*atefeh* 13017 مالک ارسال شده در 10 شهریور، 2014 در این شهر پاک به جرم عاشقی دستگیر شدم شاکی، قاضی بود به اتهام نامعلوم محکومم کرد به تنهایی به شکنجه روحم به هزاران بار شکستن قلبم به پرداخت یک عمر اشک چشمم حال در کنج سلول انفرادی تقاص عاشقی پس می دهم. 15.9.92 7
*atefeh* 13017 مالک ارسال شده در 12 شهریور، 2014 از این متن خیلی خوشم اومد. عین حقیقته: هر چه مهربانتر باشی بیشتر به تو ظلم میکنند.. هر چه صادق تر باشی بیشتر به تو دروغ میگویند. هر چه خودت را خاکی تر نشان بدهی کمتر برایت ارزش قائلند. هر چه قلبت را آسانتر در اختیار دیگران قرار دهی . راحت تر لهش میکنند. و اگر بدانند که منتظری و به آنها احتیاج داری یک دنیا از تو فاصله میگرند. اینست حقیقت زندگی... 6
*atefeh* 13017 مالک ارسال شده در 15 شهریور، 2014 من اینو دیشب نوشتم . از دوستامم یادم رفت نظر بپرسم، ببینم خوبه یا بده کلمه باز زیاد توش داره و شاید باید عوض شه. خلاصه اینو بعد گوش دادن آهنگ معین ساعت 1:27 شب نوشتم. اگه خوندید نظرتونو بگید. :) باز شب و باز من و باز یه بالش خیس باز خیال و باز تو و باز یه جای خالی باز اشک و باز سکوت و باز چکیدن باز دل و باز سکوت و باز شکستن باز من و باز غم و باز آغوش تنهایی باز تو و باز نبودن و باز تنهایی باز تو و باز او و باز بی خیالی باز من و باز یه گوشه و باز یه حسرت باز غم و باز غم وباز غم باز من و باز تو باز نرسیدن باز تو و باز رفتن و باز غرور باز من و باز ماندن و باز سکوت... 25.3.93 6
VINA 31339 ارسال شده در 15 شهریور، 2014 من اینو دیشب نوشتم . از دوستامم یادم رفت نظر بپرسم، ببینم خوبه یا بدهکلمه باز زیاد توش داره و شاید باید عوض شه. خلاصه اینو بعد گوش دادن آهنگ معین ساعت 1:27 شب نوشتم. اگه خوندید نظرتونو بگید. :) باز شب و من و یه بالش خیس باز خیال تو و باز جای خالیت باز اشک و سکوت و چکیدن(جای چکیدن چی میشه گذاشت دیگه؟) باز دل و سکوت و شکستن باز من و غم و آغوش تنهایی باز تو و نبودنت و باز تنهایی باز تو و باز او و بی خیالی باز من و یه گوشه و یه حسرت(این بیت بعد شد بازاش حذف شد) باز غم و غم و غم باز من و تو و نرسیدن باز تو و رفتن و غرور باز من و ماندن و سکوت... 25.3.93 اینجوری بهتر نیست؟عیب نبود دست بردم؟ بازاش رو یکم کن باز زیاد اهنگ شعرو خراب کرده و گرنه شعر دل نشینیه:5c6ipag2mnshmsf5ju3 5
mherdad 3826 ارسال شده در 15 شهریور، 2014 خدایا دلم به سان قبله نماست ؛ وقتی عقربه اش به سمت "تــــو" می ایستد ، آرام می شود ... 4
*atefeh* 13017 مالک ارسال شده در 16 شهریور، 2014 اینجوری بهتر نیست؟عیب نبود دست بردم؟ بازاش رو یکم کن باز زیاد اهنگ شعرو خراب کرده و گرنه شعر دل نشینیه:5c6ipag2mnshmsf5ju3 مرسی عزیزم. بهتر شد ولی قافیه ها رو باید رعایت کنم.باید روش کار کنم. خیلی خیلی ممنون 5
*atefeh* 13017 مالک ارسال شده در 23 شهریور، 2014 سخن عاشقانه گفتن دلیل عشق نیست... عاشق کم است...سخن عاشقانه فراوان.. عشق عادت نیست... عادت همه چیز را ویران می کند.. ازجمله عظمت دوست داشتن را.. از شباهت به تکرار می رسیم..از تکرار به عادت.. ازعادت به بیهودگی از بیهودگی به خستگی و نفرت.. یک عاشقانه ی آرام_نادر ابراهیمی 4
*atefeh* 13017 مالک ارسال شده در 23 شهریور، 2014 تو کبوتر من بام می پری از لب من نا آرام دل سر خورده من مانده در حسرت یک جرعه سلام ..... تو کبوتر من باد می کنی بال و پرت را آزاد می بری از من و در حنجره ام می ماند بغض نشکسته ای از یک فریاد ...... تو کبوتر من تاک تو دلت مست غرور می پری سوی افق پای من مانده ولی در دل خاک ..... کاش می شد یک بار من به جای تو کبوتر بودم گر چه می دانم تقدیر سرنوشتم را این گونه رقم می زد و بس : من کبوتر تو قفس... 4
*atefeh* 13017 مالک ارسال شده در 23 شهریور، 2014 دلنوشته: بخوان! شاید این آخرین عاشقانه من برای تو باشد... عزیز دیروز و امروز و فرداهای من روزها و شبها در انتظارت ماندم و تو کاش لااقل دیر می آمدی امادریغ که گویا جاده رفتنت، یک طرفه بود و من، بیهوده به انتظارت نشسته بودم... مدتی است در قلبم غوغایی به پاست احساسم را به سوی کنج ذهنم تشییع می کنم مدتی است رها شده ام و انتظارت را ترک کرده ام و دیگر هرآنچه مربوط به توست مرا به انتظار تو وسوسه نمی کند مدتی است دیگر خاطره ها در ذهنم تکرار نمی شوند حادثه دلدادگی باور قلب مرا فرو ریخت اما.... پس از این دیوار اعتمادم را سخت تر خواهم ساخت تا دیگر با حادثه ای آوار نشود. عزیز سفر کرده من وقتی دلت با من نیست، بودن با خیالت، خیانت است.... خدا به همراه تو و خاطره هایمان... دوستدار همشگی ات عاطی روزان دیروزت... 2.4.93 5
*atefeh* 13017 مالک ارسال شده در 25 شهریور، 2014 دلنوشته: تنهایی عزیز من! از تو معذرت می خواهم. تو همواره با وفای بیکرانت کنارم بودی و حتی آنی رهایم نکردی اما من از تو در گریز بودم تا با تو روبرو نشوم... شب هنگام که خسته از هیایوی نا ملایمات، در حجم آغوش نا متناهیت، سر بر شانه های ستبرت، زیر نوازش سیاهی دستانت می گریستم و تو آرام فقط گوش می سپردی به گله های بی صدایم و آرام آرام به خواب می رفتم و تو همچنان در کنار من بودی و آنگاه که از خواب دهشتناکی می پریدم لبخند حضورت را به صورت من می پاشیدی و باز مرا تنگ در آغوش می گرفتی و به وادی خوابم می کشاندی اما..... اما من قدرت را ندانستم و باز بنای ناسازگاری با تو را نهادم کاش پیش از این عاشقت شده بودم پیش از آنکه قلبم بسوزد احساسم بمیرد و ذهنم پیر شود تنهایی عزیز من! بدان قدرت را می دانم اما گاهی هنوز دلم تنگ کسی می شود اما دیگر تو را ترک نخواهم کرد دوستت دارم... 4/4/93 4
sama-sh 6913 ارسال شده در 25 شهریور، 2014 تا اطلاع ثانوی حلال بفرمایید.خدا به همراه همتون. سلام این الان دلنوشتس؟ قضیه چیه؟چرا حلال 4
sama-sh 6913 ارسال شده در 25 شهریور، 2014 آخریش خیلی قشنگه.... حرف دل خیلیاس.... راستی جدیدا دست به شعرت/نثر زیاد شده ها.... 4
*atefeh* 13017 مالک ارسال شده در 25 شهریور، 2014 آخریش خیلی قشنگه.... حرف دل خیلیاس.... راستی جدیدا دست به شعرت/نثر زیاد شده ها.... دیروز که گفتم یه حسای بدی دارم. اینجوری خودمو سرگرم میکنم که زیاد بین آدما نباشم. 4
sama-sh 6913 ارسال شده در 25 شهریور، 2014 ای جانم اصن به اون حسا توجه نکن.... همش ساخته تخیلات پریشان خودته.... . . خوبه خوشبحالت که اینجوری حست بهتر میشه و اثرش مفیده ... راستی گفتم خوشبحالت یاد یه بنده خدایی افتادم...خخخخ 4
*atefeh* 13017 مالک ارسال شده در 25 شهریور، 2014 ای جانم اصن به اون حسا توجه نکن....همش ساخته تخیلات پریشان خودته.... . . خوبه خوشبحالت که اینجوری حست بهتر میشه و اثرش مفیده ... راستی گفتم خوشبحالت یاد یه بنده خدایی افتادم...خخخخ تو و اون بنده خدا فقط میخواید حرص منو دربیارید 4
sama-sh 6913 ارسال شده در 25 شهریور، 2014 تو و اون بنده خدا فقط میخواید حرص منو دربیارید ما هردو مون غلط بکنیم...بخایم اذیتت کنیم مخصوصا اون... فقط کافیه یه اشاره کنی ....من بهمراه داداش مهدی تیکه تیکش میکنیم...خخخخ 4
*atefeh* 13017 مالک ارسال شده در 25 شهریور، 2014 ما هردو مون غلط بکنیم...بخایم اذیتت کنیم مخصوصا اون...فقط کافیه یه اشاره کنی ....من بهمراه داداش مهدی تیکه تیکش میکنیم...خخخخ تیکه تیکه خدایی هست. بیخیالش. راجع بش حرف نزن. به اندازه کافی حرص میده خودش. تو باز خواب داداش منو دیدی؟؟؟؟ 4
ارسال های توصیه شده