Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 فروردین، ۱۳۹۳ قوانین نشأت گرفته از مذهب لزوما تامین کننده امنیت در جوامع نیستند ، برخی از این قوانین تنها در برهه زمانی مربوط به خود شاید تاثیر گذار بودند ولی در حال حاضر با تکامل عقل بشری خیر ، در جهان امروز مدینه فاضله به اون مفهوم متعالی وجود نداره اما اگر مقایسه ای داشته باشیم بین جوامع سکولار و جوامع مذهبی می بینیم که قوانین مبتنی بر عقل بشری به جهت امکان بروز آوری و اصلاح در تامین خواست های انسان موفق ترند کما اینکه می بینیم هرچه مذهب بیشتر از حیطه شخصی به حیطه اجتماع وارد شده به همون نسبت هم از امنیت و رفاه جوامع کاسته. 4 لینک به دیدگاه
Ali.Fatemi4 22826 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 فروردین، ۱۳۹۳ قوانین نشأت گرفته از مذهب لزوما تامین کننده امنیت در جوامع نیستند ، برخی از این قوانین تنها در برهه زمانی مربوط به خود شاید تاثیر گذار بودند ولی در حال حاضر با تکامل عقل بشری خیر ، در جهان امروز مدینه فاضله به اون مفهوم متعالی وجود نداره اما اگر مقایسه ای داشته باشیم بین جوامع سکولار و جوامع مذهبی می بینیم که قوانین مبتنی بر عقل بشری به جهت امکان بروز آوری و اصلاح در تامین خواست های انسان موفق ترند کما اینکه می بینیم هرچه مذهب بیشتر از حیطه شخصی به حیطه اجتماع وارد شده به همون نسبت هم از امنیت و رفاه جوامع کاسته. این یعنی دین رو از سیاست جدا میدونین؟ 3 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 فروردین، ۱۳۹۳ این یعنی دین رو از سیاست جدا میدونین؟ در طی و قرون و اعصار هر جامعه و ملتی خودش به این نتیجه رسیده که می بایست بین دین و سیاست تفکیک قائل بشه ، معتدم همه جوامع قطع به یقین به این نتیجه خواهند رسید اما بسته به میزان رشد فکری دیر و زود داره 4 لینک به دیدگاه
Ali.Fatemi4 22826 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 فروردین، ۱۳۹۳ در طی و قرون و اعصار هر جامعه و ملتی خودش به این نتیجه رسیده که می بایست بین دین و سیاست تفکیک قائل بشه ، معتدم همه جوامع قطع به یقین به این نتیجه خواهند رسید اما بسته به میزان رشد فکری دیر و زود داره اگه بخوایم دین رو از سیاست جدا بدونیم باید 100% قانونی که الان نوشته شده رو فسخ کنیم 3 لینک به دیدگاه
Gandom.E 17805 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 فروردین، ۱۳۹۳ اگه بخوایم دین رو از سیاست جدا بدونیمباید 100% قانونی که الان نوشته شده رو فسخ کنیم قانون ما صد در صد از دینمون تابعیت نمیکنه کمی هم الهام گرفته از قانون فرانسه هست..مثل قانون اساسی یا کمی تا قسمتی قانون مجازات الهام گرفته از قانون انگلستان هست 3 لینک به دیدگاه
Ali.Fatemi4 22826 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 فروردین، ۱۳۹۳ قانون ما صد در صد از دینمون تابعیت نمیکنه کمی هم الهام گرفته از قانون فرانسه هست..مثل قانون اساسی یا کمی تا قسمتی قانون مجازات الهام گرفته از قانون انگلستان هست میشه بپرسم قانون اونا از چی تبعیت میکنه؟؟؟ بالاخره هرچی که باشه به دین برمیگرده حالا نه لزوما اسلام 3 لینک به دیدگاه
Gandom.E 17805 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 فروردین، ۱۳۹۳ میشه بپرسم قانون اونا از چی تبعیت میکنه؟؟؟بالاخره هرچی که باشه به دین برمیگرده حالا نه لزوما اسلام من هنوز در این مورد خیلی خوب مطالعه نکردم بتونم جامع توضیح بدم که از چی تبعیت میکنه اما بیشتر به منافع انسانی اهمیت میدن و قانون تصویب میکنن تا دین وگرنه کدوم دین ازدواج با همجنس رو مجاز اعلام کرده که اینا تصویب کردن فکر نمیکنم قانونشون خیلی تابع دینشون باشه 2 لینک به دیدگاه
Ali.Fatemi4 22826 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 فروردین، ۱۳۹۳ من هنوز در این مورد خیلی خوب مطالعه نکردم بتونم جامع توضیح بدم که از چی تبعیت میکنهاما بیشتر به منافع انسانی اهمیت میدن و قانون تصویب میکنن تا دین وگرنه کدوم دین ازدواج با همجنس رو مجاز اعلام کرده که اینا تصویب کردن فکر نمیکنم قانونشون خیلی تابع دینشون باشه درسته من قانون خودمون رو گفتم 3 لینک به دیدگاه
seyed mehdi hoseyni 27119 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 فروردین، ۱۳۹۳ من هنوز در این مورد خیلی خوب مطالعه نکردم بتونم جامع توضیح بدم که از چی تبعیت میکنهاما بیشتر به منافع انسانی اهمیت میدن و قانون تصویب میکنن تا دین وگرنه کدوم دین ازدواج با همجنس رو مجاز اعلام کرده که اینا تصویب کردن فکر نمیکنم قانونشون خیلی تابع دینشون باشه خیلی خیلی ببخشیدا ولی خیلی حال بهم زنن.... چه قانونایی میزارن....آدماشونم احمقند(البته منظورم همشون نیستا) 2 لینک به دیدگاه
Gandom.E 17805 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 فروردین، ۱۳۹۳ خیلی خیلی ببخشیدا ولی خیلی حال بهم زنن.... چه قانونایی میزارن....آدماشونم احمقند(البته منظورم همشون نیستا) اینم یه جور حاهلیته که اسمشو گذاشتن روشن فکری اینم لینک خبر جدید:icon_pf (34): http://www.noandishaan.com/forums/thread126735.html 3 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 فروردین، ۱۳۹۳ اگه بخوایم دین رو از سیاست جدا بدونیمباید 100% قانونی که الان نوشته شده رو فسخ کنیم اصولا قوانین مبتنی بر ایدئولوژی در دنیای فعلی کاربردی نداره ، حالا این ایدئولوژی تراوشات ذهن بشر باشه مثل کمونیسم یا ملهم از مذهب ، دلیلش هم اینه تفکر رو به رشد بشری هیچ قطعیتی رو نمیپذیره قوانین لایتغیر قادر نیستند نیازهای بشر رو تامین کنند ، انسانی که به صورت نرمال زندگی کنه و 75 سال عمر کنه در این بازه بارها دچار تحولات فکری میشه چه برسه به نسل ها در قرون متمادی حالا فرض کنید با یک سری قوانین نشأت گرفته از دین که هیچ سند متقنی هم برای الهی بودن یا به اصطلاح ماورائی بودن اونها نیست بخوایم جامعه رو اداره کنیم نتیجه این میشه در آمارهای منفی جهانی کشور های مذهبی در صدر هستند ، حالا مقایسه کنیم با جامعه ای مثل سوئیس که هر فرد جامعه قادر هست هر قانونی رو به رفراندوم بذاره و حکومت موظف هست قوانین رو بر اساس منافع اکثریت تدارک ببینه. 3 لینک به دیدگاه
Ali.Fatemi4 22826 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 فروردین، ۱۳۹۳ اصولا قوانین مبتنی بر ایدئولوژی در دنیای فعلی کاربردی نداره ، حالا این ایدئولوژی تراوشات ذهن بشر باشه مثل کمونیسم یا ملهم از مذهب ، دلیلش هم اینه تفکر رو به رشد بشری هیچ قطعیتی رو نمیپذیره قوانین لایتغیر قادر نیستند نیازهای بشر رو تامین کنند ، انسانی که به صورت نرمال زندگی کنه و 75 سال عمر کنه در این بازه بارها دچار تحولات فکری میشه چه برسه به نسل ها در قرون متمادی حالا فرض کنید با یک سری قوانین نشأت گرفته از دین که هیچ سند متقنی هم برای الهی بودن یا به اصطلاح ماورائی بودن اونها نیست بخوایم جامعه رو اداره کنیم نتیجه این میشه در آمارهای منفی جهانی کشور های مذهبی در صدر هستند ، حالا مقایسه کنیم با جامعه ای مثل سوئیس که هر فرد جامعه قادر هست هر قانونی رو به رفراندوم بذاره و حکومت موظف هست قوانین رو بر اساس منافع اکثریت تدارک ببینه. خب الان مسئله دوتا شد شما خود راستین بودن دین رو هم قبول ندارید درسته؟ 3 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 فروردین، ۱۳۹۳ خب الان مسئله دوتا شدشما خود راستین بودن دین رو هم قبول ندارید درسته؟ راستین بودن دین به چه معنا ، به این معنا که راه سعادت یک جامعه رو تعیین کنه خیر و اما به این معنا کهخط مشی برای زندگی شخصی افراد تعیین کنه بله ، و این که انسان احساس کنه در یک چارچوبی زندگی میکنه اما این چارچوب تنها شامل حیطه شخصی افراد میشه نه جامعه ، چارچوب های جامعه رو قانون منتج از رأی عمومی و تفکر ناشی از هم اندیشی تعیین میکنه و فرد موظفه در جامعه بر اساس چارچوب های قانونی حاکم رفتار کنه نه بر اساس انگاره های ذهنی ملهم از دین 3 لینک به دیدگاه
Ali.Fatemi4 22826 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 فروردین، ۱۳۹۳ راستین بودن دین به چه معنا ، به این معنا که راه سعادت یک جامعه رو تعیین کنه خیر و اما به این معنا کهخط مشی برای زندگی شخصی افراد تعیین کنه بله ، و این که انسان احساس کنه در یک چارچوبی زندگی میکنه اما این چارچوب تنها شامل حیطه شخصی افراد میشه نه جامعه ، چارچوب های جامعه رو قانون منتج از رأی عمومی و تفکر ناشی از هم اندیشی تعیین میکنه و فرد موظفه در جامعه بر اساس چارچوب های قانونی حاکم رفتار کنه نه بر اساس انگاره های ذهنی ملهم از دین چرا سختش میکنین حالا؟؟ راستین بودن از نظر من یعنی چیزی که از جانب خدا باشه حالا راستین میدونین یا نه؟ 3 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 فروردین، ۱۳۹۳ چرا سختش میکنین حالا؟؟راستین بودن از نظر من یعنی چیزی که از جانب خدا باشه حالا راستین میدونین یا نه؟ اگر تعصباتی که از زمان کودکی در ذهنمون تزریق شده کمی تعدیل کنیم و لحظه ای بی طرفانه فکر کنیم میبینیم دلیل متقنی برای خدایی بودن پیدا نمیکنیم ، در ادیان مختلف نه فقط در اسلام میبینیم که انشعابات مختلف هم دیگرو تکفیر می کنن و هر کدوم خودش رو حق مطلق می پنداره ، قوانینی که در کتاب های مقدس تببین شده در مواقعی اونقدر ضعیف هستند که دو گروه فکری مختلف بر اساس یک قانون دست به اعمال کاملا متناقض می زنند ، همین تناقضات و جزم گرایی فراگیر باعث شد تا از قرن 17 میلادی متفکرین غربی علیه کلیسا قیام کنند برای بیش از 1000 سال حکومت کلیسا که ازش به عنوان dark age نام میبرند پایان پیدا کنه، دورانی که اروپا در این 10 قرن طی کرد و حاکمیت فلسفه اسکولاستیک همون دورانی هست که ما الان درونش قرار داریم یعنی دوران کشتارهای مذهبی ، اگر به دور بر خودمون نگاه کنیم میبینم چقدر قتل های مذهبی همچون دوران سیاه کلیسا رواج پیدا کرده تا جایی که الان از اسکولاستیک اسلامی اسم میبرند ، من فکر می کنم آنچه که به دوران نوزایی در اروپا معروف هست برای ما هم دیر یا زود اتفاق میفته 3 لینک به دیدگاه
Ali.Fatemi4 22826 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 فروردین، ۱۳۹۳ اگر تعصباتی که از زمان کودکی در ذهنمون تزریق شده کمی تعدیل کنیم و لحظه ای بی طرفانه فکر کنیم میبینیم دلیل متقنی برای خدایی بودن پیدا نمیکنیم ، در ادیان مختلف نه فقط در اسلام میبینیم که انشعابات مختلف هم دیگرو تکفیر می کنن و هر کدوم خودش رو حق مطلق می پنداره ، قوانینی که در کتاب های مقدس تببین شده در مواقعی اونقدر ضعیف هستند که دو گروه فکری مختلف بر اساس یک قانون در به اعمال کاملا متناقض می زنند ، همین تناقضات و جزم گرایی فراگیر باعث شد تا از قرن 17 میلادی متفکرین غربی علیه کلیسا قیام کنند برای بیش از 1000 سال حکومت کلیسا که ازش به عنوان dark age نام میبرند پایان پیدا کنه، دورانی که اروپا در این 10 قرن طی کرد و حاکمیت فلسفه اسکولاستیک همون دورانی هست که ما الان درونش قرار داریم یعنی دوران کشتارهای مذهبی ، اگر به دور بر خودمون نگاه کنیم میبینم چقدر قتل های مذهبی همچون دوران سیاه کلیسا رواج پیدا کرده تا جایی که الان از اسکولاستیک اسلامی اسم میبرند ، من فکر می کنم آنچه که به دوران نوزایی در اروپا معروف هست برای ما هم دیر یا زود اتفاق میفته اولا خیلی سختش میکنین یه سوال ساده اینقدر توضیح و تفسیر نمیخواست در ثانی خدمتتون عرض شود که منظور من از اسلام اسلامی هست که ناب هست به دور از هر گونه خشونت اسلامی که شهر کفار رو بدون حتی ریختن یه قطره خون فتح میکنه اسلامی که دل ها رو فتح میکنه و نه جسم ها ثالثا اگه تفکرات دینی مسیحیا رو خونده باشین میبینین که توی دین اون ها و چیزی که قبلا تحت عنوان مرکزیت دینیشون (کلیسا) قرار می گرفت، ذاتا مخالف علم هستن جرم دونستن رفتن دنبال علم و خیلی مشکلات دیگه که مشابه همین هستن باعث شد که مردم از اون دین و کلیسا زده بشن در صورتی که دین اسلام ذاتا انسان ها و کل جامعه بشریت رو به علم دعوت میکنه و دعوت میکنه که هر کاری، هرچند کوچک، رو از روی علم انجام بدن و این کاملا با اتفاقی که برای دین مسیحیت افتاد متفاوته تمامی مسلمون ها (منظور اسلام واقعی هست(اینم بگم که مسلما هر دین و آئیینی یه سری انحرافات فکری داشته، داره و خواهد داشت)) با نوع تفکرات تکفیری ها مخالف هستن فلذا این دلیل نمیشه که اونها رو مسلمون خوند 3 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 فروردین، ۱۳۹۳ اولا خیلی سختش میکنینیه سوال ساده اینقدر توضیح و تفسیر نمیخواست در ثانی خدمتتون عرض شود که منظور من از اسلام اسلامی هست که ناب هست به دور از هر گونه خشونت اسلامی که شهر کفار رو بدون حتی ریختن یه قطره خون فتح میکنه اسلامی که دل ها رو فتح میکنه و نه جسم ها ثالثا اگه تفکرات دینی مسیحیا رو خونده باشین میبینین که توی دین اون ها و چیزی که قبلا تحت عنوان مرکزیت دینیشون (کلیسا) قرار می گرفت، ذاتا مخالف علم هستن جرم دونستن رفتن دنبال علم و خیلی مشکلات دیگه که مشابه همین هستن باعث شد که مردم از اون دین و کلیسا زده بشن در صورتی که دین اسلام ذاتا انسان ها و کل جامعه بشریت رو به علم دعوت میکنه و دعوت میکنه که هر کاری، هرچند کوچک، رو از روی علم انجام بدن و این کاملا با اتفاقی که برای دین مسیحیت افتاد متفاوته تمامی مسلمون ها (منظور اسلام واقعی هست(اینم بگم که مسلما هر دین و آئیینی یه سری انحرافات فکری داشته، داره و خواهد داشت)) با نوع تفکرات تکفیری ها مخالف هستن فلذا این دلیل نمیشه که اونها رو مسلمون خوند اینکه دلها تسخیر بشه بدون خون ریزی من تازه از تو میشنوم ، کتابای تاریخی به شخصه زیاد مطالعه می کنم و جایی ندیدم اسلام بدون شمشیر رو. در مورد مخالفت کلیسا با علم باید بر اساس زمان ببینیم چی هست ، کلیسای افلاطونی معتقد به مسطح بودن زمین بود انتظار نداری که در جهان امروز اسلام هم زمین رو مسطح بدونه ، دانش و علم امروز مبتنی بر فناوری it هست ایا مخالفت با اینترنت ، مخالفت با وسایل ارتباط جمعی ، ده ها و صد ها مورد از محدود کردن نویسندگان و متفکرین مصادیق علم ستیزی نیست؟ من معتقد به منحرف شدن نیستم انحراف ناشی از نقص هست نه کمال ، نمیشه گفت ما کمال مطلقی داشتیم که ازش منحرف شدیم چون اگر کامل میبود انحرافی هم رخ نمیداد 3 لینک به دیدگاه
Ali.Fatemi4 22826 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 فروردین، ۱۳۹۳ اینکه دلها تسخیر بشه بدون خون ریزی من تازه از تو میشنوم ، کتابای تاریخی به شخصه زیاد مطالعه می کنم و جایی ندیدم اسلام بدون شمشیر رو. در مورد مخالفت کلیسا با علم باید بر اساس زمان ببینیم چی هست ، کلیسای افلاطونی معتقد به مسطح بودن زمین بود انتظار نداری که در جهان امروز اسلام هم زمین رو مسطح بدونه ، دانش و علم امروز مبتنی بر فناوری it هست ایا مخالفت با اینترنت ، مخالفت با وسایل ارتباط جمعی ، ده ها و صد ها مورد از محدود کردن نویسندگان و متفکرین مصادیق علم ستیزی نیست؟ من معتقد به منحرف شدن نیستم انحراف ناشی از نقص هست نه کمال ، نمیشه گفت ما کمال مطلقی داشتیم که ازش منحرف شدیم چون اگر کامل میبود انحرافی هم رخ نمیداد کمال مطلق که مسلما داریم اما مشکل اینجاست که شما انحرافات گروهی رو به پای همه مینویسی اسلام با هیچ دین الهی ای مشکل نداره بلکه مشکل اسلام با انحراف از دین هست اینکه شما میگی اسلام بدون شمشیر ندیدی باید بگم که باید دیده باشی مثل فتح مکه از طرفی مسائلی هم بوده که زمان صدر اسلام اتفاق میفتاده که مسلما مشکل داشته اما چاره ای نبوده چرا که نمیشه یه دین رو یک جا توی دل مردم جا داد و بهشون فهموند اسلام شمشیر توش هست اما نه برای قتل و خونریزی برای جلوگیری از کژ فهمی اگه یهودی در مورد خشونت بخوان حرفی بزنن یه چیزی اما مسیحی ها اصلا نباید حرفی بزنن چرا که یه زمانی بدترین خشونت ها رو نسبت به مردمشون اعمال میکردن و الانم میکنن 3 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 فروردین، ۱۳۹۳ کمال مطلق که مسلما داریماما مشکل اینجاست که شما انحرافات گروهی رو به پای همه مینویسی اسلام با هیچ دین الهی ای مشکل نداره بلکه مشکل اسلام با انحراف از دین هست اینکه شما میگی اسلام بدون شمشیر ندیدی باید بگم که باید دیده باشی مثل فتح مکه از طرفی مسائلی هم بوده که زمان صدر اسلام اتفاق میفتاده که مسلما مشکل داشته اما چاره ای نبوده چرا که نمیشه یه دین رو یک جا توی دل مردم جا داد و بهشون فهموند اسلام شمشیر توش هست اما نه برای قتل و خونریزی برای جلوگیری از کژ فهمی اگه یهودی در مورد خشونت بخوان حرفی بزنن یه چیزی اما مسیحی ها اصلا نباید حرفی بزنن چرا که یه زمانی بدترین خشونت ها رو نسبت به مردمشون اعمال میکردن و الانم میکنن فتح مکه مثال خوبی نبود ، آیا پیامبر میتونست بستگان دوستان و آشنایان پیروانش رو از دم تیغ بگذرونه ، برخورد اسلام رو باید در لشکر کشی به ایران روم و برخوردش با یهودیان مدینه دید ، من هیچکدم از ادیان رو بری از خشونت و خونریزی نمیدونم اتفاقا همین عملکرد در برخورد با انسان ها بود که بشر رو به این نتیجه رسوند که باید دین رو به پستوی خانه ها بکشونه ، اما در ناقص بودن دین همین مطلبی که گفتم دو عملکرد کاملا متناقض بر اساس یک قانون مذهبی ، آیه ای که ازش برداشت بشه که میشه سر یک انسان رو برید یا به زنی تجاوز کرد یا در آتش سوزاند قطعا ناشی از کمال مطلق نیست بلکه منتج از یک نقص مطلق هست 3 لینک به دیدگاه
Ali.Fatemi4 22826 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 فروردین، ۱۳۹۳ فتح مکه مثال خوبی نبود ، آیا پیامبر میتونست بستگان دوستان و آشنایان پیروانش رو از دم تیغ بگذرونه ، برخورد اسلام رو باید در لشکر کشی به ایران روم و برخوردش با یهودیان مدینه دید ، من هیچکدم از ادیان رو بری از خشونت و خونریزی نمیدونم اتفاقا همین عملکرد در برخورد با انسان ها بود که بشر رو به این نتیجه رسوند که باید دین رو به پستوی خانه ها بکشونه ، اما در ناقص بودن دین همین مطلبی که گفتم دو عملکرد کاملا متناقض بر اساس یک قانون مذهبی ، آیه ای که ازش برداشت بشه که میشه سر یک انسان رو برید یا به زنی تجاوز کرد یا در آتش سوزاند قطعا ناشی از کمال مطلق نیست بلکه منتج از یک نقص مطلق هست مسلمونا هم همینو میگن تو هیچ آیه ای نیومده که همچین اجازه ای رو به فردی بده این چون واجب بود اول جواب دادم بله میتونست خیلی خوب هم میتونست چون اجازه اش رو داشت ولی این رو هم بگم که فتح مکه اصلا بحث کشتن و موارد مشابه نبود بحث فیصله دادن به یه مناقشه بود که سال ها توی دل دوتا قوم بود که مسلما خون و خون ریزی این مسئله رو خرابش میکرد موضوع هم همینه اسلام میگه اگه مشکلی بدون خون و خون ریزی و با گفتگو حل میشه چرا با خون و خون ریزی؟؟ اسلام منطقش اینه که همه چیز با صلح من اصلا اون جنگ های دوران ابوبکر و عمر و عثمان رو قبول ندارم چیزی که خیلی ها ازش با عنوان فتوحات اسلامی یاد میکنن چرا که اگه حکومت دست اهلش (امام) بود شاید اصلا همچین چیزی رو نداشتیم اما با همین اوصاف هم خیلی قاطعانه بگم که از مسیحیت سال ها جلوتر هستیم توی صلح طلبی 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده