظ می­کند، خانه به فرد اجازه می­دهد در آرامش رویا پردازد. فکر و تجربه تنها چیزهایی نیستند که ارزش­ها را ضمانت می­کنند. ارزش­هایی که به خیال پردازی تعلق دارند، بشریت را در عمق آن نشان می­دهند» (Madanipour, 2003, 64).

5. امنیت: نزدیکی به اعضای خانواده در عین محافظت از نگاه آنان به عنوان ویژگیِ امن بودن فضا، توسط مصاحبه شوندگان، بیان شد؛ «تابستان­ها، در زیرزمین با پسر دایی و دختر دایی­ام بازی می­کردم. بعد از این­که آنها از خانه­مان رفتند، دیگر هیچ وقت زیر زمین خلوت من نبود، می­ترسیدم ...».

6. کنترل ارتباطات: مخفی بودن، در معرض دید دیگران نبودن.

7. حس مالکیت/ حس تعلق: این مکان متعلق به فرد خواهد بود. به نوعی که با آن آشناست، در آن احساس راحتی دارد و برای خلوت خویش به آن رجوع می­کند، نه مکانی دیگر. اگر چه مکان­های مشابهی به ویژه در خانه­های قدیمی وجود دارند ولی انتخاب آن به عنوان فضای شخصی و متعلق به خود اصلی ضروری است. به عنوان مثال در پاسخ یکی از شرکت کنندگان چنین آمده است: «... اتاق نشیمن را به عنوان خلوت انتخاب نمی­کردم چون آن حریم دیگری بود. متعلق به مادربزرگم بود. احساس نمی­کردم مال ماست ...» یا در جایی دیگر پاسخ دهنده­ی دیگری می­گوید: «اتاق خوابم تنها مال من نیست و نمی­توانم در آن راحت باشم ...».

8. زمان: خلوت به عنوان یکی از نیازهای زندگی آدمی به طور معمول زمان به خصوصی را برای هر فرد دارد. به عنوان مثال می­توان به نقل قول­های از چند شرکت کننده در زیر اشاره نمود:

«بالکن، عصرها، شب و به ویژه هنگام غروب مکان خلوت است ... روز زمان کار است، آشپزی، نظافت خانه و .... ولی غروب­ها زمان خلوت است»

«... ظهرهای تابستان که هوا گرم بود، می­رفتم داخل اتاق و در را می­بستم ...»

« هیچ­کس صبح زود بیدار نمی­شود، بنابراین با آسودگی می­توانم ساعت 6 صبحانه­ام را در آشپزخانه بخورم و به کارهایی که باید در طول روز انجام دهم فکر کنم».

9. آزادی: برای انجام کارهای دلخواه به گونه­ای که نگرانی دیده شدن توسط دیگران را نداشته باشند.

 

ب- معیارهای فیزیکی-کالبدی:

1. باز یا بسته بودن فضا: به طور کلی مکان خلوت برخی تنها فضاهای بسته را مانند اتاق خواب، زیرزمین و ... شامل می­شود و برخی دیگر تنها فضای باز یا نیمه باز مانند حیاط یا ایوان و ... را به عنوان خلوت خود انتخاب می­کنند. در حالی­که خانه­های اخیر (نوع 3) امکان دسترسی به چنین فضایی را مهیا نسازد، انتخاب فضای نزدیک به پنجره­ی اتاق خواب یا بالکن کوچک جای آن را می­گیرد.

2. ارتباط با طبیعت: برای برخی افراد بسیار مهم است از جمله نظاره­ی غروب خورشید، نشستن در سایه­ی درختان در حیاط در تابستان، صدای طبیعت و ....

3. شرایط آسایش: خنکی و سایه در تابستان بارها توسط مصاحبه شوندگان اشاره گردید.

4. مبلمان: که با توجه به سودمندی برای کارکردی خاص، فضایی را خلوتِ مناسب می­سازد. به عنوان نمونه استفاده از رف به عنوان کتابخانه و در به عنوان تخته سیاه و ... که در یکی از مصاحبه­ها علت انتخاب فضای خلوت در دوران کودکی برای درس خواندن بود.

در جایی دیگر در اشاره به شلوغی یا خلوتی اتاق مورد استفاده قرار گرفته است. به عنوان مثال وجود تلویزیون در اتاق نشیمن که آن را خلوت نمی­سازد یا اشاره به پشتی و فرش در اتاق پذیرایی خانه­ی پدری که جای مناسبی برای خلوت و تمرکز بود.

5. دید و منظر: به دو صورت می­تواند مورد بررسی قرار گیرد: دید فضای خلوت به سایر فضاها و افراد و دیگری دید سایر فضاها به فضای خلوت، که در اینجا مورد اول منظور است و مورد دوم بیشتر در معیار شماره­ی 6 یعنی دنج بودن مورد ملاحظه قرار می­گیرد.

6. دنج بودن: مجزا بودن، به سادگی در دسترس نبودن، به منظور کنترل ارتباطات که گاهی تنها با بستن در اتاق مهیا می­شود. از نظر یکی از مصاحبه­شوندگان دنج بودن یعنی: «به همه اشراف داشته باشم و کسی به من اشراف نداشته باشد مثل"خدا"».

7. ابعاد فضا: درباره­ی فضاهای بسته غالباً کوچکی فضا و در فضاهای باز بزرگی آن مورد اشاره قرار گرفته است.

8. مصالح فضا: دیوار کاهگلی، آجر و ... که البته تنها درباره­ی فضای خلوت خانه­ی پدری مورد ملاحظه قرار گرفت.

9. نور: روشنایی فضا و نور خورشید در برخی فضاها برای توصیف خلوت بودن آن به کار رفت.

 

پ- معیارهای رفتاری:

1. رفتارهای فردی: بازی، استراحت، مطالعه، ارتباط با طبیعت (آبپاشی حیاط، تماشای غروب، ...)، خیاطی، نیایش، تماشای فیلم و ... . آزادی و خودمختاری در انجام آنچه دلخواه است از ویژگی­های رفتار فردی خلوت است. در این تجربه­ی خلوت، رفتار فردی نقش دارد.

2. رفتارهای دیگران: رفت و آمد دیگران، سر وصدا و ...

برای بررسی رابطه­ی بین معانی و مکان­ها جدول دیگری طراحی می­شود که ستون آن مکان­های ذکر شده در هر خانه توسط پاسخ­دهندگان است و سطر آن به معنی­­ها اختصاص می­یابد. 20 معنی، 20 متغیر را شکل می­دهند. تکرار هر نوع مکان با هر یک از صفت­های ذکر شده یادداشت می­شود و به این ترتیب یک داده­ی ماتریس ساخته می­شود. متغیرها ستون را می­سازند و سطرها انواع مکان خلوت را. در هر خانه فراوانی­ای خواهد بود که تعداد دفعات توصیف یک مکان خلوت را با هر یک از معانی خانه نشان می­دهد. جدول 3 ماتریس شرح داده شده را نمایش می­دهد.

 

 

جدول 3: رابطه­ی بین معانی و مکان­ها

[TABLE=align: right]

[TR]

[TD=colspan: 2]

[/TD]

[TD]

[/TD]

[TD=colspan: 9]فردی-ذهنی

[/TD]

[TD=colspan: 9]فیزیکی-کالبدی

[/TD]

[TD=colspan: 2]رفتاری

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]1

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]3

[/TD]

[TD]4

[/TD]

[TD]5

[/TD]

[TD]6

[/TD]

[TD]7

[/TD]

[TD]8

[/TD]

[TD]9

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]3

[/TD]

[TD]4

[/TD]

[TD]5

[/TD]

[TD]6

[/TD]

[TD]7

[/TD]

[TD]8

[/TD]

[TD]9

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]خانه­ی امروز

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]اتاق خواب

[/TD]

[TD]6

[/TD]

[TD]7

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]5

[/TD]

[TD]4

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]3

[/TD]

[TD]4

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]3

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]6

[/TD]

[TD]4

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]2

[/TD]

[TD]بالکن

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]3

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]4

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]3

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]3

[/TD]

[TD]گوشه­ی حیاط

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]4

[/TD]

[TD]کنار پنجره­ی اتاق خواب*

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]5

[/TD]

[TD]حمام

[/TD]

[TD]3

[/TD]

[TD]3

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]6

[/TD]

[TD]توالت

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]7

[/TD]

[TD]نشیمن/ پذیرایی

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]خانه­ی گذشته

[/TD]

[TD=colspan: 22]

 

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]1

[/TD]

[TD]حیاط

[/TD]

[TD]4

[/TD]

[TD]3

[/TD]

[TD]5

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]3

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]6

[/TD]

[TD]4

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]3

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]2

[/TD]

[TD]زیرزمین

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]3

[/TD]

[TD]3

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]3

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]3

[/TD]

[TD]پشت بام

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]4

[/TD]

[TD]بالکن

[/TD]

[TD]3

[/TD]

[TD]3

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]4

[/TD]

[TD]4

[/TD]

[TD]3

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]5

[/TD]

[TD]آشپزخانه­ی زیرزمین

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]

[/TD]

[TD]6

[/TD]

[TD]پذیرایی

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]7

[/TD]

[TD]حمام

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]8

[/TD]

[TD]اتاق خواب

[/TD]

[TD]4

[/TD]

[TD]3

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]3

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]4

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]3

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]3

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]9

[/TD]

[TD]راه پله پشت بام

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=colspan: 22]

 

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]خانه­ی پدری

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]زیرزمین

[/TD]

[TD]3

[/TD]

[TD]5

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]3

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]6

[/TD]

[TD]3

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]3

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]7

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]2

[/TD]

[TD]اتاق رو زمینی*

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]3

[/TD]

[TD]ایوان

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]5

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]4

[/TD]

[TD]4

[/TD]

[TD]4

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]4

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]3

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]4

[/TD]

[TD]اتاق گوشه­ی حیاط

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]3

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]5

[/TD]

[TD]راه پله آب انبار

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]6

[/TD]

[TD]دالانی که به حیاط خلوت می­رسید*

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]7

[/TD]

[TD]گوشه­ی حیاط

[/TD]

[TD]3

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]3

[/TD]

[TD]3

[/TD]

[TD]4

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]5

[/TD]

[TD]4

[/TD]

[TD]4

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]4

[/TD]

[TD]3

[/TD]

[TD]5

[/TD]

[TD]3

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]4

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]8

[/TD]

[TD]اتاق کاه گلی

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]9

[/TD]

[TD]پذیرایی

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]3

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]2

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]10

[/TD]

[TD]اتاق خواب

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]0

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[TD]1

[/TD]

[/TR]

[/TABLE]

 

 

موضوعی که در جدول 3 جلب توجه می­کند، فراوانی خانه­ها در هر یک از سه حوزه­ی فردی/ذهنی، فیزیکی و رفتاری می­باشد. سهم فراوانی حوزه­ی رفتاری در هر سه تقریباً برابر است ولی اختلاف قابل تأمل در دو حوزه­ی فردی/ ذهنی و فیزیکی می­باشد. خانه­ی پدری بیشتر در حوزه­ی فیزیکی معنادار است در حالیکه خانه­ی امروزی در حوزه­ی فردی/ ذهنی مورد ملاحظه قرار گرفته است. به این ترتیب می­توان تغییر مفهوم خلوت در خانه را تبدیل آن از مفهومی وابسته به معنای فیزیکی به معنای ذهنی دانست. این موضوع در پاسخ های مربوط به خانه­ی امروزی قابل پی­گیری است، از جمله « ... مکان خلوت برای من تنها به مکان ربط ندارد و دیگران هم در آن سهیم هستند ... » ولی همین فرد در رابطه با خانه­ی گذشته و توصیف مکان خلوتش چنین می­گوید: «خانه­ی پدری­ام کاه­گلی بود، چند اتاق مستقل داشت. ظهرهای تابستان که هوا گرم بود، می­رفتم داخل اتاق و در را می­بستم. اتاق به خاطر بالکنی که داشت آفتابگیر نبود و به خاطر دیوارهای قطوری که داشت، و خلوتی آن کاملاً خنک بود. لامپ را هم روشن نمی­کردم. همه چیز مطبوع و ملایم بود. یادم است ظهرها نماز می­خواندم و مطالعه می­کردم و معمولاً خوابم می­برد. یک پنجره داشت که پرده­ای مانع دید از بیرون به داخل می­شد. در چوبی اتاق را می­بستم و بچه­ای هم نبود که سر و صدا کند .... من را یاد این شعر می­اندازد: ظهر تابستان است، سایه­ها می­دانند که چه تابستانی است، سایه­هایی بی­لک، گوشه­ای روشن و پاک، کودکان احساس، جای بازی اینجاست ...»

فردی دیگر در توصیف خلوت امروزش می­گوید: «کنار پنجره­ی اتاق خواب، خلوت من است در آنجا تنهایم و به مناظر بیرون نگاه می­کنم به جای حیاط بزرگ و سرسبز قدیمی» و همچنین ادامه می­دهد: «اگر کسی خانه نباشد، همه جای خانه می­تواند خلوت من باشد». این فرد در صحبت از مکان خلوت خانه پدری­اش چنین شرح می­دهد: «زیرزمین آجری و خنک در تابستان با پنجره­هایی کوچک مکان دنجی بود. اتاق مهمان هم بیش­تر اوقات خالی بود. خنک بود و اثاثیه­ی زیادی نداشت فقط فرش با چند پشتی، ارسی­های زیبایی داشت که به حیاط نگاه می­کرد و طاقچه­های زیبای گچی ...».

نکته­ی دیگری که قابل ملاحظه است تفاوت در توصیفات مکان خلوت و غیر خلوت می­باشد. در توصیف مکان خلوت عموماً ویژگی­های کالبدی مکان هر چند مختصر ولی همواره ذکر می­گردند. به عنوان نمونه «اتاق خوابم ساکت است و فضای بسته­ای است که امکان تمرکز را فراهم می­کند» ولی همین فرد در توصیف مکان غیر خلوت تنها به تعاریف شخصی و ذهنی اکتفا می­کند: «آشپزخانه و نشیمن خلوت نیستند، دیگران هستند و احساس تنهایی نمی­کنم». در خانه­ی گذشته برخی فضاها خود مصداق خلوت بودند ولی در خانه­ی امروز خلوت توسط ذهن فرد ساخته می­شود؛ چرا که ویژگی­های کالبدی خلوتی را نمی­سازند.

مدنی­پور (1994) خانه را به عنوان سمبل و تجسد قلمرو شخصی مورد ملاحظه قرار می­دهد، که دو نگاه پیچیده­ی اثر متقابل درون به بیرون و پویایی فضای خلوت درون را در پی دارد:

1. خانه فضای محرم خلوتی است که مجزا می­شود و اعضایش را از بیرون غیرشخصی عمومی محافظت می­کند.

2. فضای درون خانه همچنین یک جهان اجتماعی-فضایی می­باشد که در آن تغییر روابط بین فردی و شکل فیزیکی به این معنی است که خلوت می­تواند مفهوم پیچیده و چالش­انگیزی باشد که در تغییر شکل خانواده و فضای داخلی خانه انعکاس داده می­شود (Madanipour, 2003, 62). پس با تغییر شکل خانواده و فضای داخلی خانه که انعکاس پیچیدگی معنی خلوت است، چگونه نیاز به خلوت همچنان تأمین می­گردد؟ به نظر می­رسد پاسخ این سؤال در تحول ساختار معنایی خلوت که در تغییر کالبدی پنهان شده است می­باشد. عناصر سازنده­ی خلوت و سهم آن­ها در ساختار آن می­تواتند آن را موجب شود.

پژوهش شعبانی و دیگران (2010) سعی در ایجاد الگویی برای فراهم ساختن خلوت از طریق انعطاف­پذیری در خانه دارد و به این منظور تمهیدات تنظیم­پذیری را داخل خانه از طریق دیوارهای کشویی و تاشو ایجاد می­کند درحالی­که نتایج مطالعه­ی حاضر نشان می­دهد که تنها با ایجاد انعطاف­پذیری در فضای خانه نمی­توان خلوتی را ایجاد نمود، چرا که هر فضای انحصاری و بسته­ای نمی­تواند خلوت مناسبی باشد. در اینجا درنظر گرفتن برخی موارد بسیار ضروری است از جمله: ارتباط با طبیعت، گشایش فضا، شرایط آسایش، دید و منظر فضا، دنج بودن و به سادگی در دسترس نبودن، نور مناسب و مصالح کالبد فضا. به این ترتیب در طراحی برای انعطاف­پذیری می­بایست موارد یادشده را نیز مورد ملاحظه قرار داد.

با توجه به نظر وستین «خلوت، مطالعه­ی افراد، گروه­ها، یا مؤسسات است برای تعیین نمودن اینکه چه زمانی، چگونه و چه میزان اطلاعات درباره­ی آن­ها به دیگران انتقال داده شود که بر حسب رابطه­ی فرد با مشارکت اجتماعی، خلوت کناره­گیری ارادی و موقتی یک فرد از جامعه توسط ابزارهای روان­شناختی یا فیزیکی است، هم در حالت انزوا یا قرابت با گروهی کوچک، یا در بین گروه­های بزرگ در شرایط گمنامی و مدارا. خواسته­ی افراد برای خلوت هرگز مطلق نیست، نظر به این­که مشارکت در جامعه نیز به همان میزان خواسته­ی قدرتمندی است. بنابراین هر فردی یک فرایند تنظیم شخصی را به کار می­گیرد تا، با توجه به شرایط محیطی و هنجارهای اجتماعی که توسط جامعه­ای که می­زید تنظیم شده است، خواسته­اش برای خلوت را با خواسته­اش برای افشاء­سازی و دادن اطلاعات خویش به دیگران تعدیل نماید (Westin, 1967, 7). ولی خلوت معنی شده توسط مصاحبه­شوندگان علاوه بر کنترل ارتباطات معیاری به نام حس مالکیت را در برمی­گیرد و به نوعی توسعه­ی خویش در فضا می­باشد. به این ترتیب توصیف سامر در فضای شخصی که یکی از ساز وکارهای اصلی دست یافتن به خلوت است نزدیک­تر به بحث حاضر می­نماید: «فضای شخصی محدوده­ای غیر قابل رؤیت در اطراف فرد است که مزاحمی به آن راه ندارد [...] مردم دوست دارند به اندازه­ای نزدیک باشند که گرما و دوستی یکدیگر را احساس کنند و به اندازه­ای دور باشند که یکدیگر را آزرده نسازند [...]»(لنگ، به نقل از عینی فر، 1383، 167).

تمایل به انزوا و تنهایی و آرامش و کنترل ارتباطات در خلوت از معیارهای اساسی در شکل­دهی به خلوت می­باشند که این موضوع به نوعی وابسته به زمینه­ی فرهنگی می­باشد. به این منظور می­توان به گزارش­هایی از ادوارد هال اشاره نمود: «نه تنها سطح سر و صدا در بین عرب­ها بسیار بالا می­باشد، بلکه نگاه نافذ چشم­ها، تماس دست­ها و قرار گرفتن افراد در قلمرو نفس مرطوب و گرم یکدیگر در حین صحبت بیانگر وجود داده­های حسی قوی است که برای بسیاری از اروپاییان غیر قابل تحمل می­باشد» و یا در جایی دیگر ادامه می­دهد: آرزوی عرب­ها داشتن خانه­هایی با فضای بزرگ است ... وقتی که این فضا به دست می­آید از جدا کردن فضاها اجتناب می­کنند، چراکه عرب­ها تنهایی را دوست ندارند. از آنجایی که هیچ­گونه خلوت جسمانی به آن­گونه که ما می­شناسیم در بین خانواده­ی عرب­ها وجود ندارد حتی لغتی هم برای آن نیست، می­توان انتظار داشت عرب­ها از روش­های دیگری برای خلوت با خود استفاده کنند. رویه­ی انتخابی برای تنها بودن آن­ها وقتی است که از صحبت باز می­ایستند...» (هال، به نقل از طبیبیان، 1384، 189-190). با توجه به مطالعه­ی حاضر فراهم نمودن ارتباطات کنترل شده برای خلوت در گذشته توسط کالبد بنا صورت می­گرفته چرا که بنا طیف متنوعی از فضاها را در اختیار فرد می­گذاشته است اما این کنترل خانه­های اخیر بسیار محدود بوده تا جایی که ابزار فرد، بستنِ درِ اتاق شخصی­اش می­باشد که آن نیز ممکن است با فرد دیگری که به آن متمایل نیست به اشتراک گذاشته شود و بقیه فضاها به دلیل گشودگی بیش از حد به یکدیگر و ادغام شدن با هم امکان این کنترل را فراهم نمی­کنند.

به این ترتیب خلوت تعریف شده توسط متون مختلف، معانی متفاوت و متنوعی را مورد ملاحظه قرار می­دهد: حق تنها بودن، توسعه­ی شخصیت فرد، کنترل اطلاعات و نوعی خودمختاری بر امور شخصی (Moore, 2003, 215)، که هر یک از این­ها به نوعی در ساختار معنایی خلوت توصیف شده توسط مصاحبه شوندگان در خانه محقق می­شود: تنهایی، حس تعلق، کنترل ارتباطات و آزادی که نوعی خودمختاری را به همراه دارد. به عنوان مثال فردی در توصیف فضای خلوتش شرح می­دهد: «فضایی که آزاد باشم و بتوانم هرکاری دوست دارم انجام بدهم» و بعد آن را با فضایی مانند خوابگاه مقایسه می­کند: «همواره در معرض دید هم­اتاقی بودم ... حتی هنگام خواب مجبور بودم دست به سینه بخوابم». با توجه به جدول 3 نیز روشن است که هر جا "آزادی" به عنوان ویژگی فضا مورد توجه بوده، "معیارهای رفتاری" چه فردی و چه مربوط به دیگری مورد ملاحظه قرار گرفته است.

 

 


[1] Solitude

 

[2] Intimacy

 

[3] Anoymity

 

[4] Reserve

 

[5] Daydreaming

لینک به دیدگاه

جمع­بندی

مطالعه­ی حاضر با رویکرد پدیدارشناسی و با استفاده از روش MST به مطالعه­ی مفهوم خلوت در خانه از نگاه مصاحبه­شوندگان می­پردازد و در نهایت ساختاری را شکل گرفته از سه معیار کلی برای خلوت پیشنهاد می­دهد. این ساختار انواع مختلفی از خلوت را در خانه دربر می­گیرد که با بررسی انواع خلوت در هر یک از سه خانه­ی زیسته شده توسط مصاحبه شوندگان، تغییر ساختار خلوت آشکار می­گردد.

خلوت که خود پدیده­ای چند بعدی می­باشد، نمی­تواند در خانه مکان سفت­شده­ای را دربرگیرد. بلکه با توجه به افراد و مکان­های متفاوت و فرهنگ­های مختلف می­تواند تغییر کند. اگرچه خلوت برای هر فرد مکان یا مکان­های ثابتی در خانه می­باشد اما با توجه به افراد و مکان­های متفاوت می­تواند تغییر کند. اما صفت­های آن که شکل­دهده­ی ساختار آن می­باشند به گونه­ای تکرار پذیرند که توسط مصاحبه­شوندگان مختلف مورد ملاحظه قرار گرفت. به این ترتیب در طراحی فضاهای خانه انعطاف­پذیری می­بایست در خدمت آن صفت­ها باشد.

چهارچوب معنایی خلوت در خانه با سه معیار عمده­ی: معیارهای فردی-ذهنی، کالبدی و رفتاری ساخته می­شود. اما نقش و تأثیر و سهم این معیارها در خانه­های هر دوره متفاوت است. به گونه­ای که سهم معیارهای کالبدی در خانه­های گذشته در ایجاد خلوت بیشتر بوده است. در واقع این نقسیم سه بخشی خلوت در خانه به تجارب ذهنی، فیزیکی و رفتاری، برخی روابط جالب میان فرد و مکان را نشان می­دهد که می­تواند به عنوان پایه­ای برای پژوهش­های بعدی مطرح شود. شاخص شدن یکی از تجربیات نسبت به دیگری و تغییر آن در طول زمان، نشان­دهنده­ی تغییر ساختار تجربه­ی مکان خلوت در خانه است که تحت تأثیر تغییر کالبد آن نیز می­باشد.

یکی از راه­های توسعه­ی ساختار یافته شده، سنجش و ارزیابی آن در مواجه شدن با تئوری­های خلوت می­باشد. نکته­ی قابل توجه مقایسه­ی مدل خلوت در این مطالعه با پژوهش­های پیشین چنین است که خلوت را نه فقط در کنترل انتقال اطلاعات از خود به دیگری و نه فقط توسعه­ی خویشتن به فضای اطرافش می­بیند. بلکه تمامی جنبه­ها در تعامل با یکدیگر تجربه­ی فضای خلوت را شکل می­دهند.

بعضی افراد تنها فضای باز و بعضی دیگر تنها فضای بسته را به عنوان خلوت خود انتخاب می­کنند. برای افرادی که امروزه امکان دستیابی به فضای خلوت باز در خانه­های آپارتمانی کوچک مهیا نمی­باشد، پنجره یا گشودگی فضای بسته به باز می­تواند نقش فضای باز را تا حدی ایفا کند. بنابراین در طراحی این گشودگی­ها می­بایست توجه لازم برای کنترل انتقال اطلاعات از فرد به دیگران صورت گیرد.

پرسش­هایی در پی این تحقیق مطرح می­شوند از جمله اینکه هریک از صفت­های شکل­دهنده­ی تجربه­ی ما از خلوت در خانه چگونه با یکدیگر مرتبط­ هستند و یا به عنوان مثال کدام صفت­های ذهنی با کدام صفت­های کالبدی ارتباط قوی­تری دارد. ادامه­ی این پژوهش با توجه به پدیدارشناسی و ارج نهادن تجربه­ی افراد از زیستن در یک مکان می­تواند منجر به نگاه دقیق­تری به معماری گردد. چنان­که در ابتدای این مطالعه، تئوری­های متنوع خلوت ساختارهای متنوعی را ارائه می­دادند اما کاربرد آن­ها در فضای مشخصی به نام خانه همچنان روشن نبود.

 

سپاسگزاری

در اینجا شایسته است از دکتر حسین سلطانزاده و دکتر مجتبی صدریا و دکتر ناصر فکوهی که در آفرینش و پروراندنِ این پژوهش نقش داشته­اند، سپاسگزاری نمایم.

 

 

فهرست منابع:

 

clip_image001.gif بازرگان هرندی، عباس، مقدمه­ای بر روش­های تحقیق کیفی و آمیخته: رویکردهای متداول در علوم رفتاری، نشر دیدار، تهران، 1387.

clip_image001.gif لنگ، جان، آفرینش نظریه­ی معماری: نقش علوم رفتاری در طراحی محیط، عینی­فر، علیرضا، مؤسسه­ی چاپ و انتشارات دانشگاه تهران، تهران، 1383.

clip_image001.gif نوربرگ-شولتز، کریستین، روح مکان: به سوی پدیدارشناسی معماری، شیرازی، محمدرضا، رخداد نو، تهران، 1388.

clip_image001.gif هال، ادوارد توئیچل، بعد پنهان، طبیبیان، منوچهر، مؤسسه­ی چاپ و انتشارات دانشگاه تهران، تهران، 1384.

 

clip_image001.gif Altman, Irwin, The environment and social behaviour, Brooks/Cole, Monterey, CA, 1975.

clip_image001.gif Madanipour, Ali, Public and Private Spaces of the city, Rutledge, London, 2003.

clip_image001.gif Margulis, Stephen T., On the Status and Contribution of Westin’s and Altman’s Theories of Privacy, Journal of Social Issues, 59, 2003, pp. 411—42.

clip_image001.gif Moore, Adam. D., Privacy: Its Meaning and Value. American Philosophical Quarterly, 40, 2003, pp. 215-227.

clip_image001.gif Shabani, M. et al., Achieving Privacy in the Iranian Contemporary Compact Apartment Through Flexible Design, POWER SYSTEMS and REMOTE SENSING, 2010, pp. 285-296.

clip_image001.gif Sixmith, Judith A. and Andrew J. Sixmith, Empirical phenomenology: principles and method, Quality and Quantity, 21, 1987, pp. 313-333.

clip_image001.gif Westin, Alan. F., Privacy and Freedom, Atheneu, New York, 1967.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...