bande khoda 899 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 فروردین، ۱۳۹۳ بسم الله آرامش دلتا حالا شده تو خیابون یا توی پارک بچه ای را ببینید که گم شده و به دنبال مادرش می گرده و وقتی که به کمک مردم مادرش را پیدا میکنه در آغوش مادرش میپره و آرام میشه.ما آدمها هم مثل کودک گمشدهای هستیم که در طول زندگی به دنبال کسی یا چیزی می گردیم که با آنآرامش پیدا کنیم.اون چیز نمی تواند پول، مقام، قدرت، زیبائی و….باشد، چون بعضی از آدم اینها را دارند، اما باز هم آرامش ندارند و همیشه مضطرب و نگران هستند.در قرآن کریم آمده است: (( آگاه باشید که دل ها با یاد خدا آرامش پیدا میکند.))و نماز بهترین راه برای رسیدن به آرامش است. [h=2]تشکر از خدا[/h] در اطراف هر کدام از ما آدمهای زیادی هستند که به ما محبت میکنند، مثل بابا، مامان، معلم و خیلیهای دیگه و ما دوست داریم از آنها به خاطر محبتی که به ما میکنند تشکر کنیم.مثل وقتی که میخواهیم از خدای مهربان تشکر کنیم و نماز میخوانیم.او کسی است که صدها و هزارها نعمت به ما هدیه داده و لحظه به لحظه مواظب و مراقب ماست. تمام کسانی که به ما محبت میکنند هم، خدا به ما هدیه داده است.پس ما با نماز میتوانیم از خدای مهربان به خاطر این همه نعمت و مهربانی که به ما هدیه میکند تنها یک کمی تشکر کنیم. [h=2]چشمه آب[/h] وقتی که بدن ما کثیف شده است باید آن را با آب بشوئیم تا تمیز شود و آن وقت احساس خوشایندی میکنیم ،چون پاکیزه و تمیز میشویم .روزی پیامبر مهربان اسلام رو به یارانشان کردند و گفتند: (( فرض کنید در جلوی خانهی شما، چشمهای جاری است و شما هر روز پنج بار در آن خود را میشویید.آیا به تن شما آلودگی باقی میماند ؟))یاران گفتند : ((خیر! ))پیامبر دوباره گفتند : (( بله نمازهای پنجگانه همین اثر را دارند. با پنج نماز در شبانه روز خداوند، بدیها و گناهان را از آدمی میزداید و او را پاکیزه میکند. [h=2]دوست داشتن واقعی[/h] اگر ما کسی را دوست داشته باشیم دوست داریم با او حرف بزنیم.کسی که نماز میخواند، خدا را دوست دارد و دلش می خواهد با او حرف بزند.البته نباید تند تند و با عجله با خدا صحبت کرد. باید آرام حرف زد.انسان اگر کسی را دوست داشته باشد، عجله نمیکند و آرام با او صحبت میکند.بنابراین باید با آرامش نماز خواند. وقتی که شما کسی را واقعاً دوست داشته باشید آن طور رفتار میکنید که او میخواهد.خدای بزرگ ما را خلق کرده است و ما را خیلی زیاد دوست دارد و بسیار بسیار از ما داناتر است از ما خواسته است که به این صورت نماز بخوانیم که او میخواهد.پس ما آن گونه رفتار میکنیم که خدای مهربان می خواهد تا از دست ما راضی وخشنود باشد 7 لینک به دیدگاه
manjari 2934 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 فروردین، ۱۳۹۳ ممنون از مطلبتون امابنظرم توضیحاتتون خیلی مختصر بود، بله با یاد خدا دلها آرامش میگیره ولی این آرامش میتونه از راه صحبت و خلوت کردن با خدا باشه و ........... اگر توضیح دیگه ای داشتید ممنون میشم بذارید 4 لینک به دیدگاه
S.F 24932 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 فروردین، ۱۳۹۳ مخالف گفته های بالا نیستم. اما همیشه زاویه دید ب طور کل می تونه واقعا واقعا، حقایق رو هم عوض کنه. بنگیرد به: روزي شيخ ابوالحسن خرقانی نماز مي خواند. آوازی شنيد : که ای ابوالحسن، خواهی که آنچه از تو می دانم با خلق بگويم تا سنگسارت کنند؟ شيخ گفت: بار خدايا ! خواهی آنچه را که از "رحمت" تو میدانم و از "بخشایش" تو میبينم با خلق بگويم تا ديگر هيچکس سجدهات نکند؟ آواز آمد : نه از تو؛ نه از من. «تذكره الاولياء عطار نيشابوری» و به : [h=3] برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام [/h]فرض کنید گربهای در جعبهای دربسته زندانی است. در این جعبه یک شیشه گاز سیانور، یک چکش، یک حسگر پرتوزا و یک منبع پرتوزا نیز وجود دارد. ذرات پرتوزا بصورت نامنظم تابش میکنند و به همین دلیل برای آنها نیمه عمر در نظر میگیرند. حال فرض کنید حسگر و چکش طوری تنظیم شده باشند که در صورت تابش موج پرتوزا بین ساعت ۱۲ و ۱۲:۰۱، چکش شیشه حاوی گاز را شکسته و گربه بمیرد. اگر در ساعت ۱۲:۰۱ در جعبه را باز کنید چه خواهید دید؟ اگر از طریق فرمول نیمه عمر منبع، احتمال تابش بین ساعت ۱۲ و ۱۲:۰۱ را ۵۰٪ پیش بینی کنید. گربه داخل جعبه در هنگام برداشتن درب جعبه ۵۰٪ مردهاست و ۵۰٪ زنده است. اما وقتی درب جعبه را برمیدارید خواهید دید که گربه یا مرده و یا زندهاست. نمیتوان گفت ۵۰٪ سلولهای بدن گربه مردهاند و ۵۰٪ آنها زندهاند. در فاصله یک لحظه، احتمال به یقین تبدیل خواهد شد. این امر کاملاً متضاد با مکانیک کوانتومی میباشد. همانطور که گفتیم هیچگاه نمیتوان موقعیت یک سیستم را به دقت اندازهگیری نمود. اما در این مثال کاملاً این امر ممکن شدهاست. و بحث مشابه مورد شرطی شدن ذهن و زاوایای اونه : در اين عكس چه مي بينيد؟؟ دختر جوان يا يك پيرزن؟؟ در پناه حق 8 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 فروردین، ۱۳۹۳ مخالف گفته های بالا نیستم. اما همیشه زاویه دید ب طور کل می تونه واقعا واقعا، حقایق رو هم عوض کنه. بنگیرد به: روزي شيخ ابوالحسن خرقانی نماز مي خواند. آوازی شنيد : که ای ابوالحسن، خواهی که آنچه از تو می دانم با خلق بگويم تا سنگسارت کنند؟ شيخ گفت: بار خدايا ! خواهی آنچه را که از "رحمت" تو میدانم و از "بخشایش" تو میبينم با خلق بگويم تا ديگر هيچکس سجدهات نکند؟ آواز آمد : نه از تو؛ نه از من. «تذكره الاولياء عطار نيشابوری» و به : [h=3] برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام [/h]فرض کنید گربهای در جعبهای دربسته زندانی است. در این جعبه یک شیشه گاز سیانور، یک چکش، یک حسگر پرتوزا و یک منبع پرتوزا نیز وجود دارد. ذرات پرتوزا بصورت نامنظم تابش میکنند و به همین دلیل برای آنها نیمه عمر در نظر میگیرند. حال فرض کنید حسگر و چکش طوری تنظیم شده باشند که در صورت تابش موج پرتوزا بین ساعت ۱۲ و ۱۲:۰۱، چکش شیشه حاوی گاز را شکسته و گربه بمیرد. اگر در ساعت ۱۲:۰۱ در جعبه را باز کنید چه خواهید دید؟ اگر از طریق فرمول نیمه عمر منبع، احتمال تابش بین ساعت ۱۲ و ۱۲:۰۱ را ۵۰٪ پیش بینی کنید. گربه داخل جعبه در هنگام برداشتن درب جعبه ۵۰٪ مردهاست و ۵۰٪ زنده است. اما وقتی درب جعبه را برمیدارید خواهید دید که گربه یا مرده و یا زندهاست. نمیتوان گفت ۵۰٪ سلولهای بدن گربه مردهاند و ۵۰٪ آنها زندهاند. در فاصله یک لحظه، احتمال به یقین تبدیل خواهد شد. این امر کاملاً متضاد با مکانیک کوانتومی میباشد. همانطور که گفتیم هیچگاه نمیتوان موقعیت یک سیستم را به دقت اندازهگیری نمود. اما در این مثال کاملاً این امر ممکن شدهاست. و بحث مشابه مورد شرطی شدن ذهن و زاوایای اونه : [font=times new roman] در اين عكس چه مي بينيد؟؟[/font] دختر جوان يا يك پيرزن؟؟ در پناه حق چه پیچیده. . زیر دیپلم صحبت کنید لطفا 2 لینک به دیدگاه
bvnvb 74 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 فروردین، ۱۳۹۳ من به شخصه مخالف این جمله هستم :" هیچ آدابی و ترتیبی مجو هر چه میخواهد دل تنگت بگو ! " اولاً معلوم نیست ما هیچ سند معتبری از داستان موسی و شبان در هیچ از نسخ تاریخی ندیدیم ظاهراً در این مورد مولوی توهم زده و دوم این که اگر قرار بود هیچ آداب و ترتیبی نجوییم خدا پس چرا پیغمبر فرستاد ؟ دوم این که فرای همه این ها خداوند متعال برای هر قومی یک مناسک خاصی برای عبادت قرار داد این جمله خود خدا در قرآن هست " برای هر قومی عبادت مخصوص به آن قوم قرار دادیم " عبادت جدای از ذکر و اطمینان قلب ، و پاکی جسم و روح یک مناسک هست ، یک حرکت نمادین که با وضو آغاز میشه وضو البته در فقه شیعه به این صورتی که ماها وضو میگیریم من کاری حالا به برادران اهل تسنن ندارم در شیعه وضو از صورت شروع میشه و به پا ختم میشه ، همونطور که شما مطلع هستید جد بزرگ و پدر همه ما حضرت آدم ابوالبشر و حوا مرتکب گناه بزرگی شدند در این ارتکاب گناه تمام اعضاء و جوارح اونها سهیم بودند ، چشمی که به سمت گناه رفت و دهانی که مبادرت به خوردن کرد ، پایی که به قصد گناه قدم برداشت و دستی که مبادرت به چیدن میوه یا گندم کرد ، این اولین گناه آدم بود که گناه زشتی بود ، چون به تحریک شیطان قصد عمر جاویدان کردند که از پاداش خداوندشان محروم شدند ، بعد از ارتکاب این گناه چون سنت خدا بر این بود که برای عملی پاداش و عقابی در نظر میگیره این عمل به حدی زشت بود که عورت و زشتی های آدم و هوا پدیدار شد ، سوال این جا بود که مگه قبلش پدیدار نبود ، در پاسخ باید گفت نه ! به واسطه این گناه پدیدار شد ، آدم و حوا این پوشش روحانی رو از دست دادند و هبوط کردند به زمین به همراه شیطان بعد خداوند گفت حال که زشتی های شما پدیدار گشت من برای شما لباسی قرار میدهم تا در زمین ستر عیوب و زشتی های خود کنید، اون لباس چه لباسی بود ؟ لباس تقوا . تقوا یعنی عمل به آن چه خدا فرمان داده و پرهیز از آن چ خدا نهی کرده ، در بحث وضو بودم ، وضو یک مناسک خاص هست که ما اول اعضای صورت رو آب میزنیم ، خداوند خودش فرموده و انزل من السماء ماءً ، آبی رو از آسمان نازل کرده که پاک کننده روح و جسم هست اولین عضوی که مرتکب گناه شد سر بود و صورت و اندیشه انسان ، پس اول صورت رو آب میزنیم ، بعد دستانمان را آب میکشیم ، بعد سرمون رو که جایی نوشته بود حضرت آدم گندم رو بر سرش حمل کرده بود ، و در نهایت پاها که قصد گناه کردند این از وضو ، اما قبل از این که ادامه بدم بزارید به یک سوال مهم جواب بدم ، ممکنه این سوال پیش بیاد که پس چرا مناسک ما مثلاً با مناسک قوم یهود یکی نیست ، پاسخ رو خدا در خود قرآن داده ، این امتحانی هست برای انسان ! ما انسان و اجنه رو خلق نکردیم مگر این که ما را عبادت کنند ، و ما خلقت جن و الانس الا لیعبدوا (نمیدونم عربیش رو درست نوشتم یا نه آیه اش اینطوری تو نظرم مونده ) ، بعد از وضو ما اذان میگیم ، اذان با ذکر الله اکبر آغاز میشه ، ذکری که اشاره داره به بزرگتر بودن خدا ، یعنی ما به زبون میاریم خدا از هر چیزی که به ذهنمون میرسه و هر چیزی که دیدیم و شنیدیم و قدرت پندارمون بهش دسترسی داره بزرگتر هست ، 4 بار این ذکر رو میگیم ، 4بار ذکر یک چیز معنای تاکید داره ، این تاکیید برای خود ماست و ما ازش مطلع نیستیم بعد ذکراشهد ان لا اله الا الله ، 2بار شهادت میدیم ، که هیچ الهی ، هیچ معبودی غیر از خدا نیست ، بعد هم شهادت به پیامبری رسول الله صلوات الله علیه ، ( شهادت به ولایت حضرت علی برای رجاء ذکر میشه و در اذان دوران پیامبر این ذکر نبوده ) بعد ذکر شتاب به سمت نماز هست ، که هر مسلمانی که داره نماز میخونه ، اگر صداش رو مسلمان دیگه ای میشنوه اون هم به سمت نماز قدم بر داره ، شتاب به سمت بهترین عمل ( هی علی خیر العمل ) که هم ذکری برای خود و هم ذکری برای دیگران هست ، (ذکر قد قامه در اقامه نماز ذکر میشه یعنی تنها زمانی این ذکر رو میگیم که برای اقامه نماز ایستادیم و هشداری به نماز گزاران دیگه هست که نماز در حال آغاز شدن هست اگر نماز جماعت باشه ) دوباره ذکر بر بزرگی خدا و سپس هیچ معبودی جز الله نیست بعد نماز رو بسته به موقعیت زمانی ( صبح یا ظهر و عصر یا مغرب و عشا ) میبندیم ، نیت میکنیم و میبندیم در 2 رکعت اول سوره فاتحه الکتاب میخونیم دلیل خوندن این سوره در 2 رکعت اول مشخص هست فقط کافی هست به معناش دقت کنیم تمام اون چیزی که ما باید از خدا بخوایم در اون هست ، اما حمد و سوره هست یعنی خدا دست ما رو باز گذاشته تا بعد از تلاوت حمد هر سوره ای که میخوایم بخونیم که آیات قرآن بهترین ذکرها هست ، بعد رکوع هست که نشانه این هست ما عظمتی نداریم، همین اندازه عظمت داریم که میایستیم؛ بعد همین را در رکوع، نصفه میکنیم؛ و بعد به سجده و خاک برمیگردیم و بعد سجده که این جا جمله ای امیرمومنان میگذارم از آیات قرآن استعانت کرده : مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِیهَا نُعِیدُكُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَىٰ ما شما را از آن (زمین) آفریدیم و در آن باز می گردانیم و بار دیگر شما را از آن بیرون می آوریم . طه 55 امیر مومنان علی ] راز سجده های نماز را اشارت به این آیه دانسته و فرمودند :معنی سجده اول آن است که خدایا! من در آغاز از این خاک بودم . هنگامی که سر از سجده بر می داری اشاره به آن دارد که تو مرا از خاک آفریدی . سجده دوم این مفهوم را می رساند که تو مرا به خاک بر میگردانی . و بلند شدن از آن ، یعنی تو دگر بار در قیامت مرا از خاک زنده خواهی کرد. تکلیف 2 رکعت مشترکی که در همه نمازهای یومیه هست تا این جا معلوم شد اما رکعت های بعدی که ذکر سبحان الله داره بعداً و به تردیج در دوران پیامبر اضافه شد ، این از فرمانهای خداست مانند حروف مقطعه در قرآن که جز خدای سبحان پیامبر اون از راز این حروف مقطعه آگاه نیستند البته علمای شیعه بیکار نبودن ، و من مطلع هستم کتابی به نام فلسفه احکام نوشته شده که کتاب بسیار با ارزشی هست توصیه میکنم اگر خیلی مشتاق هستید این کتاب رو مطالعه کنید ، پشت سر تمام مناسکی و عبادات و احکامی داریم البته حکمتی نهفته ودلیلی داره مطابق با قرآن ، و پاسخ به مهمترین سوال چرا نماز رو باید عربی بخونیم ؟ چرا قرآن عربی هست ؟ خدا در آیات قرآن به این مسئله اشاره میکنه ، اگر من این قرآن عربی رو بر قوم عجم ( غیر عرب ) نازل میکردم به اون ایمان نمی آوردند ، رسالت 124 هزار پیامبر به پایان رسیده و خداوند میخواد کتابی رو بفرسته تا از دوران رسول گرامی اسلام ختمی مرتبت ، تا قیامت هدایت کننده فرزندان آدم باشه کتابی شریف که هرگز دستخوش تحریف نشه ، و آنقدر گویا و واضح باشه که نشه ازش سوء برداشت کرد خود خدا میگه لسان عربیُ مبین ! عربی آشکار ، عربی بهترین زبان در زبانهای سامی هست ، ما 2 نوع زبان داریم یکی زبانهای هند و اروپایی هستند که فارسی و انگلیسی تمام زبانهای لاتین در زیر مجموعه این زبانها هستند ، اما زبان های سامی محدود به زبان عبری و عربی و ... چند زبان دیگه میشه که بهترین اونها به لحاظ فصاحت و بلاغت عربی هست ، آیا زبان عربی دایره لغات بیشتری داره ؟ آیا قدرت تولید واژه بیشتری داره ؟ یا دستور زبان قوی بهتری داره ؟ میتونید مقایسه زبان عربی با فارسی که دکتر حسابی انجام داده رو در اینترنت سرچ کنید و مطالعه کنید پس برتری عربی در چی هست ؟ زبان عرب زبانی آشکار هست ، یعنی برای هر چیزی یک کلمه ای دارند ، مثلاً اعراب برای شتر 10 ماهه آبستن یک لغت خاص دارند برای یک شی خاص یک لغت خاص دارند دامه ریشه ها و لغاتی که میشه در عربی تولید کرد بسیار کمتر از زبان های دیگه هست در عربی نمیشه سخنان ایهام دار ( 2 پهلو ) زیاد گفت ، اگر سفری به عربستان داشته باشید متوجه میشید که بسیار صاف و رک و راست حرف میزنن لپ مطلب رو با یک جمله میگند ، زبانی آشکار و مبین و روشن هست که به سختی میشه ازش برداشتهای نادرست داشت خداوند میخواد پرونده وحی رو ببنده و آخرین کتاب آسمانی رو نازل کنه تا فرزندان آدم از اون بهره ببرند تا قیامت کتابهای قبلی همه دستخوش تحریف شده تمام مناسک های آسمانی از بین رفته یا تحریف شده ، بهترین زبان برای حفظ شریعت خدا کدوم زبان میتونه باشه ؟ زبانی که از همه زبانها آشکارتر باشه و قدرت تولید لغات جدید در اون کمتر باشه ، بهتر قابل حفظ و به خاطر سپردن باشه ، و کمتر ایهام داشته باشه قرآن حتی اگر بار دیگه هم قرار بود نازل بشه به زبان عربی نازل میشد این از عربی بودن قرآن ، اما چرا ما باید نماز رو عربی بخونیم ، یک سوال میپرسم چرا ما در سعی صفا و مروه چندین بار میریم و برمیگردیم ؟ اصلاً داستان هاجر و اسماعیل رو شنیدید ، تقلای هاجر و جستجوش برای آب که حقیقتاً در اون لحظه از خداوند ستوده صفات کمک میخواد ، که در اثر اون عمل که اوج تبلور خواهش و بندگی یک مادر هست زمین شروع میکنه به جوشیدن و چشمه زمزم شروع جاری شدن میکنه خدا میپسنده که ما هم این سعی رو انجام بدیم ، ابراهیم پست مقام ابراهیم وایمیسه و خداوند رو با اخلاص صدا میزنه ، زمین در اثر اخلاص و بندگی ابراهیم فرو میره و محلی به نام مقام ابراهیم به وجود میاد که خدا میپسنده ما بعد از طواف در اونجا نماز بخونیم ، همینطور برای طواف ، همینطور برای نماز .. خدا پسندیده ، خدا اینطور دوست داره ، خدا پیامبرانش رو دوست داره و دوست داره که ما هم مانند پیامبرانش اون رو بپرستیم و ستایش کنیم چرا این کار رو نکنیم ؟ مگه اون واست مهم نیست ؟ اون اینطوری میخواد ! اون اینطوری دوست داره ، چرا اینطوری نماز نخونیم ؟ اون اینطوری دوست بسته دیگه زیاد حرف زدم بعید میدونم اصلاً کسی این پستم رو بخونه 4 لینک به دیدگاه
S.F 24932 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 فروردین، ۱۳۹۳ من به شخصه مخالف این جمله هستم :" هیچ آدابی و ترتیبی مجو هر چه میخواهد دل تنگت بگو ! " اولاً معلوم نیست ما هیچ سند معتبری از داستان موسی و شبان در هیچ از نسخ تاریخی ندیدیم ظاهراً در این مورد مولوی توهم زده و دوم این که اگر قرار بود هیچ آداب و ترتیبی نجوییم خدا پس چرا پیغمبر فرستاد ؟ دوم این که فرای همه این ها خداوند متعال برای هر قومی یک مناسک خاصی برای عبادت قرار داد این جمله خود خدا در قرآن هست " برای هر قومی عبادت مخصوص به آن قوم قرار دادیم " عبادت جدای از ذکر و اطمینان قلب ، و پاکی جسم و روح یک مناسک هست ، یک حرکت نمادین که با وضو آغاز میشه وضو البته در فقه شیعه به این صورتی که ماها وضو میگیریم من کاری حالا به برادران اهل تسنن ندارم در شیعه وضو از صورت شروع میشه و به پا ختم میشه ، همونطور که شما مطلع هستید جد بزرگ و پدر همه ما حضرت آدم ابوالبشر و حوا مرتکب گناه بزرگی شدند در این ارتکاب گناه تمام اعضاء و جوارح اونها سهیم بودند ، چشمی که به سمت گناه رفت و دهانی که مبادرت به خوردن کرد ، پایی که به قصد گناه قدم برداشت و دستی که مبادرت به چیدن میوه یا گندم کرد ، این اولین گناه آدم بود که گناه زشتی بود ، چون به تحریک شیطان قصد عمر جاویدان کردند که از پاداش خداوندشان محروم شدند ، بعد از ارتکاب این گناه چون سنت خدا بر این بود که برای عملی پاداش و عقابی در نظر میگیره این عمل به حدی زشت بود که عورت و زشتی های آدم و هوا پدیدار شد ، سوال این جا بود که مگه قبلش پدیدار نبود ، در پاسخ باید گفت نه ! به واسطه این گناه پدیدار شد ، آدم و حوا این پوشش روحانی رو از دست دادند و هبوط کردند به زمین به همراه شیطان بعد خداوند گفت حال که زشتی های شما پدیدار گشت من برای شما لباسی قرار میدهم تا در زمین ستر عیوب و زشتی های خود کنید، اون لباس چه لباسی بود ؟ لباس تقوا . تقوا یعنی عمل به آن چه خدا فرمان داده و پرهیز از آن چ خدا نهی کرده ، در بحث وضو بودم ، وضو یک مناسک خاص هست که ما اول اعضای صورت رو آب میزنیم ، خداوند خودش فرموده و انزل من السماء ماءً ، آبی رو از آسمان نازل کرده که پاک کننده روح و جسم هست اولین عضوی که مرتکب گناه شد سر بود و صورت و اندیشه انسان ، پس اول صورت رو آب میزنیم ، بعد دستانمان را آب میکشیم ، بعد سرمون رو که جایی نوشته بود حضرت آدم گندم رو بر سرش حمل کرده بود ، و در نهایت پاها که قصد گناه کردند این از وضو ، اما قبل از این که ادامه بدم بزارید به یک سوال مهم جواب بدم ، ممکنه این سوال پیش بیاد که پس چرا مناسک ما مثلاً با مناسک قوم یهود یکی نیست ، پاسخ رو خدا در خود قرآن داده ، این امتحانی هست برای انسان ! ما انسان و اجنه رو خلق نکردیم مگر این که ما را عبادت کنند ، و ما خلقت جن و الانس الا لیعبدوا (نمیدونم عربیش رو درست نوشتم یا نه آیه اش اینطوری تو نظرم مونده ) ، بعد از وضو ما اذان میگیم ، اذان با ذکر الله اکبر آغاز میشه ، ذکری که اشاره داره به بزرگتر بودن خدا ، یعنی ما به زبون میاریم خدا از هر چیزی که به ذهنمون میرسه و هر چیزی که دیدیم و شنیدیم و قدرت پندارمون بهش دسترسی داره بزرگتر هست ، 4 بار این ذکر رو میگیم ، 4بار ذکر یک چیز معنای تاکید داره ، این تاکیید برای خود ماست و ما ازش مطلع نیستیم بعد ذکراشهد ان لا اله الا الله ، 2بار شهادت میدیم ، که هیچ الهی ، هیچ معبودی غیر از خدا نیست ، بعد هم شهادت به پیامبری رسول الله صلوات الله علیه ، ( شهادت به ولایت حضرت علی برای رجاء ذکر میشه و در اذان دوران پیامبر این ذکر نبوده ) بعد ذکر شتاب به سمت نماز هست ، که هر مسلمانی که داره نماز میخونه ، اگر صداش رو مسلمان دیگه ای میشنوه اون هم به سمت نماز قدم بر داره ، شتاب به سمت بهترین عمل ( هی علی خیر العمل ) که هم ذکری برای خود و هم ذکری برای دیگران هست ، (ذکر قد قامه در اقامه نماز ذکر میشه یعنی تنها زمانی این ذکر رو میگیم که برای اقامه نماز ایستادیم و هشداری به نماز گزاران دیگه هست که نماز در حال آغاز شدن هست اگر نماز جماعت باشه ) دوباره ذکر بر بزرگی خدا و سپس هیچ معبودی جز الله نیست بعد نماز رو بسته به موقعیت زمانی ( صبح یا ظهر و عصر یا مغرب و عشا ) میبندیم ، نیت میکنیم و میبندیم در 2 رکعت اول سوره فاتحه الکتاب میخونیم دلیل خوندن این سوره در 2 رکعت اول مشخص هست فقط کافی هست به معناش دقت کنیم تمام اون چیزی که ما باید از خدا بخوایم در اون هست ، اما حمد و سوره هست یعنی خدا دست ما رو باز گذاشته تا بعد از تلاوت حمد هر سوره ای که میخوایم بخونیم که آیات قرآن بهترین ذکرها هست ، بعد رکوع هست که نشانه این هست ما عظمتی نداریم، همین اندازه عظمت داریم که میایستیم؛ بعد همین را در رکوع، نصفه میکنیم؛ و بعد به سجده و خاک برمیگردیم و بعد سجده که این جا جمله ای امیرمومنان میگذارم از آیات قرآن استعانت کرده : مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِیهَا نُعِیدُكُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَىٰ ما شما را از آن (زمین) آفریدیم و در آن باز می گردانیم و بار دیگر شما را از آن بیرون می آوریم . طه 55 امیر مومنان علی ] راز سجده های نماز را اشارت به این آیه دانسته و فرمودند :معنی سجده اول آن است که خدایا! من در آغاز از این خاک بودم . هنگامی که سر از سجده بر می داری اشاره به آن دارد که تو مرا از خاک آفریدی . سجده دوم این مفهوم را می رساند که تو مرا به خاک بر میگردانی . و بلند شدن از آن ، یعنی تو دگر بار در قیامت مرا از خاک زنده خواهی کرد. تکلیف 2 رکعت مشترکی که در همه نمازهای یومیه هست تا این جا معلوم شد اما رکعت های بعدی که ذکر سبحان الله داره بعداً و به تردیج در دوران پیامبر اضافه شد ، این از فرمانهای خداست مانند حروف مقطعه در قرآن که جز خدای سبحان پیامبر اون از راز این حروف مقطعه آگاه نیستند البته علمای شیعه بیکار نبودن ، و من مطلع هستم کتابی به نام فلسفه احکام نوشته شده که کتاب بسیار با ارزشی هست توصیه میکنم اگر خیلی مشتاق هستید این کتاب رو مطالعه کنید ، پشت سر تمام مناسکی و عبادات و احکامی داریم البته حکمتی نهفته ودلیلی داره مطابق با قرآن ، و پاسخ به مهمترین سوال چرا نماز رو باید عربی بخونیم ؟ چرا قرآن عربی هست ؟ خدا در آیات قرآن به این مسئله اشاره میکنه ، اگر من این قرآن عربی رو بر قوم عجم ( غیر عرب ) نازل میکردم به اون ایمان نمی آوردند ، رسالت 124 هزار پیامبر به پایان رسیده و خداوند میخواد کتابی رو بفرسته تا از دوران رسول گرامی اسلام ختمی مرتبت ، تا قیامت هدایت کننده فرزندان آدم باشه کتابی شریف که هرگز دستخوش تحریف نشه ، و آنقدر گویا و واضح باشه که نشه ازش سوء برداشت کرد خود خدا میگه لسان عربیُ مبین ! عربی آشکار ، عربی بهترین زبان در زبانهای سامی هست ، ما 2 نوع زبان داریم یکی زبانهای هند و اروپایی هستند که فارسی و انگلیسی تمام زبانهای لاتین در زیر مجموعه این زبانها هستند ، اما زبان های سامی محدود به زبان عبری و عربی و ... چند زبان دیگه میشه که بهترین اونها به لحاظ فصاحت و بلاغت عربی هست ، آیا زبان عربی دایره لغات بیشتری داره ؟ آیا قدرت تولید واژه بیشتری داره ؟ یا دستور زبان قوی بهتری داره ؟ میتونید مقایسه زبان عربی با فارسی که دکتر حسابی انجام داده رو در اینترنت سرچ کنید و مطالعه کنید پس برتری عربی در چی هست ؟ زبان عرب زبانی آشکار هست ، یعنی برای هر چیزی یک کلمه ای دارند ، مثلاً اعراب برای شتر 10 ماهه آبستن یک لغت خاص دارند برای یک شی خاص یک لغت خاص دارند دامه ریشه ها و لغاتی که میشه در عربی تولید کرد بسیار کمتر از زبان های دیگه هست در عربی نمیشه سخنان ایهام دار ( 2 پهلو ) زیاد گفت ، اگر سفری به عربستان داشته باشید متوجه میشید که بسیار صاف و رک و راست حرف میزنن لپ مطلب رو با یک جمله میگند ، زبانی آشکار و مبین و روشن هست که به سختی میشه ازش برداشتهای نادرست داشت خداوند میخواد پرونده وحی رو ببنده و آخرین کتاب آسمانی رو نازل کنه تا فرزندان آدم از اون بهره ببرند تا قیامت کتابهای قبلی همه دستخوش تحریف شده تمام مناسک های آسمانی از بین رفته یا تحریف شده ، بهترین زبان برای حفظ شریعت خدا کدوم زبان میتونه باشه ؟ زبانی که از همه زبانها آشکارتر باشه و قدرت تولید لغات جدید در اون کمتر باشه ، بهتر قابل حفظ و به خاطر سپردن باشه ، و کمتر ایهام داشته باشه قرآن حتی اگر بار دیگه هم قرار بود نازل بشه به زبان عربی نازل میشد این از عربی بودن قرآن ، اما چرا ما باید نماز رو عربی بخونیم ، یک سوال میپرسم چرا ما در سعی صفا و مروه چندین بار میریم و برمیگردیم ؟ اصلاً داستان هاجر و اسماعیل رو شنیدید ، تقلای هاجر و جستجوش برای آب که حقیقتاً در اون لحظه از خداوند ستوده صفات کمک میخواد ، که در اثر اون عمل که اوج تبلور خواهش و بندگی یک مادر هست زمین شروع میکنه به جوشیدن و چشمه زمزم شروع جاری شدن میکنه خدا میپسنده که ما هم این سعی رو انجام بدیم ، ابراهیم پست مقام ابراهیم وایمیسه و خداوند رو با اخلاص صدا میزنه ، زمین در اثر اخلاص و بندگی ابراهیم فرو میره و محلی به نام مقام ابراهیم به وجود میاد که خدا میپسنده ما بعد از طواف در اونجا نماز بخونیم ، همینطور برای طواف ، همینطور برای نماز .. خدا پسندیده ، خدا اینطور دوست داره ، خدا پیامبرانش رو دوست داره و دوست داره که ما هم مانند پیامبرانش اون رو بپرستیم و ستایش کنیم چرا این کار رو نکنیم ؟ مگه اون واست مهم نیست ؟ اون اینطوری میخواد ! اون اینطوری دوست داره ، چرا اینطوری نماز نخونیم ؟ اون اینطوری دوست بسته دیگه زیاد حرف زدم بعید میدونم اصلاً کسی این پستم رو بخونه جالب بود. نظر شما قطعا محترمه. پست خوبی بود. پیشنهاد می کنم این پست رو با تعمقِ خوب بخونید. #81 در پناه حق ./. چه پیچیده. . زیر دیپلم صحبت کنید لطفا :banel_smiley_4: 2 لینک به دیدگاه
bande khoda 899 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۳ پاسخ حجت الاسلام والمسلمين حاج شيخ حسن انصاريان به اين سوال كه چرا نماز ميخوانيم؟نماز از ارکان عبادات حق است ، بنابراین اول باید بدانیم چرا خداوند را عبادت می کنبم تا آنگاه فلسفه نماز نیز روشن گردد. یکی از پایدارترین و قدیمی ترین تجلیات روح آدمی و یکی از اصیل ترین ابعاد وجود آدمی ، حس نیایش و پرستش است ، هر زمان و مکانی که بشر وجود داشته است ، نیایش و پرستش نیز وجود داشته است . پیامبران پرستش را نیاوردند و ابتکار نکردند ، بلکه نوع پرستش را یعنی نوع آداب و اعمالی که باید پرستش به آن شکل صورت گیرد به بشر آموختند . احساس نیایش ، احساس و نیاز غریزی است به کمالی برتر که در او نقصی نیست و جمالی که در آن زشتی وجود ندارد ، انسان در حال پرستش از وجود محدود خویش می خواهد پرواز کند و به حقیقتی پیوند یابد که در آنجا نقص و کاستی و فنا و محدویت وجود ندارد و به قول –اینشتاین – دانشمند بزرگ عصر ما : در این حال فرد به کوچکی آمال و اهداف بشری پی می برد و عظمت و جلالی را که در ماورای امور و پدیده ها در طبیعت و افکار تظاهر می نماید حس می کند . لذاپرستش جزء غرائز ذاتی و فطری بشر است ، یعنی بشر فطرتا گرایش دارد که یک چیز را تقدیس و تنزیه کند و خویشتن را به او نزدیک کند پیام قرآن این است که ای انسان ! رب خود ،پروردگار خود ،صاحب اختیار خودت را بپرست . الذی خلقکم و الذین من قبلکم : کسی که شما و گذشتگان شما را آفریده است . پرستش نوعی رابطه خاضعانه و ستایشگرانه و سپاسگرانه است که انسان با خدای خود برقرار می کند . عبادت و پرستش علاوه براینکه نیاز فطری بشر است ، راز آفرینش انسان نیز عبادت است و ماخلقت الجن و الانس الا لیعبدون (همانا جن و انس را نیافریدیم مگر برای اینکه مرا پرستش کنند ) عبادت یک پیمان الهی است که انسان در روز ازل با خدای خود پیمان عبودیت بسته است الم اعهدالیکم یا بنی ان لاتعبد و الشیطان انه لکم عدو مبین ،و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم . (ای بنی آدم ، آیا من با شما پیمان نبستم که شیطان را پرستش نکنید و مرا پرستش کنید که راه راست است و شما را به سعادت می رساند .) عبادت ماموریت انسان است .وما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین ....؟ ( آیا مامور نشدید که فقط خدا را خالصانه پرستش کنید ) اکنون که روشن شد عبادت و پرستش از غرایز ذاتی و از نیازهای فطری انسان است جایگاه نماز در پرستش و عبودیت روشن می شود : نماز عالی ترین تجلی پرستش و عبادت است ، زیرا پرستش یا قولی است یا عملی . و نماز هر دو را در بر دارد چون اذکار نماز مانند قرائت حمد و سوره ، ذکر رکوع و سجود و تشهد عبادت قولی است و قیام و رکوع و سجود عبادت عملی است نماز رفیع ترین و با اهمیت ترین جایگاه را در عبادات دارد و در راس آنها می باشد نماز منبع تغذیه روح انسان وامداد الهی است انسان با نماز می تواند قوت بگیرد و انرژی در جهت نیل به کمالات حاصل کند . واستعینوا و بالصبر الصلاه.... (از نماز استمداد کنید ...) کسی که می خواهد یک مسلمان واقعی و مجاهد نیرومند باشد باید نماز خوان خالص و مخلص باشد علی (ع) در آخرین وصایایش که در واپسین لحظات عمر آن حضرت بود فرمود: الله الله فی الصلوه فانها عمود دینکم : ( خدا را خدا را ، درباره نماز که نماز استوانه خیمه دین شماست امام صادق(ع) در آخرین نفس های عمر با برکت خویش فرمودند : لن تنال شفاعتنا مستخفا بالصلاه (هرگز شفاعت ما به مردمی که نماز را سبک بشمارند، خواهد رسید ) . نماز بنیان اعتقادی انسان را به مبداء و معاد تقویت می کند . از حضرت علی (ع) سئوال شد : چرا ما دوبار سجده می کنیم . امیر مومنان (ع) این آیه را خواند : منها خلقناکم و فیها نعیدکم و منها نخرجکم تاره اخری . یعنی سجده یاد آور قیامت و صحنه محشر و مبعوث شدن انسان است .شخصی از امام صادق (ع) پرسید : برترین چیزهایی که بندگان با آن به پروردگارشان تقرب می جویند و نزدیک می شوند چیست ، حضرت فرمودند : بعد از معرفت و شناخت (خداوند متعال ) من بهتر از نماز نمی دانم . و همین اهمیت نماز است که نسبت به کوتاهی به آن شدیدا نهی شده است از رسول اکرم (ص) روایت شده که فرمود: مبادا نماز خود را ضایع سازید ، زیرا هرکس که نماز خود را ضایع نماید خدا او را با قارون و فرعون و هامان محشور نماید ، و برخدا حق است که او را با منافقان در آتش افکند ، پس وای برکسی که بر نماز خود مواظبت و نگهبانی ننماید . سبب عزت موجود نماز است نماز / زینت درگه معبود نماز است نماز بی نماز از نظر لطف خدا محروم است/ شرع را مقصد و مقصود نماز است نماز شاه عطشان که همه عاشق و دیوانه اوست/ گفت عز و شرف و جود نماز است نماز 2 لینک به دیدگاه
bande khoda 899 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۳ درباره چرایی نماز خواندن باید گفت: ما وقتی نماز میخوانیم با کسی حرف میزنیم که بسیار بزرگ و با عظمت است طوری که بزرگی و عظمت او را نمی توانیم توصیف کنیم یا کسی را با او مقایسه کنیم و بگوییم بزرگی و مقامش مانند فلان شخص است. راستی وقتی خیلی سالها پیش به دبستان میرفتم مدیر مدرسه برای من شخصیت بسیار بزرگی بود و احساس میکردم که کسی مانند او دارای این میزان شخصیت و احترام نیست و روزی که من به اتفاق مادرم برای کاری به او مراجعه و پیش او رفتم و او با من به صحبت نشست و در خود احساس غرور و شخصیت میکردم و به خود میبالیدم که با چنین فرد بزرگی هم صحبت شده ام تا چند روز و هفتههای بعد این موضوع را با بچهها در میان میگذاشتم و به خود میبالیدم، زیرا با صحبت کردن با او احساس خوبی به من دست داده بود و احساس میکردم که من هم فرد بزرگ و با شخصیتی شده ام که توانسته ام با او هم کلام شوم. در نماز ما با کسی صحبت میکنیم که از همه بزرگتر و داناتر و مهربانتر است طوری که هیچکس به دانایی توانایی مهربانی وبزرگی او نمی رسد. اگر ما وقتی که میخواهیم نماز بخوانیم به یاد بزرگی و توانایی و مهربانی و قدرت خداوند میافتیم و این نکات را برای خود یاد آوری کنیم از این که با او هم کلام میشویم در خود احساس بزرگی میکنیم و وقتی این ارتباط و صحبت را هر روز تکرار میکنیم و با توجه به او نیایش میکنیم بین ما و خدا انس و الفت و دوستی ایجاد میشود که این دوستی در تمام مراحل زندگی به درد ما میخورد، چرا که خدا همه جا هست همیشه صدای مرا میشنود و همیشه درد مرا خوب میفهمد همیشه نسبت به من از همه حتی مادرم مهربانتر است حتی محبتی که مادرم به من دارد را خدا به او داده تا با من مهربان باشد و من در دنیا احساس تنهایی نکنم و با محبت او رشد پیدا کنم و عقل و شعورم به مرحله بالا تری برسد که بتوانم فکر کنم و بفهمم که همه این صحبتها و محبتهای دیگری که به من میرسد ذره ای از محبت بی انتهای خداوند است، زیرا اوست که همه ما را آفریده و محبت را در قلبهای ما قرار داده به خاطر همین محبتها و نعمتهایی که خدای بزرگ و مهربان به من داده است هر روز نمازم را با نام او او و با تشکر از او شروع کنم و میگویم بسم ا... الرحمن الرحیم الحمدا... رب العالمین من از دیگران محبت و کمک میبینم همه و همه به خاطر توست پس اگر من از آنها تشکری میکنم در واقع این تشکر به تو بر میگردد، چرا که تو این نیرو را در بدن آنها قرار دادی که با دستهایشان به کمک من بیایند و با فکرشان مشکلات را حل کنند. لرحمن الرحیم، تو به ما نعمتهایی بخشیدی و این نعمتها را برای همه پاشیدی در این دنیا که هستیم همه را مشمول نعمتهای بیپایانت کردی گفتی از این نعمتها طوری استفاده کنیم که از بین نروند بلکه بیشتر شوند و به وسیله پیامبرانت راههایی را که باعث زوال و از بین رفتن نعمت و ظهور قهر تو میشد را برایمان گفتند و در آخر هشدار دادی که جهان دیگری بعد از این جهان در پی دارم که در صورتی که از نعمتها درست استفاده کنیم ودر جای خود مصرف کنیم و اسراف و گناه نکنیم در آن جهان که نتیجه اعمال این دنیا ماست به نعمتهای زیباییهای و لذتهای بیشتر و بزرگتری خواهیم رسید که در فکر و عقلمان نمی گنجد، اما اگر درست نعمتها را مصرف نکردیم دیگر در آنجا از نعمت لذت و محبت خبری نیست. مالک یوم الدین، چرا که آن روز حاکم فقط تویی به کسی ظلم نمی کنی و عادلانه رفتار میکنی اگر کسی در این دنیا نعمتها را در راه خودش مصرف نکرد نباید در دنیایی دیگر مثل کسی باشد که ما سعی و تلاش از نعمتها مراقبت کرده و از آنها استفاده کرده از نعمت زبانش به وسیله نگه داشتن از دورغ و غیبت و تهمت ..... قدردانی کرده و چشمش را از دیدن منظرههای نادرست نگه داشته؛ گوشش را از شنیدن نغمههای شیطانی حفظ کرده و ..... و اینها را به راحتی انجام نداد، چرا که شیطان هم او را وسوسه میکرده که نعمت زوالی کند اما او با تلاش خود و باکمک تو توانسته بر آنها پیروز شود. ایاک نعبد وایاک نستعین خدا همه قدرتها و محبتها ....... از چشمه فیاض تو نشأت میگیرد تو به همه چیز دانایی وآگاهی و راه چاره را از همه بهتر میدانی و راه رشد وخوشبختی مرا در دنیا و آخرت تو از همه بهتر برنامه ریزی میکنی، چرا که تو مرا آفریده ای و به سود و زیان من آگاهی داری پس تنها تو شایسته اطاعت و پرستش هستی من تنها در برابر تو و نعمتهای توست که واله و شیدا میشوم و در برابر عظمت تو سر تعظیم فرود میآورم و باز تنها از تو کمک میطلبم و به کسی جز تو امید نمیبندم، چرا که دیگران اگر کمک تو باشد توانی ندارند او اگر در راه تو نباشند به من کمکی نخواهند رساند علاوه بر اینها دیگران همیشه نیستند و درد مرا نمی فهمند و به همین خاطر نمی توانند به من کمکی برسانند مگر آنکه لطف تو یار شود و به وسیله مدد تو مرا یاری میدهند. اهدنا الصراط المستقیم، خدایا من به این اعتراف رسیدم که حمد وسپاس مخصوص توست و اگر بهشت و دوزخی هست به عدل تو و اطاعت و پرستش شایسته توست اما تو میدانی که وسوسه شیطان مرا رها نمی کند وسعی دارد یاد لطیف تو را از خاطرم پاک کند واندیشههای پلید وحرام به تصویر کشد اما تو دست ناتوان مرا بگیر و به راه راستی و پاکی هدایت کن. صراط الذین انعمت علیهم همانطور که انسانهای پاک نهاد را هدایت کردی و به نعمت هدایت توفیق نعمت رهبری مردان حق ونعمت علم و عمل و جهاد وشهادت بهرهمند ساختی. غیر المغضوب علیهم، آنها که بر اثر اعمال زشت و انحراف عقیده غضب تو را دامنگیرشان شده و نه آنها که جاده حق را رها کرده و در بیراهه گمراه و سرگردان شدند. هر روز در نماز چند بار با خدا نیایش میکنیم و هر بار با توجه و تمرکز فکر تکرار میکنیم که حمد و ستایش مخصوص توست نعمتها از آن تو بهشت و دوزخ به عدل تو و اطاعت و پرستش شایسته توست در طول روز در کنار هرنعمت دست مهربان خدا را میبینیم و با نعمتها خدا بر او نمی شوریم و نمکنشناسی نمیکنیم و چون او را سر چشمه نیکیها و خیرها میدانیم اطاعت او را بر اطاعت دیگران ترجیح میدهیم و برای رشد و صلاحمان و نجات از گرفتاریها تنها از او کمک میطلبیم و به این ترتیب در طول روز به یاد خدا هستیم و اگر توانستیم این تفکر را در طول روز ما حداقل کمی از روز داشته باشیم و به آن تداوم دهیم و در مورد آن خوب بیندیشیم در نماز با تمرکز فکری و حضور قلب بیشتری به آنها اعتراف میکنیم و نمازی که با حضور قلب خوانده شود نه تنها خودش بالا میرود بلکه صاحبش را نیز بالا میبرد، چرا که با عث میشود شخص در طی روز بیشتر به یاد خدا باشد و به همان نسبت کمتر است به گناه بیفتند و به خاطر همین است که گفتهاند: ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر. نماز انسان را از کار زشت دور نگه میدارد. خداوند به عبادت ما و هیچ موجود دیگر نیاز ندارد ، زیرا « فان الله غنی عن العالمین» خداوند از تمام جهانیان بی نیاز است . این بندگان هستند که به خداوند نیاز دارند . «یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله والله هو الغنی الحمید» (2)ای انسان ها شما نیازمند به خداوند هستید و خداوند بی نیاز و ستوده است. بنابراین عبودیت و پرستش یکی از نیازهای انسان است. تمامی انسان ها از ابتدا تا کنون به شکلی پرستش داشته اند. روح انسان نیاز به عبادت و پرستش دارد. پرستش و ستایش علاوه بر پر کردن خلأ تنهائی وجود انسان ، وبر آورده شدن نیاز انسان و بجا آوردن مراتب سپاس و شکر گزاری ، موجب تکامل انسانی و رسیدن به مقام قرب الهی می شود و هیچ چیزی نمی تواندجای آن را پرکند.دانشمندان گفته اند: برای رسیدن به عرفان الهی و شناخت خود و خدا مراحلی باید طی شود. مرحلة اوّل، شریعت است. برای پیمودن این مرحله باید به سراغ عبادت پروردگار رفت و با استعانت و کمک از عبادت وارد مرحلة دوم یعنی طریقت شد، آن گاه از طریقت عبور کرده و به حقیقت پیوست که پیوستن قطره به دریا است. اکنون می خواهیم این شبهه را پاسخ بگوییم که آیا: چیزی برتر و موثرتر از نماز در این مسیر وجود دارد؟ یا بهترین شکل و بهترین وسیله و نردبان برای رسیدن به «حقیقت» نماز است؟ هر کدام از مکتب ها و آیین ها اَشکالی برای عبادت دارند امّا همه به دنبال پرستش و عبادتاند، حتی موجودات دیگر نیز به عبادت و پرستش مشغولند. قرآن میفرماید: «کلّ قد علم صلوته و تسبیحه؛تمامی موجودات نماز و تسبیح خدا را می دانند». در جای دیگر میفرماید: «إنْ مِن شیء إلاّ یسبّح بحمده و لکن لا تفقهون تسبیحهم؛ هر موجودی با حمد، خدا را تسبیح میگوید، لیکن شما تسبیح آنان را نمی فهمید». از منابع و مآخذ اسلامی به دست می آید که برای رسیدن به حق و شاداب کردن روح عرفانی انسان، هیچ راهی بهتر از نماز یافت نمی شود. برای روح انسان شیفته هیچ غذایی سازگارتر و سرشارتر از نماز وجود ندارد، زیرا چه کسی بهتر از خداوند (که برای رسیدن به هر هدفی، ترکیب راه خاصی را مشخص فرموده است) میتواند مَرْکب و معجونی برای رشد و ارتقای انسان ها پدید آورد؟ با مروری بر آیات و روایات در می یابیم که این معجون شفا بخش نماز است که اسلام آن را وسیلة تقرّب به خدا میداند (الصلوه قربان کل تقیّ). نماز موجب تقرب هر انسان پرهیزکاری است.هشام بن حکم از امام صادق(ع) پرسید: چرا نماز واجب شد، در حالی که هم وقت می گیرد و هم انسان را به زحمت می اندازد؟ امام فرمود: «پیامبرانی آمدند و مردم را به آیین خود دعوت نمودند. عده ای هم دین آنان را پذیرفتند، امّا با مرگ آن پیامبران، نام و دین و یاد آنها از میان رفت. خداوند اراده فرمود که اسلام و نام پیامبر اسلام(ص) زنده بماند و این از طریق نماز امکان پذیر است»(6)یعنی علاوه بر آن که نماز عبادت پروردگار است، موجب طراوت مکتب و احیای دین هم هست. بله همواره به یاد خداوند بودن بسیار عالی و ارزشمند است ، اما آیا چنین کسی را سراغ دارید ؟ کدام انسان را می یابید که با این همه چیزهائی که انسان را در این دنیا به خود مشغول داشته و با این همه عواملی که موجب غفلت و بی خبری می شوند ، همواره به یاد خدا باشند؟و آیا نماز چیزی جز برای یاد آوری انسان ها و بیرون آوردن از غفلت است؟راستی اگر برای ارتباط با خدا نیازی به نماز نبود، نبایستی پیامبر با آن همه فضائل و کمالات آن قدر نماز بخواند که پاهایش متورم شود یا امیرالمؤمنین(ع) و سایر امامان به نماز این همه اهمیت بدهند. آیا کسی برتر و بیشتر از پیشوایان دینی ما با خداوند رابطه قلبی داشته است؟ ایا اگر بخواهیم کسی را مثال بزنیم که همواره به یاد خدا بوده است ، این شخص جز پیامبر اسلام و امامان معصوم بودند؟ آیا مقامی که امیرمومنان به آن دست یافته بود ، به گونه ای که فرمود اگر تمام پرده ها کنار رود بر یقین و ایمان من افزوده نمی شود ، کسی برتر از آن دست یافته است؟پس چگونه چنین انسان هایی نه تنها خود را بی نیاز از نماز و ارتباط با خدا نمی دانستند ، بلکه شبانه روز به نماز می ایستادند و نه تنها نماز های واجب ، بلکه حتی نماز های مستحب داشتند که بنابر بر نقل روایات گاهی تا هزار رکعت می رسید.هم چنین نماز رابطه بنده با خداست و طبیعی است که بنده آن را به جا می آورد که خواسته خداوند و معبود اوست و اصولاهدف اصلی از خلقت انسان بندگی است و نماز بهترین شیوه اظهار بندگی است و اگر قرار باشد که هر انسانی بر طبق خواسته خود عمل نماید نه آن چیزی که خداوند از او خواسته ، این دیگر بندگی خداوند نمی شود ، بلکه بندگی خود و عمل بر طبق خواسته خود است.مطمئنا این فکر که رابطه قلبی انسان را بی نیاز از نماز می کند ، چیزی جز وسوسه شیطانی برای دور کردن انسان از خدا نیست. چون خدا راه نماز را برای ایجاد رابطه بنده با او و بیرون آمدن انسان ها از غفلت و شستوی جسم و جان قرار داده قرار داده و فرموده است که «اقم الصلوة لذکری» نماز را برای یاد من برپا دار. پس آیا درک من از خدا بیشتر است؟! در فرهنگ اسلامی تعیین کردن و مشخص نمودن شکل عبادت، با شارع مقدس است و کسی نمی تواند عبادتی اختراع کند. اگر کسی وِرْد و دعایی را به عنوان عبادت پدید آورد، از مصادیق روشن بدعت و تشریع است که کار حرامی است، زیرا امور عبادی را همان گونه که از طرف شارع مقدّس بیان شده است، باید انجام داد، نه کمتر و نه بیشتر. آن کس که تشنگی و گرسنگی را در ما آفرید ، غذا و آب را نیز خود فراهم آورده است و آن کس که نیاز به عبودیت و پرستش را در ما قرار داد ، هم او پاسخ نماز و دعا راز و نیاز را برایمان مقرر داشته است. قرآن مجید نماز را مظهر ذکرو ذکر را آرام بخش دل ها می داند. آنچه زیبایی و حُسن و خیر است، در نماز سفره ای است گسترده که خداوند آن را در پنج نوبت در شبانه روز برای بندگانش باز میکند و بر سر این سفره انواع و اقسام غذاهای لذیذ وجوددارد و هر کس مطابق ذوق و سلیقة و به اندازه توان و مرتبه وجودی و استعداد خود از آن بهره مند میشود. نماز عبادتی جامع است که می تواند تمام وجود انسان (از جهات بدنی و ظاهری گرفته تا جهات ذهنی و قلبی و باطنی) را در خدمت بندگی و پرستش قرار دهد. نیت خوب داشتن به تنهایی نمی تواند انسان را از انجام عبادت و نماز بی نیاز کند.شکل نماز هم قشنگ است، هم معارف بلند اسلامی در آن وجود دارد، هم تسبیح و تقدیس لفظی است و هم تقدیس عملی میباشد. رکوع و سجود و تسبیح و تحمید و دعا و تکبیر و سلام و خلاصه همة زیبایی ها در نماز است. با این همه اگر نماز به طور صحیح و کامل با حفظ شرایط و آداب خوانده شود، جلوی بسیاری از مفاسد اجتماعی را می گیرد: «إنّ الصلاة تنهی عن الفحشاء والمنکر و لذکرالله اکبر نماز اگر با مقدمات و تعقیبات همراه باشد، انسان را به اوج معنویت میرساند. اذان با آن محتوای زیبا دل را می نوازد. نماز جماعت مخصوصاً در مساجد بزرگ مانند مسجد الحرام و مسجد النّبی(ص) زیباترین جلوة عبادت و همدلی و یکرنگی و صفا و صمیمیت است. پیامبر(ص) فرمود: «نماز نور چشم من است منابع: - 1تفسیر نمونه، زیر نظر ناصر مکارم شیرازی جلد 1 ص 52 - 2قرآن کریم سوره مبارکه عنکبوت، آیه 45 3 – سایت برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 2 لینک به دیدگاه
S.F 24932 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 فروردین، ۱۳۹۳ چو نماز شام هر کس بنهد چراغ و خوانی منم و خیال یاری غم و نوحه و فغانی چو وضو ز اشک سازم بود آتشین نمازم در مسجدم بسوزد چو بدو رسد اذانی رخ قبلهام کجا شد که نماز من قضا شد ز قضا رسد هماره به من و تو امتحانی عجبا نماز مستان تو بگو درست هست آن که نداند او زمانی نشناسد او مکانی عجبا دو رکعت است این عجبا که هشتمین است عجبا چه سوره خواندم چو نداشتم زبانی در حق چگونه کوبم که نه دست ماند و نه دل دل و دست چون تو بردی بده ای خدا امانی به خدا خبر ندارم چو نماز میگزارم که تمام شد رکوعی که امام شد فلانی پس از این چو سایه باشم پس و پیش هر امامی که بکاهم و فزایم ز حراک سایه بانی به رکوع سایه منگر به قیام سایه منگر مطلب ز سایه قصدی مطلب ز سایه جانی ز حساب رست سایه که به جان غیر جنبد که همیزند دو دستک که کجاست سایه دانی چو شه است سایه بانم چو روان شود روانم چو نشیند او نشستم به کرانه دکانی چو مرا نماند مایه منم و حدیث سایه چه کند دهان سایه تبعیت دهانی نکنی خمش برادر چو پری ز آب و آذر ز سبو همان تلابد که در او کنند یا نی مولانا . 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده