رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

گفتی که عاشق میکنی، گفتی که رامم میکنی

گفتم که معشوقه شوم، گفتم اسیرت میکنم

خندیدی و گفتی برو ، حرفت آزارم دهد

رفتم و عاشق گشته ای، من میدهم آزار تو

  • Like 1
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 384
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

اين كه گفتى وزن آن

بنگر در اين كون و مكان

از لب لعل دل مولاى خويش

فاش گويم راز مولاناى خويش

«اى بريده آن لب و حلق و دهان

زلزله افتددر اين كون و مكان

من مرادخويش ديدم بى گمان

هرچه خواهى گو مرا اى بددهان»

  • Like 1
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...
  • 2 ماه بعد...
  • 2 هفته بعد...

نباید ببینی

که دیدن خطا بود

تو دیدی شکستم

شکستن جفا بود

 

 

در بزم رفيقان دو سه بيتي بسروديم

 

گويي كه تن از هرچه غبار است بربوديم :dancegirl2:

  • Like 4
لینک به دیدگاه

مست چو در كوي تو باز آمدم

در طلب راز و نياز آمدم

گر كه دو صد باره براني مرا

باز به سوي تو به ناز آمدم

حرص به ديدار رخت داشتم

در پي اين حسرت و آز امدم

فاش مگو آمدنم با كسي

بي خبرانند, به راز آمدم

  • Like 5
لینک به دیدگاه
مست چو در كوي تو باز آمدم

در طلب راز و نياز آمدم

گر كه دو صد باره براني مرا

باز به سوي تو به ناز آمدم

حرص به ديدار رخت داشتم

در پي اين حسرت و آز امدم

فاش مگو آمدنم با كسي

بي خبرانند, به راز آمدم

 

 

مست به نماز آمدي

 

غرق نياز آمدي

 

رسم طريقت اين نيست

 

صد غلط اين راه دراز آمدي :ws33:

  • Like 3
لینک به دیدگاه

یار برفت از بـَـرم

عقل برفت از تَنم

 

مست شدم؛مست شدم

رهگذر ِ کوچه دلتنگ،شدم

 

 

مي روي از كوچه ي دلداگان هردم به ناز

 

مي كشد زلفت به پي جانم به تاز :dancegirl2:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...

تشنه ام بر كام من آبي شرابي شربتي

بر دل خشكيده ام گه گاه مهر و الفتي

ما در اين ماتم كده دل را به ياران خوش كنيم

ورنه كي ديديم اينجا جز غمي و محنتي؟

  • Like 3
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

یادم نمی رود چرا نگاه آتشین تو

 

یادم نمی رود چرا صدای دلنشین تو

 

یادم نمی رود که تو برایم بهانه ای

 

یادم نمی رود تو برایم بهترین ترانه ای ...

 

  • Like 4
لینک به دیدگاه

يك روز در اين خانه مرا يار و كسي بود

يك شمعي و پروانه اي و هم نفسي بود

هي هات كه امروز در اين گوشه ي عزلت

ديوار مرا تكيه و فرياد رسي بود

  • Like 3
لینک به دیدگاه

دیدم امـروز نمره ام را در کانامـه

چه ذوق هایی تراویدند از بنـده

 

زدم جیغ و سپس لبخندی بر لب

که ناگــه مــادر آمـد با تعجـب!

  • Like 3
لینک به دیدگاه

دیدم امـروز نمره ام را در کانامـه

چه ذوق هایی تراویدند از بنـده

 

زدم جیغ و سپس یک لبخند لب

که ناگــه مــادر آمـد با تعجـب!

بگفت دخترم خنده است بر لبت

بگو زود علت تا نخوردی کتک:ws3:

بگفتم بگیرش تو خود کن نگاه

بدیدش بگفتا که رویت سیاه:w00:

که کردی عمر خود را به عشرت تباه:ws28:

  • Like 1
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...