parikoochooloo 10748 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مرداد، ۱۳۸۹ بعضی سایت ها یا وبلاگ ها برای اینکه بازدید کننده هاشان را بالا ببرند متوسل به ترفند های عجیبی می شوند و جدیداً هم آمار این دور و کلک های بی شرمانه بالا رفته ست . شگرد آنها هم استفاده از عنوانین خاص و اغواگر ست تا نظر بیننده را جلب کند . مثلا : چطور یک زن 14 ساله شدم . *زنی ۱۵ ساله. *بانوی اصیل ایرانی. *زنانه گی های من . *همبستری با زن . *هرزه گی های یک زن . *صیغه میشم. و کلی عناوین این چنینی که از اسم زن استفاده که نه سوء استفاده می شود ! وقتی هم که وارد این نشانی ها شوی مواجه میشوی با وب های کامپیوتری و تبلیغاتی و فروش کالا. بعضی ها کاملا متوجه شدن که با سوء استفاده از زنان میتوانند به اهدافشان نزدیک شوند . این یعنی در دنیای مجازی هم از زن و واژه ی زن برای رسیدن به اهداف خاصی سوء استفاده ی ابزاری میشود . در دنیای تجارت همیشه رسم بر این بوده که برای معرفی و فروش محصول و کالا از جنسیت زن آن هم به صورت دلفریب استفاده کنند .حالا ظاهرا همین ماجرا به نوعی برای ارائه ی مطالب در دنیای مجازی هم دارد اتفاق میافتد منتهی با واژه ی زن!!! . . . . . . 3 لینک به دیدگاه
parikoochooloo 10748 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۸۹ ای رفته ز دل راست بگو! بهر چه امشب با خاطره ها آمدی باز به سویم؟!! 2 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مرداد، ۱۳۸۹ مینویسم دل تنگی بدترین درده مینویسم چون اگه ننویسم تو دلم می مونه مینویسم وقتی که قلبم شکسته حوصله هیچی رو ندارم... 3 لینک به دیدگاه
آرماندیس 4786 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مرداد، ۱۳۸۹ حالا که امید بودن تو در کنارم داره میمیره منمو گریه ممتد نصفه شبو دوباره دلم میگیره حالا که نیستی و بغض گلومو گرفته چه جوری بشکنمش؟ عذابم میده این جای خالی زجرم میده این خاطراتو فکرم بی تو داغون و خسته س کاش بره از یادم اون صداتو منمو این جای خالی که بی تو هیچ وقت پر نمیشه منمو این عکس کهنه که از گریه م دلخور نمیشه منمو این حال و روزی که بی تو تعریفی نداره منمو این جسم تو خالی که بی تو هی کم میاره ... تا خوابتو می بینم میگم شاید وقتش رسیده بی خوابی میشینه توی چشمام مهلت نمیده ... دوباره نیستی توی شعرام حرفی واسه ی گفتن ندارم دوباره نییستیو بغض گلومو میگیره باز کم میارم ... 2 لینک به دیدگاه
parikoochooloo 10748 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 شهریور، ۱۳۸۹ التهاب و احساسم مُرد... جسمم نیز! 3 لینک به دیدگاه
parikoochooloo 10748 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 شهریور، ۱۳۸۹ پس کی شنبه میرسه؟!! لینک به دیدگاه
Doctor_Shovan مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 28 شهریور، ۱۳۸۹ نگفت دیگر ننویس , گفت :نوشتن برایش سخت است نمیداند ننوشتن چقدر برای من جانکاه است شاید هم میداند .. . . . لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 مهر، ۱۳۸۹ وقتی می آیی آهسته بیا آخر غصه ها را تازه خوابانده ام.......! کلید به در نینداز در قلبم همیشه برای تو باز است! 2 لینک به دیدگاه
Doctor_Shovan مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 8 مهر، ۱۳۸۹ تو جامه دان پر می کنی ،من خالی از جان می شوم یک لحظه در چشمم ببین ،ببین چه ویران می شوم بعد از تو با من چه کنـــــــــــم،با من بی پناه من کجای شب پنهان شوم ،کجای این عاشق شکن تو میروی و جان من گـــــــــــــــور ترنم می شود خورشیدکی که داشتم در شب من گم می شود لینک به دیدگاه
hilda 13376 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آبان، ۱۳۸۹ لبخند تورا چند صباحیست ندیدم... یک بار دگر؛ خانه ات آباد ؛بگو سیب... 2 لینک به دیدگاه
Sabehat 1473 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 آذر، ۱۳۸۹ تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد وجود نازکت آزرده گزند مباد سلامت همه آفاق در سلامت توست به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد جمال صورت و معنی ز امن صحت توست که ظاهرت دژم و باطنت نژند مباد در این چمن چو درآید خزان به یغمایی رهش به سرو سهی قامت بلند مباد در آن بساط که حسن تو جلوه آغازد مجال طعنه بدبین و بدپسند مباد هر آن که روی چو ماهت به چشم بد بیند بر آتش تو بجز جان او سپند مباد شفا ز گفته شکرفشان حافظ جوی که حاجتت به علاج گلاب و قند مباد 3 لینک به دیدگاه
Eng HVAC 4139 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آذر، ۱۳۸۹ لابه لای کلمات دنیا یکی نام تو را دوست می دارم یکی واژه خوشبختی را هر دو مرا به خنده وا می دارند هر دو مرا به گریه می اندازند 3 لینک به دیدگاه
parikoochooloo 10748 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 دی، ۱۳۸۹ سکــــــــــــــــــــــــــوت!!!!!!!!!!!! 2 لینک به دیدگاه
parikoochooloo 10748 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 اردیبهشت، ۱۳۹۰ در من آسوده بخواب، معشوق آرزوهایم!!! لینک به دیدگاه
hilda 13376 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 بهمن، ۱۳۹۰ اگه دستم میرسید یه جایی زیر خاکی تر مینوشتم که دست هیچکس بهش نرسه .... بازم به اشتباه جواب کارهایی و دادم که انجامشون ندادم کاش یاد بگیریم از هم بپرسیم که این کارو کردیم یا نه ... بعد دعوا کنیم و شاخ وشونه بکشیم.... که من مجبور نشم تمام عمر و وقتم و صرف جواب دادن به کارهایی کنم که انجام ندادم ... بعضی هامون خیلی بی معرفتیم ... بعضی هامون زود فراموش میکنیم ... بعضی هامون منافعمون که گم میشه چنگ میزنیم ... خیالی نیست من از همه بدترم ... میدونم منی که اینا و میگم تو این مواقع بد تر از این ها خواهم بود و خواهم کرد ... اما بالاخره یه روز خوب میاد .... 1 لینک به دیدگاه
parikoochooloo 10748 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۹۱ زن که باشی، عاقبت یک جایی، یک وقتی، به قول شازده کوچولو دلت اهلیِ یک نفر می شود.. و دلت، برای نوازش هایش تنگ می شود، حتی برای نوازش نکردنش! تو می مانی و دلتنگی ها، تو می مانی و قلبی که لحظه های دیدار تند تر می تپد، سراسیمه می شوی، بی دست و پا می شوی، دلتنگ می شوی، دلواپس می شوی، دلبسته می شوی، و می فهمی، نمی شود زن بود و عاشق نبود!!! 2 لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 خرداد، ۱۳۹۲ این مردم از کجا فهمیده اند دل سوخته ام را پشت لبخند هایم پنهان کرده ام که میگویند نفست از جای گرم بلند میشود؟ ر-ج لینک به دیدگاه
D A R K 49 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 شهریور، ۱۳۹۲ فاصله یعنی..بخواهی..بخواهم...اما!! نخواهم!!! یعنی حتی جرات "ترسیم رویا" نداشتن.... یعنی... یعنی انکار قلبم! اجبار مغزم! و باز هم... تکرار حسم!! :| لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده