Moment 15228 ارسال شده در 24 تیر، 2013 میخواستم یه تایپیک بزنم دور هم بشینیم بگیم و بگرییم تا می تونید داریوش بخونید اینجا ولی سیگار نکشید شرافتا خودم شروع می کنم داریوش میگه غم آزادگی دارم...به تن دلبستگی دارم 19
Moment 15228 مالک ارسال شده در 24 تیر، 2013 300 گل سرخ یه گل نصرانی ما را ز سر بریده می ترسانی ما گر ز سر بریده می ترسیدیم در محفل عاشقان نمی رقصیدیم 9
آریودخت 43941 ارسال شده در 24 تیر، 2013 ما ابجی هستیم ولی اومدیم اینجا داداش متاسفانه تقریبا همه هم نسلای من یه جورایی بد باختن باختن نکشیدی بدونی درد باختن چه دردیه همه ادما مشکل دارن و اکثر اونا مشکلشون بزرگترین مشکله ولی چاره ای جز ساختن ندارن من شما و ..... راهی جز تلاش نداریم ، حتی گاهی میدونیم با تلاش هم کارمون درست نمیشه ولی تلاش میکنیم تا کمی از دل مشغولیامون کم شه من نظر شخصیمو میگم رفع مشکلات ربطی به توکل و خدا و معجزه و این حرفا نداره ، خدا لطف کرده بهمون عقل داده ولی تعهد نداره راه رو واسمون باز کنه ، تونستیم بازش کنیم به راه ادامه میدیم نتونستیم درجا میزنیم . اگه بگیم زندگی رو باختیم ینی اخر خط رسیدیم ، ینی به گل نشستن ، ینی انتها ، و بعد به سر در گمی و پوچی میرسیم ===> ینی مرگ روح و بتدریج جسم من بارها به این مرحله رسیدم ولی به شکلی فرار کردم ازش کاش هیچکی اینجوری نشه لحظه ی سختیه ، خیلی سخت 14
Moment 15228 مالک ارسال شده در 24 تیر، 2013 ما ابجی هستیم ولی اومدیم اینجا داداش متاسفانه تقریبا همه هم نسلای من یه جورایی بد باختن باختن نکشیدی بدونی درد باختن چه دردیه همه ادما مشکل دارن و اکثر اونا مشکلشون بزرگترین مشکله ولی چاره ای جز ساختن ندارن من شما و ..... راهی جز تلاش نداریم ، حتی گاهی میدونیم با تلاش هم کارمون درست نمیشه ولی تلاش میکنیم تا کمی از دل مشغولیامون کم شه من نظر شخصیمو میگم رفع مشکلات ربطی به توکل و خدا و معجزه و این حرفا نداره ، خدا لطف کرده بهمون عقل داده ولی تعهد نداره راه رو واسمون باز کنه ، تونستیم بازش کنیم به راه ادامه میدیم نتونستیم درجا میزنیم . اگه بگیم زندگی رو باختیم ینی اخر خط رسیدیم ، ینی به گل نشستن ، ینی انتها ، و بعد به سر در گمی و پوچی میرسیم ===> ینی مرگ روح و بتدریج جسم من بارها به این مرحله رسیدم ولی به شکلی فرار کردم ازش کاش هیچکی اینجوری نشه لحظه ی سختیه ، خیلی سخت ما زندگیمونو باختیم یه دیالوگه مشهوره از شهاب حسینی در جدایی نادر از سیمین فقط میایم اینجا دور هم یه داریوشی می خونیم یه داریوشی میشنویم دیگه درد و دل می کنیم 7
آریودخت 43941 ارسال شده در 24 تیر، 2013 ما زندگیمونو باختیم یه دیالوگه مشهوره از شهاب حسینی در جدایی مادر از سیمینفقط میایم اینجا دور هم یه داریوشی می خونیم یه داریوشی میشنویم دیگه درد و دل می کنیم قربونت برم که گذاشتی گفتگو ازاد و این اسمو گذاشتی ، 6 ساعته همه زندگیم با این اسم اومد جلو چشم نطق کردم خوب اینام درد دل بود برادر 6
black banner 9103 ارسال شده در 25 تیر، 2013 میگه : چنان دل کندم ار دنیا که شکلم شکل تنهاییست ....... ببین مرگ مرا در خویش که مرگ من تماشائیست 19
MahSa.92 2151 ارسال شده در 25 تیر، 2013 هرچه را ساختم عاقبت شكست شكست شكست من با هميشه باختم باختم باختم باختم باختم... 6
MahSa.92 2151 ارسال شده در 25 تیر، 2013 عشق من عاشقم باش. عشق من عاشقم باش تو خواب عاشقا رو تعبیر تازه کردی کهنه حدیث عشق و تفسیر تازه کردی گفتی که از تو گفتن یعنی نفس کشیدن از خود گذشتن من یعنی به تو رسیدن قلبم و عادت بده به عاشقانه مردن از عشق زنده بودن . از عشق جون سپردن وقتی که هق هق عشق . زجهء احتیاجه سر جنون سلامت که بهترین علاجه 4
Moment 15228 مالک ارسال شده در 25 تیر، 2013 چشــم مـن بیــا منـو یــاری بکن گونه هام خشکیده شد کاری بکن غیر گریه مگه میشه کاری کرد کاری از مـــا نمیـاد زاری بکن اونکه رفته دیگه هیچ وقت نمیاد تا قیـــامـت دل من گریه میخواد هرچی دریا رو زمین داره خدا بــا تمــوم ابـــرای آسمــــونا کاشکی میداد همه رو به چشم من تا چشــام به حال من گریه کنن اونکه رفته دیگه هیچ وقت نمیاد تا قیامت دل من گریه میخواد قصــه گذشتــه های خــوب من خیلی زود مثل یه خواب تموم شدن حالا باید سر رو زانو بذارم تا قیامت اشک حسرت ببارم دل هیشکی مثل من غم نداره مثل من غربت و ماتم نداره حالا که گریه دوای دردمه چرا چشمم اشکشو کم میاره خورشید روشن ما رو دزدیدن زیر اون ابرای سنگین کشیدن همه جا رنگ سیاه ماتمه فرصت موندنمون خیلی کمه اونکه رفته دیگه هیچ وقت نمی یاد تا قیامت دل من گریه میخواد سرنوشت چشاش کوره نمی بینه زخم خنجرش میمونه رو سینه لب بسته سینه غرق به خون قصـه موندن آدمهـا اینه اونکه رفته دیگه هیچ وقت نمی یاد تا قیامت دل من گریه میخواد شعر : اردلان سرفراز 8
laoura 286 ارسال شده در 25 تیر، 2013 خدارو شکر زندگیمو نباختم ولی امروز تیم فوتسالمون باخت همش تقصیر یکی از بچه ها بود:vahidrk: 4
Moment 15228 مالک ارسال شده در 25 تیر، 2013 اردلان سرفراز میون یه دشت لخت زیر خورشید کویر مونده یک مرداب پیر توی دست خاک اسیر منم اون مرداب پیر از همه دنیا جدام داغ خورشید به تنم زنجیر زمین به پام من همونم که یه روز می خواستم دریا بشم می خواستم بزرگترین دریای دنیا بشم آرزو داشتم برم تا به دریا برسم شبو آتیش بزنم تا به فردا برسم اولش چشمه بودم زیر آسمون پیر اما از بخت سیام راهم افتاد به کویر چشم من به اونجا بود پشت اون کوه بلند اما دست سرنوشت سر رام یه چاله کند توی چاله افتادم خاک منو زندونی کرد آسمونم نبارید اونم سرگرونی کرد حالا یه مرداب شدم یه اسیر نیمه جون یه طرف میرم تو خاک یه طرف به آسمون خورشید از اون بالاها زمینم از این پایین هی بخارم می کنن زندگیم شده همین با چشام مردنمو دارم اینجا می بینم سرنوشتم همینه من اسیر زمینم هیچی باقی نیست ازم لحظه های آخره خاک تشنه همینم داره همراش می بره خشک میشم تموم میشم فردا که خورشید میاد شن جامو پر می کنـه که میـاره دســت بــاد 2
Hanaaneh 28168 ارسال شده در 25 تیر، 2013 رو به تو سجده مینم دری به کعبه باز نیست بس که طواف کردمت مرا به حج نیاز نیست به هر طرف نظر کنم ،نماز من نماز نیست مرا به بند میکشی،از این رهاترم کنی زخم نمیزنی به من که مبتلا ترم کنی از همه توبه میکنم بلکه تو باورم کنی قلب من از صدای تو چه عاشقانه کوک شد تموم لحظه های من کنار تو سلوک شد عذاب میکشم ولی عذاب من گناه نیست وقتی شکنجه گر تویی شکنجه اشتباه نیست 3
Moment 15228 مالک ارسال شده در 25 تیر، 2013 پدرجان دستت درد نکند بابت استارت چنین تاپیکی این بچه هایی هم که از این جور شعرا و حرفا و نوشته ها خوششون میاد بی زحمت بجای گاه نوشته ها و دل نوشته ها بیان اینجا بزارن (اونجا بمونه همون واسه دلنوشته هایی که خودمون حق تالیفشونو داریم ) ثواب داره مرسی سارا خانوم من نمیدونم چه جوری تایپیک رو ادامه بدیم ولی به نظرم هر کی دوس داره اینجا شعر بذاره حالا چه از خودش چه از دیگران و یا درد و دل... 4
آریودخت 43941 ارسال شده در 25 تیر، 2013 سرابه رد پای تو سرابه رد پای تو کجای جاده پیدا شد؟ کجا دستاتو گم کردم که پایان من اینجا شد؟ کجای قصه خوابیدی که من تو گریه بیدارم که هر شب هرم دستاتو به آغوشم بدهکارم تو با دلتنگیای من تو با این جاده هم دستی تظاهر کن ازم دوری تظاهر میکنم هستی تو آهنگ سکوت تو به دنبال یه تسکینم صدایی تو جهانم نیست فقط تصویر میبینم یه حسی از تو در من هست که میدونم تو رو دارم واسه برگشتنت هر شب درا رو باز میذارم 3
آریودخت 43941 ارسال شده در 25 تیر، 2013 تــــو اون شام مهتاب کنارم نشستی...... تو دونسته بودی چه خوش باورم من ، شکفتی و گفتی از عشق پر پرم من ، تا گفتم کی هستی؟ تو گفتی یه بی تاب ، تا گفتم دلت کو تو گفتی که در یاب، قسم خوردی بر ما که عاشقترینی توی جمع عاشــق تو صادق ترینی ، همون لحظه ابری رخ ماه و آشفت به خود گفتم ای وای مبادا دروغ گفت ، گذشت روزگاری از اون لحظه ی ناب که معراج دل بود به درگاه مهتاب ، در اون در گه عشق چه محتاج نشستم تو هر شام مهتاب یه یادت شکستم ، تو از این شکستن خبر داری یا نه هنوز شور عشق به سر دارمی یا نه ؟ هنوزم تو شبهات اگه ماه و داری من اون ماه و دادم به تو یادگاری 4
آریودخت 43941 ارسال شده در 25 تیر، 2013 وقتي که دل تنگه، فايده اش چيه آزادي زندگي زندونه وقتي نباشه شادي آدم که غمگينه، دنيا براش زندونه ما بين صد ميليون بازم تنها ميمونه دنياي زندوني ديواره زندوني از ديوار بيزاره پرنده که بالش ميسوزه دل غم به حالش ميسوزه آخه مرگه واسش رهاييه پرنده که بالش ميسوزه آدمي که شادي نداره به خدا آزادي نداره ميکنه زندگيشو زندون آدمي که شادي نداره وقتي که دل تنگه، فايده اش چيه آزادي زندگي زندونه وقتي نباشه شادي آدم که غمگينه، دنيا براش زندونه ما بين صد ميليون بازم تنها ميمونه دنياي زندوني ديواره زندوني از ديوار بيزاره پرنده که بالش ميسوزه دل غم به حالش ميسوزه آخه مرگه واسش رهاييه پرنده که بالش ميسوزه آدمي که شادي نداره به خدا آزادي نداره ميکنه زندگيشو زندون آدمي که شادي نداره 2
Moment 15228 مالک ارسال شده در 25 تیر، 2013 تــــو اون شام مهتاب کنارم نشستی......تو دونسته بودی چه خوش باورم من ، شکفتی و گفتی از عشق پر پرم من ، تا گفتم کی هستی؟ تو گفتی یه بی تاب ، تا گفتم دلت کو تو گفتی که در یاب، قسم خوردی بر ما که عاشقترینی توی جمع عاشــق تو صادق ترینی ، همون لحظه ابری رخ ماه و آشفت به خود گفتم ای وای مبادا دروغ گفت ، گذشت روزگاری از اون لحظه ی ناب که معراج دل بود به درگاه مهتاب ، در اون در گه عشق چه محتاج نشستم تو هر شام مهتاب یه یادت شکستم ، تو از این شکستن خبر داری یا نه هنوز شور عشق به سر دارمی یا نه ؟ هنوزم تو شبهات اگه ماه و داری من اون ماه و دادم به تو یادگاری عجب ترانه ای این شام مهتاب خیلی قشنگه تــــو اون شام مهتاب کنارم نشستی.....عجب شاخ گل وار به پایم شکستی 3
Moment 15228 مالک ارسال شده در 25 تیر، 2013 ..... این نقطه چینی که فرستادی دلمو خون کرد حالا خودت با یه جمله پرش کن 2
ارسال های توصیه شده