رفتن به مطلب

گروه رستاک


ارسال های توصیه شده

b46306_3eeffc1253e8b2f35377d22109490137.png_srz_500_500_75_22_0.50_1.20_0.00_png_srz

 

سیامک (سیروس) سپهری

 

 

سرپرست گروه و نوازنده تار

 

 

- متولد ۲ شهریور ماه ۱۳۵۲

- کارشناس موسیقی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران

- برنده بهترین موسیقی فیلم جشنواره فیلم مستند یادگار

- اجرای کنسرت در تهران و شهرهای مختلف ایران و همچنین کشورهای اتریش، آلمان، فرانسه، اسپانیا، ایتالیا، ژاپن، مالزی، هلند، بلاروس و انگلستان به همراه رستاک

 

 

سیامک به قلم خودش ...

 

تجربه زیبای دوران کودکی با مهربانی مادر برای لمس تار در دستان کوچکم شکل گرفت .احساسی که شیرینی اش سالها بعد باعث شد تا از رشتۀ زمین شناسی انصراف داده و به تحصیل در رشته موسیقی بپردازم. در سال ۷۶ همزمان با آغاز تحصیلم در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران با همکاری دوست خوبم بهزاد پورنقی گروه موسیقی رستاک را پایه ریزی کردم . رستاکی که آرزوی همیشگی ام بود. گروهی با مناسبات عمیق هنری و انسانی با همراهی و پشتوانه ی همیشگی پدرم. از آن زمان تا کنون زیباترین لحظه هایم را در کناربهترین دوستانم برای تحقق رویاهایم در رستاک می گذرانم ...

لینک به دیدگاه

b46306_ce7dd02ba3dc0b5df394ce1569bd979a.png_srz_500_500_75_22_0.50_1.20_0.00_png_srz

 

 

فرزاد مرادی

 

 

خواننده و نوازنده تنبور، دوتار، سه تار، قوپوز، بم تار و دهل

 

 

- متولد ۱ اردیبهشت ماه ۱۳۵۷

- کارشناس موسیقی از دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد تهران

- نوازنده برتر تنبور در جشنواره موسیقی فجر

- نوازنده برتر تنبور در جشنواره دانشجویی سراسر کشور

- اجرای کنسرت در تهران و شهرهای مختلف ایران و همچنین کشورهای اتریش، آلمان، فرانسه، اسپانیا، ایتالیا، ژاپن، مالزی، هلند، بلاروس و انگلستان به همراه رستاک

 

 

فرزاد به قلم خودش ...

 

شکفته شدن در دنیای نو در آغازین دم یکم اردیبهشت ۵۷ در هم آمیختن گریه‌های غریب با لالایی‌های مادر. آرام گرفتن با کلام تنبور و آواز پدر. این سرآغاز زندگی موسیقایی فرزاد بود. پدر بزرگم، شاهنامه خوان، ادیب و قصه‌گویی مهربان، که حکایت‌های منظوم و کهن ایرانی‌اش زینت‌بخش شب نشینی‌های زمستانی رعیت روستاهای گوران بود. در شش سالگی جلوشاهی را نواختم. کاسۀ ساز را روی زمین می‌گذاشتم تا دستان کودکانه‌ام به آخرین دستان‌های ساز برسد و این موجب شعف و حیرت دیگران می‌شد...

در گذر زمان از بلندی‌های سرنوشت گذشتم. ترنم ترانه‌های گمگشتگی خویش را در جوانه ای نو پا یافتم به نام رستاک که پای در ریشه داشت و سر بر آسمان. و از آن دم تاکنون با سیامک و دیگر دوستانم افسانه ها و اسطوره های خاک را از زمزمه های ریشه درمی یابیم و به بیان تازه خویش می سراییم.

لینک به دیدگاه

b46306_fe1f59bc66b8e171e32eb827f6b4ad88.png_srz_500_500_75_22_0.50_1.20_0.00_png_srz

 

بهزاد مرادی

 

 

خواننده و نوازنده دف، دسرکتن و دمام

 

 

- متولد ۳ تیر ماه ۱۳۶۴

- کارشناس ارشد عمران از دانشگاه علوم و تحقیقات

- نوازنده برگزیده دف در جشنواره موسیقی نواحی ایران

- اجرای کنسرت در تهران و شهرهای مختلف ایران و فستیوال موسیقی اقوام به همراه رستاک

 

 

بهزاد به قلم خودش ...

 

کودکی ام را با لالایی های کردی مادرم به یاد دارم و پدرم که اولین بار دستانم را با تنبور آشنا کرد. شنیدن صدای دف برای اولین بار و اشتیاق لمس کردن و نواختنش. فرزاد که بیش از آن که برادرم باشد، استاد و دوستم شد و مرا با رستاک همراه کرد. روزهای خوبی که درکنار دوستانم در رستاک می گذرانم.

لینک به دیدگاه

b46306_87d106611f8b69370541cb977059dcd4.png_srz_500_500_75_22_0.50_1.20_0.00_png_srz

 

پیران مهاجری

 

 

نوازنده عود و دهلک

 

 

- متولد ۷ بهمن ماه ۱۳۶۳

- کارشناس موسیقی از دانشگاه هنر تهران

- طراح کوبه ای قطعات رستاک

- اجرا در کشورهای اتریش، مالزی، هندوستان، انگلستان و ... همراه با گروه رستاک

لینک به دیدگاه

b46306_c5d176665fdb6c3a4808ce4f2e43c41e.png_srz_500_500_75_22_0.50_1.20_0.00_png_srz

 

سارا نادری

 

 

نوازنده دوتار، سه تار، رباب، ناقارا آذری، دسرکتن‌ و دمام

 

 

- متولد ۵ مرداد ماه ۱۳۶۰

- کارشناس موسیقی از دانشگاه سوره

- اجرای کنسرت در تهران و شهرستان ها و کشورهای اتریش، آلمان، فرانسه، اسپانیا، بلاروس، هلند، ایتالیا، انگلستان، هند و مالزی به همراه رستاک

 

 

سارا به قلم خودش ...

 

از همون بچگی به موسیقی علاقه مند بودم. در هفده سالگی با شنیدن صدای تنبور، احساس خاصی نسبت به موسیقی پیدا کردم که تا اون لحظه تجربه نکرده بودم. با تشویق پدرم که عاشق موسیقی ایرانی بود و همیشه میگفت‌ موسیقی ایرانی با خون هر ایرانی عجینه، یادگیری تنبور رو آغاز کردم، کم کم دف و بعد از ورود به دانشگاه موسیقی، تار، سه تار، دوتار و بعد هم سازهای دیگه ای رو شناختم و نواختم. در گروه های مختلفی ساز زدم و در جشنواره دانشجویی و جشنواره موسیقی نواحی، مقام هایی آوردم ولی انگار کم بود، خیلی هم کم بود. دنبال چیزی بودم که جایی نبود ... تا اینکه با رستاک آشنا شدم ... حالا عضوی از رستاکم ...



لینک به دیدگاه

b46306_fdf946121dc8815eac3c8f58b8f28eb7.png_srz_500_500_75_22_0.50_1.20_0.00_png_srz

 

سپهر سعادتی

 

 

نوازنده کنترباس

مسؤل هماهنگی و روابط عمومی گروه رستاک

 

 

- متولد ۱۴ تیر ماه ۱۳۶۰

- کارشناس رشته مترجمی انگلیسی

- اجرای کنسرت در تهران و شهرهای مختلف ایران به همراه رستاک

 

 

سپهر به قلم خودش ...

 

 

اوایل سال ۱۳۷۹ بود که به واسطه پدرم با مهربانترین خانواده ای که در دنیای خودم شناختم، آشنا شدم. به زودی فهمیدم خانواده سپهری مهربان ترین خانواده دنیای بسیاری از آدمها هستند و باز فهمیدم مهربان ترین خانواده ای که در تمام عمرم خواهم دید. اساس مفهوم رستاک در فضا و فکر و قلب خانواده ای متولد شد که من فقط شاهد بخشی از اندکی بیش از یک دهه از سرگذشتش بوده ام.

لینک به دیدگاه

b46306_cf5206c2999b3553217c04b0750c255a.png_srz_500_500_75_22_0.50_1.20_0.00_png_srz

 

یاور احمدی فر

 

 

​نوازنده دف، دایره، دهل و سازهای کوبه ای

 

 

- متولد ۱۹ شهریور ماه ۱۳۵۷

- کارشناس نقاشی از دانشکده هنر و معماری

- اجرا کنسرت در تالار وحدت، سالن همایش های برج میلاد، فستیوال موسیقی اقوام و ... به همراه گروه موسیقی رستاک

 

 

 

یاور به قلم خودش ...

 

در اهواز به دنیا آمدم. همراه بازی و ترانه تا نوجوانی در اهواز بودم. بعد که به تهران آمدم و چشمانم دست به رنگ و قلم برد و قلبم تپید در سینه دف! به هنرستان نقاشی رفتم. همراه با آموختن دف نزد فرهاد عندلیبی، در دانشگاه مشغول به تحصیل دوره کارشناسی نقاشی شدم. در سال ۱۳۷۹ بزرگوار استاد، بیژن کامکار به شاگردی مرا پذیرفت و با آرامش و شکوه، دست مرا گرفت و پنج سال بعد دوستی مهربان و معلمی که با حضور در کنارش در طول دو سال به سمت دستیار. بسیار آموختم (احمد خاک طینت). در سال ۸۵ بود که آغوش مهربان گروه رستاک، خلوتم را پر ترانه کرد. گذشته از نواختن ساز، فارغ التحصیل کارگاه آزاد بازیگری امین تاریخ نیز هستم و تا هنوز همراه زندگی قدم میزنم ...

لینک به دیدگاه

b46306_9c7806d5502227c5653d5a167676bb6c.png_srz_500_500_75_22_0.50_1.20_0.00_png_srz

 

نگار اعزازی

 

 

نوازنده دف، دایره، دهل و دیره بوشهر

 

 

- متولد ۱۶ آذر ماه ۱۳۶۲

- کارشناس طراحی پارچه

- کارشناس ارشد مرمت آثار باستانی

- همکاری با گروه های آوای ماندگار و دیار مهر

- اجرای کنسرت در تهران و شهرهای مختلف ایران و همچنین در کشورهای اتریش، هند، بلاروس، مالزی و انگلستان به همراه رستاک

 

 

نگار به قلم خودش ...

 

دنیای کودکیم که دهمین تابستان خود را می گذراند با ساز پرطنین سنتور به دنیای موسیقی گره خورد. کودکی به جوانی پیوست و در یکی از روزهای سال ۱۳۸۰ انگشتانم با دف آشنا شد ... ترکیبی زیبا از قدرت و احساس. انگار این زیبایی با لحظاتی که در شاگردی استاد بیژن کامکار درس دف و هم درس زندگی گرفتم به کمال رسید. هرجا رد پایی از فرهنگ کشورم بود، مرا بخود می کشاند. چنین بود که رستاک را به راستی، پشتیبان فرهنگ این مرز و بوم یافتم. آمیخته ای زیبا از حس، تکنیک، تنوع، ایده و از همه مهمتر درکی واقعی از ترنم جاری در رگ مردمم.

لینک به دیدگاه

b46306_28dfa3d246d1888eca5e042018fe5be2.png_srz_500_500_75_22_0.50_1.20_0.00_png_srz

 

اکبر اسماعیلی پور

 

 

نوازنده تار و سه تار

 

 

- متولد ۱۵ اردیبهشت ماه ۱۳۵۴

- دانشجوی رشته موسیقی

- برنده بهترین موسیقی تئاتر در جشنواره تئاتر

​- اجرای کنسرت در فرانسه به دعوت سازمان یونسکو

- اجرای کنسرت در تهران و شهرهای مختلف ایران و همچنین در کشورهای اتریش، هند، بلاروس، مالزی و انگلستان به همراه رستاک

 

 

اکبر به قلم خودش ...

 

آشناییم با نغمه های سه تار از سال ۷۲ آغاز شد. از آن زمان به بعد، دربند ماهور و همایون و نوا شدم. صدای تار، طنین دل انگیزی برایم داشت تا آنجا که زخمه های تار خود یافته خود را با تجربیات استاد حمید خبازی در هم آمیخته و تکنیک های نوازندگی این ساز خوش صدا و خوش سیما را فرا گرفتم. وارد گروه مهتاب شدم و اجرا، آلبوم و موسیقی را درک کردم.

سال ۸۳ وارد گروه رستاک شدم، با رنگواره های کهن به نواحی مختلف کشور رفتم، خراسان، مازندران ... چه روزهای خوشی ... با رستاک، چون جوانه هایش بزرگ شدم و عالی تر از همیشه آموختم و آموختم و آموختم ...

لینک به دیدگاه

b46306_1e725f1a9ed90a6b98adac3bd5adc42a.png_srz_500_500_75_22_0.50_1.20_0.00_png_srz

 

محمد مظهری

 

 

نوازنده کمانچه

 

 

- متولد ۱۸ دی ماه ۱۳۶۰

- کارشناس موسیقی از دانشگاه هنر تهران

- اجرا در کشورهای اتریش، مالزی، هندوستان انگلستان و ... همراه با گروه رستاک

 

 

محمد به قلم خودش ...

 

۱۸ دی ماه ۶۰ در کرج به دنیا آمدم ( و هنوز هستم!). در ۱۷ سالگی کمانچه را نزد روزبه اسدیان شروع کردم. رشته تحصیلی ام ریاضی بود، کنکور ریاضی هم دادم، اتفاقا قبول شدم ولی نرفتم. پس به سربازی رفتم و درس خواندم تا وارد دانشگاه هنر شدم. همزمان با دانشگاه، در کلاس های استاد اردشیر کامکار شرکت داشتم و پایان نامه کارشناسی ام را با راهنمایی ایشان برگزار نمودم.

در سال ۸۵ دوباره در رستاک به دنیا آمدم و هنوز هم هستم.

لینک به دیدگاه

b46306_ef1edcf7278b0c539d009205b48cefa5.png_srz_450_450_75_22_0.50_1.20_0.00_png_srz

 

دانوش اسدپور

 

 

نوازنده سنتور

 

 

- متولد ۱۱ تیر ماه ۱۳۶۵

- فارغ التحصیل دانشگده موسیقی دانشگاه هنر تهران

- اجرای کنسرت در انگلستان، تهران و دیگر شهرهای ایران به همراه رستاک

 

 

دانوش به قلم خودش ...

 

تابستان درتهران متولد شدم. خيلي كوچك بودم كه با اشتياق مادر و پدر با موسيقى آشنا شدم و نغمه هاى كودكانه را شناختم؛ نغمه هايى كه امروز با بچه هاى كوچك تكرار مى كنم... مدرسه را دوست نداشتم. سنتور نواختم با استاد وفا اديب و محمد علائى... وارد دانشگاه شدم. آموختم از محمد علائى، حسين مهرانى و اردوان كامكار... و ...

تا پيوستم به رستاك

لینک به دیدگاه

b46306_a43bb22d19cada31aef46f76797b943c.png_srz_450_450_75_22_0.50_1.20_0.00_png_srz

 

امید مصطفوی

 

 

نوازنده تنبک، ضرب و تمپو، نقاره قشقایی و دهل

 

 

- متولد ۹ خرداد ماه ۱۳۶۴

- کارشناس مکانیک از دانشگاه آزاد

- اجرای کنسرت در نقاط گوناگون در داخل و خارج ازایران به همراه گروه های مختلف

- نوازندگی در چندین آلبوم موسیقی

- اجرای کنسرت در تهران و شهرهای مختلف ایران وهمچنین کشور انگلستان به همراه رستاک

 

 

امید به قلم خودش ...

 

نوای روح بخش ساز استاد شهناز، مرا تشنه ی فراگیری موسیقی ساخت، ​هر آنچه که در مورد تمبک بود، استاد مهدی ​​اصفهانی با مهر پدرانه به من آموخت. پنجه ی شیرین​ استاد داوود مجد مرا به آشنایی ​با سه تار نزد ایشان ترغیب نمود و استاد معصومه ی مهرعلی در کوچه باغ های پر پیچ و ​خم آواز، ترانه های عشق را برایم زمزمه نمود. شوق آشنایی با شیوه ی نوین تمبک ​نوازی مرا به کلاس درس استاد نوید افقه رهسپار کرد و ... اکنون با گروه پویای ​رستاک برای تحقق آرزوها یمان ،عاشقانه، تلاش می کنیم.​

لینک به دیدگاه

b46306_411c217bafc337bf221d4bfb1e94e241.png_srz_500_500_75_22_0.50_1.20_0.00_png_srz

 

یاسر نوازنده گرجی

 

 

نوازنده للوا، دونلی، بالابان، نی، قرنه، کرنا، سرنا، نی انبان و قشمه

 

 

- متولد ۱۹ خرداد ماه ۱۳۶۳

- دانشجوی رشته موسیقی

- کسب مقام برتر جشنواره سراسری جوان ایرانی در نوازندگی دونلی بلوچستان

​- اجرای کنسرت در کشورهای دانمارک، سوئد و گرجستان

- اجرای کنسرت در تهران و شهرهای مختلف ایران به همراه رستاک

 

 

یاسر به قلم خودش ...

 

در گرجی محله ها، از روستاهای بهشهر (اشرف البلاد قدیم) مازندران به دنیا آمدم. همیشه این جریان از خاطرم می گذره که اگه از خردسالی، آواهای بومی که پدر و مادرم زمزمه می کردن رو توی گوشم نداشتم و یا از همان کودکی که توی کوچه ها و کوه و دشت پرسه می زدم، صدای ساز و آواز خوش و گیرا از هر خونه و باغ در نمی اومد و منو سرمست نمی کرد، بازم سرنوشتم این جوری رقم می خورد؟

و اکنون رستاک، فضای جدیدی است برای تحقق یافته و دریافته های درونم ...

لینک به دیدگاه

b46306_3a4adedde821f4dd608c56fe2cd9bdb7.png_srz_500_500_75_22_0.50_1.20_0.00_png_srz

 

حسنا پارسا

 

 

نوازنده کمانچه

 

 

- متولد ۱۴ فروردین ماه ۱۳۶۳

- دیپلم از هنرستان موسیقی

- کارشناسی از دانشکده عالی و کارشناسی ارشد از دانشگاه هنر

- کسب رتبه اول و دوم نوازنده برتر از جشنواره فجر

- اجرای کنسرت های متعدد با گروه های مختلف در ایران و جهان

- اجرای کنسرت در تهران و شهرهای مختلف ایران وهمچنین کشور انگلستان به همراه رستاک

 

 

حسنا به قلم خودش ...

 

دوره دبستانم رو به اتمام بود که بطور اتفاقی با هنرستان موسیقی آشنا شدم. با ساز کمانچه آشنایی نداشتم و استاد علیزاده در هیات ژوری این ساز را برایم انتخاب کرد و به این ساز بسیار علاقه مند شدم.

لینک به دیدگاه

b46306_796a00e90463fc6e8e37b1cc0cbaf973.png_srz_500_500_75_22_0.50_1.20_0.00_png_srz

 

نیما نیک طبع

 

 

نوازنده دف، دایره، دهل، دمام و دم دم

 

 

- متولد ۱۹ بهمن ماه ۱۳۵۹

- کارشناس صنایع

- مقام اول تکنوازی دف در جشنواره موسیقی فجر، سال ۷۶

- مقام اول تکنوازی دف در جشنواره استانی کرمان، سال ۷۷

- اجرا با گروه منتخب یونسکو در پاریس

- اجرا در کنسرت تهران و شهرهای مختلف ایران و همچنین کشورهای اتریش، هند و انگلستان همراه با گروه رستاک

 

 

نیما به قلم خودش ...

 

روزگار بچگی بود و هر بر رقص دستان دایی بر روی زخمه های تار مرا به وجد می آورد. از بین آن همه فقط مادر برق چشمان را دید و روزی دومضراب چوبی به دستان پسرکت نه ساله اش سپرد. من ماندم و آن همه سیم و سنتور. کمی آنطرف تر در چهارده سالگی، دستانم با دف آشنا شد. حال دیگر این چشمان مادر وبد که برق می زد و نیمایی که می نواخت. از همان روزها دانستم که چرا بهشت زیر پای مادران است.

القصه ... این حکایت ادامه داشت تا روزی از روزهای فصل زمستان هشتاد و هشت که من مقیم ولایت رستاک شدم. و حالا یک رستاکی هستم ...



لینک به دیدگاه

b46306_c2525e13df5ae434f427fac7f95e5d9b.png_srz_500_500_75_22_0.50_1.20_0.00_png_srz

 

کاوه سروریان

 

 

نوازنده نی، سرنا، نی لبک، قشمه، دوزله، نی انبان، فلوت و بالابان

 

 

- متولد ۲۴ دی ماه ۱۳۵۴

- فوق لیسانس آهنگسازی از دانشگاه هنر

- سابقه تدریس در دانشگاه های هنر، سوره، علمی کاربردی و هنرستان عالی موسیقی

- سابقه نوازندگی در ارکستر سمفنونیک تهران، ارکستر موسیقی نو، گروه نایما و گروه بیان

- برنده جایزه آهنگسازی جشنواره موسیقی فجر ۷۸ و بهترین موسیقی فیلم صدا و سیما در سال ۱۳۸۳

- انتشار آلبومهای قالی ایرانی، مژو، تنها تو میمانی، کوارتت هایی برای نی، حرمان و چند اثر مشترک دیگر

- اجرای کنسرت در تهران و شهرهای مختلف ایران و همچنین کشورهای آلمان، ژاپن، مالزی، هند، بلاروس و انگلستان به همراه رستاک

 

 

کاوه به قلم خودش ...

 

نشستیم کنارهم، با هم ساز زدیم، گوش دادیم، فکر کردیم، حرف زدیم و باز ساز زدیم، سپس با مردم در نقاط مختلف ایران و حتی جاهای دیگر دنیا همراه شدیم و اشتیاق و شادمانی مردم را در کنسرتهای رستاک تجربه کردیم

لینک به دیدگاه

1- رنگواره های کهن

 

 

p67e194yz00m244u4iw7.jpg

 

 

قطعات این مجموعه به مثابه بخشی از میراث معنوی سرزمین کهن ایران، متعلق به گنجینه موسیقایی برخی از اقوام ساکن در این فلات پهناور بوده که در فضای متفاوت توسط گروه موسیقی رستاک روایت و اجرا شده.

گروه رستاک با الهام از عناصر شنیداری موسیقی بومی ایران و با رویکرد به گونه ای از موسیقی با قابلیت برقراری ارتباط با سایر فرهنگ ها، اقدام به تحیقی و برگزاری جلسات با حضور هنرمندان و اساتید حوزه های متفاوت موسیقی نمود. نتیجه تمامی این تلاش ها و تحقیقات در قالب این آلبوم به همه دوستداران موسیقی مقامی و محلی کشور عزیزمان تقدیم شده است.

 

 

 

قطعات آلبوم :

 

 

۱- هور (دونوازی دهل و تنبور به همراه آواز)

 

طراحی این قطعه بر اساس چند مقام باستانی تنبور انجام گردیده است. در آغاز با ایجاد فضاهای افکتیو و نمایش چند فیگور ریتمیک توسط ساز دهل، مقام آوازی هوره "محمدسیدخانی" اجرا می گردد. در ادامه و پس از ارائه چند موتیف ملودیک بوسیله تنبور و با الهام از چند مقام باستانی (مجلسي)، قطعه ای ضربی اجرا میگردد که به لحاظ ریتمیک دارای چرخشهای ادواری بوده و به لحاظ ملودیک فضایی امروزی دارد. این قطعه در پایان با استفاده از لاوچ∗ مقام "سرطرز" و حركت به مقام "گل ودره" فضارا برای قطعه بعد آماده می سازد.

 

 

 

۲- سور و سوگ

 

این قطعه با الهام از چند ملودی رایج در منطقه لرستان(همچون ارهو با خصلت اعلان و دعوت) و نیز کرمانشاه- لرستان(شامل بالابرزان از ملودیهای مرسوم در جشنها و مور ازملودیهای جاری در سوگواریها) و با فرم A-B-A’ تصنیف گردیده است.

 

 

۳- هجران (تکنوازی کمانچه، براساس مقام الله ویسی و هجرانی)

 

 

 

۴- پائیزه

 

برگرفته از یک ترانه فولکلور کردی و تنظیمی به روایت رستاک. تلاش رستاک در این تنظیم بزرگنمایی دو عنصر شور و تحرک- عناصر همیشگی و جاری در موسیقی این منطقه- بوده است. این قطعه دارای حرکتی دائمی در فضای بین دستگاه ماهور و مقام اصفهان می باشد.

 

 

 

 

۵- اشراق (تکنوازی عود)

 

 

 

۶- سودا (خراسانی)

 

این قطعه بر اساس آوازی از استاد نورمحمد درپور طراحی و تصنیف گردیده است. در تنظیم این قطعه سعی در ایجاد فضایی مینی مالیستی با استفاده از ملودی مواج با ریتم ۸/۸ بوده است. استفاده از این ملودی در عین حال جهت حفظ وحدت ریتمیک و ملودیک بوده است. خواننده در این اجرا سعی در وفاداری به برخی عناصر آوازی منطقه خراسان را داشته است(از جمله تحریرها، گویشها و ...) . این قطعه در پایان بوسیله یک مدولاسیون کروماتیک تغییر تونالیته داده و با حفظ همان خصائل ملودیک و ریتمیک در تونالیته ای جدید (اصفهان دو) اجرا میگردد.

 

 

 

 

۷- کویر (سه نوازی تار، تار و دوتار)

 

 

 

 

۸- کژال

 

یک ترانه عامیانه کردی که باکمک یک ملودی با خصلت مینی مال بسط و گسترش می یابد. این بسط و گسترش در کنار ایجاد یک کنتراست صوتی به لحاظ دینامیک و سازبندی، ملودی عاشقانه کردی را رنگ آمیزی می نماید. در این قطعه حضور سازهای کوبه ای و برخی اصوات و آواهای انسانی(خصوصا" در اجراهای زنده) سعی در تداعی نمودن لحظاتی از موسیقی ناب کردی را دارد.

 

 

 

 

۹- شوپه (هم نوازی قانون، تارباس آرشه‏ای، کمانچه و سازهای کوبه‏ای)

 

 

 

۱۰-هرائی (مازندرانی)

 

این قطعه بر مبنای چند مقام ( ریز مقام ) از موسیقی مازندران تنظیم گردیده است .تنوع ریتمیک این قطعه در نتیجه برخوردی نسبتا آزادتر با این مقوله موسیقایی (ریتم ) می باشد ( نظیر آن در حضور دو ریتم ده هشتم و پنج هشتم به صورت پلی ریتمیک می باشد . ) اجرای ساز کوبه ای دسرکوتن به عنوان مهم ترین عنصر موسیقی مازندران در قطعه کبوتر همراه با وسواس اجرایی در جهت نزدیک تر شدن به اصل اجرای این ساز در موسیقی منطقه بوده است . استفاده از آکوردهای پنج ضربی شکسته کروماتیک تجربه ای بوده است برای رنگ آمیزی آواز زیبای هرایی توسط سازهای ایرانی در کنار ضربات افکتیو – ریتمیک دسرکوتن .

 

 

 

 

۱۱- کوران (همنوازی کمانچه، رباب، نی‏لبک و دهلک)

 

 

 

۱۲- بانور (بلوچی)

 

قطعه ای بر اساس یک سوت بلوچی با همین نام که معمولا در جشن های عروسی اجرا می شود . بیشترین توجه در تنظیم این قطعه ایجاد تحرک و نشاط بوده است.به این منظور از ترکیب سازهای کوبه ای دهلک ، پیپه و دسرکوتن (با تکنیکی متفاوت ) در کنار پایه های ملودیک- ریتمیک اجرا شده توسط رباب بهره گرفته شده است .این قطعه با برخورداری از گام و فضای موسیقایی منطقه بلوچستان و ذهنیت مستقل رستاک ترکیبی بدیع را به نمایش می گذارد.

لینک به دیدگاه

2- همه اقوام من

 

url.jpg

 

همه اقوام من، تلاش گروه موسیقی رستاک است برای روایت مجدد نغماتی از میراث شنیداری اقوام مختلف کشورمان ایران. رستاک امیدوار است تا در دنیای رنگارنگ و متنوع موسیقی معاصر ایران، نقش کوچکی را در بازآفرینی ملودی‏های نواحی مختلف ایران ایفا کرده و در شناساندن ریشه های عمیق و غنای فرهنگی ایران، موثر واقع شود.

 

 

قطعات آلبوم :

 

 

1- بارون

 

 

بارون بارون بارونه هِی

دستته وِ دستم چش انتظارم هِی

​دستته وِ دستم چش انتظارم هِی

گل باغَمی تو (۲) چش و چراغَمی تو (۲)

ایمشو اول وهاره موقعۀ کشت و کاره

گل باغمی تو چش و چراغمی تو

ارهی چَِنی جور چَِنی‌ جفا

آی چنی خاکساری هی

ای فلک



دایا بیچاره یه جو کننه (۲)

اول تاوسون نُخه کننه (۲)

هی دایا دایا دایا بیچاره (۲)

کاریل زحمت دار اول وهاره (۲)



دایا بیچاره سینت بکه واز (۲)

جور خط جا کنیا دمت بیه چاک

یه خو پیربینه پات نایه نام سال

 

 

 

 

ترجمه فارسی

 

دربارش باران

دستانت را به دستان من بسپار، چشم انتظارم

دستانت را به دستان من بسپار، چشم انتظارم

ای گل باغ من، ای چشم و چراغ من

امشب اولین شب فصل بهار است و آغاز فصل کشت و کار

ای گل باغ من، ای چشم و چراغ من



جور و جفا تا به کی؟

خاکساری تا به چند؟

ای روزگار



مادر زحمتکشم، این چه رنجی است؟

فصل تابستان و فصل برداشت نخود نزدیک است



ای مادر، مادر، مادر زحمت کشم

کارهای سخت تو همزمان با فصل بهار آغاز می‏شود



مادر زحمت کشم، رازهای درون سینه‏ات را بگشا

لب هایت همچون خشتی ترک برداشته است

پیری در چهره‏ات نمایان شده است

 

 

۲- رعنا

 

 

رعنا تی تومان گَله کشه (رعنا)

تی غوصه آخر مَرَ کُشه (رعنا)

دیل دوسی کردآجانه (رعنا)

حنا بنی تی دستانه (رعنا)

 

آی رو سیا رعنا جان برگرد بیا رعنا

رعنای میشه رعنا سیاکیش میشه رعنا



(آخه) پارسال بشو امسال نومی (رعنا)

تی بشورا واش در‌بومی (رعنا)

تی لنگان خاش دربومی (رعنا)

​

امسال سال چائیه (رعنا)

رعنای تی پرمه دائیه (رعنا)

 

جان من بوگو مرگ من بوگو رعنا

 

رعنای گل رعنا گل سمبله رعنا



رعنا بوشو تا لنگرود (رعنا)

خیاط بدی هیچ کی نوگود (رعنا)

خیاط وچی ته ره کت بودود (رعنا)

 

ترجمه فارسی :

 

رعنای من، که دامن کشان می‏روی

آخر از غصه‏ات دق خواهم کرد

چرا که دل به کرد آقا جان بستی

بخاطرش دستانت را حنا گرفته‌ای



آی رعنای روسیای من برگرد بیا

رعنا تو مال من هستی، همچون کشمش شیرین سیاه



پارسال رفتی امسال هنوز برنگشتی

راهی که رفتی از علف هرز پوشیده شده

شاید استخوان پایت شکسته

امسال سال پر خیر چای است

رعنا ای دختر دایی عزیزم



به من بگو که باز می‏گردی

رعنا مانند گل است، رعنا همچون سنبل است

بی‏خبر به لنگرود رفتی رعنا

خیاط تو را دید و چیزی نگفت رعنا

خیاط برای سفرت لباس نو دوخت رعنا

 

 

درباره منظومه رعنا:

منظومه رعنا، یکی از جذابترین حکایاتی است که از شرق تا غرب گیلان روایت میشود. قرائن موجود در اشعار منظومه رعنا نشان میدهد که این واقعه، همزمان با اوایل حکومت رضاخان پهلوی پس از مرگ میرزا کوچک خان و حیدرخان فشتالی رخ داده است. بنا به یافته های جناب آقای صفرعلی رمضانی، از محققین و موسیقیدانان گیلان، رعنا زنی از منطقه اشکور، اهل روستای لشکان بوده است. از آنجایی که ازدواج ها در آن دوران بیشتر بر اساس مصلحت اندیشی، روابط و توافق خانواده ها صورت می‏گرفت. ظاهرا رعنا را بدون رضایت قلبی او برای نوروز کشای نامزد کرده بودند اما رعنا دل به سرگالش هادی باخته بود. اهالی لشکان از چرای دام های هادی در مرتع لرز - مرتع پدری لشکانیان- به تنگ آمده بودند و این دلباختگی آتش کینه مردم لشکان از هادی را، شعله ور ساخته، زمینه درگیری میان آنها را فراهم کرد. هادی به شدت مضروب شده اما می گریزد و پس از بهبودی برای انتقام، با همدستی فردی به نام کردآقاجان، پشته های گندم و علوفه روستاییان لشکان را به آتش کشیده، مخفی میشوند. روستاییان لشکان با راهنمایی خوانین، شکواییه هایی برای دولت میفرستند، قزاق ها محل اختفای کردآقاجان را یافته او را به قتل می‏رسانند و پس از مدتی سرگالش هادی نیز کشته می‏شود. بعدها این ماجرای واقعی، موجب پیدایش روایتهای متضاد و منظومه های عاشقانه مغشوشی شد. قطعا قسمت اعظم تنوع و حتی تضاد موجود در روایت های مختلف این منظومه موسیقیایی در نتیجه اعمال سلیقه و ذهنیت راویان آن، در گذر زمان بوده است.

رستاک در این اجرا ضمن استفاده از «نی لبک» و «نقاره» (سازهای شاخص فرهنگ موسیقیایی گیلان) روایتی از این منظومه را ارایه میدهد که به لحاظ ملودی و مضمون در حال حاضر عمومیت بیشتری در فرهنگ فولکلور گیلان داردو

 

 

 

۳- گل گل

 

قرهلفینی دَرَللر دریب یره سَرَللر

 

گُوزَل قِزلار ایچنده تک‌جَه سَنی سوللر

 

گَل گَل گَل گَل دینم ایمانم ناز ناز

گَل گَل گَل گَل قاش کمانم ناز ناز

 

گجنی قان اِیلَم

ذولفنی یاد اِیلم

باقروموگان ایلمَ،

سَن مَنیم سَن مَن سَنیم اوزگه خیال اِیلم

 

آراخ جنون مَنددی، آخدار ماجیبیم دَدی

عالم گوزل دونسَ مَنیم گوزوم سنددی

 

ترجمه فارسی :

 

گلهای قرنفیل را می چینند و بر روی زمین بر سر راه تو می گسترانند

درمیان تمام زیبارویان، من تنها تو را انتخاب می‏کنم

بیا بیا ای هستی من

بیا بیا ای ابرو کمان من

شبم را خون مکن

زلفت را شانه مکن

دلم را خون مکن

تو مال منی، من مال توام، فکر دیگری مباش



سربند تو نزد من است، دنبالش نگرد، داخل جیبم است

اگر تما عالم پر از زیبارویان گردد، من از تو چشم برنمیدارم

 

 

درباره موسیقی آذربایجان:

آذربایجان، دارای یکی از غنی ترین فرهنگهای فولکلور ایران زمین است، مشتمل بر مجموعه‏ای عظیم از افسانه‏ها، ضرب المثل‏ها، دوبیتی‏های محلی، لالائی‏ها، نوازش‏های کودکانه، مرثیه‏ها، اساطیر، ترانه‏ها و آوازهای محلی که از ارکان اصلی این فرهنگ موسیقای هستند و ریشه در تاریخ کهن آذربایجان دارند.

کمتر کسی را میتوان یافت که با شنیدن نغمه‏ای آذری نتواند آن را بازشناسد. موسیقی آذری، هم ریشه با موسیقی اصیل ایرانی است و دستگاهها و گوشه های بسیاری مشابه با موسیقی سنتی ایرانی دارد. در عین حال موسیقی مقامی آذربایجان شاخص های ویژه زبان آذری را نیز به همراه دارد. گویایی و فصاحت ژرف و جنبه های تند احساسی و پرهیجان، از خصوصیات ذاتی این ترانه ها و آوازهای محلی است. این نواهای پراحساس و تاثیر گذار، موسیقی مقامی آذربایجان را در میان موسیقی مقامی دیگر مناطق ایران، در جایگاه متفاوتی قرار می‏دهد.

دیدار با عاشیق «ایمران حیدری»، هنرمند وارسته ای که با مهربانی بی دریغش، مارا با ظرافت‏های این موسیقی پویا و شگرف آشنا کرد، رستاک را هرچه بیشتر شیفته فرهنگ موسیقیایی این خطه از سرزمین زیبایمان، ایران نمود و استفاده از ساز عاشیقی، ادای دینی است هرچند کوچک به بزرگان این سنت زیبای آذری.

 

 

 

 

۴- لیلا

 

 

عاشِقُم اومَدُم از دشت و صحرا

لیلا در وا کُن مُویُم

طالبُم اومَدُم از بَهر سودا

لیلا در وا کُن مُویُم

اومَدُم تا شَوُم شمع سرایِت

لیلا در وا کُن مُویُم

شُو نوروز کُنُم جونُمُو فدایِت

لیلا در وا کُن مُویُم



لیلا در وا کُن مُویُم، پشت در وا کُن مُویُم

این چه در وا کِردنِ، این ز اقبال مُویِه

 

نازنین دختری با ما چرا ناز؟

لیلا در وا کُن مُویُم

بچه کفتر مُویُم، هستی تو شهباز

لیلا در وا کُن مُویُم

ترک مُو گفته‌ای از بی‌وفایی

لیلا در وا کُن مُویُم

عاشقت اوُمده با یک جهان ناز

لیلا در وا کُن مُویُم



گشتم پریشان از غمت لیلا

آخ، آواره گشتم در دل صحرا

 

 

ترجمه فارسی :

 

 

عاشقی هستم که برای دیدنت دشتها و صحراها را پشت سر گذاشته‏ام

لیلا در را بگشا، منم

​خواستار توام و در طلب عشق تو می‏آیم

لیلا در را بگشا، منم

آمده ام تا شمع سرای تو باشم

لیلا در را بگشا، منم

در شبانگاه نوروز جانم را فدایت کنم

لیلا در را بگشا، منم

لیلا در را بگشا، منم، در بسته را بگشا، منم

چرا بر روی من در را بسته‏ای؟ این هم از بخت و اقبال من است

ای نازنین، بر من ناز روا مدار

لیلا در را بگشا، منم

تو به مثال شهباز و من چون کبوتری کوچک

لیلا در را بگشا، منم

از روی بی‏وفایی من را ترک کرده‏ای

لیلا در را بگشا، منم

عاشق تو بایک دنیا راز به سوی تو آمده

لیلا در را بگشا، منم

 

از غم عشقت پریشان گشته‏ام لیلا

آواره دشت و صحرا گشته‏ام

 

 

درباره موسیقی خراسان بزرگ:

خراسان بزرگ، همواره مهد فرهنگ و تمدن بوده است. نام آورانی چون فارابی،‌ مولانا، فردوسی، خیام و عطار، فرزندان این دیارند. این سرزمین پهناور، قرن هاست که اقوام مختلف فارس، ترک، کرد، بلوچ و ترکمن را در آغوش خود جای داده است تا در کنار هم زندگی کرده و به فرهنگ اجتماعی واحدی دست یابند. فولکلور خراسان، به مثابه چشم اندازی زیبا، برآمده از دل این اقوام، بازتاب واقعیات و مناسبات اجتماعی و فرهنگی دورانی است که به دوران فرهنگ بومی شهرت دارد. موسیقی اقوام ساکن خراسان نیز با جاری شدن در روح کلی این فرهنگ جمعی، به بیامین موسیقایی ویژه و مستقلی دست یافته است که زیبایی و عظمت آن را می توان در پنجه‏های استوار و نفس گرم «بخشی»ها، میراث داراین این فرهنگ عظیم شفاهی یافت. بخشی ها هنرمندانی هستند که حکایتهای خود را به همراه دوتار روایت می کنند، شعر می سرایند و ساز می سازند و در باور مردم، همه این مواهب، بخششی است از جانب پروردگار. دوتار، ساز محوری مناطق مختلف خراسان است که شیوه‏ها و سبک‏های بسیار زیبا و پیچیده ای در نواختن آن وجود دارد. به جز دوتار سازهای مورد استفاده در موسیقی خراسان عبارتند از: قشمه، کمانچه، نی، دهل، دایره و دف.

اگر موسیقی خراسان را بتوان در دو حوزه نواحی مرتفع و نواحی جلگه‏ای در نظر گرفت، ترانه های کوهپایه‏ای خراسان، حماسی، رسا و فریاد گونه است اما در نواحی جلگه‏ای و کویر، این موسیقی، عارفانه، درونی تر و دارای نرمش بیشتری است. به هرحال این ترانه ها بیان کننده رویدااهای حماسی، عارفانه و عاشقانه دیار خراسانند.

یکی از زیباترین لحظات رستاک در آنسوی مرزهای ایران، شنیدن ترانه «لیلا» از پیرمردی بود که با چشمانی اشک بار و با حسی عاشقانه، این ترانه را زمزمه می‏کرد. صداقت و خلوص او به هنگام خواندن این قطعه بهانه ای شد تا رستاک راوی دوباره «لیلا» باشد.

 

 

 

۵- سوزله و سنجانه

 

 

سُوزله سُوزله سُوزله گیان گیانو گیانه کم وه‌ی سوزه من کوُه

(اری داخم) سوزله سوزله گیان گیانو گیانکم اَی مالی چه کوُه

کالی وه کاله چاوانت کالاو بیمار شینت کم

ها اوه اوه اوه اوه اوه اوه‌ی ار دس و دسمالی

هی ناری ناری ناری ناری ناری ناری

هنار نیه و هنجیره ترش و شیرین و می‌خو درمانی جوانو پیره

هی هی هی



سنجانه و سنجانه، سنجانه کت لولو

نک من بسوتم (باوانم) یا وره، یا وره، یاوره لولو

نک من بسوتم (باوانم) یا وره لولو

سنجانه و سنجانه، سنجانه کت لولو

نک من بسوتم (باوانم) یا وره، یا وره، یاوره لولو

نک من بسوتم (باوانم) یا وره لولو

سنجانه و سنجانه، سنجانه کت لولو

سر وه خوراوه (عازیز)سیور دایده‌و چَو

نک من بسوتم (باوانم) یا وره، یا وره، یاوره لولو

نک من بسوتم (باوانم) یا وره لولو

 

ترجمه فارسی :

 

سبزه رو، سبزه رو، سبزه رو، آن دل و جان من، آن سبزه روی من کجاست؟

سبزه رو، سبزه رو، آن دل و جان من، خانه آن سبزه روی من کجاست؟

با چشمان سبز و زیبایش!

های های های های از آن دست و از آن دستار

همچون انار ...

همچون اناری ترش و انجیری شیرین دل از پیر و جوان ربوده است

های های های

وای از آن دستار خوشبود که در اهتزاز است

مبادا دل مرا بسوزانی، برگرد و بیا

مبادا دل مرا بسوزانی، برگرد و بیا

​​وای از آن دستار خوشبود که در اهتزاز است

مبادا دل مرا بسوزانی، برگرد و بیا

مبادا دل مرا بسوزانی، برگرد و بیا

وای از آن دستار خوشبود که در اهتزاز است

هنگام غروب آفتاب در سایه چشمانت

​مبادا دل مرا بسوزانی، برگرد و بیا

مبادا دل مرا بسوزانی، برگرد و بیا

 

درباره موسیقی کردستان:

هزاران سال پیش مردمان کرد،‌ بر بلندای سلسله جبال زاگرس، در ستایش اهورا مزدا، هوره می‏خواندند و خورشید را شاهد می‏گرفتند. به دور هم حلقه می‏زدند و در انتظار رویش محصول که ریشه در دایره بزرگ زما داشت، پایکوبان زمین را بیدار می‏ساختند. منطقه خاورمیانه، به ویژه فلات ایران را منشا رقص‏های آیینی و حماسی دانسته اند، چنانکه کاربرد آیینی آن در زمان سومریان، به تدریج در دوران مادها شکلی حماسی و ملی به خود گرفت. اکنون مردم کرد، وارث رقصی بنام «هه لپهه رکی» هستند که در لحظه لحظه آن، حیات و عشق به زندگی هویداست.

در بسیاری از متون تاریخی، از جایگاهی که امروزه کردها در آن سکونت دارند، به عنوان قدیمی ترین مهد موسیقی جهان نام برده شده است. نشان این قدمت، مقام هایی است که در مناطق مختلف کردستان و کرمانشاه به شکلهای متفاوتی اجرا می‏شوند. همچون قه طار، سیا چمانه، لاوک، حیران، لاویسی و ... .

در سنگ نوشته های ایران باستان، از بزرگی خدایی که شادی را برای مردمان آفرید،‌اید شدهاست و از آنجا ه شادی در فرهنگ مردم کرد، جایگاه ویژه‏ای دارد، لذا در تنظیم قطعه «سوزله» و «سنجانه» کوشش شده است که این نماد برجسته فرهنگ کرد، به نحوی شایسته روایت شود.

 

 

 

 

۶- بلال

 

 

وای به سیل باغ رفتم جاتو خالی

به گل مشتاق بیدم جاتو خالی

رفیقان دور هم جمع بیدن

تو که اوجو نبیدی جاتو خالی

دا بگو درد یارم بخوره می جونه زن گل اومیرم

ای دا بگو بی نگو وری ساتش گر به منقل

 

شو اومدم در حونه تون

پارس ای‌کِردن سَگَلِتون

بلال بلال، سوزه تیهکال

من مال مگرد دل ای‌بری

بلال بلالم بلال بلالم بلال بلالم عزیزم

بلال بلالم بلال بلالم بلال بلالم عزیزم



عبدِ مَمَدِ لَلَری

ار بدونستم که تو ای‌میری

خوم برات ای‌مُردم

خدای دونای اوسا که بیدی

اوسا که بیدی

ریت قسم ای‌خُوردم

 

بیاین بیاین بیاین بیاین

ببندین سفت تِفنگتون

چه بر نویی چه پن‌تیری

بیاین بریم به جنگشون

 

 

ترجمه فارسی :

 

به تماشای باغ رفتم جایت خالی بود

به دیدن گلها رفتم جایت خالی بود

همه یاران جمع بودند

و جای تو آنجا خالی بود

هیچ زیبارویی در طایفه به اندازه تو برای من عزیز و ارزشمند نیست

بی آنکه چیزی بگویم برخیزید و برای پذیرایی از مهمان، منقل را آتش کنید

شبانگاه بر درگه خانه ات آمدم

صدای پارس سگهایتان می آمد

بلال سبز چشم من

مرمیان ده مگرد و دلربایی مکن

بلال ای بلال من، ای عزیز من

بلال ای بلال من، ای عزیز من

عبد ممدللری

اگر میدانستم که از بین ما می روی

خودم پیش مرگت می‏شدم

خدا میداند، آن زمان که بودی

آن زمان که بودی

به نامت سوگند می‏خوردم



​بیایید بیایید بیایید بیایید

تفنگ در دست بگیرید

چه برنویی، چه پنج تیری

بیایید باهم به جنگشان برویم

 

 

 

درباره داستان عبده ممد:

عبده ممد، جوانی از ناحیه للر که در تیراندازی و سوارکاری زبانزد همه بود، در اوج جوانی به خدابس - دختر زیبای روستایش- دل می‏بندد و کسان خود را به خواستگاری او می‏فرستد. خان که خدابس را برای پسر خود نشان کرده بود، خانواده اورا وادار میکند تا مانع ازدواج آن‏ها شوند. عبده ممد و خدابس که نمی توانستند از عشق هم بگذرند، تصمیم به ترک دیار می‏گیرند. خدابس در شب عروسی با استفاده از غفلت اطرافیان، به سراغ عبده ممد میرود و با اسبی که در انتظار آنها بود، می تازند و از مهلکه می‏گریزند تا به ناحیه گرمسیری شوشتر می رسند. بعد از مدتی، با توصیه وابستاگان و به ترفند امان نامه، تصمیم به مراجعت به روستای خود می‏گیرند. اما در بازگشت عبده ممد را زنجیر کرده و به نزد خان که در انتظارش بود می برند و شکنجه می دهند و به زندان می‏افکنند. پس از این واقعه، خدابس خود را به آب می‏سپارد. زمانی که عبده ممد خبر مرگ خدابس را می‏شنود، بند و زنجیر را پاره کرده و از زندان می‏گریزد. هنگامی که به نزدیک مال (روستا) می‏رسد، پس از چند شبانه روز دهل زدن و سرنا کشیدن بر رودخانه، عاقبت آب جسد خدابس را پس می‏دهد و حکایت این دلدادگی، سرشار از شعر و غز قومی می‏شود.

«چهارشنبه بیست و یکم خم گل بردم اردون ستم امیره خم جاش امردم»

داستان عشق خدابس و عبده ممدللری که از زیباترین عاشقانه‏های این بختیاری است، رستاک را بر آن داشت تا روایتگر دوباره این منظومه شورانگیز باشد.

 

 

 

 

7- مروچان

 

 

مَروچان مَنیش دَ حیرانا

تو چه سالو کجا بیارا

 

کتیگان گتی گریوه

وتی یامو ژامه نِنِ

مَروچان مَنیش دَ حیرانا

تو چه سالو کجا بیارا

کشم مرغ سلیمانی

چَ نَوَِتِ یَ دُزدَ مِ مانی

مَروچان مَنَیش دَ حیرانا

تو چه سالو کجا یار

 

ترجمه فارسی :

 

در این ایام حیرانی خویش نشسته و در اندیشه‏ام

که چنین دامادی را در کجای دنیا میتوانم پیدا کنم



​چه زمانی می‏خندی

چه زماین گریه می‏کنی



در این ایام حیرانی خویش نشسته و در اندیشه‏ام

که چنین دامادی را در کجای دنیا میتوانم پیدا کنم

مرغ سلیمانی را قربانی می کنم

برای دوست عزیزم که میهمان من است

در این ایام حیرانی خویش نشسته و در اندیشه‏ام

که چنین دامادی را در کجای دنیا میتوانم پیدا کنم

 

 

درباره موسیقی بلوچستان: حکیم ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه، مردمان بلوچ را به شجاعت و مردانگی می‏ستاید. در کتیبه های عهد هخامنشی آمده است که بلوچ‏ها، اقوام آریایی ساکن مکران (چهارمین ساتراپی هخامنشی) بوده اند. آنها از ستونهای محلکم نیروهای نظامی فرمانروایان ایران باستان بوده و قرنها بعد، در بازپس گیری خلیج فارس از پرتغالی‏ها، نقش اصلی را داشته اند، بطوریکه مضمون بسیاری از اشعار بلوچی، به این وقایع تاریخی و اجتماعی اشاره دارد. آوازها و ترانه‏های این قوم، بیان کننده احساسات،‌آرزوها، عواطف و حاصل تجربه‏های سالایان دراز مردمانی است که غم و شادی روزگارشان را از سویدای جان سروده اند. با وجود کوچ های مداوم و اسکان در مناطقی به غایت متفاوت، قوم بلوچ توانسته است بخش مهمی از فرهنگ اصیل و پویای خود ردا در طول تاریخ حفظ کند.

موسیقی بلوچستان به لحاظ مضمون و ساختار، دارای فرمهایی همچون سپت (صفت)، لیلو، سوت، آوازهای گواتی، آوازهای مالد، موسیقی‏های رقص، ذهیروک، لیکو و ... می‏باشد، که هر کدام مربوط به بخشهایی از زندگی مردم بلوچ است. «سوت»ها، ترانه های شاد و ریتمیک هستند، که با آواز خوانده می‏شوند. محتوای آنها، غالبا عاشقانه و نیز در ستایش از زیبایی های طبیعت است.

رستاک در قطعه «مروچان» راوی یک سوت عاشقانه بلوچی است و با استفاده از ساز «رباب» و سازهای کوبه ای از جمله «دهلک» فضایی شاد و پرشور ایجاد کرده است.

لینک به دیدگاه

3- سورنای نوروز

 

sornaye%20nowruz.jpg

 

 

جدید‌ترین آلبوم گروه موسیقی رستاک به سرپرستی سیامک سپهری و خوانندگی فرزاد و بهزاد مرادی روز یکم اسفندماه در تهران و سایر نقاط کشور منتشر شد.

آلبوم سوم رستاک با عنوان «سورنای نوروزی» مشتمل بر آهنگ‌هایی با محوریت مضمون بهار به زبان موسیقی مناطق مختلف ایران چون بوشهر، فارس، مازندران، موسیقی قشقایی، کرمانجی (کرد زبان‌های شمال خراسان) و… منتشر شده است.

در این آلبوم، سازبندی گروه موسیقی رستاک نسبت به گذشته تغییراتی کرده و به جای قانون، ساز سنتور جایگزین شده است و همچنین ساز کنتباس هم به سازبندی افزوده شده است.

پخش آلبوم موسیقی «سورنای نوروزی» در مرحله اول در قالب پکیج تصویری و در مرحله دوم در قالب پکیج صوتی و تصویری توسط شرکت «هنر اول» انجام خواهد شد.

ضمنا گروه رستاک شب یازدهم اسفندماه نیز در مرکز همایش‌های برج میلاد تهران روی صحنه خواهند رفت تا قطعات آلبوم جدید و آخنگ‌های محبوب قدیمی خود را اجرا کنند.

آلبوم دوم گروه رستاک با عنوان «همه اقوام من» با استقبال خیره کننده‌ای رو به رو شد و نام این گروه را بر سر زبان‌ها انداخت.

 

 

 

قطعات آلبوم:

 

1- هله مالی (بوشهری)

 

2- دونه انارم (فارس)

 

3- کرماشو - لاره (مازندرانی)

 

4- اله خانه (کرمانج قوچان)

 

5- هلهله ( قشقایی)

 

6- سرنای نوروز ( تلفیقی)

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...