Eng HVAC 4139 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۸۹ كيست كز روي كرم با نام من شعري بخواند نيست در انجمن آنكه مرا با نام نازبانو بخواند 3 لینک به دیدگاه
farid.wtpm 436 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۸۹ در اين درگه اگر نوريست ازآن ناز بانوست دلم پرپر ز نام نيك نازبانوست تمام قدسيان بر عرش گويند كه فردوس برين از آن نازبانوست 3 لینک به دیدگاه
نسترن 2411 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۸۹ ناز بانو ای وجودت یکسره ناز و نیاز خوش بخوان با من بخوان ای مهربان 2 لینک به دیدگاه
farid.wtpm 436 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 دی، ۱۳۸۹ نازبانو خفته در كتم عدم باعشوه گرى وين چه ديدى همه از بهر زمان شد سپرى نازبانو به خوشى ميگذراند روزش را وانچه ماند به جهان نيست بجز حوروپرى 2 لینک به دیدگاه
Eng HVAC 4139 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 دی، ۱۳۸۹ خسته ام از خسته ها، لیک با خنده پیوند میزنم بسته ام بر لحظه ها، لیک با تو بر مِی لب میزنم 2 لینک به دیدگاه
نسترن 2411 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 دی، ۱۳۸۹ ای دل مشو عاشق که دیگر دوران عشق و می گذشته می مخور عاشق مشو زندگی از این حرفا گذشته 2 لینک به دیدگاه
نسترن 2411 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 دی، ۱۳۸۹ دل تنگم از این دنیای بی رحم دلتنگم از این مردان بی زخم دلتنگم از دنیای فانی دلتنگم از زخم های کاری من و بیداری و شب های دراز من و دلتنگی و دل با حال نیاز دل به این دنیا نبستم من وای از آنهایی که بستن 3 لینک به دیدگاه
farid.wtpm 436 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 دی، ۱۳۸۹ نيستم من بجز دلبستگى هاى خيالى نيستم من بجز نفرت و خشم نهانى اين همه از چه بر من روى دنيا ميگريد وان چه سان ميدمد نائى تابرآيد يك نوايى ما همه هستيم و يك دم نيستيم ما اين جهان سوداى عشق است و جفايى 1 لینک به دیدگاه
Eng HVAC 4139 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 دی، ۱۳۸۹ کاش میشد عشق را تفسیر کرد عشق را در چشم تو تعبیر کرد کاش میشد در عاشقی تدبیر کرد عاشقی را با نام تو تعریف کرد 1 لینک به دیدگاه
farid.wtpm 436 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 دی، ۱۳۸۹ دم برنيامد از لبم جز بر فغان عشق تو آهى و اشكى ريخته ام من در جفاى عشق تو ز فريادو فغان دردناكم هر زمان قدسيان جامه پرانند از صبر من درعشق تو 1 لینک به دیدگاه
Eng HVAC 4139 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 دی، ۱۳۸۹ مطرب بزن نوای عشق، معشوق مهمان دل است ساقی بگردان باده را، عاشق میزبان دل است 1 لینک به دیدگاه
farid.wtpm 436 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۸۹ كم گوى از حرف دل اى بانو معشوق كجا؟ وين جام باده برشكن اى شاعرا اين ميزبان و ميهمانى جمله خمار مستى است ورنه از جفاى يار، يار كجا و دل كجا 2 لینک به دیدگاه
Eng HVAC 4139 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۸۹ حرف دل ميگويم نيست خريدار بسي ميروم از كوي شايد ساماني بگيرم 1 لینک به دیدگاه
farid.wtpm 436 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۸۹ حرف دل ميگويم نيست خريدار بسي ميروم از كوي شايد ساماني بگيرم سامان و خریدار جملگی هستند در آنجای دگر حرف تو ناز بانو دارد خریدار دگر اینان که بینی گشته اند مجنون ز زلف یار خویش تو گر خوا هی هوارت را بزن کین جاست آن جای دگر 2 لینک به دیدگاه
نسترن 2411 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۸۹ آری اینجا جای هوار است آی اینجا جای فغان است اینجا مهربانی رفته است اینجا آدمی گم گشته است 2 لینک به دیدگاه
farid.wtpm 436 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 دی، ۱۳۸۹ جز به فريادو فغان عشق را مرحم نيست عاشق دل خسته را كار دگر درسر نيست مرد شيرازى ز راز دل خويش ميگويد چه عاشق است كه فرياد دردناكش نيست 2 لینک به دیدگاه
farid.wtpm 436 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 دی، ۱۳۸۹ از آن شدم كه بگويم ز راز دل شيراز كه بدانيدو بخوانيد ز گفته ام جز به راز نه هر هوار و هر سودا بود ز روى بى مهرى عاشق دلسوخته را فغان بود ز نياز اگر تو ندانى هوارى جز بى مهرى بدان كه نبودى عاشق مگر به خيال و مجاز 2 لینک به دیدگاه
نسترن 2411 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 دی، ۱۳۸۹ چه بگویم از این شیراز از این محفل گل و راز و نیاز چه بگویم هرچه گویم کم گفتم که عجب اشفته بازاریست شیراز 4 لینک به دیدگاه
farid.wtpm 436 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 دی، ۱۳۸۹ تواى گل بوياى طرب نسترن برلب دلخستگان جامى بزن اين تويى اى ساغى مستان دل چون توآيى ميكده صدخيل، خيل اين نه شيراز است شهر آشوب اين دل ريش من است در چارچوب 2 لینک به دیدگاه
نسترن 2411 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 دی، ۱۳۸۹ ای جوان بر خیز و دست بردار و برو دل ریش خود را بردار و برو این نه جای زندگی جای عاشقی است دنیا دگر رنگی ندارد بگذار و برو 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده