رفتن به مطلب

هرچه می خواهد دل تنگت بگو


hamid_hisystem

ارسال های توصیه شده

قلب مني

جون مني

عمر مني

هستي من

همه كس من

عشق مني

نميذارم، كه حسودا بدزدنت

مگه ميشه، بي تو باشم؟

نفس مني....

  • Like 3
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 76
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

گفتی از تو بگسلم....؟دریغ ودرد..رشته ی وفا مگر گسستنی ست؟بگسلم ز خویش و از تو نگسلم...عهد عاشقان مگر شکستنی ست..؟

تنها شادی زندگیم این است که هیچ کس نمیداندتا چه حد غمگینم

شادی را هدیه کن حتی به کسانی که آن را از تو گرفتند. عشق بورز به آنهایی که دلت را شکستند. دعا کن برای آنهایی که نفرینت کردند و بخند که خدا هنوز آن بالا با توست

  • Like 1
لینک به دیدگاه

باران مهر آسمان است نه بغض آن ، همانند آدمیان مهرورزی که می بارند و کینه توزانی که خشک و بی نشانند

 

رنج هست، مرگ هست، اندوه جدايي هست

اما آرامش نيز هست، شادی هست، رقص هست

خدا هست

زندگی، همچون رودی بزرگ، جاودانه روان است

زندگی همچون رودی بزرگ كه به دريا می رود

دامان خدا را می جويد

خورشيد هنوز طلوع ميكند

فانوس ستارگان هنوز از سقف شب آويخته است

بهار مدام می خرامد

و دامن سبزش را بر زمين مي كشد

امواج دريا، آواز می خوانند

  • Like 1
لینک به دیدگاه

مرا به میهمانی چشمانت دعوت کن

و برایم گلدانی بیاور

 

می خواهم دلم را بکارم

تا جوانه بزند

 

هر گاه که...

پیچک سبز دلم

 

تمام خانه ام را گرفت

فریاد خواهم کرد!

 

نگاه کن!

تمام خانه ام همرنگ چشم توست

  • Like 1
لینک به دیدگاه

آروم آروم دارم، از يادت ميرم

عشقِ من، كاري كن

دارم از دست ميرم

من هنوز حاضرم

واسه تو بميرم

آخه به عشقت اسيرم....

  • Like 2
لینک به دیدگاه

آنکه چشمان تو را این همه زیبا میکرد

کاش از روز ازل فکر دل ما میکرد

یا نمیداد به تو این همه زیبایی را

یا مرا در غم عشق تو شکیبا میکرد

  • Like 1
لینک به دیدگاه
  • 3 هفته بعد...

دلم می‌خواهد

یک میس‌کال باشم برایت

شماره‌ای که سیوش نکرده‌ای

زیر لب تکرارم کنی

به یادم نیاوری

دلم می‌خواهد

بی‌اجازه‌ی تو

پادشاهی کنم

در ناخودآگاهت

  • Like 1
لینک به دیدگاه

کمی فکر کنیم

 

زمانه همان زمانه است

 

شب همان شب

 

و روز همان روز است

 

و شبانه روز هنوز ۲۴ ساعت است!

 

می بینی؟!

 

زمانه عوض نشده است!

 

خطاها و اشتباهاتمان را گردن زمانه نیندازیم

 

ما با خطاهامان زمانه را

 

بد زمانه ای کردیم

 

آهای آدمها

 

مقصر خودمانیم و بس ... !

  • Like 4
لینک به دیدگاه

حقیقت همیشه آن چیزی نیست كه می‌بینیم!

 

شاید حقیقت جرأت دیدن باشد

 

یا سكوت بلند یك مرد پای چوبه‌ی دار

 

حقیقت می‌تواند تمام حرف‌های نگفته باشد

 

یا فریاد آنكه خودش را از روی پل به درون رودخانه پرت می‌كند

 

 

 

 

پسران قابیل

 

حقیقت را در خاك پنهان كردند

 

چنانكه پدرشان خیانت را

 

و ما

 

از آن پس

 

پشت پرده ها حرف زدیم

 

پشت پرده‌ها زیستیم

 

پشت پرده‌ها عاشق شدیم

 

پشت پرده‌ها مُردیم

  • Like 3
لینک به دیدگاه

%D9%84%D8%A7%D9%84%D9%875.JPG

لاله ای آرام و غمگین در سرای بی كسی

برگ برگش پر ز آه و غم بی هم نفسی

صورتش آكنده از اشك وكبود

سینه اش داغ دار و پر زخون

سایه اش تصویری از غم بود و درد

ساقه اش جا مانده از رویای خرد

دشنه اش تنها خدا بود و سكوت

هیچ یاری برای درد و دلهایش نبود

خاك های زیر پایش را نسیم دزدیده بود

ریشه هایش هم دگر خشكیده بود

ناگهان پروانه ای سویش رسید

خط به خط ، سرگذشت دردناكش را شنید

بر دل آزاده اش آرام خزید

اشك شوق را برد و چشم عاشق لاله دمید

لاله گفت:

تا ابد تنها تویی پروانه قلبم همی

در جواب گفتمش كه تا جان در بدن دارم تو هم تك لاله ی قلب منی

لاله هم رنگ غرور را درون حجله ی عشقش نهاد

گز رخش شعر دروغین را نواخت

تا به خود آمد بدید در قله ی كوه غرور

لیلی اسرار را در زیر پا له كرده بود

پروانه و عشقش دگر در قبر غم ها ...

لینک به دیدگاه

غریب است دوست داشتن.

وعجیب تر از آن است دوست داشته شدن...

وقتی می‌دانیمکسی با جان و دل دوستمان دارد ...

ونفس‌ها و صدا و نگاهمان در روح و جانشریشه دوانده ؛به بازیش می‌گیریمهر چه او عاشق‌تر ، ما سرخوش‌تر،هر چهاو دل نازک‌تر ، ما بی رحم ‌تر .

تقصیر از ما نیست ؛تمامیِ قصه هایِعاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شده‌اند.

  • Like 2
لینک به دیدگاه

در میان من و تو فاصله هاست.

 

گاه می اندیشم

 

ــ می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری!

 

 

 

تو توانایی بخشش داری.

 

دست های تو توانایی آن را دارد

 

که مرا ،

 

زندگانی بخشد .

 

چشم های تو به من می بخشد

 

شور عشق و مستی

 

و تو چون مصرع شعری زیبا

 

سطر بر جسته ای از زندگی من هستی.

 

 

 

دفتر عمر مرا ،

 

با وجود تو شکوهی دیگر

 

رونقی دیگر هست

 

 

 

می توانی تو به من

 

زندگانی بخشی

 

یا بگیری از من

 

آنچه را می بخشی

لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...