رفتن به مطلب

دیوانگی های من


ارسال های توصیه شده

تو باز خواب داداش منو دیدی؟؟؟؟

 

نه بجان خوودم ...فقط همون 2 ..3..بار که بهت گفتم...

بسیار هم بچه های خوبی بودیم در خواب..:whistle:

فکر بد در مورد منو مهدی جان نکنی...w000.gif

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 84
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

نه بجان خوودم ...فقط همون 2 ..3..بار که بهت گفتم...

بسیار هم بچه های خوبی بودیم در خواب..:whistle:

فکر بد در مورد منو مهدی جان نکنی...w000.gif

 

من اصن راجع به شما فک نمیکنم خخخخخخ

لینک به دیدگاه
من اصن راجع به شما فک نمیکنم خخخخخخ

بی شخصیت vahidrk.gif بی احساسات ..w000.gif

..الان زنگ میزنم بهش میگم اذیتم کردی....میگم نتو قط کنه...حالت قشششششنگ جاااااا بیاد ...بگم؟؟

خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

لینک به دیدگاه
بی شخصیت vahidrk.gif بی احساسات ..w000.gif

..الان زنگ میزنم بهش میگم اذیتم کردی....میگم نتو قط کنه...حالت قشششششنگ جاااااا بیاد ...بگم؟؟

خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

مهم نیس. الان خودم قط میکنم :ا

لینک به دیدگاه

دلنوشته:

مسافر عزیز من

قبل از آمدنت هیچ منتظرت نبودم

روزهایم مثل فیلم کسل کننده ای هر روز تکرار می شد

مسافر عزیز من

وقتی سرزده به خانه دلم آمدی

نمی دانستم خوشحال باشم یا ناراحت

دل و جانم آشفته بود

آمادگی میزبانی ات را نداشتم

یادم هست چه با حوصله کمکم کردی تا خانه را جمع و جور کنم

مسافر عزیز من

روزهایی که مهمانم بودی

زیباترین لحظه های زندگی ام بود

مسافر عزیز من

ارتعاش صدایم را یادت هست؟

آن دم که حرف از رفتن می زدی و

من هنوز نرفته دلواپس رفتنت می شدم

حضورت رنگ دیگری به خانه ام داده بود

البته خانه من نه، خانه تو شده دیگر

آه که چه زود گذشت

روزهای پرحلاوتی بود که دیگر تکرار نشدند

مسافر عزیز من

میزبان خوبی نبودم، می دانم!

اما نمی دانم ناگهان چه شد

خانه را به هم ریختی

همه چیز را شکستی

بدون آنکه بگویی چمدانت را برداشتی و رفتی

وقت رفتن محکم در را کوبیدی و

حتی نتوانستم رفتنت را ببینم

تا باور کنم که دیگر باز نخواهی گشت

روزها و روزها در انتظارت نشستم

بارها و بارها نشانی خانه را برایت نوشتم

تا شاید راه گم کرده را بیابی و بازگردی

پشت پایت اشک ریختم

تا باز کنارم بازگردی

اما هنوز هم تو در سفری

مسافر عزیز من

مهمان دل چه کسی شده ای

که در خانه مرا دیگری نمی کوبی؟

خانه بی تو رنگ و بویی ندارد

بهم ریخته و آشفته است.

مسافر عزیز من

بیا، برگرد،

من هنور چشم به راهت هستم

روزها را میشمارم تا روزی که برگردی

امروز درست 363 روز و 18 ساعت شده

که نیستی

مسافر عزیز من، غریبه آشنای من

هنوزم که هنوز است

دوستت دارم

92/11/13

لینک به دیدگاه

من زن هستم و تو مرد ...

 

اما ....

 

نگران نباش به کسی نخواهم گفت ؛

 

که در پس مشکلات و درد هایی که تو برایم ساختی و تحمل کردم ،

 

در پس نامردی و نامهربانی که دیدم و دم نزدم !

 

در پس بی معرفتی هایی که دیدم و معرفت به خرج دادم ....

 

در پس خيانتهايي كه ديدم و سكوت كردم ...

 

من " مــــــــــــــــــــــــ ــــــــرد" تر بودم.....

 

نه تو !!

لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

هستند کسانی که از شدت دلتنگی به

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
رفته اند ...

حرف نمیزنند ...

راه می روند ...

نفس میکشند ...

ولی چیزی حس نمیکنند !

فقط فکر میکنند و

فکر میکنند و

فکر میکنند ...!

لینک به دیدگاه

دلنوشته:

چشمم شور بود، دستم بی نمک،زبانت تند و نگاهت تلخ...

از سفره دلم عقب کشیدی...

بعد از تو عشق حسرت شد...

حال من مانده ام و حسرتهایی که میخورم و تمام شدنی نیستند...

(اسفند 91 فک کنم)

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...