Gandom.E 17805 ارسال شده در 11 شهریور، 2013 هیشکیو نا امید نکردم.البته امیدوارم که اینطور باشه.کسی هم نا امیدم نکرده چون از کسی انتظار بی خود ندارم.(این در مورد دوستام بود) ولی چند بار دوست دخترام نا امیدم کردن منم به راحتی فراموششون کردم حقشون بود اه نکش..شما اقایونم که فقط بلدین فراموش کنین 5
nasim184 12256 ارسال شده در 11 شهریور، 2013 منم خودم چندین بار ناامید کردم...اما به بقیه امیدواری زیاد دادم.... تنها درمانشم حرف زدن با خدا و دوستامه که امیدوارم میکنن...خیلیم دوسشون دارم 6
Cinderella 9897 ارسال شده در 12 شهریور، 2013 من یبار یکیو بدجوری ناامید کردم بعدش خیلی عذاب وجدان گرفتم و در عوضش یبارم خودم از کسی بدجوری ناامید شدم ولی در نهایت الان خنثی شدم!! 3
saman 7 8787 ارسال شده در 12 شهریور، 2013 حقشون بود اه نکش..شما اقایونم که فقط بلدین فراموش کنین فراموش نکنیم چیکار کنیم؟ 2
MahSa.92 2151 ارسال شده در 12 شهریور، 2013 خودمو ؛ پدر مادرمو؛ از همه مهمتر خدارو....... اما نمیدونم چه جوری باید اینا حل شه؟؟؟؟؟؟؟سردرگمم:icon_pf (34): 5
VINA 31339 ارسال شده در 13 شهریور، 2013 همه رو...ه..اگه نا اميد كردم بخاطر شرايط اونوقتم بود يا بايد خودمو نااميد ميكردم يا اونا رو .... خودمو اميدوار كردم اونا رو نا اميد 3
ya~ya 820 ارسال شده در 13 شهریور، 2013 نه تنها هیچ وقت اجازه ندادم اطرافیان ازمن نا امید بشن بلکه همیشه نسبت به هر چیزی بهشون امید واری میدم! اما در نهایت اونیکه همیشه از خودش و اطرافیانش نا امید بوده خودم بودم. بنظر من توازنی وجود نداره یا باید ناامید کنی یا نا امید بشی! 4
ShaMoh 3002 مالک ارسال شده در 13 شهریور، 2013 خودمو ؛ پدر مادرمو؛ از همه مهمتر خدارو.......اما نمیدونم چه جوری باید اینا حل شه؟؟؟؟؟؟؟سردرگمم:icon_pf (34): اینا حل نمیشه . باید دست به کار بشی و تغییر به وجود بیاری و خودت مشکلت رو حل کنی . سردرگم نباش . نه تنها هیچ وقت اجازه ندادم اطرافیان ازمن نا امید بشن بلکه همیشه نسبت به هر چیزی بهشون امید واری میدم! اما در نهایت اونیکه همیشه از خودش و اطرافیانش نا امید بوده خودم بودم. بنظر من توازنی وجود نداره یا باید ناامید کنی یا نا امید بشی! من هم همیشه به اطرافیانم امیدواری میدم و نمیذارم نا امید بشن . ولی در مواردی کم آوردم که خعلی عذاب آور هست برام . والان دارم همه چیز رو روبه راه میکنم و میخام نگذارم که خودم نا امید بشم یه جورائی توازن به وجود بیارم ... امیدوارم اون توازن یه روز به وجود بیاد و شما هم امیدوار باشی . 2
Cannibal 3349 ارسال شده در 14 شهریور، 2013 پدرم رو و مهمتر ازهمه خودم رو... اصلن برام مهم نیست، چون فعلن بقیه دارن ناامیدم میکنن و من براشون مهم نیستم، از جمله بالایی ها و غیره 3
minoo_mn 1740 ارسال شده در 15 شهریور، 2013 من تاحالا یه نفروناامیدکردم که الان بیشتراز3ساله دارم تاوان پس میدم هیشکی تاحالا منو ناامید نکرده فکرکنم دلیلشم این باشه که 12ساله سعی میکنم ازکسی انتظاری نداشته باشم کرده ها ونکرده های اطرافیانم برام اهمیت نداره سعی میکنم زیادی سخت نگیرمو زندگیموخودم تودستم بگیرم 3
ya~ya 820 ارسال شده در 17 شهریور، 2013 من تاحالا یه نفروناامیدکردم که الان بیشتراز3ساله دارم تاوان پس میدمهیشکی تاحالا منو ناامید نکرده فکرکنم دلیلشم این باشه که 12ساله سعی میکنم ازکسی انتظاری نداشته باشم کرده ها ونکرده های اطرافیانم برام اهمیت نداره سعی میکنم زیادی سخت نگیرمو زندگیموخودم تودستم بگیرم دوستم اگر بتونی این یه قلم "بیتفاوتی و سخت نگرفتنو "به منم یاد بدی اونوقت منم میشم یکی از اونایی که ناامیدشون نکردی و از ناامیدی نجاتش دادی 1
minoo_mn 1740 ارسال شده در 18 شهریور، 2013 عزیزم من12سال از عمرمودادم تابه این نتیجه رسیدم اگه توهم جای من بودی واون چیزایی روکه من دیدم،می دیدی الان مثه من بودی وقتی همه کاراتوخودت انجام بدی دیگه هیچ کاری نیست که دیگران درانجام اون کارناامیدت کنن دیگه به مرور زمان عادت می کنی ومی بینی کارهای دیگران برات اهمیتی نداره،من الان به جای اینکه بشینم غصه کارای اطرافیانم روبخورم حسابی خوش می گذرونم:music: 1
ارسال های توصیه شده