b4gher 442 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 فروردین، ۱۳۹۰ قتل این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود ورنه هیچ از دل بی رحم تو تقصیر نبود ث..... 4 لینک به دیدگاه
نیمه ماه 2908 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 فروردین، ۱۳۹۰ ثمر از خرقه و می مست شدن راحت جان دیدن روی تو است سرو سهی آب روان "ظ" :ws28: 5 لینک به دیدگاه
ermia_rooz 4760 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 فروردین، ۱۳۹۰ ظلم ظالم جور صیاد آشیانم داده بر باد ای خدا ای فلک ای طبیعت شام تاریک ما را سحر کن ج 5 لینک به دیدگاه
surgun 729 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 فروردین، ۱۳۹۰ جان رفت و ما به آرزوی دل نمی رسیم هر چند می رویم به منزل نمی رسیم ب ... 4 لینک به دیدگاه
ali6668 1159 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۰ بی همگان بسر شود بی تو بسر نمیشود داغ تو دارد این دلم جای دگر نمیرود ث 3 لینک به دیدگاه
b4gher 442 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۰ ثاقبا بخت چنین خواست که من خوار شوم تا به کوهش برسم طالع بهتر گیرم پ..... 3 لینک به دیدگاه
hamid_hisystem 6612 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۰ پدر روضه رضوان به دو گندم بفروخت من چرا ملک جهان را به جویی نفروشم ج....... 2 لینک به دیدگاه
jo-jo 242 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۰ جمال شخص نه چشم است و زلف و عارض و خال / هزار نکـــته دریــن کـار و بار دلــداریـســــت ش... 3 لینک به دیدگاه
zahra22 19501 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۰ شیرینی آنکه خورد فزون از حد مستوجب است تلخی صفرا را ز.. 1 لینک به دیدگاه
ali6668 1159 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 فروردین، ۱۳۹۰ زندگی چیست خون دل خوردن زیر دیوار آرزو مردن گ 2 لینک به دیدگاه
تینا 15116 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 فروردین، ۱۳۹۰ گر از شهر شما رفتم ولی حرف دلم این است که با رفتن از این وادی دلم بسیار غمگین است ع 5 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 فروردین، ۱۳۹۰ عجب از طبع هوسناك منت مي آيد من خود از مردم بي طبع عجب ميمانم و.... 5 لینک به دیدگاه
تینا 15116 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 فروردین، ۱۳۹۰ ژاله از نرگس فرو باريد و گل را آب داد وز تگرگ روح پرور مالش عناب داد ح 4 لینک به دیدگاه
saeed99 2563 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 فروردین، ۱۳۹۰ عجب از طبع هوسناك منت مي آيد من خود از مردم بي طبع عجب ميمانم و.... ژاله از نرگس فرو باريد و گل را آب دادوز تگرگ روح پرور مالش عناب داد ح تینای عزیز باید با حرف " و " شعرتو شروع می کردی وصل چون شد عام از هجران بود ناخوشترک خاک هجران بر سر وصلی که باشد مشترک محتشم چ... 2 لینک به دیدگاه
layla 639 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 فروردین، ۱۳۹۰ چشمی دارم همه پر از صورت دوست با دیده مرا خوشست چون دوست در اوست از دیده به دوست نظر کردن نه نکوست یا اوست بجای دیده یا دوست خود اوست پ 3 لینک به دیدگاه
saeed99 2563 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 فروردین، ۱۳۹۰ چشمی دارم همه پر از صورت دوست با دیده مرا خوشست چون دوست در اوست از دیده به دوست نظر کردن نه نکوست یا اوست بجای دیده یا دوست خود اوست پ پیام کرد مرا بامداد بحر عسل که موج موج عسل بین به چشم خلق غزل مولوی ت... 3 لینک به دیدگاه
ermia_rooz 4760 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 فروردین، ۱۳۹۰ تا سنبل این باغ به همواری رنگ است جزکج نظری پیچ وخمی نیست دراینجا ت 3 لینک به دیدگاه
hamid_hisystem 6612 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 فروردین، ۱۳۹۰ تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد وجود نازکت آزرده گزند مباد و 3 لینک به دیدگاه
تینا 15116 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 فروردین، ۱۳۹۰ واعظان کین جلوه در محراب ومنبر میکنند چون به خلوت میروند ان کار دیگر میکنند ق 3 لینک به دیدگاه
نیمه ماه 2908 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 فروردین، ۱۳۹۰ قدرت دوست نگر کز نگهی از سر لطف ساجد خاک در میکده مسجود نمود "ل" 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده