saeed99 2563 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 اسفند، ۱۳۸۹ گر شادی و غم میطلبی، بیرون شو اینجا نتوان یافت، نه شادی، نه غمی "ش" شور عشقت تا فتاد اندر جهان چون دل من عالمی پر شور شد عراقی س... 4 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 اسفند، ۱۳۸۹ سهلست که من در قدمت خاک شوم ترسم که تو پای بر سر من ننهی... "ت" 5 لینک به دیدگاه
b4gher 442 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 اسفند، ۱۳۸۹ تحصیل عشق ورندی اسان نمود اول آخر بسوخت جانم در کسب این فضائل. ض.... 5 لینک به دیدگاه
ermia_rooz 4760 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 اسفند، ۱۳۸۹ ضیافت ها به روی موج بر پاست گل نیلوفرم مهمان دریاست ی 4 لینک به دیدگاه
jo-jo 242 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 اسفند، ۱۳۸۹ يار با ماست چه حاجت که زيادت طلبيم دولت صحبت آن مونس جان ما را بس س 5 لینک به دیدگاه
sarevan 9753 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 اسفند، ۱۳۸۹ سر پیوند تو تنها نه دل حافظ راست کیست آن کش سر پیوند تو در خاطر نیست خ 6 لینک به دیدگاه
jo-jo 242 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 اسفند، ۱۳۸۹ خوبان پارسی گو بخشندگان عمرند ساقی بده بشارت رندان پارسا را ر 4 لینک به دیدگاه
saeed99 2563 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 اسفند، ۱۳۸۹ خوبان پارسی گو بخشندگان عمرندساقی بده بشارت رندان پارسا را ر روز مردن سویم از رحمت نگاهی کرد و رفت وقت رفتن به حسرت طرفه آهی کرد و رفت فروغی ش ... 4 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 اسفند، ۱۳۸۹ شبی و شمعی و جمعی چه خوش بود تا روز نظر به روی تو کوری چشم اعدا را ... "ر" 4 لینک به دیدگاه
b4gher 442 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 اسفند، ۱۳۸۹ رسم بد عهدی ایام چو دید ابر بهار گریه اش بر سمن و سنبل و نسرین آمد. و..... 3 لینک به دیدگاه
jo-jo 242 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 اسفند، ۱۳۸۹ وه که جدا نمی شود نقش تو از خيال من تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من ه 4 لینک به دیدگاه
sarevan 9753 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 اسفند، ۱۳۸۹ هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست ز 2 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 اسفند، ۱۳۸۹ ز دست رفتن دیوانه عاقلان دانند که احتمال نماندست ناشکیبا را... "ی" 3 لینک به دیدگاه
sarevan 9753 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 اسفند، ۱۳۸۹ یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست خ 3 لینک به دیدگاه
نیمه ماه 2908 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اسفند، ۱۳۸۹ خادم درگه پیرم که ز دلجویی خود غافل از خویش نمود و زبر و زیرم کرد 2 لینک به دیدگاه
sarevan 9753 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اسفند، ۱۳۸۹ خادم درگه پیرم که ز دلجویی خود غافل از خویش نمود و زبر و زیرم کرد حرف رو مشخص نکردی عزیز... دست از طلب ندارم تا کام دل براید یا تن رسد به جانان یا جان زتن دراید ... ک 3 لینک به دیدگاه
b4gher 442 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اسفند، ۱۳۸۹ کاروانی که بود بدرقه اش حفظ خدای به تجمل بنشیند به جلالت برود. و...... 3 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اسفند، ۱۳۸۹ وقت گل و روز شادمانی آمد آن شد که به سرما نتوانی آمد رفت آنکه دلت به مهر ما گرم نبود سرما شد و وقت مهربانی آمد.. "م" 2 لینک به دیدگاه
ermia_rooz 4760 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اسفند، ۱۳۸۹ ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم جامه کس سیه و دلق کس ارزق نکنیم ق 2 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اسفند، ۱۳۸۹ قبای خوشتر از این در بدن تواند بود بدن نیفتد از این خوبتر قبایی را ... "ب" 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده