saeed99 2563 ارسال شده در 27 مرداد، 2012 . ضلالت عزت ایمان نیابد چو زری کی بود هرگز سفالی؟ ناصرخسرو گ... 3
moein.s 18984 ارسال شده در 27 مرداد، 2012 گر بگوشت نرسد صبحدمی فریادم که رسد در شب هجران تو فریاد مرا ا 3
*lotus* 20275 ارسال شده در 6 شهریور، 2012 آی آدمها که در ساحل نشسته شاد و خندانید یکنفر در آب دارد می سپارد جان.... خ.... 2
saeed99 2563 ارسال شده در 8 شهریور، 2012 خونم چو می ار کشی حلالت می بی من اگر خوری حرامت م . من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه صد بار تورا گفتم کم خور دو سه پیمانه مولوی ن ... 2
moein.s 18984 ارسال شده در 8 شهریور، 2012 نغمهی عشاق در نوروز خوش باشد ولیک ایدریغ ارعیش ما را دست میدادی ادات غ 1
*lotus* 20275 ارسال شده در 17 شهریور، 2012 غلام همت آنم که زیر چرخ کبود ز آنچه رنگ تنعم پذیرد آزاد است ق.... 2
moein.s 18984 ارسال شده در 17 شهریور، 2012 قصــــــــــــه را زیاد کشـــــــــــــــــــــدا رش نکن حوصله بیننده ها ســـ ـــ ــر می رود!!! ر 1
moh@mad 5513 ارسال شده در 25 آبان، 2012 رفیق اگر تو رسیدی سلام ما برسانی که من به اهل وفا و مروتی نرسیدم ه ... 2
skalaskala 1624 ارسال شده در 25 آبان، 2012 همی نالم که مادر در برم نیست صفای سایه او بر سرم نیست مرا گر دولت عالم ببخشند برابر با نگاه مادر نیست م مثل مادر 1
moein.s 18984 ارسال شده در 25 آبان، 2012 می خواستم شعری برای جنگ بگویم دیدم نمی شود دیگر قلم زبان دلم نیست قیصر امین پور س.... 3
moh@mad 5513 ارسال شده در 26 آبان، 2012 سرو بلند من که به دادم نمی رسی دستم اگر رسد به خدا می رسانمت پ ... 3
An@hita 8666 ارسال شده در 26 آبان، 2012 پریشان سنبلان پرتاب مکه خمارین نرگسان پرخواب مکه برانی ته که دل از ما برینی برینه روزگار اشتاب مکه حرف بعدی ظ... 2
judyabott 8886 ارسال شده در 28 آبان، 2012 ظلمت ما را دوباره پس می زد هجوم باد دری را به سمت مطبخ بست و هرم وحشت ما رابه سوی ایوان راند میان ایوان چشمم به آب و ماه افتاد که آب جان را پیغام زندگی می داد و ماه شب را از روی شهر می تاراند به روی خوب تو می نوشم ای شکفته به مهر چون روزنی به رهایی همیشه روشن باش حرف بعدی ن . . . 1
moein.s 18984 ارسال شده در 28 آبان، 2012 نگاهم به دنبال خط غباری است که این بار انگار با او سواری است سواری که در دستهای بزرگش برای من منتظر هدیه واری است حسین منزوی م... 1
judyabott 8886 ارسال شده در 28 آبان، 2012 مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست تا کنم جان از سر رغبت فدتی نام دوست واله و شیداست دائم،همچو مرغی در قفس طوطی طبعم ز عشق شکر بادام دوست ک ... 1
moein.s 18984 ارسال شده در 28 آبان، 2012 کندوی آفتاب به پهلو فتاده بود زنبورهای نور ز گردش گریخته در پشت سبزه های لگدکوب آسمان گلبرگ های سرخ شقف ، تازه ریخته کف بین پیر باد درآمد ز راه دور پیچیده شال زرد خزان را به گردنش آن روز ، میهمان درختان کوچه بود تا بشنود راز خود از فال روشنش در هر قدم که رفت ، درختی سلام گفت هر شاخه ، دست خویش به سویش دراز کرد او دست های یک یکشان را کنار زد چون کولیان نوای غریبانه ساز کرد آنقدر خواند و خواند که زاغان شامگاه شب را ز لابلای درختان صدا زدند از بیم آن صد ، به زمین ریخت برگ ها گویی هزار چلچله را در هوا زدند شب همچو آبی از سر این برگ ها گذشت هر برگ ، همچو پنجه ی دستی بریده بود هر چند نقشی از کف این دست ها نخواند کف بین باد ، طالع هر برگ ، دیده بود نادر نادرپور ض... 1
judyabott 8886 ارسال شده در 28 آبان، 2012 ضمیر دل نگاشایم به کس مرا آن به که روزگار غیور است و ناگهان گیرد . . . ژ . . . 1
moein.s 18984 ارسال شده در 28 آبان، 2012 ضمیر دل نگاشایم به کس مرا آن به که روزگار غیور است و ناگهان گیرد . . . ژ . . . چاه نکن بهر کسی اول خودت بعدا کسی.... حالا ژ از کجام در بیارم ژاله از لب غنچه می چکد ز شادابی بید عشوه گر بنگر گیسوان رها کرده با نسیم می رقصد در کمال بی تابی بسکه عطر لیمو ها می وزد به بستر ها کار عاشقان هر ب می کشد به بی خوابی مهدی سهیلی ژ 1
judyabott 8886 ارسال شده در 28 آبان، 2012 .... :ws28: مزاح بود قربان ... ژاله از نرگس فرو بارید و گل را آب داد وز تگرگ روح پرور مالش عناب داد ظ ... 1
ارسال های توصیه شده