رفتن به مطلب

.:. گاه نوشـــــته های نواندیشـــــانی ها .:.


ارسال های توصیه شده

دیروز رفته بودیم ختم دایی مامان ... همین چن صفحه پیش نوشته بودم که فوت شده ...

همـــــــــــــــــــه ی فامیل بودن ... همـــــــــــه ....

حتی اونایی که سال ها بود ایران نبودن و ندیده بودیمشون ...

واقعنا ...

همش پیش خودم می گفتم چرا حتما باید یکی از بینمون بره تا اینجوری دور هم جمع بشیم و همدیگرو ببینیم ؟

 

البته اینجور موقع ها ، بعضی از ملاقات ها خیلی دیدنی میشه ...

مثلا ملاقات مامان با پسر داییش بعد از n سال دوری و فراموشی ... عصبی و پریشون بودن بابا بخاطر این ملاقات عجیب ... یادآوری خاطرات 22 سال پیش ... عشق و عاشقی ها و خواستگاری ها ....

 

خیلی جالب بود ... خیلی :ws37:

  • Like 26
لینک به دیدگاه

کاش یه وقتایی احساست یه دکمه off داشت... تا نذاری بیخودی واسه خودش فعال باشه ...

اون وقت فقط ...فقط ...با عقلت تصمیم میگرفتی و به احساست می گفتی الان وقتش نیست .

  • Like 17
لینک به دیدگاه

بعد از 6 سال دوباره برگشتی hanghead.gif

 

 

به نبودنت عادت کرده بودم ...... امروز وقتی نسخمو پیچیدم و دیدم یه پلاستیک پُر باید قرص بخورم ..... باورم شد که برگشتی ..... شاید حقمه که برگردی اما ...!

 

خدایا دوباره شروع شد .... دوا و درمون !!

 

خوردن قرص و رفتن گاه و بیگاه به دکتر و ....

 

من دوباره مبارزه میکنم اما .... چرا درست باید به بزرگترین آرزوم ربط داشته باشه ؟؟:sigh:

  • Like 17
لینک به دیدگاه

مشايي امروز گفته است كه "امام عصر شوراي نگهبان را مجبور به تاييد صلاحيتم مي كند و من صلاحيتم را از آسمان گرفته ام. " لابد آراي مردم را هم نيازي ندارد نامزدي كه تاييد صلاحيتش را از آسمان مي گيرد. جن گير مشهور نزديك به جريان انحرافي هم به تازگي از زندان آزاد شد. بيچاره دموكراسي چه واژه غريبه ايست در اين آشفته بازار...

مسیح علینژاد

  • Like 13
لینک به دیدگاه

در دیار نکبت آباد شما مجازید به تجاوز ، دزدی ، رشوه گیری ، ارتشاء ، بد بخت کردن زن و دختر مردم ، غصب اموال خصوصی و عمومی و هرچیزی که فکرشو بکنید به شرطی که اعتقاد و التزام عملی داشته باشید به مقام معظم خلیفه ، اما خوبی های عالم در وجود شما باشه اما به خلیفه عظمی اعتقاد نداشته باشید از تمامی حقوقتون محرومید ، به تمام مقدسات قسم عین واقعیت همینه

 

پ ن : کاش پست ترین موجود عالم بودم و نکبت آبادی نبودم ، هرچی کمتر بدونید راحت ترید

  • Like 7
لینک به دیدگاه

1 وقتایی شده دلت بگیره

با خودت حتی لج کنی که دیگه ایندفه اشکم حق نداره در بیاد

 

زود میری تو رختخواب و زل میزنی به سقف

 

1 حس خیلی بد .1 سنگینی روی قلب کوچیکت.

 

اونوقته که آرزو کنی کاش به جای این قلب 1 سنگ بود که بدی آدمو واست بی اهمیت میشد.......

 

  • Like 11
لینک به دیدگاه

امروز یه خانومه مسن ناخواسته 1کاری کرد که واقعا دلمو شکست...

واقعا دلم میخواس تو ملا عام بغضی که تو گلوم بوجود آورده بود بشکنم...

حرفش و کارش اصلا برام مهم نبود اینکه اینق کوتاه فکر بود دلمو شکوند ...خیلی خودخوری کردم خیلی...

 

مردم بدون فکر لطفا صحبت نکنید شاید با لب باز کردنتون قلب 1نفرو آزرده کنید....

 

 

دلم 1بار دیگه هم شکست...

منی که از 1هفته قبل برنامه برا 5 دقیقه میریختم حتی حاضر نشد 5دیقه وقت بزاره فک کنه ارزش رو داره یا نه

 

گفته بودم آخرشه

گفته بودم میمیرم اما آخرشه

 

آخرشه

  • Like 15
لینک به دیدگاه

خیلی سخته به یه باور رسیدن ، یه باور که خلاف باوراته ... اونقدر سخته که گاهی نفس کم میاری sad0141.gif

من الان تو آستانه ی نقض باورام هستم ... girl_cray.gif

باید برم یه جای دور ، دور از همه آدما ... این من و من درونم بشینیم کمی خلوت کنیم با هم empathy2.gif... شاید تونستیم به سلامت از این آستانه ی درد رد بشیم

دلم کمی هوای آزاد میخواد ....25.gif یه مدت میرم کما

 

من سکوت خویش را گم کرده ام !

ای سکوت ... ای مادر همه فریادها

گم شدم در این هیاهو ... گم شدم

تو کجایی تا بگیری داد من ؟

گر سکوت خویش را می داشتم

زندگی پر بود از فریاد من . . .girl_cray.gif

  • Like 9
لینک به دیدگاه

آخ آخ بدم میاد از اینکه بری بخوابی اولش یه ربع یهوش شی بعد یهو پاشی هر کاری بکنی خوابت نیاد دیشب تا 3بیدار ودم همینجوری تو تاریکی نشسته بودم:icon_pf (34):یاد شب کنکور افتادم که خونه ی همسایه مون عروسی بود ساعت4تموم شد منم از یه طرفی استرس کنکور داشم از یه طرفی نگران کم خوابی بودم :icon_pf (34):

  • Like 12
لینک به دیدگاه

امروز رفتم تو پروف یکی از بچه ها بهش سلام کنم و اینا ، دیدم تو لیست دوستاش دیگه نیستم تازه پروفشم رو غیردوستاش بسته :hanghead:

 

خیلی الآن ناراحتمممم :hanghead:

  • Like 12
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...