رفتن به مطلب

آیا اعدام همان قصاص نفس است؟؟؟؟


ارسال های توصیه شده

مسلما توی قرآن تعریف از مشرک هم هست

اما این دلیل نمیشه که حتما توی همین آیه بیاد؟؟؟

 

اگه اینطور بود می بایست اصلا به صورت آیه آیه نمیبود

نه

اصل اسلام هیچ کدوم از این دو نیست

مسئله اینه که شما فقط خود اسلام رو میبینین

چیزی که خیلی از دشمنای خارجی دنبال همونن

اسلام رو به جون خودش بندازن با یه سری تفکرات افراطی و احمقانه و اونو از دشمنی خودشون غافل کنن

کما اینکه بسیاری از همین تفکرات از هموناس

نمونه اش بهاییت

که سازنده اش بریتانیاست

 

مسلمون هیچ وقت دعوای ما بین خودشو تو کوچه نمیبره

مثل یه خونواده که دوتا برادر با هم دعوا دارن

اما وقتی یه اجنبی میاد تو روش وایمیسن

مسلمون ها هم باید اینطور باشن و درستش هم همینه

 

خیلی از این کشتار هایی که شما میگین همه بر اساس یه سری تفکرات انحرافی هست

که اگه توش دقیق بشین متوجه میشین

 

نمونه ی بارزش که توسط تکفیری ها انجام شد و داره میشه ازدواج با محارم هست

که از لحاظ اسلامی حرام اکید هست ولی میبینیم خیلی راحت بینشون هست

این کار شرعا که هیچی، بر اساس اخلاق انسانی، عرفی و همچنین پزشکی هم مشکل داره

 

منظور من رو متوجه نشدی

اول اینکه اگر به اعتقادات هم احترام بذاریم دیگه مفهومی به نام مشرک چه اهمیتی داره ؟ تفتیش عقاید و سلطه دین در شئون مختلف زندگی مختص به زمان ما نیست

دوم اینکه اگر دین امری شخصی و نه اجتماعی باشه اونوقت با فرض اینکه بهاییت و وهابیت زاییده سیاست بریتانیا باشه باز هم اهمیتی پیدا نمیکنه همونطور که گفتم جنگ ها مذهبی بخاطر غیر شخصی کردن دین اتفاق میفته، زمانی در دوران تاریک سیاه کشتن ، سوزاندن ، شکنجه و سربریدن بخاطر عقیده باعث شده بود مردن انسان ها همانند نفس کشیدن عادی به نظر برسه ، اما در جهان امروز کشته شدن انسان ها امری طبیعیه ؟ تنها طبیعی بدون این همه کشتار در جوامعی طبیعی هست که هنوز به اون سطح شعور نرسیدن که به افکار و عقاید احترام بذارن

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 87
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

منظور من رو متوجه نشدی

اول اینکه اگر به اعتقادات هم احترام بذاریم دیگه مفهومی به نام مشرک چه اهمیتی داره ؟ تفتیش عقاید و سلطه دین در شئون مختلف زندگی مختص به زمان ما نیست

دوم اینکه اگر دین امری شخصی و نه اجتماعی باشه اونوقت با فرض اینکه بهاییت و وهابیت زاییده سیاست بریتانیا باشه باز هم اهمیتی پیدا نمیکنه همونطور که گفتم جنگ ها مذهبی بخاطر غیر شخصی کردن دین اتفاق میفته، زمانی در دوران تاریک سیاه کشتن ، سوزاندن ، شکنجه و سربریدن بخاطر عقیده باعث شده بود مردن انسان ها همانند نفس کشیدن عادی به نظر برسه ، اما در جهان امروز کشته شدن انسان ها امری طبیعیه ؟ تنها طبیعی بدون این همه کشتار در جوامعی طبیعی هست که هنوز به اون سطح شعور نرسیدن که به افکار و عقاید احترام بذارن

 

 

خب مسئله اینجاست که اولا اسلام دین شخصی نیست و کاملا اجتماعی هست

نمونه اش هم نماز جمعه

ثانیا در اسلام همه به عقاید هم احترام میذارن و اولین مقابله در عقاید فقط و فقط با گفتگو هست

ولی یه مسلمون برای رشد جامعه ی خودش پویا هست و باید کمک کنه

اینجاست که با کژ فهمی مقابله میکنه و روبروش وایمیسه

 

اتفاقا دین اسلام توی زمینه ی گفتگو به جای جنگ و خونریزی رتبه اول رو داره

و لا تُجادِلوا اَهلَ الکتابِ الاّ بِالَّتی هِیِ اَحسَن

لینک به دیدگاه
خب مسئله اینجاست که اولا اسلام دین شخصی نیست و کاملا اجتماعی هست

نمونه اش هم نماز جمعه

ثانیا در اسلام همه به عقاید هم احترام میذارن و اولین مقابله در عقاید فقط و فقط با گفتگو هست

ولی یه مسلمون برای رشد جامعه ی خودش پویا هست و باید کمک کنه

اینجاست که با کژ فهمی مقابله میکنه و روبروش وایمیسه

 

اتفاقا دین اسلام توی زمینه ی گفتگو به جای جنگ و خونریزی رتبه اول رو داره

و لا تُجادِلوا اَهلَ الکتابِ الاّ بِالَّتی هِیِ اَحسَن

 

در مسحیت هم مسحیان یکشنبه دور هم جمع میشن و مراسم مذهبی برپا می کنن، در یهودیت هم روز شنبه چنین مراسمی برگزار میشه ، ایا این به مفهوم دخالت دین در تمام شئون زندگی افراد جامعه هست ؟

 

خودت میگی مقابله با عقاید ، ناخوداگاه داری فکر میکنی که باید با افکار مخالفت مقابله کنی و داری میگی اولین مقابله گفتگو هست پس دومین مقابله میشه شکنجه ؟ و سومین کشتن؟

 

بنده هم عرض کردم ایدئولوژی های ناقص منجر میشن به کج فهمی ایدئولوژی لایتغیر که نمیتونه بر اساس شرایط زمان خودش رو به روز کنه منجر میشه به همین وضعیتی الان در پاکستان سوریه عراق و سایر کشور های اسلامی میبینی و شرایطی اسف بار فساد در کشور خودمون که عملا شکست ایدئولوژی رو به اثبات می رسونه در حالی که در کشورهای مبتنی بر تفکر بشری با بروز آوری قوانین و تدوین قوانین بر اساس زمان و شرایط تا حد زیادی ناهنجاری هارو کنترل کردن و تونستن رفاهی به مراتب بیشتر از جوامع ایدئولوژیک فراهم کنند

لینک به دیدگاه
در مسحیت هم مسحیان یکشنبه دور هم جمع میشن و مراسم مذهبی برپا می کنن، در یهودیت هم روز شنبه چنین مراسمی برگزار میشه ، ایا این به مفهوم دخالت دین در تمام شئون زندگی افراد جامعه هست ؟

 

خودت میگی مقابله با عقاید ، ناخوداگاه داری فکر میکنی که باید با افکار مخالفت مقابله کنی و داری میگی اولین مقابله گفتگو هست پس دومین مقابله میشه شکنجه ؟ و سومین کشتن؟

 

بنده هم عرض کردم ایدئولوژی های ناقص منجر میشن به کج فهمی ایدئولوژی لایتغیر که نمیتونه بر اساس شرایط زمان خودش رو به روز کنه منجر میشه به همین وضعیتی الان در پاکستان سوریه عراق و سایر کشور های اسلامی میبینی و شرایطی اسف بار فساد در کشور خودمون که عملا شکست ایدئولوژی رو به اثبات می رسونه در حالی که در کشورهای مبتنی بر تفکر بشری با بروز آوری قوانین و تدوین قوانین بر اساس زمان و شرایط تا حد زیادی ناهنجاری هارو کنترل کردن و تونستن رفاهی به مراتب بیشتر از جوامع ایدئولوژیک فراهم کنند

 

 

مسئله اینه که احکام اسلام نمیشه فردی باشه

مثلا در اسلام اومده اگه فردی قتل کرد قصاص بشه

اگه قانون کشور بر اساس احکام اسلامی نباشه، فرد قاتل امکان داره که اعدام نشه و این یعنی عمل نکردن به دستورات یه آیین

همچنین اگه دینی نباشه، اصلا قانونی هم معنی نمیده

چرا که دین همون قانون زندگیه

 

در مورد مقابله

ببنین هرچقدر هم انسان ها به خوبی و خوشی کنار هم باشن، باز هم مشترکاتی این وسط پیش میاد یعنی بایستی با هم رو در رو بشن و با همدیگه مراوده داشته باشن

خب این مراوده در صورتی که حرف م رو نفهمن که معنی ای نمیده؟؟؟ مثلا دوتا خونواده رو در نظر بگیرین که دارن با فرهنگ های مختلف با هم وصلت میکنن...

بنابر این صحبت و مراوده و مقابله (منظور تقابل افکار هست) در هر حالت صورت می پذیره

و این هم جدال نیکو نام گرفته که باید ضمن احترام صحبت کرد و همدیگه رو قانع کرد بر اساس منطق

و الا همه هم میدونیم عیسی به دین خود، موسی به دین خود

لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ

مسلمونای واقعی الان هم با این مواردی که پیش اومده مخالف هستن

لینک به دیدگاه
مسئله اینه که احکام اسلام نمیشه فردی باشه

مثلا در اسلام اومده اگه فردی قتل کرد قصاص بشه

اگه قانون کشور بر اساس احکام اسلامی نباشه، فرد قاتل امکان داره که اعدام نشه و این یعنی عمل نکردن به دستورات یه آیین

همچنین اگه دینی نباشه، اصلا قانونی هم معنی نمیده

چرا که دین همون قانون زندگیه

 

در مورد مقابله

ببنین هرچقدر هم انسان ها به خوبی و خوشی کنار هم باشن، باز هم مشترکاتی این وسط پیش میاد یعنی بایستی با هم رو در رو بشن و با همدیگه مراوده داشته باشن

خب این مراوده در صورتی که حرف م رو نفهمن که معنی ای نمیده؟؟؟ مثلا دوتا خونواده رو در نظر بگیرین که دارن با فرهنگ های مختلف با هم وصلت میکنن...

بنابر این صحبت و مراوده و مقابله (منظور تقابل افکار هست) در هر حالت صورت می پذیره

و این هم جدال نیکو نام گرفته که باید ضمن احترام صحبت کرد و همدیگه رو قانع کرد بر اساس منطق

و الا همه هم میدونیم عیسی به دین خود، موسی به دین خود

لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ

مسلمونای واقعی الان هم با این مواردی که پیش اومده مخالف هستن

 

همین نقطه تفاوت عقدیه تو منه ، من میگم هیچ لزومی نداره جامعه پایبند باشه به یک سری قوانین لایتغیر ، هیچ دلیلی وجود نداره قانون 1400 سال پیش در زمان حال مورد استفاده قرار بگیره اما قانونی که مبتنی باشه بر ایدوئولوژی باشه ناچاره دستو پای خودش رو ببنده و با شرایط خودش رو سازگار نکنه.

 

دین قانون زندگی شخصی میتونه باشه اما قانون زندگی اجتماعی خیر کما اینکه میبینیم جوامع سکولار به نسبت موفق بودن پس هیچ جزمی وجود نداره که بگه بدون دین جامعه از هم فرومی پاشه ، ما باید از دین آنچه با شرایط روز سازگاره برداریم و مابقیش رو بسپاریم به تاریخ.

 

اینی که میگی مسلمون واقعی چنین چیزی وجود نداره کسایی که تو به عنوان مسلمون واقعی میشناسی در واقع همون کسایی هستند که دین رو با شرایط روز وفق دادن والا همه ما می دونیم طبق اسلام واقعی مجازات هایی مثل سنگ سار ، قطع عضو و احکامی مانند ارتداد داریم ، و همه ما میدونیم که در قوانین اجتماعی اسلام واقعی سهم زن از زندگی اجتماعی (قضاوت ، ارث ، ازدواج و...) به چه میزان هست

لینک به دیدگاه
همین نقطه تفاوت عقدیه تو منه ، من میگم هیچ لزومی نداره جامعه پایبند باشه به یک سری قوانین لایتغیر ، هیچ دلیلی وجود نداره قانون 1400 سال پیش در زمان حال مورد استفاده قرار بگیره اما قانونی که مبتنی باشه بر ایدوئولوژی باشه ناچاره دستو پای خودش رو ببنده و با شرایط خودش رو سازگار نکنه.

 

دین قانون زندگی شخصی میتونه باشه اما قانون زندگی اجتماعی خیر کما اینکه میبینیم جوامع سکولار به نسبت موفق بودن پس هیچ جزمی وجود نداره که بگه بدون دین جامعه از هم فرومی پاشه ، ما باید از دین آنچه با شرایط روز سازگاره برداریم و مابقیش رو بسپاریم به تاریخ.

 

اینی که میگی مسلمون واقعی چنین چیزی وجود نداره کسایی که تو به عنوان مسلمون واقعی میشناسی در واقع همون کسایی هستند که دین رو با شرایط روز وفق دادن والا همه ما می دونیم طبق اسلام واقعی مجازات هایی مثل سنگ سار ، قطع عضو و احکامی مانند ارتداد داریم ، و همه ما میدونیم که در قوانین اجتماعی اسلام واقعی سهم زن از زندگی اجتماعی (قضاوت ، ارث ، ازدواج و...) به چه میزان هست

 

اگه قانون مبتنی بر دین نباشه، پس به چی تکیه داشته باشه؟؟؟ به یه سری حرف های انسانی؟؟؟

ببینین اگه خدا رو قبول کنیم و دین اسلام رو به عنوان کامل ترین دین و مسلما جدید ترین دین بر پایه ی وجود خدا معرفی کنیم پس لزوما میبایست بر اساس دستورات دین عمل کنیم

اما موضوع اینه که چرا اصلا قوانین بایستی بر پایه ی اسلام نوشته بشن

و جوابشم اینه: حق با اکثریت هست

وقتی 50 درصد به اضافه ی 1 مسلمون باشن، باید قوانین بر طبق دین اون ها نوشته بشه که این خود دموکراسی هست

 

جوامع سکولار اگه خوب بودن الان کل جهان پخش میشدن و مملکت ها با اون قوانین اداره میشدن

مثلا آمریکا که قوانینش سکولار نیست

بلکه اومانیستی و لیبرال هست

 

در مورد ارتداد... ارتداد از دین حکمش اعدام هست

اما این به این معنی نیست که هر کسی که از دین اسلام برگشت باید اعدام بشه؟؟

این حکم مال کسایی هست که اصل دین رو زیر سوال میبرن و قصد تخریب فکری دارن

نمونه اش هم سلمان رشدی که هنوز بعد از اندی سال خیلی راحت تو انگلستان داره زندگیشو میکنه در صورتی که خونش یه جورایی حلاله:ws28:

لینک به دیدگاه
اگه قانون مبتنی بر دین نباشه، پس به چی تکیه داشته باشه؟؟؟ به یه سری حرف های انسانی؟؟؟

ببینین اگه خدا رو قبول کنیم و دین اسلام رو به عنوان کامل ترین دین و مسلما جدید ترین دین بر پایه ی وجود خدا معرفی کنیم پس لزوما میبایست بر اساس دستورات دین عمل کنیم

اما موضوع اینه که چرا اصلا قوانین بایستی بر پایه ی اسلام نوشته بشن

و جوابشم اینه: حق با اکثریت هست

وقتی 50 درصد به اضافه ی 1 مسلمون باشن، باید قوانین بر طبق دین اون ها نوشته بشه که این خود دموکراسی هست

 

جوامع سکولار اگه خوب بودن الان کل جهان پخش میشدن و مملکت ها با اون قوانین اداره میشدن

مثلا آمریکا که قوانینش سکولار نیست

بلکه اومانیستی و لیبرال هست

 

در مورد ارتداد... ارتداد از دین حکمش اعدام هست

اما این به این معنی نیست که هر کسی که از دین اسلام برگشت باید اعدام بشه؟؟

این حکم مال کسایی هست که اصل دین رو زیر سوال میبرن و قصد تخریب فکری دارن

نمونه اش هم سلمان رشدی که هنوز بعد از اندی سال خیلی راحت تو انگلستان داره زندگیشو میکنه در صورتی که خونش یه جورایی حلاله:ws28:

 

بله مبتنی بر تفکر جمع و مطابق با منافع اکثریت ، کشورهایی مثل آمریکا هم هنوز در بند مذهب گرفتار هستند من مثال آوردم کشوری مثل سوئیس هر فردی که قانونی رو مخالف منافع خودش تشخیص بده با جمع آوری تعداد مشخص امضا میتونه اون قانون رو به رای مجدد بذاره و تغییرش بده ، کشورهای مسلمانی مثل ترکیه و مالزی رو مثال میزنم که سیاست رو از دین جدا کردن و وضعیتشون رو با کشورهای مسلمان دیگه مقایسه کنیم میتونیم پی میزان کارایی مذهب پی ببریم ، و در نهایت قوانین کشور خودمون کاراییشو نشون داده و دیگه نیاز به شرح و بسط نداره

 

اما در مورد سلمان رشدی گمان نکنم کسی که حکم ارتداد و قتل این شخص رو صادر کرد حتی یک برگ از کتاب آیات شیطانی رو خونده باشه ، اون حکم و بلوا تنها به جهت تبلیغاتی و مطرح کردن نام و خروج از انزوا شکل گرفت

لینک به دیدگاه
بله مبتنی بر تفکر جمع و مطابق با منافع اکثریت ، کشورهایی مثل آمریکا هم هنوز در بند مذهب گرفتار هستند من مثال آوردم کشوری مثل سوئیس هر فردی که قانونی رو مخالف منافع خودش تشخیص بده با جمع آوری تعداد مشخص امضا میتونه اون قانون رو به رای مجدد بذاره و تغییرش بده ، کشورهای مسلمانی مثل ترکیه و مالزی رو مثال میزنم که سیاست رو از دین جدا کردن و وضعیتشون رو با کشورهای مسلمان دیگه مقایسه کنیم میتونیم پی میزان کارایی مذهب پی ببریم ، و در نهایت قوانین کشور خودمون کاراییشو نشون داده و دیگه نیاز به شرح و بسط نداره

 

اما در مورد سلمان رشدی گمان نکنم کسی که حکم ارتداد و قتل این شخص رو صادر کرد حتی یک برگ از کتاب آیات شیطانی رو خونده باشه ، اون حکم و بلوا تنها به جهت تبلیغاتی و مطرح کردن نام و خروج از انزوا شکل گرفت

 

 

اول از همه بگم که اینجا ایرانه

یه سبد کالا بدن مردم رو 20 ساعت الاف میکنن چه برسه که بخوان رأی بگیرن

در ثانی

مسئله اینجاست که هر انسانی میتونه عقاید خاص خودشو داشته باشه

اونجوری برای رأی گیری باید هزاران صفحه فقط عقیده های مردم رو بنویسن تا بعد باهاش رأی گیری کنن

اینکه تعداد محدودی از مردم برای منافع خودشون دنبال تصویب یه قانون باشن، ممکنه به منافع بقیه آسیب برسونه ولی خب وقتی طرف میبینه نیاز مبرمی به اون قانون خاص توی زندگیش نداره، حاضره ضررش رو بپزیره اما دنبال کاراش نره

 

اما توی اسلام منافع، منافع همه اس

همه جوانب سنجیده شده که یه قانون به مرحله ی اجرا رسیده:w16:

قوانین کاملا مردمی و اجتماعی هستن و به نفع یه عده و به ضرر یه عده ی دیگه نیستن

 

این دلیل نمیشه که چون کشوری دین رو از سیاست جدا کرده و پیشرفت کرده بگیم که همینجوریه:icon_redface:

مسئله اینجاست که ما بیشتر دوست داریم تقلید کنیم تا پیشرفت کنیم و اینم اصلا درست نیست

 

چه بسا اگه با همین دینی که همه رو به علم و دانش و آموختن ترغیب میکنه ادامه میدادن شاید به بهتر از این میرسن

دین ما یکی از ادیانی هست که موافق کسب دانش و علم آموزیه و اینم بینش روشن اسلام و دید مثبت اون رو نشون میده

اگه بخوایم با همین تفسیر شما بگیم قوانین سکولار باعث پیشرفت جامعه میشه، کمونیسم نباید به پایان میرسید

چرا که شوروی کومونیست با همون تفکرشون داشتن دنیا رو فتح میکردن

همه هم فکر میکردن درسته

 

در مورد سلمان رشدی بهتره بگم گمان شما مدرک نمیشه

کما اینکه من نوعی هم خیلی راحت الان میتونم بگم شما حتی یه برگ از خیلی چیزا رو نخوندین در صورتی که شاید اصلا حرفم درست نباشه

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...