رفتن به مطلب

خدا قبل از خلقت چه كار مي كرده است؟


ارسال های توصیه شده

خوشحال میشم برام توضیح بدی

البته زیر دیپلم :ws3:

 

راستی درباره از بین رفتن انرژی میتونی برام دلیل بیاری؟ (نظر جالبی بود)

 

اصلا چه دليلي داره كه انرژي باقي بمونه ؟؟؟

 

فرض كن !

 

من يك فوتون كه يك بسته انرژي ميدم به شما !

 

تا كي قراره بمونه ؟؟

طبق چه دليلي بايد تا ابد باشه ؟؟؟

 

من دلايل محكمي براي از بين رفتن ندارم !

 

اما دلايل محكم و قابل قبولي هم براي پايداري نيست ! حداقل منو قانع نكردن

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 50
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

اصلا چه دليلي داره كه انرژي باقي بمونه ؟؟؟

 

فرض كن !

 

من يك فوتون كه يك بسته انرژي ميدم به شما !

 

تا كي قراره بمونه ؟؟

طبق چه دليلي بايد تا ابد باشه ؟؟؟

 

من دلايل محكمي براي از بين رفتن ندارم !

 

اما دلايل محكم و قابل قبولي هم براي پايداري نيست ! حداقل منو قانع نكردن

یک فوتون میتونه به حالت های مختلف دربیاد

یک بار تو نور باشه

یک بار تو گرمای اصطکاک

یک بار در حرکت

یا به صورت انرژی پتانسیل تو مواد

و...

 

شما که ماشالا خودت شیمیست هستی...

یه واکنش شیمیایی رو در نظر بگیر

مجموع سطح انرژی مواد و مقدار انرژی آزاد شده تو یه فرآیند شیمیایی ثابت هستش

اگر یک واکنش رو بارها به صورت رفت و برگشت تو یه سیستم ایزوله انجام بدیم

انرژی کم و زیاد نمیشه و فقط بین حالت های مختلف جابجا میشه

 

در ضمن به نظرم معمولاً برای تخریب یک چیز دلیل میارن نه باقی موندنش

مثلاً دلیل تخریب آهن، اکسید شدن

یا تخریب پلیمر، هیدرولیز و اکسید شدن و...

 

چون تا تو یک چیز تغییر اتفاق نیوفته، تخریب و مستهلک نمیشه

اون فوتونی که به بنده دادی چه تغییری کرد؟

در اصل هیچی، فقط حالتش عوض شد

از یه فاز به فاز دیگه رفت، مثل بخار شدن آب

 

هوم؟:ws38:

لینک به دیدگاه
یک فوتون میتونه به حالت های مختلف دربیاد

یک بار تو نور باشه

یک بار تو گرمای اصطکاک

یک بار در حرکت

یا به صورت انرژی پتانسیل تو مواد

و...

 

شما که ماشالا خودت شیمیست هستی...

یه واکنش شیمیایی رو در نظر بگیر

مجموع سطح انرژی مواد و مقدار انرژی آزاد شده تو یه فرآیند شیمیایی ثابت هستش

اگر یک واکنش رو بارها به صورت رفت و برگشت تو یه سیستم ایزوله انجام بدیم

انرژی کم و زیاد نمیشه و فقط بین حالت های مختلف جابجا میشه

 

در ضمن به نظرم معمولاً برای تخریب یک چیز دلیل میارن نه باقی موندنش

مثلاً دلیل تخریب آهن، اکسید شدن

یا تخریب پلیمر، هیدرولیز و اکسید شدن و...

 

چون تا تو یک چیز تغییر اتفاق نیوفته، تخریب و مستهلک نمیشه

اون فوتونی که به بنده دادی چه تغییری کرد؟

در اصل هیچی، فقط حالتش عوض شد

از یه فاز به فاز دیگه رفت، مثل بخار شدن آب

 

هوم؟:ws38:

 

خب اين بازه زماني كه شما در نظر ميگري خيلي كمه !

 

من با عمر ميلياردي كيهان ميگم !

 

چه دليلي ميتونه باشه كه توي اين همه سال مقدار همه چيز ثابت مونده باشه ( انرژي و جرم ) ؟؟؟؟

لینک به دیدگاه
خب اين بازه زماني كه شما در نظر ميگري خيلي كمه !

 

من با عمر ميلياردي كيهان ميگم !

 

چه دليلي ميتونه باشه كه توي اين همه سال مقدار همه چيز ثابت مونده باشه ( انرژي و جرم ) ؟؟؟؟

بازه زمانی مهم نیست

هرچقدر دلت میخواد این واکنش رو به صورت رفت و برگشت انجام بده

تغییری تو مجموع انرژی ها ایجاد میشه؟

 

به نظر من که نه!

چون مواد با سطح انرژی پایین بر اثر انرژی داخل سیستم به مواد به سطح انرژی بالاتر تبدیل شدن

بعد دوباره همون انرژی رو به سیستم دادن و به سطح انرژی پایین برگشتن

 

هوم؟

 

 

 

بعدا نوشت:

 

البته یه حالت ممکن هست

اون هم اینه که انرژی از سیستم خارج بشه

که تو بحث ما میشه از این بعد به یک بعد دیگه رفتن

لینک به دیدگاه
بازه زمانی مهم نیست

هرچقدر دلت میخواد این واکنش رو به صورت رفت و برگشت انجام بده

تغییری تو مجموع انرژی ها ایجاد میشه؟

 

به نظر من که نه!

چون مواد با سطح انرژی پایین بر اثر انرژی داخل سیستم به مواد به سطح انرژی بالاتر تبدیل شدن

بعد دوباره همون انرژی رو به سیستم دادن و به سطح انرژی پایین برگشتن

 

هوم؟

 

 

 

بعدا نوشت:

 

البته یه حالت ممکن هست

اون هم اینه که انرژی از سیستم خارج بشه

که تو بحث ما میشه از این بعد به یک بعد دیگه رفتن

 

من ميگم همونجوري كه انرژي بوجود اومده پس از بين هم ميره !

 

ماده همونجور كه بوجود اومده پس از بين هم ميره !

لینک به دیدگاه
من ميگم همونجوري كه انرژي بوجود اومده پس از بين هم ميره !

 

ماده همونجور كه بوجود اومده پس از بين هم ميره !

پس منم میگم خدا همونجوری که به وجود اومده از بین هم میره!

 

این به اون در:ws3:

لینک به دیدگاه
:w16:

 

خوب به نظرت این انرژی چطور به وجود اومده؟

 

نميدونم :hanghead:

 

آغاز اين هستي رو ميگن بيگ بنگ

ولي من قبول ندارم:ws3: ( اعتماد به نفس رو داري ، نه خدايش حال ميكني ؟؟ )

 

و اما هيچ تصويري هم از آغاز خلقت ندارم :ws3:

لینک به دیدگاه
اگر اشتباه نكنم ، گوشه نشين شدم !

عدم ، منظور ما از عدم ، عدم فيزيكي و نبود ماده است ! الكترون پروتون ، پوزيترون ! ريز تر كوارك اين چيزا !

 

E=mc2 همين رابطه با مزه يكي از رابطه هاي بين جرم و انرژيه !

دوگانگي موج ذره هم مطالعه كنيد يكمي بهتر بحث ارنژي و ماده رو درك ميكنيد !

 

چرا آب پز ميشيم ؟؟ نميدونم من فكر ميكنم از تجمع انرژي اين اتفاق ميفتاد !

 

اصلا علم پيشرفت داشته ... ولي حس ميكنم هنوز دقيقا نميدونيم انرژي يعني چي ؟؟ زيادي مبهمه واسمون ... !

 

در ضمن شما استاد مايي ! من زياد سواد ندارم!

خيلي سطحي اطلاعات دارم ، زياد عميق نيستند

 

 

 

انالله و انا عليه راجعون !

 

 

يكي از آيات بسيار فلسفي قران هست از نظر من

 

كاش ميشد يكم توضيح ميدادم !

نه اينكه نخوام يا نتونم !

 

مغزم براي شرح اين موضوع ياري نميكنه ! هاله اي از مفاهيم تو ذهنم هست كه نميتونم جمعش كنم و بيانش كنم !

 

حس ميكنم اين آيه كامل پاسخ اين سوال رو بده !

 

 

ببین، متاسفانه اسمت رو نمی دنم.

دو تایی ک خط کشیدم. جمله قبل گفتی ن اینکه نتونم. جمله بعد گفتی نمی تونم :ws3: دو تا تناقض. می دونی از کجا ریشه میگیری؟ ببین، فاسدش نکن با کلمه. خودش ب موقعش می یاد بیرون.

ای خدا جان را تو بنما آن مقام. کاندرو بی‌حرف می‌روید کلام

 

و درباره انرژی، میخواستم ب این جمله ات برسیم

ولي حس ميكنم هنوز دقيقا نميدونيم انرژي يعني چي ؟؟

خوب ی کوچو درباره موج ذره می دونم. حس می کنم (نه فکر) ک موج ذره هم نیست. کما اینکه مخالف زیاد داره و البته موافق. مشکل اینجاس ک مکانیک کوانتوم باگ هایی زیادی داره ک ناشناخته موندن.

راستش حس من مخالف نظر انشیتین ه :ws3: اعتماد ب نفست ب من هم رسید :ws3:

 

صد درصد ایه ای ک اوردی، از حرکت جوهری ملاصدار بگیر تا بحث بهشت و جهنم و همینطوری اثبات ماموریت بعدی و خیلی موارد دیگه کاربرد داره.

در کنارش می تونی این رو در نظر بگیری ک شنیدم همچین ایه ای هست ک هر چیزی در زمین هست، خزائنش پیش ماست ! و این شعر میر فندرستکی ک میگه

صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی

 

و واقعا از بحثتون درباره از بین رفتن انرژی لذت بردم و بیشتر از تمام اینا ازین خوشحالم ک شاهد این مورد هستم ک بحث انجام می شه بدون بی احترامی و یا تعصب و نهایت لذت برای من همینه ! ارامش بین هم نوعان./

 

اضافه اینکه

 

بيچاره دل

كه جهالت عشقش به باد داد

اي ديده خون ببار

كه اين فتنه كار توست

ز دست دیده و دل هر دو فریاد

ک هر چ دیده بیند دل کند یاد...

لینک به دیدگاه
دو تایی ک خط کشیدم. جمله قبل گفتی ن اینکه نتونم. جمله بعد گفتی نمی تونم :ws3: دو تا تناقض. می دونی از کجا ریشه میگیری؟ ببین، فاسدش نکن با کلمه. خودش ب موقعش می یاد بیرون.

 

بد بيان كردم / منظورم از " نه اينكه نتونم " اولي ! اين بود كه كسي يا تفكري بر من حكم نميكنه كه بيان نكنم

 

خوب ی کوچو درباره موج ذره می دونم. حس می کنم (نه فکر) ک موج ذره هم نیست. کما اینکه مخالف زیاد داره و البته موافق. مشکل اینجاس ک مکانیک کوانتوم باگ هایی زیادی داره ک ناشناخته موندن.

 

فكر نميكنم موج و ذره مخالفي داشته باشه امروز !

و كوانتم خيلي خيلي پيشرفت داشته متاسفانه توي كشور ما زياد مورد بحث نيست !

ما هنوز با كوانتمي كه شرودينگر و هايزنبرگ و امثالهم بيان كردند داريم بحث ميكنيم و تحقيقات به روز در درس ها مشاهده نميشه چندان !

و توي كشور هم امكانات لازم براي تحقيقات اينچنيني نيست !

 

و با كجاي انشتين مخالفي ؟؟ :ws3:

 

 

و اينكه الان دقت كردم ديدم چقدر خشگل تاپيك از بحث خارج كردم من ! اصلا تو بحث علمي هم اسپم ميكنم و تاپيك رو به خاكي ميكشم ، چقدر خوبم من :ws3:

لینک به دیدگاه
كلمه كار در اين جمله به معناي اين است كه خد ا قبل از خلقت چه صفت فعلي را ابراز مي كرده و اين بيمعناست چون وقتي مخلوق نباشد صفت فعل و كار كردن هم معني ندارد. و به همين خاطر استكه امام رضا عليه السّلام مي فرمايند : « الْمَشِيئَةُ مِنْ صِفَاتِ الْأَفْعَالِفَمَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ لَمْ يَزَلْ مُرِيداً شَائِياً فَلَيْسَ بِمُوَحِّدٍ » مشيت از صفات فعل خداست پس كسي كه گمان كند خداي متعال پيوسته صفت اراده را ابرازمي كرده ( دائماً‌ كاري مي كرده ) اين فرد موحّد نيست . توضيح اينكه اراده خدايتعالي مساوي با ايجاد شيء است و اگر بگوييم خداي تبارك وتعالي هميشه در حال ارادهكاري بوده يعني چيزي بوده كه اين كار خداي متعال بر آن چيز اعمال شود و اين بدانمعناست كه ( نستجير بالله ) هميشه همراه خداي متعال و همطراز با او كسي بوده است واين مسأله مساوي با شرك است .

این پاراگراف اصلا قابل پذیرش نیست. پرشهای منطقی داره. و البته یه اشکال دیگه که توضیح خواهم داد.

یه چیز دیگه هم اینکه، در « الْمَشِيئَةُ مِنْ صِفَاتِ الْأَفْعَالِ فَمَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ لَمْ يَزَلْ مُرِيداً شَائِياً فَلَيْسَ بِمُوَحِّدٍ »، کلمه ی «الْأَفْعَالِ» به الله یا هر نام دیگه ای از خدا نسبت داده نشده. در واقع به هیچ نامی نسبت داده نشده، در نتیجه منظورش به طور کلی کارهاست. پس داره میگه «اراده کردن یکی از صفات کارهاست...» متأسفانه عربیم اونقدر خوب نیست که بقیه ش رو بتونم ترجمه کنم. ولی به ترجمه ای که داده شده هم نمیتونم اعتماد کنم. نویسنده ترجمه ای دلخواه خودش ارائه داده و نتیجه گیریش نه تنها با حدیث، که حتی با ترجمه ی خودش هم مطابق نیست. کلا این پاراگراف اونقدر اشکال داره و اونقدر قاطی پاتیه که ترجیح میدم بیشتر در موردش توضیح ندم.

پس با توجّه بهآنچه شما مي گوييد آيا خداي تعالي قبل از خلقت بيكار بوده است ؟

وقتي مي گوييدبيكار اين معنا پيدا نمي كند مگر آنكه مسبوقِ بر آن ، كاري وجود داشته باشد كه دستبرداشتن از آن كار ، به معناي بيكاري باشد. عمران صابئي همين سؤال را از امام رضاعليهالسّلام پرسيد . وقال عمران يا سيدي أ ليس قد كان ساكتا قبل الخلق لا ينطق ثمنطق ؟

آيا خدا قبل ازخلقت مخلوقات بيكار بوده است سپس به كار افتاده ؟

قال الرضا عليهالسّلام لا يكون السكوت إلا عن نطق قبله

امام رضا عليهالسّلام فرمودند : بيكار بودن معنا پيدا نمي كند مگر اينكه قبل از آن كاري باشد .

بعد حضرت رضاعليه السّلام براي عمران مثالي مي زنند :

و المثل في ذلكأنه لا يقال للسراج هو ساكت لا ينطق

به چراغ نميگويند اين بيكار است

و لا يقال إنالسراج ليضي‏ء فيما يريد أن يفعل بنا

و نمي گويند كهچراغ بخاطر اظهار فعلش براي ما مجبور است نور داشته باشد

لأن الضوء منالسراج ليس بفعل منه و لا كون و إنما هو ليس شي‏ء غيره

اگر كون و مكانينباشد( مخلوق نباشد ) نور چراغ ديگر صفت فعل او نيست ؛ چون براي كسي نور افشاني نميكند و غير او هم چيزي وجود ندارد( كه اين نور افشاني براي او باشد (

فلما استضاء لناقلنا قد أضاء لنا حتى استضأنا به

وقتي ماها وجودداشته باشيم و چراغ براي ما نورافشاني كند مي گوييم او برما نور افشاند و ما از نورآن بهره برديم .

خلاصه كلام اينكهفيض الهي لايزالي است و به همين علّت يكي از اسماي 99 گانه الهي نور است ولياستفاضه از او معناپيدا نمي كند مگر با خلقت خلق ؛ نستجير بالله مانند چراغ كه نور دارد ولي استفادهاز اين نور معنا پيدا نمي كند مگر با وجود كساني كه اين نور را درك كنند.

امّا معناي آيهشريفه هم كه مي فرمايد كلّ يوم هو في شان مربوط به بعد از خلقت خلق و بروز صفات فعلاست . اينجاست كه يوم يا همان روز كه كنايه از زمان است معنا پيدا مي كند و گفتيمكه زمان از محدوديتهاي مخلوق است . آري !‌ خداي تعالي بعد از خلقت خلق هرلحظه صفاتفعلش را اظهار مي كند امّا اينكه خداي تعالي قبل از خلقت خلق چه كار مي كرده بيمعناست و بدون وجود مخلوق اصلاً‌ اطلاق كلمه « كاركردن » به خداي متعال بي معناست

 

این پاراگراف به نظر خوب میرسه و مشکلی نداره...اونم فکر کنم به خاطر این باشه که نویسنده دخل و تصرفی توش نکرده!!!

 

خب، حالا توضیحات خودم

یک مسئله ی مهم رو باید بگم که فقط در مورد این بحث نیست و هر جا که در مورد خدا بحث میشه باید مورد توجه قرار بگیره. اونم اینه که بحثهایی که در مورد خدا هستن باید غیرمنطقی باشن. به این دلیل که اگر بخوایم در مورد صفات و افعال و ذات خدا در چارچوب منطق صحبت کنیم، در واقع داریم میگیم که اینها محدود به این هستن که منطقی باشن ولی خدا به هیچ چیز محدود نیست...در نتیجه در بحثهای در مورد خدا باید از منطق خارج بشیم و تحمل گزاره های غیرمنطقی رو داشته باشیم.

اولین گزاره ی غیرمنطقی که باید تحملش کنید، اینه که خدا هیچ کاری نمیکنه ولی این اصلا به این معنی نیست که هیچ کاری نمیکنه.(اول چند گزاره رو بیان میکنم و بعد به استدلالم میرسم).

گزاره ی دوم، همونیه که جناب Moment گفتن، زمان مخلوقه. در ابتدای آفرینش جهان به وجود اومده. البته علم هم همین رو میگه و برای زمان ابتدایی قائله. پس در نتیجه هیچ چیزی به عنوان «قبل از خلقت» وجود نداره. ولی باز هم این به این معنی نیست که هیچ چیزی به عنوان‌ «قبل از خلقت» وجود نداره. چون اگه اینطور باشه یعنی خدا وجود نداشته!!!

گزاره ی سوم هم مربوط میشه به دلایلی که خدا برای کارهاش داره. خدا برای کارهاش هیچ دلیلی نداره ولی این به این معنی نیست که خدا برای کارهاش هیچ دلیلی نداره.

فرض کنیم خدا برای کارهاش دلیل داشته باشه. این یا به این معنیه که اون کار به یه شکل خاص فقط میتونه انجام بشه و شکل دیگه ای نمیتونه باشه یا اینکه اگه اون کار به یه شکل خاص انجام بشه بهتره تا به اشکال دیگه. ولی اینا هر دو به این معنی هستن که کارهای خدا طبق قوانینی انجام میگیرن و از اونجایی که یکی از نتایج هر قانونی محدودیته، این به این معنیه که خدا محدوده که میدونیم غلطه. در نتیجه خدا هیچ دلیلی برای کارهاش نداره. ولی از اونجایی که خدا تأکید کرده آفرینش جهان بیهوده نیست، پس میفهمیم که خدا برای کارهاش دلیل داره.ولی دقت کنید، هر دلیلی که قابل درک برای انسان باشه، نمیتونه دلیل کارهای خداوند باشه پس هر موقع کسی گفت دلیل کارهای خداوند اینه، بدون نگاه کردن به دلیلش میشه گفت غلطه، چون اون شخص اون دلیل رو درک میکنه و شما هم اگه بخونید درکش میکنید، به همین دلیل اون دلیل نمیتونه دلیل کارهای خدا باشه.

ما نه میتونیم کارهای خداوند رو درک کنیم و نه دلایلش رو.و نه هیچ چیز دیگه ش رو. انسان قادر به درک خدا نیست. حتی پیامبر اسلام هم قادر به درک خدا نبود. البته با یک استثنا. ایشون در شب معراج، در "مدتی" که خارج از این جهان بودن، به نظرم خدا رو بیشتر درک کردن و همچنین دلایلش و کارهاش و چیزهای دیگه رو. ولی بعد از بازگشت به این دنیا، این درک از بین رفت. این حرفها رو با اطمینان میگم چون گفته ی خود اون حضرته که ایشون هم انسانی هستند مثل بقیه ی انسانها.

دلیل این که ما نمیتونیم چیزهایی که گفتم رو درک کنیم، اینه که ما به زمان، فضا و منطق محدودیم. نه تنها خودمون، بلکه ذهنمون هم به این سه تا محدوده. پس نمیتونیم چیزی که خارج از اینا باشه رو درک کنیم.

 

خب، پس به این نتیجه میرسیم که قبل و بعد از جهان و خلقت معنی نداره و برای خدا نمیشه هدف و دلیل و کار و تصمیم تعریف کرد، ولی خدا قبل و بعد از جهان هدفی خواهد داشت و در نتیجه دلایلی داشت پس تصمیم گرفته است و کار میکنه.(اشتباه بودن زمان فعلها عمدیه تا متوجه باشید که به هیچ زمان خاصی اشاره نمیکنم و هیچ ترتیب زمانی هم وجود نداره و کلا چیزی وجود نداره که ما بخوایم و بتونیم بفهمیم!!!)

 

نکته ی آخر هم اینکه توضیحات گفته شده یه اشکال دیگه هم دارن. توضیحش یه مقدار سخته. گفته شد که بدون وجود خلقت معنی نداره به خدا کار نسبت بدیم و از این چیزا...این غلطه....اگه چیزی از خدا باشه که بدون خلقت بی مفهوم باشه، این یعنی وابستگی خدا به خلقتش که غلطه. در نتیجه فیضها و کارهای خدا بدون وابستگی به خلقتش وجود دارند و این به این معنیه که برای خدا فرقی نمیکنه ما باشیم یا نباشیم، فیضش همیشه یه شکله. چه بنده ای باشه چه نباشه،‌ چه اون بنده مال این جهان باشه چه مال یه جهان دیگه، و منظورم از جهان زمین نیست، بلکه کل هستی رو میگم. ولی آیا فیض خدا بی وجود مخلوق درک میشه؟ اگه بخوایم بگیم خدا خودش فیض خودش رو درک میکنه، باید بگیم خدا حداقل دو بخش داره که میدونیم غلطه پس خدا خودش فیض خودش رو درک نمیکنه و کلا خدا خودآگاهی نداره ولی اگه خدا خودآگاهی نداشته باشه نمیتونه خودش رو به بندگانش معرفی کنه پس نتیجه میگیریم اینکه خدا خودآگاهی نداره به این معنی نیست که خدا خودآگاهی نداره و در نتیجه این که خدا فیض خودش رو درک نمیکنه به این معنی نیست که فیض خودش رو درک نمیکنه. پس خدا و فیضش و کارهاش بی وجود خلق هم وجود داره و درک میشه، و در حضور خلق هم هیچ تفاوتی نداره چون اگه این طور باشه باید به خدا یه تحول نسبت بدیم که قبل از خلقت یه طور بوده و بعدش یه طور دیگه شده که اینم نمیتونه درست باشه. در نتیجه نه تنها انسان، بلکه هیچ مخلوقی در هیچ جهانی، نقشی در وجود داشتن یا نداشتن، معنی داشتن یا نداشتن و درک شدن یا نشدن فیضها و کارهای خدا نداره.

 

خب، حالا که اینا رو گفتم، میتونم برم سراغ بقیه ی پستها!

لینک به دیدگاه

یکی از دردهای ما توی این جامعه، همچنین یکی از ناراحتیهای من که هر موقع باهاش روبرو میشم به خاطرش تأسف میخورم، اینه که کسایی که در یک زمینه هیچ گونه تخصص و علم و مطالعه ای ندارن، به خودشون حق نظر دادن در اون زمینه رو میدن.

جناب black banner، این که شما یه سؤالی میپرسید از یه نفر و اون بنده ی خدا جوابی بهتون نمیده، به این دلیل نیست که جوابی نداره، به این دلیله که جوابش انقدر پیچیده س که طرف یه ساعت باید فکر کنه که از کجا شروع کنه و به کجا برسه، انقدر مفاهیم جدید داره که باید حداقل چند ماه باهاتون حرف بزنه که اونا رو یاد بگیرید، و بعدش شروع کنه جوابتون رو بده. این که شما قادر به درک جواب نیستید و در نتیجه شخصی که ازش سؤال کردید میمونه بهتون چی بگه، به این معنی نیست که جوابی وجود نداره، به این معنیه که شما یا باید این سؤالا و حرفای الکی رو بذارید کنار، یا این که خیلی جدی برید فیزیک یاد بگیرید. هر کاری به جز اینا بکنید، میشید یکی از عوام که از روی شکمش حرف میزنه!!!

 

گفتید پایستگی انرژی غلطه. شما تا حالا قضیه ی Noether به گوشتون خورده؟

هر تقارن پیوسته ی یک نظریه، یک قانون پایستگی رو نتیجه میده. تقارن زمانی قوانین فیزیک، یعنی عدم تغییر قوانین فیزیک در طول زمان،‌ قانون پایستگی انرژی رو نتیجه میده. یعنی تغییر نکردن قوانین فیزیک با زمان --> پایستگی انرژی. از اونجایی که هر گزاره ی شرطی با عکس نقیضش معادله، عدم پایستگی انرژی --> متغیر بودن قوانین فیزیک با زمان. ولی میدونیم که این درست نیست. به یه دلیل ساده. فیزیکدانها با قوانینی که در صد سال اخیر به دست آوردن، میتونن فرآیندهایی که میلیاردها میلیارد سال پیش اتفاق افتادن رو با دقت بالا توضیح بدن و پیش بینی کنن(منظورم اخترفیزیکه، سیاه چاله ها، ابرنواخترها،ستاره های نوترونی، مجموعه های دوتایی و...) پس میشه نتیجه گرفت که قوانین فیزیک با زمان تغییر نمیکنن و این به ما میگه که پایستگی انرژی باید درست باشه.

و اما پايستگي !

ببينيد از اولش شروع كنيم

هيچي نبود !

عدم ...

خلقت آغاز شد ... دقيقا همينجا هم زمان شروع شد ! ( از نظر من )

 

بسياري از دانشمندان بالاخص فيزيكدان هاي نظري يقين دارند انفجار بزرگ لحظه آغاز بود !

نقطه اي كوچك كه منفجر شد !

یقینی وجود نداره. این فقط بهترین نظریه س! که البته شعبه های فراوانی داره.

طبق معادلات ما ميتونيم t0 رو محاسبه كنيم ! يعن ميتونيم بگيم الان چقدر گذشته ! خلاصه اين عدد اگر اشتباه نكنم حدود 14 ميليارد سال بدست مياد ! يعني 14 ميليارد سال پيش بيگ بنگ بوده !

ايرادات وارده :

1 . اگر زمان خلق شده است ، و مطلق نيست پس مثل تمام فاكتور هاي خلقت قابل تغيير است از كجا معلوم زمان اون موقع با زمان الان يك شكل بوده باشد ! بعد 14 ميليارد سال بدست آمده شده بر اساس چرخش زمين بر دور خورشيده ، از همينجا كلي ايراد وارده بهش ! وقتي بازه انقدر بزرگ ميشه بايد دقت شمارش ما بالا بره ! اصلا اين شمارش به نظر من خيلي احمقانه است ! وقتي زمان نسبي هست ! ما هميشه اونو نسبي حس كرديم تمام تحقيقات ما پس غلطي ميشه !

 

چیزی که احمقانه س حرفهای شماس که بدون هیچ اطلاعی و بدون هیچ فکری صحبت میکنید. اون زمانی که فیزیکدانها ازش صحبت میکنن بر اساس چرخش زمین به دور خورشید نیست. تعریف پایه ی ثانیه بر اساس گزار یکی از ایزوتوپها اتم سزیومه. تعریف دقیق یک ثانیه اینه: زمانی که طول میکشه تا اتم سزیم۱۳۳ تعداد 9192631770 دوره ی تابش مربوط به گزار بین دو ترازش رو انجام بده.البته میشه از هر فرآیند فیزیکی دیگه ای برای تعریف زمان استفاده کرد و میشه فرآیندی رو در نظر گرفت که در زمانهای نزدیک به انفجار بزرگ هم معتبر باشه.

در ضمن، فیزیکدانها خیلی بهتر از شما زمان رو میشناسن. اثرهای نسبیت خاصی و نسبیت عامی هم همه لحاظ شدن در اون محاسبه. و البته خود فیزیکدانها هر روز این سؤال رو از خودشون میپرسن که از کجا معلوم؟! و تا الان بهترین جواب این بوده که همینطوری که هست درسته. و البته همیشه اندازه گیریهای با دقتهای بالاتر و بالاتر انجام میشن و تا الان با دقت بسیار بالایی نظریات فعلی در این مورد تأیید شدن. در ضمن هر کس میتونه نظریه های جدید ارائه بده و دنبال اثباتش باشه ولی تا الان نظریاتی که خواص جهان رو تابع زمان دونستن، یا مشکل داشتن یا با تجربه همخونی نداشتن. راستش شما خیلی از فیزیک بی اطلاع هستید. انقدر که اگه بخوام در این مورد شما رو از اشتباه دربیارم، یه هفته وقت لازم دارم که مطالعه کنم و اشکالاتتون رو رفع کنم. و چون انقدر وقت ندارم، بیشتر توضیح نمیدم.

2 . دور ترين نقطه كيهان تا زمين فكر كنم 8 ميليارد ساله ! حالا شما فكر كن ... يعني ميليارد سال با سرعت نور حركت كني ميتوني چنين فاصله اي بگيري !

اگر در جهت مخالف همين فاصله هم دور ترين نقطه همين مقدار يعني 8 ميليارد سال باشه !

عرض كيهان ميشه چقدر (( هر چند عرض و طول غير قابل محاسبه است ! ولي من اينا رو فرض قرار دادم ))

 

حالا در طي چهارده ميليارد سال در نقطه بيگ بنگ ، سرعت مواد تشكيل شده چقدر بايد باشه كه اينچنين پراكنده بشن ! ؟؟؟؟

 

پس من ميگم بيگ بنگ غلطه ، و خلقت نقطه اي آغاز نشده ! يعني فر كنيم همه چيز از يك نقطه خلق شد ! و منفجر شد و اين داستان ها !

همين 2 تا كافيه !

نه خیر. ۸ میلیارد سال نوری حتی فاصله ی ما با لبه ی جهان قابل مشاهده هم نیست. طبق محاسبات، فاصله ی ما با لبه ی جهان قابل مشاهده ۴۶ تا ۴۷ میلیارد سال نوریه. اینکه در ورای جهان قابل مشاهده چه خبره، دیگه نمیدونیم!

شما هیچ چیزی از علم نمیدونید. انقدر دارید با این صحبتها به خودتون توهین میکنید.

موادی که در ابتدای عالم تشکیل شدن، لازم نبوده فقط حرکت بکنن که از هم دور بشن. فضا−زمان خودش در حال انبساط بوده و هست و در نتیجه مواد رو از هم دور میکنه، حتی اگه ساکن باشن. و سرعت این انبساط میتونه خیلی خیلی زیاد باشه که از یه فاصله ای به بعد، این سرعت از سرعت نور هم بیشتر میشه( این با نسبیت تناقض نداره چون از این طریق هیچ اطلاعاتی سریعتر از نور منتقل نمیشه و هیچ جرمی سریعتر از نور حرکت نمیکنه).

 

حالا من ميگم همونجوري كه از عدم به هستي رسيديم ! و مواد تشكيل شدند ! پس همين الان هم در هر نقطه از كيهان امكان تشكيل مواد جديد وجود داره !

و من ميگم ماده از بين ميره ! ماده ميتونه به فاز انرژي بره ! فكر كنم ما فلان قدر ماده داره ! فلان ماده رو بلد هستيم تبدل كنيم به انرژي قابل كنترل ! حالا انرژي ميشه 4 تا بسته كوانتمي ! ميخوام اينا رو رها كنيم ! اينا 4 تا بسته تا كي ميتونند انرژي بمونند ؟؟

انرژي قطعا از بين خواهد رفت !

انرژی شکلهای متفاوتی داره. یکی از اشکالش نوره.یکیش گرما و بقیه مکانیکی هستن. یکی دیگه از اشکالش هم جرمه. اینا در فرآیندهای مختلف به هم تبدیل میشن ولی تا الان همیشه انرژی پایسته بوده. هیچ دلیلی نیست که انرژی پایسته نباشه و برعکس خیلی دلیل هم هست که انرژی پایسته باشه. آها ببخشید، شما که دلیل و استدلال لازم ندارید، هر چی دوست دارید میتونید بگید!!!

حالا يك بحث ديگه اصلا !

يك لحظه فكر كنيد ؟؟

تمركز

ميريم بحث ديگه باز ميكنم :

فيزيك دان ها معتقد به سفر در زمان هستند ! درسته ؟

 

من ميگم الان به اين علم رسيديم !

 

من دقيقا به نقطه آغاز خلقت برميگردم !

 

همه چيز از بين ميره ! :ws28: پس مواد از بين ميرند !

"معتقد"...چنین کلمه ای در علم معنی نداره.

در ضمن، سفر در زمان حتی در نظریه هم هنوز تأیید نشده. فقط قضیه اینه که هنوز رد نشده. تازه اگر وجود داشته باشه هم طوریه که باعث تناقض نشه.

ولی اینی که شما میگید...به سادگی غلطه...چون وقتی به زمانی برید که ماده وجود نداره، پس در گذشته ی اون زمان هم ماده نبوده، پس ماده نابود نشده، فقط هنوز به وجود نیومده.

البته ماده میتونه به انرژی تبدیل بشه و بالعکس ولی انرژی همیشه پایسته س.

مواد نه تنها دائما توليد ميشوند بلكه توئم نابود هم ميشوند ! :ws38:

این رو بیش از نیم قرنه که فیزیکدانها کشف کردن البته با برداشت و تفسیر درست، نه این حرفهای الکی و بی دلیل شما

من نه معادله نوشتم نه كار پژوهشي فقط با ادله ها و دلايل خود فيزيكدان سعي به نقض حرفاشون دارم !

درسته، معادله ننوشتید، کار پژوهشی هم نکردید، ولی چیز درستی هم نگفتید. در واقع حرفهاتون به قول یک فیزیکدان معروف، حتی غلط هم نیست!!!

خودشون همه اين حرفا رو ميزنند اما حواسشون نيست چقدر نقض توش هست !

نکته اینجاس که این حرفا رو برای شما نمیزنن. برای کسایی میزنن که میفهمنشون!

 

حالا اينا رو اشتباه به ما درس دادند كه انقدر نقض توشه ! يا واقعا همه اين نقض ها هست

 

نه به شما چیزی تدریس شده و نه شما چیزی یاد گرفتید!!!!!!

لینک به دیدگاه
یکی از دردهای ما توی این جامعه، همچنین یکی از ناراحتیهای من که هر موقع باهاش روبرو میشم به خاطرش تأسف میخورم، اینه که کسایی که در یک زمینه هیچ گونه تخصص و علم و مطالعه ای ندارن، به خودشون حق نظر دادن در اون زمینه رو میدن.

جناب black banner، این که شما یه سؤالی میپرسید از یه نفر و اون بنده ی خدا جوابی بهتون نمیده، به این دلیل نیست که جوابی نداره، به این دلیله که جوابش انقدر پیچیده س که طرف یه ساعت باید فکر کنه که از کجا شروع کنه و به کجا برسه، انقدر مفاهیم جدید داره که باید حداقل چند ماه باهاتون حرف بزنه که اونا رو یاد بگیرید، و بعدش شروع کنه جوابتون رو بده. این که شما قادر به درک جواب نیستید و در نتیجه شخصی که ازش سؤال کردید میمونه بهتون چی بگه، به این معنی نیست که جوابی وجود نداره، به این معنیه که شما یا باید این سؤالا و حرفای الکی رو بذارید کنار، یا این که خیلی جدی برید فیزیک یاد بگیرید. هر کاری به جز اینا بکنید، میشید یکی از عوام که از روی شکمش حرف میزنه!!!

 

گفتید پایستگی انرژی غلطه. شما تا حالا قضیه ی Noether به گوشتون خورده؟

هر تقارن پیوسته ی یک نظریه، یک قانون پایستگی رو نتیجه میده. تقارن زمانی قوانین فیزیک، یعنی عدم تغییر قوانین فیزیک در طول زمان،‌ قانون پایستگی انرژی رو نتیجه میده. یعنی تغییر نکردن قوانین فیزیک با زمان --> پایستگی انرژی. از اونجایی که هر گزاره ی شرطی با عکس نقیضش معادله، عدم پایستگی انرژی --> متغیر بودن قوانین فیزیک با زمان. ولی میدونیم که این درست نیست. به یه دلیل ساده. فیزیکدانها با قوانینی که در صد سال اخیر به دست آوردن، میتونن فرآیندهایی که میلیاردها میلیارد سال پیش اتفاق افتادن رو با دقت بالا توضیح بدن و پیش بینی کنن(منظورم اخترفیزیکه، سیاه چاله ها، ابرنواخترها،ستاره های نوترونی، مجموعه های دوتایی و...) پس میشه نتیجه گرفت که قوانین فیزیک با زمان تغییر نمیکنن و این به ما میگه که پایستگی انرژی باید درست باشه.

 

یقینی وجود نداره. این فقط بهترین نظریه س! که البته شعبه های فراوانی داره.

 

 

چیزی که احمقانه س حرفهای شماس که بدون هیچ اطلاعی و بدون هیچ فکری صحبت میکنید. اون زمانی که فیزیکدانها ازش صحبت میکنن بر اساس چرخش زمین به دور خورشید نیست. تعریف پایه ی ثانیه بر اساس گزار یکی از ایزوتوپها اتم سزیومه. تعریف دقیق یک ثانیه اینه: زمانی که طول میکشه تا اتم سزیم۱۳۳ تعداد 9192631770 دوره ی تابش مربوط به گزار بین دو ترازش رو انجام بده.البته میشه از هر فرآیند فیزیکی دیگه ای برای تعریف زمان استفاده کرد و میشه فرآیندی رو در نظر گرفت که در زمانهای نزدیک به انفجار بزرگ هم معتبر باشه.

در ضمن، فیزیکدانها خیلی بهتر از شما زمان رو میشناسن. اثرهای نسبیت خاصی و نسبیت عامی هم همه لحاظ شدن در اون محاسبه. و البته خود فیزیکدانها هر روز این سؤال رو از خودشون میپرسن که از کجا معلوم؟! و تا الان بهترین جواب این بوده که همینطوری که هست درسته. و البته همیشه اندازه گیریهای با دقتهای بالاتر و بالاتر انجام میشن و تا الان با دقت بسیار بالایی نظریات فعلی در این مورد تأیید شدن. در ضمن هر کس میتونه نظریه های جدید ارائه بده و دنبال اثباتش باشه ولی تا الان نظریاتی که خواص جهان رو تابع زمان دونستن، یا مشکل داشتن یا با تجربه همخونی نداشتن. راستش شما خیلی از فیزیک بی اطلاع هستید. انقدر که اگه بخوام در این مورد شما رو از اشتباه دربیارم، یه هفته وقت لازم دارم که مطالعه کنم و اشکالاتتون رو رفع کنم. و چون انقدر وقت ندارم، بیشتر توضیح نمیدم.

 

نه خیر. ۸ میلیارد سال نوری حتی فاصله ی ما با لبه ی جهان قابل مشاهده هم نیست. طبق محاسبات، فاصله ی ما با لبه ی جهان قابل مشاهده ۴۶ تا ۴۷ میلیارد سال نوریه. اینکه در ورای جهان قابل مشاهده چه خبره، دیگه نمیدونیم!

شما هیچ چیزی از علم نمیدونید. انقدر دارید با این صحبتها به خودتون توهین میکنید.

موادی که در ابتدای عالم تشکیل شدن، لازم نبوده فقط حرکت بکنن که از هم دور بشن. فضا−زمان خودش در حال انبساط بوده و هست و در نتیجه مواد رو از هم دور میکنه، حتی اگه ساکن باشن. و سرعت این انبساط میتونه خیلی خیلی زیاد باشه که از یه فاصله ای به بعد، این سرعت از سرعت نور هم بیشتر میشه( این با نسبیت تناقض نداره چون از این طریق هیچ اطلاعاتی سریعتر از نور منتقل نمیشه و هیچ جرمی سریعتر از نور حرکت نمیکنه).

 

 

انرژی شکلهای متفاوتی داره. یکی از اشکالش نوره.یکیش گرما و بقیه مکانیکی هستن. یکی دیگه از اشکالش هم جرمه. اینا در فرآیندهای مختلف به هم تبدیل میشن ولی تا الان همیشه انرژی پایسته بوده. هیچ دلیلی نیست که انرژی پایسته نباشه و برعکس خیلی دلیل هم هست که انرژی پایسته باشه. آها ببخشید، شما که دلیل و استدلال لازم ندارید، هر چی دوست دارید میتونید بگید!!!

 

"معتقد"...چنین کلمه ای در علم معنی نداره.

در ضمن، سفر در زمان حتی در نظریه هم هنوز تأیید نشده. فقط قضیه اینه که هنوز رد نشده. تازه اگر وجود داشته باشه هم طوریه که باعث تناقض نشه.

ولی اینی که شما میگید...به سادگی غلطه...چون وقتی به زمانی برید که ماده وجود نداره، پس در گذشته ی اون زمان هم ماده نبوده، پس ماده نابود نشده، فقط هنوز به وجود نیومده.

البته ماده میتونه به انرژی تبدیل بشه و بالعکس ولی انرژی همیشه پایسته س.

 

این رو بیش از نیم قرنه که فیزیکدانها کشف کردن البته با برداشت و تفسیر درست، نه این حرفهای الکی و بی دلیل شما

 

درسته، معادله ننوشتید، کار پژوهشی هم نکردید، ولی چیز درستی هم نگفتید. در واقع حرفهاتون به قول یک فیزیکدان معروف، حتی غلط هم نیست!!!

 

نکته اینجاس که این حرفا رو برای شما نمیزنن. برای کسایی میزنن که میفهمنشون!

 

 

نه به شما چیزی تدریس شده و نه شما چیزی یاد گرفتید!!!!!!

 

 

:ws28:

 

كساني كه تعصب رشته اشون رو دارند منو ياد ، سفيد پوست هاي آمريكاي ميندازند كه تعصب رنگ پوستوشون رو دارند !

 

متشكرم!

 

خوشحالم شما متخصص زمينه هستيد !

 

ادامه بحث با شما !

لینک به دیدگاه
:ws28:

 

كساني كه تعصب رشته اشون رو دارند منو ياد ، سفيد پوست هاي آمريكاي ميندازند كه تعصب رنگ پوستوشون رو دارند !

 

متشكرم!

 

خوشحالم شما متخصص زمينه هستيد !

 

ادامه بحث با شما !

 

قضیه تعصب رشته نیست. قضیه اینه که وقتی یه چیزی رو بلد نیستید، نباید در موردش حرف بزنید.

البته این پستتون هم مثل پست قبلیتونه، همه ی دلایل رو نادیده میگیرید و هر چی دوست دارید میگید.

با کسایی مثل شما که تابع استدلال نیستن نمیشه صحبت کرد.

الان هم فکر میکنید با یه شکلک خنده و یه برچسب تعصب تمام حرفهای من بی اعتبار شدن، که خودش یه نوع بی منطقیه.

البته برای من فقط نظر کسایی اهمیت داره که منطق داشته باشن و با استدلال صحبت کنن، در نتیجه شما آزادید هر چی دلتون میخواد فکر کنید که البته فکر نکنم براتون خبر جدیدی باشه!

لینک به دیدگاه
قضیه تعصب رشته نیست. قضیه اینه که وقتی یه چیزی رو بلد نیستید، نباید در موردش حرف بزنید.

البته این پستتون هم مثل پست قبلیتونه، همه ی دلایل رو نادیده میگیرید و هر چی دوست دارید میگید.

با کسایی مثل شما که تابع استدلال نیستن نمیشه صحبت کرد.

الان هم فکر میکنید با یه شکلک خنده و یه برچسب تعصب تمام حرفهای من بی اعتبار شدن، که خودش یه نوع بی منطقیه.

البته برای من فقط نظر کسایی اهمیت داره که منطق داشته باشن و با استدلال صحبت کنن، در نتیجه شما آزادید هر چی دلتون میخواد فکر کنید که البته فکر نکنم براتون خبر جدیدی باشه!

 

حس ميكنم لحن بحث از فاز علمي خارج شده ! نيازي به ادامه بحث ندارم

 

موفق و مويد باشيد !

 

من از شما ميپذريم كه بي منطقم ... !

لینک به دیدگاه

نکته ی آخر هم اینکه توضیحات گفته شده یه اشکال دیگه هم دارن. توضیحش یه مقدار سخته. گفته شد که بدون وجود خلقت معنی نداره به خدا کار نسبت بدیم و از این چیزا...این غلطه....اگه چیزی از خدا باشه که بدون خلقت بی مفهوم باشه، این یعنی وابستگی خدا به خلقتش که غلطه. در نتیجه فیضها و کارهای خدا بدون وابستگی به خلقتش وجود دارند و این به این معنیه که برای خدا فرقی نمیکنه ما باشیم یا نباشیم، فیضش همیشه یه شکله. چه بنده ای باشه چه نباشه،‌ چه اون بنده مال این جهان باشه چه مال یه جهان دیگه، و منظورم از جهان زمین نیست، بلکه کل هستی رو میگم. ولی آیا فیض خدا بی وجود مخلوق درک میشه؟ اگه بخوایم بگیم خدا خودش فیض خودش رو درک میکنه، باید بگیم خدا حداقل دو بخش داره که میدونیم غلطه پس خدا خودش فیض خودش رو درک نمیکنه و کلا خدا خودآگاهی نداره ولی اگه خدا خودآگاهی نداشته باشه نمیتونه خودش رو به بندگانش معرفی کنه پس نتیجه میگیریم اینکه خدا خودآگاهی نداره به این معنی نیست که خدا خودآگاهی نداره و در نتیجه این که خدا فیض خودش رو درک نمیکنه به این معنی نیست که فیض خودش رو درک نمیکنه. پس خدا و فیضش و کارهاش بی وجود خلق هم وجود داره و درک میشه، و در حضور خلق هم هیچ تفاوتی نداره چون اگه این طور باشه باید به خدا یه تحول نسبت بدیم که قبل از خلقت یه طور بوده و بعدش یه طور دیگه شده که اینم نمیتونه درست باشه. در نتیجه نه تنها انسان، بلکه هیچ مخلوقی در هیچ جهانی، نقشی در وجود داشتن یا نداشتن، معنی داشتن یا نداشتن و درک شدن یا نشدن فیضها و کارهای خدا نداره.

 

خب، حالا که اینا رو گفتم، میتونم برم سراغ بقیه ی پستها!

پس به گفته شما، همونطور که ما نمیتونیم پوچی رو تصور کنیم، این چیزها رو هم نمیتونیم درک کنیم... درسته؟

 

و اینکه ذات خدا، همون صفت خداست!

ینی خدا نیکوکار نیست، نیکی است

خدا بخشمده نیست، بخشش است

.

.

.

 

درسته؟

 

 

+بحث جالبیه، شما هم به نظر اطلاعات خوبی دارید ولی توهین به دیگران درست نیست...

لینک به دیدگاه
پس به گفته شما، همونطور که ما نمیتونیم پوچی رو تصور کنیم، این چیزها رو هم نمیتونیم درک کنیم... درسته؟

 

و اینکه ذات خدا، همون صفت خداست!

ینی خدا نیکوکار نیست، نیکی است

خدا بخشمده نیست، بخشش است

.

.

.

 

درسته؟

 

 

+بحث جالبیه، شما هم به نظر اطلاعات خوبی دارید ولی توهین به دیگران درست نیست...

 

 

اطلاعات جالبی بود.

ب نظرت اگه اینطوری باشه، خدا یک مفهوم انتزاعی نیمیشه؟ :ws52:

یکی از کتب ممنوعه، ی کتابی ب اسم و انسان خدا را افرید بود. جالب بود.

ب نظرم ی تاپیک درباره خدا و امکان وجودش بحث کنیم؛ پی ساز تر می شه. هوم ؟

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...