.Apameh 25173 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 تیر، 2013 نمیدونم چرا این شعر خواجه امیری یام اومد: کوچه وقتی تو نباشی رگ خشکیده ی شهره ماه تو گوش خونخ گفته دیگه با پنجره قهره ببخشید اگه ربط نداشت اما الان این به ذهنم رسید 3 لینک به دیدگاه
Javid Maleki 11668 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 تیر، 2013 این نقطه چینی که فرستادی دلمو خون کردحالا خودت با یه جمله پرش کن چنان باختیم که فقط نقطه چین میتونه جای نقطه چین رو بگیره ز هوشیاران عالم هر که را دیدم غمی دارد بزن بر طبل بی عاری که آن هم عالمی دارد 6 لینک به دیدگاه
terajedi21 2134 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 تیر، 2013 روبروت سراب ، پشت سر خراب ساكتُ صبورِي دل من ، مثل بوف كوري دل من زندگي رو باختــي دل من مردمُ شناختي دل من .. .:w821: 3 لینک به دیدگاه
optimistic405 262 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 تیر، 2013 اسمونشم بگیری این پرنده مردنی نیست :) 3 لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 تیر، 2013 دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شده انقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده تنها مدارا میکنی دنیا عجب جایی شده هرشب تو رویای خودم آغوشتو تن میکنم آینده ی این خونه رو با شمع روشن میکنم... 3 لینک به دیدگاه
blue-sky 346 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 تیر، 2013 برادر حافظ میگه : من که از آتش دل چون خم می در جوشم مهر بر لب زده، خون میخورم و خاموشم هعی... 1 لینک به دیدگاه
parisa.na 1558 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 تیر، 2013 كاش مي شد سرزمين عشق را درميان گام ها تقسيم كرد كاش مي شد با نگاه شاپرك عشق را بر آسمان تفهيم كرد كاش مي شد با دو چشم عاطفه قلب سرد آسمان را ناز كرد كاش مي شد با پري از برگ ياس تا طلوع سرخ گل پروازكرد كاش مي شد با نسيم شا مگاه برگ زرد ياس ها را رنگ كرد كاش مي شد با خزان قلب ها مثل دشمن عاشقانه جنگ كرد كاش مي شد در سكوت دشت شب ناله ي غمگين باران را شنيد بعد ، دست قطره ها يش را گرفت تا بها ر آرزوها پركشيد كاش مي شد مثل يك حس لطيف لابه لاي آسمان پرنور شد كاش مي شد چا در شب را كشيد از نقاب شوم ظلمت دورشد كاش مي شد از ميا ن ژاله ها جرعه اي از مهر با ني را چشيد در جواب خوبها جان هديه داد سختي و نا مهرباني را شنيد 1 لینک به دیدگاه
Moment 15228 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 25 تیر، 2013 نمیدونم چرا این شعر خواجه امیری یام اومد: کوچه وقتی تو نباشی رگ خشکیده ی شهره ماه تو گوش خونخ گفته دیگه با پنجره قهره ببخشید اگه ربط نداشت اما الان این به ذهنم رسید اتفاقا خیلی هم ربط داشت قرار نیست همش داریوش باشه اصلا هرچی دوس دارید بنویسید لینک به دیدگاه
Moment 15228 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 25 تیر، 2013 چنان باختیم که فقط نقطه چین میتونه جای نقطه چین رو بگیره ز هوشیاران عالم هر که را دیدم غمی دارد بزن بر طبل بی عاری که آن هم عالمی دارد واقعا... ولی این نقطه چین رو با خیلی حرفا میشه پر کرد ولی ادم میمونه چی بنویسه توش ...خیلی حرفا واسه گفتن داریم... که نمیشه زد ولی تو دل آدم میمونه ...بغض میشه میره تو گلو گریه آدمم در نمیاد لامصب 2 لینک به دیدگاه
Moment 15228 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 25 تیر، 2013 به تو حاصل ندارد ... غم روزگار گفتن 1 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 تیر، 2013 شعاع درد مرا ضرب در عذاب کنید مگر مساحت رنج مرا حساب کنید محیط تنگ دلم را شکسته رسم کنید خطوط منحنی خنده را خراب کنید اینم یه یادگاری از من 1 لینک به دیدگاه
Moment 15228 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 25 تیر، 2013 شعاع درد مرا ضرب در عذاب کنیدمگر مساحت رنج مرا حساب کنید محیط تنگ دلم را شکسته رسم کنید خطوط منحنی خنده را خراب کنید اینم یه یادگاری از من خیلی قشنگ بود...شعر از کیه؟ البته مصرع دوم اون مگر اولش احساس میکنم یه کم ناجوره 2 لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 تیر، 2013 فکر کنم این برای قیصر امین پور بود درسته؟ 2 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 تیر، 2013 خیلی قشنگ بود...شعر از کیه؟البته مصرع دوم اون مگر اولش احساس میکنم یه کم ناجوره قیصر امین پور ............................. من حاصل عمر خود ندارم جز غم در عشق ز نیک و بد ندارم جز غم یک همدم باوفا ندیدم جز درد یک مونس نامزد ندارم جز غم حافظ 1 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 تیر، 2013 در همــه عالم وفاداری کجاســت غم به خروارست غمخواری کجاست درد دل چندان کـــه گنجـد در ضمیـــر حاصلست از عشــق دلداری کجاست گـر به گـیتی نیســـت دلداری مـــرا ممکن است از بخــت دلباری کجاست انــدریــن ایـــام در بـــاغ وفــــا گــر نمیروید گلـی خاری کـجاست جان فـــدای یار کردن هســت سهل کـاشکی یار بسی یاری کـجاست در جهان عاشقی بینم همی یک جهان بیکار با کـاری کجاست انوری 1 لینک به دیدگاه
Moment 15228 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 25 تیر، 2013 جوونی پیرمون کرد ...(این واسه بچه های دهه 60) 2 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 تیر، 2013 همراه بســـــيار است، اما همدمي نيست مثل تمام غصـــه ها، اين هم غمي نيست دلــبســــته انـــدوه دامـــنگير خــــود بـــاش از عــالـــم غـــم دلرباتر عالمـــــي نيـــست كــــار بــزرگ خــويــش را كـــــوچــك مـپندار از دوست دشمن ساختن كار كمي نيست چشــمي حقيقت بين كنار كعـبه مي گفت «انسان» فراوان است، اما «آدمي» نيست فاضل نظری عزیز 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده