آریودخت 43941 ارسال شده در 26 تیر، 2013 [TABLE] [TR] [TD=class: b]دردم از یار است و درمان نیز هم [/TD] [TD] [/TD] [TD=class: b]دل فدای او شد و جان نیز هم[/TD] [/TR] [TR] [TD=class: b]این که میگویند آن خوشتر ز حسن[/TD] [TD] [/TD] [TD=class: b]یار ما این دارد و آن نیز هم[/TD] [/TR] [TR] [TD=class: b]یاد باد آن کو به قصد خون ما[/TD] [TD] [/TD] [TD=class: b]عهد را بشکست و پیمان نیز هم [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: b]دوستان در پرده میگویم سخن[/TD] [TD] [/TD] [TD=class: b]گفته خواهد شد به دستان نیز هم[/TD] [/TR] [TR] [TD=class: b]چون سر آمد دولت شبهای وصل[/TD] [TD] [/TD] [TD=class: b]بگذرد ایام هجران نیز هم[/TD] [/TR] [TR] [TD=class: b]هر دو عالم یک فروغ روی اوست[/TD] [TD] [/TD] [TD=class: b]گفتمت پیدا و پنهان نیز هم[/TD] [/TR] [TR] [TD=class: b]اعتمادی نیست بر کار جهان[/TD] [TD] [/TD] [TD=class: b]بلکه بر گردون گردان نیز هم[/TD] [/TR] [TR] [TD=class: b]عاشق از قاضی نترسد می بیار[/TD] [TD] [/TD] [TD=class: b]بلکه از یرغوی دیوان نیز هم[/TD] [/TR] [TR] [TD=class: b]محتسب داند که حافظ عاشق است[/TD] [TD] [/TD] [TD=class: b]و آصف ملک سلیمان نیز هم[/TD] [/TR] [/TABLE] " حافظ " 3
Mina Yousefi 24161 ارسال شده در 26 تیر، 2013 ای بابا تو هم که زدی به جاده خاکی و نقطه چین و از این صوبتا سکوتم پر از ناگفته هاست! 5
!BARAN 4887 ارسال شده در 26 تیر، 2013 زندگی منم ی خط ممتد شده.................مثه کسایی ک دچار ایست قلبی میشن ولی میخندم هنوو.............. البته خنده تلخ من از گریه غم انگیز ترست 4
terajedi21 2134 ارسال شده در 26 تیر، 2013 به دنبال .. .(صداي فغان از جمع بلند شد) كدامين قصه و افسانه مي گردي!؟در اين بيغوله رد پايي از ياران نمي يابي ، چراغ شيخ شد خاموش و اين افسانه روشن شد كه در شهر ددان ميراثي از انسان نمي يابي . . . . . . . 4
آریودخت 43941 ارسال شده در 26 تیر، 2013 از اصل که نه، از اسب و زین می افتد بر چهره ی زندگیش چین می افتد آه از دل تنگ آسمان برخیزد هر وقت که مردی به زمین می افتد ! 4
Mahtab.r 778 ارسال شده در 26 تیر، 2013 تا شقایق هست زندگی باید کرد ... ترورم نکنینا ، همین جوری گفتم.از شدت خستگی ...( تحویل پروژه م هستش ) 1
آریودخت 43941 ارسال شده در 26 تیر، 2013 ای خدا دیگه دنیا واسه من تاریکه زندگی کوره رهی باریکه آخر قصه ی من نزدیکه این منم از همه جا وا مانده از همه مردم دنیا رانده رانده و خسته و تنها ماند 3
Moment 15228 مالک ارسال شده در 26 تیر، 2013 تا شقایق هست زندگی باید کرد ... ترورم نکنینا ، همین جوری گفتم.از شدت خستگی ...( تحویل پروژه م هستش ) ترور واسه چی...اینجا کسی به کسی کاری نداره... ما آدمای غمگینی هستیم ولی نا امید نیستیم 4
Mina Yousefi 24161 ارسال شده در 26 تیر، 2013 نمیدونی چه سخته پیش چشمات از خطر گفتن نمیدونی چه تلخه عاشقانه از سفر گفتن تو از من صبر میخواهی کویرم ابر میخواهی نمیتونم نمیتونم نمیتونم تو میدونی که بی تو از غروب جاده دلگیرم چه تقدیری خدایا من چرا بی همسفر میرم بزار عاشق ترین باشم برای لحظه ی آخر اگر چه بی تو میمیرم نمی مونم نمی مونم 5
Moment 15228 مالک ارسال شده در 27 تیر، 2013 آه! دنیا! بغضت را بشکن با یک نفس عمیق ... شبیه آ.........ه و فقط همین ... شاید چشمانت** کمی بارانی شوند ولی باور کن که من از اسارتِ تو آزاد خواهم شد منی که آه دل تو ام نَـفْـَسِ مرا بکـُـِش و بعد از من لبخندت که آفتابی شد ، به چشمانِ بارانی ات کمی رنگین کمان ببخش 2
Moment 15228 مالک ارسال شده در 27 تیر، 2013 تو به من خندیدی و نمی دانستی من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم باغبان از پی من تند دوید سیب را دست تو دید غضب آلود به من کرد نگاه سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک و تو رفتی و هنوز سالهاست که در گوش من آرام آرام خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم و من اندیشه کنان غرق در این پندارم که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ( خرداد ۱۳۴۳) 4
آریودخت 43941 ارسال شده در 27 تیر، 2013 گریــــه کن عزیزم اما نـه فـقــط واســـه خــــودت واسـه اینـــکه نمیـــشه دیــــگه بیــــام تــــولـــد ت گریـــه کـــن جـــداییـــها مـا رو رهــــا نمیــکـنــن آدمــــا انــــگار بــرای مــا دعــــا نـمــی کــنـــــن گریــــه کـن حـالا حـالا بایـد از هم جـــدا باشیــــم بشــینیـــــم منتـــظــر معـجـــزه ی خــدا بـاشـیــــم گریـــه کــن منــم دارم مثـــل تــو گریــه میــکنــم بــه خــــدای آسمـــونــامــــون گلایـــه مــی کنـــم گریــــه کـن واســه شــبایی که بـــدونٍ هم بودیـــم تـنـــهایـی بــــرای ســـنگینــی غصه کـــم بودیـــم گریــه کن سبک میشـی روزای خوب یــادت میـاد گــرچـه تــو تقــویمامـون نیستـن اون روزا زیـــاد گریــه کــن برای قولـی کــه بــهــش عمــل نـــشد واســه مشــکلاتـی که ، بودش و هسـت و حل نشد گریـــه کـن بـرای رویـایی که قسمـــت نـمی شـــه یه شبــــم ســـَر خدا واســــه ما خلــــوت نــمی شه گریه کن بـرای خوابـــــا که فقط یه خواب بـــودن واســــه آرزوهامون کــــه همشون حبـــــاب بودن گریــه کن واسه خوشی هایـــــی که نازل نمی شن واســه اون دیـوونــــه ها که دیگه عاقل نـــمی شن گریه کن چون اون روزامون دیگه تکرار نمی شه دلامــون به سادگــی حـاضر بــه اقــرار نــمی شه گریــه کن بـــذار تمــــام عقــده هات شســته بشــه حــق داره آدم یه وقـــــتا از خودش خستـــه بشـــه گریـــه کن واسه همه واســه خودت ، بــــرای من توی بـــارونـــــی تـــرین ثـانیــــه حرفاتــو بـــزن گریه کن تا آینه شـــه بــاز اون چشــــای روشنـت واســـه مونـــدن لازمه ، فــــدای گریــــه کردنــت.... 1
آریودخت 43941 ارسال شده در 28 تیر، 2013 خدای من ... دوا بده درد بده هر چی دارم ازم بگیر فقط بهم مرگ بده 1
optimistic405 262 ارسال شده در 28 تیر، 2013 خدای من ...محیای من ... دوا بده درد بده هر چی دارم ازم بگیر فقط بهم مرگ بده آمین................
آریودخت 43941 ارسال شده در 28 تیر، 2013 آمین................ حداقل بزا شعرمو بزارم بعد از حول حلیم بیفت تو دیگ 2
ارسال های توصیه شده