yade dirooz 1814 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 دی، ۱۳۹۳ باز موقع امتحاناست انجمن اینقدر خلوت شده؟! آدم حس روزای تعطیل رو میگیره!! گفتم یه موضوع بزنم حوصلم سر رفت... لطفا همتون شرکت کنید ... این مساله رو من کاملا بهش معتقدم و بارها تجربه کردم ... افرادی هستند که همیشه مودب اند ، مهربون و با شخصیت و خوش اخلاق... هیچوقت دل کسی رو نمیشکنند اما دقیقا همون افراد رو همه دلشونو میشکنند... در عوض هستند افرادی که با اطرافیانشون شوخی های ضایع (یا به نوعی مسخره بازی) میکنند و کاملا توی این حرفها و کنایه ها دل طرفشونو میشکونند اما همونها جذاب ترند و آدم از اینکه با چنین افرادی معاشرت کنه بیشتر لذت میبره ! در گذشته خودم تا حدودی جزو همون افراد بودم و اغلب از دست دوستان و افرادیکه باهاشون در ارتباط بودم حالا به دلیل یه حرف یا یه کاری ناراحت میشدم ... اما از وقتی که (چند سالی میشه...) که آدم بی معرفت و بی وفا و نامردی شدم میبینم که افراد بهم بیشتر احترام میزارند و بیشتر باهام حال میکنند ... (البته من زیاد شخصیت باحالی ندارم... منظورم اینه نسبت به اون موقعا بهتر شده در کل...) در مقابل خودم هم همینطور ... افرادی بودند که به شدت با ادب و متانت با من برخورد داشتند اما گاهی اونها رو رنجوندم (البته دست خودم نبوده و عمدی در کار نبوده...) برای یکیشون خیلی متاسفم و چون یاد اون افتادم الان این تاپیکو زدم ... امیدوارم ناراحت نشده باشه...اما افرادی بودند که دلمو شکوندند اما بازم دوسشون داشتم... 8 لینک به دیدگاه
S.F 24932 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 دی، ۱۳۹۳ باز موقع امتحاناست انجمن اینقدر خلوت شده؟! آدم حس روزای تعطیل رو میگیره!! گفتم یه موضوع بزنم حوصلم سر رفت... لطفا همتون شرکت کنید ... این مساله رو من کاملا بهش معتقدم و بارها تجربه کردم ... افرادی هستند که همیشه مودب اند ، مهربون و با شخصیت و خوش اخلاق... هیچوقت دل کسی رو نمیشکنند اما دقیقا همون افراد رو همه دلشونو میشکنند... در عوض هستند افرادی که با اطرافیانشون شوخی های ضایع (یا به نوعی مسخره بازی) میکنند و کاملا توی این حرفها و کنایه ها دل طرفشونو میشکونند اما همونها جذاب ترند و آدم از اینکه با چنین افرادی معاشرت کنه بیشتر لذت میبره ! در گذشته خودم تا حدودی جزو همون افراد بودم و اغلب از دست دوستان و افرادیکه باهاشون در ارتباط بودم حالا به دلیل یه حرف یا یه کاری ناراحت میشدم ... اما از وقتی که (چند سالی میشه...) که آدم بی معرفت و بی وفا و نامردی شدم میبینم که افراد بهم بیشتر احترام میزارند و بیشتر باهام حال میکنند ... (البته من زیاد شخصیت باحالی ندارم... منظورم اینه نسبت به اون موقعا بهتر شده در کل...) در مقابل خودم هم همینطور ... افرادی بودند که به شدت با ادب و متانت با من برخورد داشتند اما گاهی اونها رو رنجوندم (البته دست خودم نبوده و عمدی در کار نبوده...) برای یکیشون خیلی متاسفم و چون یاد اون افتادم الان این تاپیکو زدم ... امیدوارم ناراحت نشده باشه...اما افرادی بودند که دلمو شکوندند اما بازم دوسشون داشتم... درود. سوالت ی طوری ه. نمی دونم چرا ولی یاد این سوال افتادم ک پشه ها روزها کجا می رن اول این رو بگم ک روابط ما انشانها همیشه پیچیده بوده و هست. چون نه تنها با هم رو راست نیستیم بلکه با ضمیر ناخوداگاهمونم لخت و روراست نشدیم ! هنوز نمی دونیم ک چرا من این گونه ام! ب نظر من جذب و راضی نگه داشتن همه اشتباهه. لازم ادم سنگ دل هم باشه. جاذبه و دافعه ب قول عرب ها لازم ه. اما اینک همیشه ادمهای مهربون دفع می شن، بیشتر ب این برمیگرده ک "کند همجنس با همجنس پرواز" و شاید هم برمیگرده با این ک این ادمهای مهربون، توقع زیادی از اطرافیانشون دارن ک باعث تنهاییشون ه " از ماست ک بر ماست" میشه ب این ادمها گفت ب جای اینکه برای بچه گدایی دلسوزی کنی، سعی کن، کار کن، پول داشه باش؛ کمکش کن نه دلسوزی. این " حق" درسته. اما ب شخصه معتقدم شما باید تلفیقی از مجموعه ویژگی ها رو داشته باشی تا بتونی زندگی اجتماعی و جایگاه اجتماعی خوبی داشته باشه. ب قولی "هر نکته زمانی دارد " ب جاش ادم بخنده، ب جاش باید اخم کنه. در انتها هم این واقعیت تلخ یا شیرین رو فراموش نکنید ک همیشه بد بیشتر از خوب طرفدار داره و این برمیگرده ب یک سری مسائل درونی ما. اینکه، خوب بودن قواعد میخاد و ما نمخاییم بند قواعد باشیم ( ب طور کلی ) پس پیش ب سمت بد بودن و در عوض ازاد بودن میریم در پناه حق ./. 9 لینک به دیدگاه
Cinderella 9897 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 دی، ۱۳۹۳ منم با سجادخان موافقم تاحدودی منم خودمم چندبار شده ازآدمای خیلی خوبو مهربون زود خسته شدم میدونی توضیح دادنه دادنش سخته چون خودمم دقیقا نمی دونم چرا ولی خب به نظرم برمیگرده به افراط و تفریط نه همیشه خوب بودن قابل تحمله نه همیشه بدبودن به نظرم این آدمای خوبو مهربون باید گاهی بد و خشن باشن تا بیشتر به دل بشینن 4 لینک به دیدگاه
sara kia 3158 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 دی، ۱۳۹۳ اگه خیلی مهربون باشی و به یکی توجه کنی بعد از مدتی فکر میکنه وظیفته. حالا اگه کمتر از سطحی که عادتش دادی بهش توجه کنی ازت ناراحت میشه و ناراحتت میکنه، خودتم که به خاطر رفتار درستت از طرف مقابلت انتظار عکس العمل متقابل داری دلشکسته میشی، قضیه اینه 5 لینک به دیدگاه
negarineh 63 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 دی، ۱۳۹۳ باید بگم با نظرت موافقم.نمیدونم چرا ولی همیشه همینه. مثلا دخترایی که واقعا اخلاق و فلان ندارن گنده اخلاقن ویا پسرایی که واقعا مرام ندارن میبینی صدتا ادم عاشقشونه ولی اونکه درسته همیشه تنهاست وکم پیش میاد خاطرخواه پیدا کنه. در ضمن آدما ظاهر نگر و سطحی نگر شدن.به خاطر همین جذب افرادی میشن که در ظاهر اون جذابیت هارو دارن ودر باطن از اون ها محرومن.(این دوستان که میبینی-مگسانند دور شیرینی)این دوستیا به درد نمیخوره.همون بهتر آدم با یه تنهایی واقعی مواجه بشه تا با دوستیای کاذب ودروغین... در ضمن به خاطر خدا خوبی کن نه به خاطر خلق خدا.این سخته ولی باید در درون خودت اینو جا بندازی و این از القائات شیطانه که وقتی بد میشم دورو برم بیشتر میشن. درکل باید بگم سوالت سخته و از چندین جهت قابل بررسیه فاکتورهای جذابیت مثل قانون نا نوشته میمونه ولی من به چند مورد دقت کردم که شاید براتون جالب باشه بدونید... بنده جذابیت رو دونوع ظاهری وباطنی میدونم. جذابیت ظاهری:بخش بیشتر آن ارثی است وباقی اکتسابی به سبب رسیدگی فرد به خود.نظافت شخصی و... این نوع جذابیت وابستگی به جذابیت نوع دوم دارد.یعنی اگر فردی زیبایی داشت ولی جذابیت باطنی نداشت به میزان زیباییش از چشم میافته(تاحالا دقت کردین اول مدرسه از بعضیا ادم به خاطر قیافشون خییییلی خوشش میاد ولی وسطای سال از چشمت میافته وبرات عادی میشه!دلیلش اینه که جذابیت باطنیش رو همپای جذابیت ظاهریش ندیدی) جذابیت باطنی:این نوع جذابیت حاصل رفتارهای انسان-عادت ها-تیک ها-تکیه کلام ها و زبان بدن و غیره است..)این نوع جذابیت کاملا مستقل عمل میکند وقدرت نفوذآن شاید درابتدا کمتر از جذابیت نوع اول باشد اما قدرت ماندگاری اش از جذابیت نوع اول بیشتر است وچون مستقل است وبه خودی خود ارزش افرین پس فاکتوری بسیار بسیار مهم است. این نوع جذابیت بیشتر اکتسابی وبخش ناچیزی از ان ارثی است.این نوع جذابیت بسیار به محیط رشد افراد مربوط میشود.خروجی رفتاری افراد همان ها میشود که ورودی مغذ این افراد بوده است. در بررسی هایی که بنده داشتم دیدم که موارد جذابیت افرین موارد سختی هستند ونیاز به زمان دارند.مثلا شما باید به جایی برسید که افراد دیگر به شما غبطه بخورند! اما موارد از دست دادن جذابیت به سادگی با بعضی تیک ها به وجود می آید و به همین راحتی از چشم میافتید. موارد از دست دادن جذابیت: افرادی که موردی غلو امیز در بخش شخصیتی خود دارند افرادی که تیک عصبی دارند سادگی بیش از حد در بعضی افراد افراد پر حرف و وراج افرادی که خیلی منفی بافند-وقتی از کسی ناراحت میشوند یا از قضیه ای ان را مدام بازگو میکنند با آه وناله وآب وتاب-افراد همیشه نالان وشاکی افرادی که خیلی تعارف میکنند وحال بهم زنند. افراد کر کثیف افراد رک جذابند.چون جسارتی که انها دارند ارزوی همه هست افرادپرتلاش و موفق واکتیو وهمیشه فعال- جذابند توجه کنید که انسانها در زندگی معیار هایی دارند که وقتی کسی اون رو داره وخودشون ندارن جذب اون فرد میشن. بعضی افراد نیز واقعا علم را زیر سوال میبرند. مثلا یکی از دوستانم میگفت ما هم خوابگاهی داشتیم که هرچی به او میگفتیم این کار را نکن باز هم گوش نمیداد.اذیت میکرد.ولی باز دوستش داشتیم.اصلا دوس داشتنی وتو دل برو بود این بشر!!!هیچ چیز خاصی هم نداشت ولی دوسش داشتیم!!! 4 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 دی، ۱۳۹۳ اگه وتنها اگه خوبی و خوش قلبی به این معنا باشه که چیزی میدی تا بگیری ارزشش پایین میاد باید بخشیدن رو بفهمی و انتظار دیگه ای نداشته باشی کتاب پیغامبر جبران خلیل جبران رو توصیه میکنم با دقت یباره دیگه بخونین 3 لینک به دیدگاه
faaarnaz 5345 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 دی، ۱۳۹۳ درود.سوالت ی طوری ه. نمی دونم چرا ولی یاد این سوال افتادم ک پشه ها روزها کجا می رن اول این رو بگم ک روابط ما انشانها همیشه پیچیده بوده و هست. چون نه تنها با هم رو راست نیستیم بلکه با ضمیر ناخوداگاهمونم لخت و روراست نشدیم ! هنوز نمی دونیم ک چرا من این گونه ام! ب نظر من جذب و راضی نگه داشتن همه اشتباهه. لازم ادم سنگ دل هم باشه. جاذبه و دافعه ب قول عرب ها لازم ه. اما اینک همیشه ادمهای مهربون دفع می شن، بیشتر ب این برمیگرده ک "کند همجنس با همجنس پرواز" و شاید هم برمیگرده با این ک این ادمهای مهربون، توقع زیادی از اطرافیانشون دارن ک باعث تنهاییشون ه " از ماست ک بر ماست" میشه ب این ادمها گفت ب جای اینکه برای بچه گدایی دلسوزی کنی، سعی کن، کار کن، پول داشه باش؛ کمکش کن نه دلسوزی. این " حق" درسته. اما ب شخصه معتقدم شما باید تلفیقی از مجموعه ویژگی ها رو داشته باشی تا بتونی زندگی اجتماعی و جایگاه اجتماعی خوبی داشته باشه. ب قولی "هر نکته زمانی دارد " ب جاش ادم بخنده، ب جاش باید اخم کنه. در انتها هم این واقعیت تلخ یا شیرین رو فراموش نکنید ک همیشه بد بیشتر از خوب طرفدار داره و این برمیگرده ب یک سری مسائل درونی ما. اینکه، خوب بودن قواعد میخاد و ما نمخاییم بند قواعد باشیم ( ب طور کلی ) پس پیش ب سمت بد بودن و در عوض ازاد بودن میریم در پناه حق ./. خیلی خوب و کامل جواب دادن منم میخاستم همینا رو بگم 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده