رفتن به مطلب

.:. گاه نوشـــــته های نواندیشـــــانی ها .:.


ارسال های توصیه شده

چه جالب...3 سال تموم با یکی دوست باشی...تو شادترین لحظاتت با دوستات اونم کنارت باشه...تو گریه هات هر طوری شده بهت ارامش بده...بعد 3 سال بفهمه تو به خدا اعتقاد داری...بفهمه قران میخونی...بعد یهویی بهت بگه تو این 3 سال یکبارم نفهمیدم انقدر کوته فکری!!!...و تموم بشه...3 سال دوستی بهم بریزه...ناراحتم که چطور تو این 3 سال نشناختمش...فهمیدم عقایدشو اما از عقیده ی خودم براش نگفتم...و خوشحالم...که توی یک لحظه خوب روی دیگشو نشون داد...ادمی که نمیتونه عقیده ای مخالف عقیده ی خودشو بپذیره حتی 1 لحظه هم لایق این نیست که وقتتو براش بزاری...و برام جالبه که وقتی بحث فلسفه ای پیش میومد منو اون تو یه جبهه بودیمو هیچ کس حریفمون نمیشد...

خدایا من از وجودت خوشحالم...

فقط باش...باش که بودنت برام بهترین ارامش...

  • Like 20
لینک به دیدگاه

زیر خط فقر اشک ساده است

 

 

عادت فقیر رنج تازه است.........زیر خط فقر رنگ آدمک تیره هست و تار

 

 

بستر شبشدشنه هست و خار.....................زیر خط فقر سیب لذت است

 

 

یک زباله دان گنج نعمت است

 

137597137779991.jpg

 

ما چه هستیم انسان اشرف مخلوقات

 

فقط میتونم بگم خدایا شکرت:sigh:

 

  • Like 15
لینک به دیدگاه

آخخخخخ که چقد از آدمایی که احساس زرنگی می کنن بدم میاد :ws37:

 

نه بخاطر اعتماد به نفسِ کاذبی که درگیرشن هااا ... ، نه ، اون به خودشون مربوطه و وضعیت روحی روانی شون :ws37:

 

فقط بخاطر "احمق پنداری" دیگران :ws37:

 

اینجور آدما همیشه دو تا گوش دراز می بینن روی سر بقیه ... این قسمتشه که ناراحتم می کنه :ws37:

 

پ.ن 1: اینو اینجا نوشتم که بدونی نه من گوشام انقدی که تو توهم میزنی درازه، نه تو انقدری که فک می کنی زرنگی پسرک:ws37:

پ.ن 2: در ضمن، من آروم تر از این حرفام که تو بتونی منو عصبی کنی ، پس انقدر تلاش نکن ، محض رضای خدا:ws37:

  • Like 19
لینک به دیدگاه

به بعضیا باید گفت :

ﻛــﺎﺷــﻜـی ﺷـُـﻌـﻮﺭﺗﻢ،

ﻣـِﺜـﻞ ﻟـﻴـﺴـﺖ ﺩﻭﺳــﺘـﺎﺕ ﻫــﺮ ﺭﻭﺯ ﺑـﻪ ﺗــﻌـﺪﺍﺩﺵ ﺍﺿــﺎﻓـﻪ ﻣــﻴـﺸُـﺪ!

  • Like 19
لینک به دیدگاه

زندگی امروزه چقدر شبیه بازی فوتبال شده !!!

 

هدف توپه

اما اصل موضوع بازی و بازیکناشن

در حقیقت فقط یه تعداد معدودی دارن بازی می کنن و واقعا توی زمینن

 

اما اون اکثریت شدن تماشاچی و مقلد !

حرص چیزی رو می زنن که براشون هیچ منفعتی نداره و افتادن به جون همدیگه

 

واقعا چرا این جوری زندگی می کنیم ؟! :hanghead:

  • Like 9
لینک به دیدگاه

امروز روز باز گشایی دانشگاهها بود.......و عملا تعطیلات تابستونیمون تموم شد..:hanghead:.....روز زیبایی بود مثل هر سال.....استادا.......دانشجوها.....نشاط و هیاهوی دانشگاه حال و هوایی داره که میشه ساعتها نشست و در باره ش نوشت......گر چه با زانوی پانسمان شده برام مشکل بود برم اما روز اول شکوهی داره که حیفه یه لحظه شم از دست بدی...برای این روزها این لحظه ها باید گفت دنیایی داریم ستودنی .........:ws37:

  • Like 20
لینک به دیدگاه

یه جـــــــایی تو همین انجمن خوندم:

اینجا تا پیراهنت را سیاه نبینند باور نمیکنند چیزی از دست داده باشی...

3 سال و 12 روزه که لباس مشکی تنمه امــا چرا هنوز خودمم باورم نمیشه از دستش دادم....sigh.gif

  • Like 16
لینک به دیدگاه

حدود 10 خط مطلب نوشتم ولی پاک کردم45649673416723661411.gifحس کردم حالت نصیحت داره:ws3:یک خطش میکنم

 

آهای دختر خانمی که کمبود محبت داری ، این کمبود رو تا وقت ازدواج با یک همجنس پر کن در غیر اینصورت تنها یک نفر ضرر میکنه ،خودت45649673416723661411.gif

 

بترس از روزی که .....

  • Like 17
لینک به دیدگاه

من عاشق این دیالوگم با اون صدای ماندگار ، روحت شاد45649673416723661411.gif

 

صلوات برای سلامتی امیر علی…

ما کاری به حکم نداریم

حکم رو کاغذ مال محکمس

اصلیت حکم مال خداست

که ما و منش ریخته و

گلریزون می کنیم واسه کسی که آزاد میشه از این چاردیواری

که کل دنیا چاردیواریه

کرم مرتضی علی یه مرد که واسه شرف و ناموسش

دوازده سالو کشیده

وجدانش بالاتر از این پولاس، که کاغذه

سلامتی سه تن

ناموس و رفیق و وطن

سلامتی سه کس

زندونی و سرباز و بی کس

سلامتی باغبونی که زمستونشو از بهار بیشتر دوست داره

سلامتی آزادی

سلامتی زندونیا بی ملاقاتی…

  • Like 13
لینک به دیدگاه

چقد خوبه ادما بتونن خیلی مسالمت امیز ، با احترام ، با حفظ شخصیت و نظرات هم ، با دوستی و صمیمیت ، با اینکه اختلاف نظر و سلیقه داشته باشن و با این حال همدیگرو دوست داشته باشن ، زندگی کنن

انسانها به هم احتیاج دارن

هم تو خوشیا ، هم تو ناخوشیا

کاش همه جا صفا و صمیمیت و صلح میبود

اینا چیزایی که واسه قدیمیا خاطرس و واسه نسل ما شده ارزو :ws37:

  • Like 15
لینک به دیدگاه

بغل خونمون یه خونه ای هستش که حیاط بزرگی داره و صاحبش چند وقتیه اونجا نیست یه گربه رفته تو حیاط این خونه 4تا بچه گربه داره اینا هر روز میو میو میکنن ما از بالای دیوار بهشون غذا میدیم عد شبا میان تو حیاط خونه ی ما گشت میزنن صبح زود یکی از بچه گربه ها چنا میو میو میکرد زهرمون ترکید:banel_smiley_4:از خواب بدو بدو همون رفتیم ببنیم چی شد دیدیم یکی از بچه گربه ها اومده از بالای دیوار افتاده تو حیاط ما بعد بلد نبست بره اون ور هی صدا میده مامانشم بیچاره مونده بود هم میترسید هم کنار بچه اش بود رفتیم گوشت اوردیم دادیم در باز کردیم برن صدای اینا قع شد یهو یهو صدای هولناکی اومد برگشتیم نگا کردیم دیدم اون 3بچه گره از بالای دیوار دیدن اینا دارن گوشت میخورن داشتن خودشونو میکشتن که به ماهم گوشت بدین یکیشون از درخت اویزون مونده بود اونقد میو میو گفتن :ws28:حیف شد کاش فیلیم میگرفتیم یک مستند حیاط وحشی میشد:ws28:خدایی خیلی ناز بودن :icon_redface:

  • Like 14
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...